#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽
در سال ۱۴۰۱ خداوند دختری به ما عطا کرد که بیماریهای زیادی من جمله مقعد بسته و تعدد سوراخ های قلب داشت .برای بیماری اول سه عمل و برای قلب دو عمل شد .در سه روزگی ،دو ماهگی ،هشت وده ماهگی عمل شد .در دو ماهگی به علت افت اکسیژن خون بستری شد و ۴۱ روز بستری در آی سی یو بود و حالات شبه تشنج داشت .تا اینکه بالاخره با مشورت دکتر قلب قرار شد عمل بشه ولی دکتر می گفت من عملش نمیکنم چون ریسکه و اگر عمل هم بشه تا دو ماه باید بیمارستان بمونه .در ایامی که بیمارستان بود مصادف شده بود با وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و من ختم این بانوی با کرامت رو شروع کردم و دخترم ۱۸ روز بعد از عمل به طرز عجیبی بدون نیاز به دستگاه اکسیژن مرخص شد .در صورتیکه در ایام بیمارستان با دستگاه وماسک اکسیژن خونش به پنجاه هم نمی رسید .
به علت عمل های متعدد مغز دخترم سرد شده بود و تا یک سالگی منو نمی شناخت و دکترها می گفتند بچه مشکل شنوایی ،مغزی داره و راه نخواهد رفت .الان دخترم هیچ مشکلی نداره و بچه ای که قرار بود عقب مانده باشه قرآن رو به سرعت حفظ میکنه و خیلی خوب راه میره .من از دو ماهگی دخترم مداومت بر ختم حضرت ام البنین سلام الله علیها دارم و اینها همه معجزات این بانوی با کرامت بود .
✅️کد15
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽.
من مادر۴تابچه ام سال ۱۴۰۰مبتلابه سرطان شدم.ازلطف خداهمسایه امام رضاهستم واولین جابرای دردودل حرم ایشون بود.باحال بدرفتم وقسمشون دادم به مادرشون وخواستم منوبه بجه هام ببخشن.خدامیدونه من باچه حالی رفتم حرم وباچه حالی برگشتم.زمان بیرون اومدن چنان دلم قرص شده بودوگرم به وجودشون که الان هنوزباورم نمیشه.دوره درمانم ۲سال طول کشید.درتمام مدت درمان خداروشاهدمیگیرم دست خدا رو روی شونه هام حس میکردم.شیمی درمانی سنگین ودردناک پرتو هورمون تراپی....الان بعدگذشت چندسال وقتی یاداونروزامیوفتم لبخندمیزنم واینکه چقدرخدا وامام رضاجانم دوستم داشتن ونزدیکم بودن واقعانزدیکم بودن.پسرم شبهای شیمی درمانی تودهه فاطمیه میرفتن هیت ازشام هیت تبرک برای من هرده شب میاوردن.میگفتم نمیخام مادرمیل ندارم میگفت مادرِارباب براتون فرستادن به نیت شفابخورین.خداشاهده عین دارو برام بود.
✅️کد14
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽
همیشه آرزوی رفتن اربعین به کربلا را داشتم اما هیچ زمانی قسمت و روزی ما نمیشد تا این که دو سال پیش تو یک روضه به امام حسین(ع)و حضرت ابوالفضل (ع) متوسل شدم و از ته قلبم با تمام وجود خواستم که ما را بطلبن درست سه روز مانده به اربعین شوهرم راضی شد و کارهای ویزا را انجام داد و هم زمان با آمدن ویزا حرکت کردیم و شوهرم به طور معجزه آسایی مارا با ماشین خودمان در مدت ۲۲ ساعت از مشهد به مرز شلمچه برد درست روز اربعین کربلا بودیم من و بچه ها زیارت اولی بودیم با وجود سه بچه و بدون هتل و جا همه ی زیارات را رفتیم و کوچکترین مشکلی برای ما یا بچه ها پیش نیامد با اون گرما و ازدحام جمعیت که این خودش نوعی معجزه بود و واقعا برای هممون مثل یک رویا بود هر سال نزدیک اربعین فرزندانم چشم انتظارن که انشالله دوباره طلبیده بشیم
من اون سال از اعماق وجودم معجزه و طلبیده شدن را حس کردم.التماس دعا
✅️کد16
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽
من سال ۹۰ متوجه وجود تومورهای خوشخیم (پرولاکتینوما) در غده هیپوفیز شدم
از اونجایی که اگه این هورمون بیش از حد باشه مانع بارداری میشه
همیشه برای ازدواج مردد بودم میترسیدم
تا اینکه سال۱۴۰۰با توکل به خدا ازدواج کردم
همسرم طلبه هست وقتی بهش گفتم
گفت اشکال نداره ما خدا رو داریم
اهل بیت رو داریم نترس
ما رفتیم سر زندگیمون تا اینکه یک ماه بعد در عالم رویا دیدم
وسط یه بیابون داخل یه خیمه مراسم برپاست منم رفتم داخل روضه امام حسن بود 😢😢😢😢
وقتی که اومدم بیرون دوتا نوزاد و یک قران بهم دادن گفتن اینها سهم شماست
الان به لطف خدا و امام حسن
من دوتا پسر دسته گل دارم
به نام های
محمدحسین و محمدحسن
وقتی همه ی دکترها ناامیدم کردند از مادر شدن
خدا دستمو گرفت 😢😢
✅️کد17
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽
سلام به شما عزیز دل ودوستان گرامی...
یادمه چندسال پیش دست مادرم باشیشه بریده شد دقیقا نزدیک شاهرگ بود ودستشو چند باری عمل کردن برای پیوند رگها بعد چند سال دستش سِلِ استخونی گرفت ک دکترای شهرمون نتونستن کاری کنن فرستادن تهران اونقدر داشت پیشرفت میکرد استخونا از بین میرفتن که عمل دیگه جواب نمیداد با کلی داروهایی که استفاده میکرد مادرم ...
برای آخرین بار که دکتر وقت عمل گذاشت تا اخرین عملو انجام بده ببینه آیا جواب میده یا نه..مادرم مخالفت کرد وچون محرم بود گفت من شفای دستمو از ابالفضل العباس میخام وشب قبلش عَلَم حضرت عباس رو با یه دست دیگش بلند کرده بود وازش حاجت شفاش رو خاسته بود که همون شب خاب میبینه ک حضرت ابالفضل قربونش برم😭😭روی دستش آب میریزه وگفته نمیخاد دیگه عمل کنی..
از خاب بیدار میشه و خوابشو تعریف میکنه و میگه من شفا گرفتم😭😭
وقتی میبریمش دکتر وکلی آزمایشو عکس میگیریم دکتر که عکسو مشاهده کرد در آنی گفت کلا بیماری متوقف شده وتا همون حدودی استخون از بین رفته وهیچ پیشرفتی نداشته مادرم خابشو تعریف میکنه و دکتر میگه مادرجان شما شفاتو از حضرت ابالفضل ع گرفتی😭😭
از اونجا به بعد مادرم نذرمیکنه هرسال علم حضرت رو تنهایی بلند کنه..
الهی همه عزیزان گروه وهمچنین شما خانم قربانی عزیز حاجتون رو از ساقی دشت کربلا بگیرید...التماس دعا
✅️کد18
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽
سلام .حدود ۱۰ سال پیش که قبل ۲۸ صفر عازم سفر مشهد شدیم برای خدمت رسانی به زائر ان پیاده امام رضا..متاسفانه نرسیده ماشینمون چپ کرد طبق اون چیزی که پلیس گفت ۱۱ بار ماشین چرخیده بود نا پایین یه گودی افتادیم ساعت ۷ شب اون موقع ماه صفر تو پاییز بود و ۷ شب تاریک تاریک تو جاده کسی نبود نمیدونم یه وانت از کجا پیدا شد و اومد دو تا فرشته نجات اودند کنار ما و کمک حالمون شدند تا آمبولانس و پلیس بیاد البته اینو بگم که ما به لطف حضرت زهرا و امام رضا چیزمون نشد و ....اینا الان هم بعد ۱۰ سال یا بیشتر با گریه مینویسم که بچه ام که زیر ماشین بود و بدنش پر شیشه هیچی نشده بود ..اون یکی که پرت شده بود بیرون و چیزیش نشده بود وخودم و همسرم ....
وقتی از ماشین بزور اومدم بیرون وایستادم رو به امام رضا گفتم بخاطر تو اومده بودم 😭😭😭😭بچه هام سالم باشن ...
و بعدچند وقت یکی از دوستانمون گفت همون شب خواب حضرت زهرا رو میبینه که اشاره میکنه به همسر من و میگه ما خودمون حواسمون بهشون هست 😭😭😭😭
من شدم عاشق امام مهربونم و مادرعزیزش
و اینکه خدا به بهترین نحو خسارت مالی رو برامون جبران کرد ...
من بابت این معجزه امام مهربونم تا آخر عمرم سر از سجده شکر برندارم بازهم کمه
✅️کد19
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
#چالش🎁
#معجزه
#پیاممخاطب🔽
سلام درطول زندگی ام اتفاقی افتاد که هیچ وقت فراموش نمی شود دختر مدرسه ای بود در خوابگاه درس میخوندم در زنگ ورزش توپ به صورتم خورد وگذشت ودران زمان زمان هیچی نشد اما چند روز بعد سر کلاس احساس کردم چشمم درست نمی بیند خلاصه قضیه روز بهروز بدتر شد تا اینکه به شهر مراجعه کردم بعد کلی دکتر ودرمان اخرش باید ختم میشود به مرور زمان به کوری بلاخره برگشتم خوابگاه سرپرستمون گفت عزیزم توسل کن به خانم فاطمه زهرا قربون اسمش بشم تودلم گفتم اگه میخاست منو خوب کنه بایک ضربه این جوری نمی شود خلاصه هرروز بهم میگفت نمازش بخون میگفتم باشه اما نمی خوندم تا اینکه عصر جمعه شد و خوندم شب خانم فاطمه زهرا اومد به خوابم وگفت چرا باور نداری موهبت اهل بیت رو ابی بهم داد تا وضو بگیرم 😭😭😭صبح که شد رفتم دکتر بهم گفت خانم چه کار کردی عین معجزه هست گفتم خود معجزه رخ داده واون دکترروستا از اون زمان تاحالا همیشه یک روز را مریض رایگان میبیند به نیت بی بی دوعالم
✅️کد20
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
438.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صبحگاهی☀️
#خود_مراقبتی😌
گفت: سلامتی و آرامش میخواهی؟! کمی کوتاه بیا، کمی نادیده بگیر، کمی اهمیت نده، کمی بیتفاوت باش، کمی ببخش، کمی عبور کن.
سلامتی و آرامش میخواهی؟ زیاد نگران نباش، زیاد فکر نکن، زیاد آینده را نبین، زیاد ندو، نجنگ، عجول نباش!!!
سلامتی و آرامش میخواهی؟! آرام بگیر! آرام آرام به کارهایت برس، آرام آرام به آرزوهایت فکر کن، آرام آرام موانع را کنار بزن و اگر نشد، نه حرص بخور، نه خشمگین شو! با حوصله برگرد و از اول شروع کن.
سلامتی و آرامش میخواهی؟ جز خودت و آرامش و راحتیِ وجدان خودت، هیچچیز این جهان را جدی نگیر!
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
3.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸
#بهوقتآشپزی
#کوکو_سیب_زمینی
#مطبخ
مواد لازم👇
6 سیب زمینی بزرگ (پخته شده)
مقداری کمی جعفری ریز خرد شده
فلفل سیاه نصف قاشق چایخوری
یک قاشق چایخوری نمک
یک قاشق چایخوری زردچوبه
2 تخم مرغ بزرگ
طرز تهیه👇
سیب زمینی ها را پوست بگیرید و در آب بپزید تا نرم شود.
در یک کاسه سیب زمینی را نرم کنید ، مواد باقیمانده را اضافه کرده و خوب مخلوط کنید. ، و بعد به دلخواه شکل بدید و در روغن سرخ کنید.
نوش جان👌
🧕@mano_maman🌿🥘🌸
.
هدایت شده از عکس
#همسرانه:💞
زندگی مشترک مثل یه باغه 🌱.
باغ فقط با یکبار آب دادن سبز نمیمونه...
باید هر روز، حتی با چند قطره محبت، زنده نگهش داشت. 💧
گاهی یه لبخند 😊،
گاهی یه "ممنون که هستی" 🙏،
گاهی یه فنجون چای 🍵،
کافیه تا یادمون بیاره که هنوز عشق سر جاشه.
هیچکس از بیپولی، خستگی یا مشکلات بزرگ، خونهش سرد نمیشه...
خونهها وقتی سرد میشن که گرمای "توجه" توشون خاموش بشه. 🕯️
امروز یه کار کوچیک برای همسرت انجام بده.
همین کارای ساده، معجزه میکنن... ✨🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸
#روزمرگی
دیروز همش فکرم پیش دخترم بود که چرا تولدش و یادمون رفته بگیریم چون روز اصلی تولدش در پیاده روی بودیم طبیعی بود یادمون بره
تصمیم گرفتم در مسیر رفتن به خونه یه کیک بگیرم و براش یه تولد کوچیک بگیریم خلاصه بعد از سر زدن به چندتا قنادی کیک مورد نظرم و پیدا نکردم دیگه رفتم نان سحر که تازگی نزدیک خونمون باز شده و یه کیک توجهم وجلب کرد🤗
🧕🏻@mano_maman🌿🥘🌸