eitaa logo
روزمرِگی های من و مامان
59.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
4 فایل
🫶آغوش مادرانه‌ام برایت گستره است🫶 با روزمرگی‌های مادرانه👩‍👧‍👦 آموزش دستپخت مادرانه🍛🍲 آموزش‌ها و سرگرمی ارتباط با من: 🧕 @ghorbani_29 تبلیغات: 🤳 https://eitaa.com/joinchat/520225055Cabc0a1c423
مشاهده در ایتا
دانلود
رضایت از آشپزی👆 🧕: نوش جان دوست عزیز خوشحالم که از آموزش آشپزی در کانال رضایت داشتید. پذیرای عکس های شما عزیزان هم در هر موردی هستیم👌 البته به همراه توضیح باشه😉 در صورت مرتبط بودن با موضوع در کانال و در صورت تمایل به نام خودتون درج میشه. ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
tarbiat- ertebate farzandan ba valedain1.mp3
2.12M
ارتباط پدر با فرزندان گاهی اوقات پدر و فرزندان ارتباط خوبی ندارند و همدیگر را درک نمی کنند. شاید اولین دلیلش این باشد که مادر کوتاهی کرده و همه مسئولیت تربیت و ارتباط را به عهده می گیرند. و به نوعی نقش پدر را حذف می کنند در تربیت و ارتباط با بچه ها. باید برخی از مسئولیتهای بچه ها را به پدر بدهند. دیوار بین پدر و بچه ها ایجاد نکنید.❌️ ✅️ مادر هایی که پیام دادید این مشکل را داشتید پاسخ استاد تراشیون را بشنوید 👆 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
28.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد شام سبک پیاز درشت + روغن+ آرد +نمک+ فلفل + ماء الشعیر+ پودر سوخاری 🧅🧄🍆🥦🥔🌶🍅 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
خدمت اعضای محترم این خواهر گرامی را دریابید عزیزان حتی اگر رفتگانتون از تلاوت قرآن بی نیاز هم باشند مثلا میگید خودمون خوندیم یا میخونیم براشون ولی شده یک جزء بدهید این دوستمون براشون بخونند. که ان شاالله ثواب بیشتری هم براتون دارد هم این بنده خدا دستشون باز میشه با این شماره تماس بگیرید ۰۹۱۵۷۳۶۲۴۳۷ ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
مشاوره سوال شما از مشاور محترم👇 با عرض سلام اقایی هستم 35 ساله متاهل و دو تا دختر دارم.... مشکل من این هست که خانوادم (پدر و مادرم) برای ریزترین امور زندگیم نظر میدن مثلا اینکه کیو دعوت کنم و چه نوع غذا بدم و کجا برم کجا نیام....و اگه خلاف نظرشون عمل کنم قهر میکنن و کلی مشکل و ناراحتی ایجاد میکنن.. مثلا میریم خونشون با من خودشونو خوب میگیرن و به خانومم خیلی بی احترامی میکنن ...... این مورد اخیر به دلیل اینکه بخاطر نرفتن به عید دیدنی یکی از دخترهای مجرد فامیلمون که نه مادر داره و نه پدر و یه زمانی میخواست زندگیه منو بهم بریزه و خانواده من هم در جریانند... بخاطر این نرفتم خونش و بخاطر نرفتنم خانوادم خودشونو باهام قهر گرفتن و 7 روز هست هیچ ارتباطی باهاشون نیست... من و همسرم رفتیم خونشون دیدم مادر با من خودشو خیلی خوب گرفته و با خانومم نهایت بی احترامی میکنه و حتی پشت به خانومم نشست... میخوام بدونم باید چه رفتار و چیکار کنم که دیگه اینکارهارو نکنن و بی احترامی به خانومم نکنن و متوجه بشن که نباید از حد خودشون خارج بشن و برای امور زندگیم تصمیم بگیرن؟؟ پاسخ 👇👇
پاسخ مشاور 👇 سلام و احترام برادر محترم مشکلی که شما مطرح کردید یک ریشه اساسی دارد و ان هم این است که شما تا کنون موفق نشدید که چهارچوب خانواده خودتان را برای دیگران مشخص کنید بنده این نکته راهمیشه عرض کرده ام که انچه که الان اتفاق افتاده نتیجه رفتار خود ماست با تمام احترامی که برای شما قائل هستم باید خدمتتان عرض کنم که شما خودتان اجازه داده اید که مادر و پدر شما همیشه و در همه امور برای شما تصمیم گیری و یا نظر بدهند پس باید در کمال احترام و نگه داشتن حرمت مادر و پدر با تدبیر گفتار و رفتار و با مقدمه درست به ایشان بگویید که رفتار انها باعث رنجش شما و همسرتان میشود بحث تدبیر گفتار و رفتار یک بحث مفصل و مهم است که انشالله در صورت تمایل در جلسات خصوصی خدمتتان ارائه میگردد فقط چند نکته اول اینکه ارتباط عاطفی و احساسی خود با همسرتان را را تاجایی که امکان دارد بیشتر و عمیقتر کنید و به ایشان بگویید که الویت شما در زندگی ایشان و فرزندانتان است ،به ایشان اطمینان بدهید که هرگز رفتار و یا نگاه والدینتان در روابط شما اشکالی وارد نمیکند نکته بعد به مادر و پدرتان بگویید که درک میکنید بسیاری از تذکرات انها به نفع شماست اما شما نهایتا باید چهارچوب خانواده خود را برای انها مشخص کنید مجددا عرض میکنم که از احترام به پدر و مادر غافل نشوید الخیر فی ما وقع موفق باشید خانی حسینی جهت مشاوره تلفنی و ارتباط با خانم خانی حسینی وارد کانال زیر شوید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1552613376C38f31d0ad9 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
🌼 یه شب که محمد فادی خونمون بود میخواستیم بخوابیم گفت مامان گلوم درد میکنه شربت و داروی اطفال نداشتیم دمنوش آویشن و پونه درست کردم لیمو ترش تازه هم داشتیم دو قاشق عسل هم اضافه کردم گفتم بیا باهم بخوریم نشستیم قاشق قاشق بهش دادم خورد. خیلی خوشش اومد از اون به بعد هر شبی که اینجا باشند موقع خواب میگه از اون دارو خوشمزه ها درست کن چند شب قبل هم اینجا بودن ۳ تایی با هم دیگه گفتن درست کن درست کن درست کردم عکسش و انداختم بنظرم فادی اون شب بخاطر توجهی که بهش شده از دمنوشی که تقریبا تلخ هم هست خوشش اومده از محبت خارها گل میشود👌 "ماشاء الله ولا حول ولا قوه الا بالله" ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
🌼 ولی قبل از روزشماری برای محرم، باید برای غدیر لحظه شماری کنیم دستِ بالا رفته ی علی(ع) رو جدی نگرفتن که سرِ حسین(ع)بالای نیزه رفت … ✍️روزمرِگی_من_و_مامان ‏🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
سلام عزیزم بفرمائید این هم طرز تهیه قورمه سبزی به تعداد ۷۰ نفر👇
🌼 مطبخ مواد لازم برای۸۰ نفر👇 گوشت گوسفندی : 6/500 کیلوگرم پیاز: 8 کیلوگرم لوبیا چیتی یا لوبیای قرمز: 1/500کیلوگرم سبزی قورمه: 8 کیلوگرم لیموعمانی: 8۰۰ گرم روغن: به مقدار مورد نیاز نمک، فلفل سیاه و زردچوبه به مقدار لازم طرز تهیه👇 اول لوبیا قرمز یا چیتی را از شب قبل بخیسونید و در طول این مدت چند بار آب لوبیا را عوض کنید تا نفخش گرفته بشه. بعد سبزی ها رو خرد کنید و سرخ کنید. بعد لوبیا رو داخل قابلمه بریزید و یک بار بجوشانید. بعد آبکش کنید و آب اون رو دور بریزید و لوبیا رو کنار بذارید. حالا پیازها رو به‌صورت نگینی خرد کنید و سرخ کنید تا سبک و شیشه‌ای بشن. بعد گوشت‌های خرد‌شده را به پیاز اضافه کنید و ادویه های لازم رو بزنید و کمی تفت بدید. حالا سبزی قورمه و لوبیا رو به محتویات قابلمه اضافه کنید و کمی دیگر تفت بدید. این کار باعث میشه که لوبیاها در حین پخت له نشن. بعد آب جوش اضافه کنید و درب اون رو بذارید تا خورشت به مدت حداقل 2 ساعت با حرارت متوسط بپزه. قبل از خاموش کردن زیر خورشت، لیموعمانی‌هایی را که از قبل در آب گرم یا ولرم خیس داده بودید، چند سوراخ کرده و داخل خورشت بیندازید و در آخر نمک اضافه کنید . ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
خاطره با مزه یک اسیر زمانی که در عملیات کربلای 4 اسیر شدم، مجروح شده بودم و هر دو پایم مجروح و شکسته بود. در بیمارستان بغداد برایم پلاتین گذاشتند. من در اسارتگاه عصا داشتم و تنها کسی که در آسایشگاه که عصا داشت، من بودم. بچه‌ها نفهمیدند که اسیر شدم. به خانواده‌ام گفته بودند ما دیدیم کرامت سخت مجروح شده و گمان کردند شهید شدم! پدرم متأسفانه بعد از 6 ماه به رحمت خدا رفت. زندگی افتاده بود، دست مادر. از سر ناچاری نذر می‌کند اگر روزی من پیدا شدم و برگشتم، خواهرم را به ازدواج یک فرد نابینا و سن بالا که در روستا داشتیم، درآوَرَد.🙄😄 بعد از چند سال آزاد شدیم. شب اول نه، شب دوم مادرم گفت: کرامت! من چنین نذری کرده‌ام و این فرد نابینا هم چند ماه قبل از آزادی تو با یک خانم گنگ ازدواج کرده است. خواهرم که متوجه شد، زار زار گریه کرد و گفت: این مرد خودش که کور است، خانمش هم گنگ است؛ چطور با این‌ها زندگی کنم؟! صبح من با مادرم با یک مینی‌بوس از روستا به شهر رفتیم و مقداری سوغات، گرفتیم و به روستا برگشتیم. همراه داییم رفتیم خانه این بنده خدا که نابینا بود خیلی خوشحال شدند یک چای آوردند. مادرم شروع کرد و گفت: من چنین نذری کرده‌ام و حالا پسرم آمده خواستم نذرم را ادا کنم. فرد نابینا گفت: بسیار هم خوب است!😬 من عرق کردم، پیش خودم می‌گفتم: مادر این چه نذری بود کردی؟! خب چیز دیگری نذر می‌کردی که در همین احوال، یک لحظه، این بنده خدا گفت: اگر نذر هم نمی‌کردی من این‌کار را نمی‌کردم! من یک کم نفس آمد توی دلم. چای خوردیم و خارج شدیم🤗 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼
این مادر نگران را راهنمایی بفرمائید👆 ✍️روزمرِگی_من_و_مامان 🧕https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb 🌼