#حال_خوب
پلاستیکِ میوه ها را با ذوق خالی می کُنَم توی سینکی که در نگاهِ خیالی و نوستالژی پَسَندِ مَن، شبیهِ حوضچه ی کاشی فیروزه ی پُر از آب اَست !
برای مایی که از لذّتِ داشتنِ حوضِ فیروزه ای وَسَطِ حیاطِ خانه که دورَش شمعدانی های رنگارنگ با گلدان های گِلی نِشَسته و میوه ها در آبِ زُلالَش آرام گرفته باشَند، مَحرومیم ، سینکی که اَدای حوضچه را در می آوَرَد هَم مایه ی دِلخوشیست!
مثلاً همین اِتِّفاقِ ساده که میوه ها از پلاستیکِشان می پَرَند توی آب و چَند قَطره آب می پاشَد روی لباس و صورتَم و صِدایِ قُلُپِشان در آشپزخانه می پیچَد ، خیالَم را می بَرَد به آن وَقت ها؛
که زَنی، پیش از صَلاةِ ظُهر، از خَریدِ یومیّه به خانه بَرگشته و دستَش از سنگینیِ خرید ها ذُق ذُق می کُنَد،
دَر را پُشتِ سرش می بَندَد و همانطور که از سه تا پلّه ی آجُریِ ی دَمِ دَر پایین می آیَد ، با هَمان دَستی که خالیست ، چادُر را از سَرش برمی دارَد ، با مهارتی خاصّ می تِکانَد و میگذارَدَش لَبه ی تَختِ چوبی که رویَش قالی دستبافِ لاکی پهن کرده ، و بدونِ مُعَطَّلی می رَوَد لَبِ حوضِ فیروزه ای و یکی یکی پاکت های کآغذ کاهی را خالی می کُند توی حوض و از صِدای قُلُپ قُلُپِ میوه ها وقتی می اُفتَند در بَغَلِ آب و قطره هایی که پرواز می کُنَند و روی دامَنِ چین دارِ قهوه ای و جوراب های مشکیِ ساق بُلَندَش فرود می آیَند ، سَرخوش می شَوَد ...
غرقِ همین خیالِ شیرینَم که چَشمَم می اُفتَد به دو دانه لیمویِ وفاداری که از شاخ و برگشان دِل نَکَنده اَند و
#مریم_اختراعی
✍️کانال روزمرگی من و مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb