☀️☀️••☆۰۰﷽۰۰☆••☀️☀️
🔳#رابطه_قیام_کربلا_باظهور
🔴#قسمت_دوم
🕊☆ حامیان و یاران ☆🕊
✍درحادثة کربلا، یاران اندکی، امام حسین علیه السلام را همراهی کردند که سرانجام نیز همگی به شهادت رسیدند؛
اما همین عدة قلیل، نسبت به امام حسین علیه السلام، چنان #پاک_باخته بودند که مرگ در رکاب آن حضرت را افتخار میدانستند.
💠ابا عبدالله علیه السلام در توصیف ایشان میفرمایند:
💢«فَاِنّی لا اَعلَمُ اَصحاباً اَولی وَ لا خَیراً مِن اَصحابی»(۱)
؛«همانا من یارانی والاتر و بهتر از یاران خود، سراغ ندارم».
💠در نهضت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از سیصد و سیزده نفر به عنوان یاران خاص، یاد میشود که کاملاً مطیع و شیفتة امام خود هستند:
💢 «هُم اَطوَعَ لَهُ مِن الاَمَة لِسَیِّدِها» (۲)
«آنان نسبت به مولای خود، مطیع تر از کنیز هستند».
💠بنابراین، همان طور که حماسة عاشورا با جانبازی عده ای اندک، رقم خورد قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز با محوریت عده ای اندک، اما پاک باخته به انجام خواهد رسید.
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
۱-بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۲۹
۲-بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۸
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
#سلام_برمهدی_وارث_کربلا
ادامه دارد....
@marefatEmam
🔰 ادامه داستان...
🔶 #قسمت_دوم
♻️ خود امپراطور💂 و برادرزاده اش نیز به زمین افتادند .
ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یکی از کشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض کرد: «این حادثه عجیب، نشانه #خشم_خدا و علامت پایان یافتن مراسم است». امپراطور اعلام ختم مجلس کرد و همه رفتند.
⚜ مدتی گذشت و امپراطور تصمیم گرفت #مراسم_ازدواج ملیکا را دوباره برگزار کند.
دستور داد مجلس را در کاخ🏯 ، مثل مجلس سابق آراستند، همین که مراسم عقد شروع شد و کشیشان خواستند عقد را بخوانند، بار دیگر حادثه #زلزله رخ داد و همه حاضران پریشان شدند 😰 و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از کاخ بیرون آمدند 😨و به خانه های خود رفتند.🏃🏻♂🏃🏻♂
♻️ امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و فکر فرو رفت و لحظه ای این دو حادثه عجیب را فراموش نمیکرد. گرچه «ملیکا»🦋 با آن طینت پاکی که داشت، خواستار چنین ازدواجی نبود، و آرزوی رفتن به خانه ای که پراز#صفا_و_معنویت_و_خداپرستی باشد میکرد، اما دو حادثه ای که رخ داد، او را نیز غرق در تفکر کرد.🤔
با خود میگفت: «سرنوشت 📜 من چه خواهد شد، سرانجام کجا خواهم رفت؟ خدایا به من کمک کن و مرا نجات بده...»
⚜او همچنان فکر میکرد و اندوهگین بود 😞 تا اینکه در شب، خوابش برد ، در عالم خواب دید، جدش شمعون همراه #حضرت_مسیح و یاران مخصوص حضرت مسیح وارد کاخ شدند، ناگهان منبری بسیار با شکوه به جای تخت امپراطور گذاشته شد، سپس دید دوازده نفر ✨💫 که مردانی بسیار خوش سیما و نورانی و زیبا بودند وارد کاخ شدند، در عالم خواب به ملیکا 🦋گفته شد:
⚜ اینها که وارد شدند، پیامبر اسلام(ص) و امام علی و امام حسن و امام حسین، امام سجاد، امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام هستند...💫💫
ادامه دارد...
@MarefatEmam🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کودکانمهدوی
#منتظر_کوچولو
📌#قسمت_دوم
🎥 داستان ملیکا و تولد حضرت مهدی (علیه السلام)
#بخشکودکانمهدوی
#کودکانه
@MarefatEmam🍃🌺
#آشتی_با_امام_عصر_عج_الله
#دکتر_علی_هراتیان
#قسمت_دوم
درس فیزیک،قوانین شکست نور را به من آموخت؛ولی نفهمیدم ((نور خدا)) تویی و مقصود از (یهدیٖ اللّه لِنورِه مَنْ یَشاء).
از سرعت سرسام آور نو (٣٠٠ هزار کیلومتر در ثانیه) برایم گفتند؛اما اشاره نکردند شعاع دید امام معصوم تا کجاست و نگفتند امام در یک لحظه می تواند تمام عوالم و کهکشانها را از نظر بگذراند و از احوال همهی ساکنان زمین و آسمان با خبر شود.
وقتی برای کنکور درس میخواندم،
کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبّت امام زمان علیه السلام تشویق نکرد.کسی برایم تبیین نکرد که معرفت امام نیز مراتب دارد و خیلیها تا آخر عمر در همان دوران طفولیّت یا مهدکودک خویش درجا میزنند.
نمیدانستم که عناوینی همچون دکتر، مهندس، پروفسور و...قرار دادهایی در میان انسانهاست که تنها به کارِ کسب ثروت،قدرت،شهرت و منزلت اجتماعی و گاهی خدمت در این دنیا میآید؛اصلا در این وادی نبودم.
از فضای نیمه بستهی مدرسه،وارد دانشگاه شدم.در دانشکده وضع از اینهم اسفبارتر بود.
بازار غرور و نِخوت پُر مشتری بود و اسباب غفلت،فراوان و فراهم.فضا نیز رنگ و بو گرفته بود از ((علم زدگی)) و ((روشن فکر مآبی))!
خیلیها را گرفتار تب مدرک گرایی میدیدم.علم آن چیزی بود که از فلان کتاب مرجع اروپایی یا فلان مجلهی آمریکایی ترجمه میشد؛ از علوم اهل بیت علیهم السلام، دانش یقین بخش آسمانی،کمتر سخن به میان میآمد!
مولای من!در دانشگاه هم کسی برایم از تو سخن نگفت!پرچمی به نام تو افراشته نبود؛کسی به سوی تو دعوت نمیکرد؛ هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نکرد.کارکرد دروس معارف اسلامی و تاریخ اسلام،جبران کسری معدل دانشجویان بود!
نه اینکه از تبلیغات مذهبی،نشستهای فرهنگی،نماز جماعت،اردوهای سیاحتی زیارتی،مسابقات قرآن و نهج البلاغه و...خبری نباشد...کم و بیش یافت میشد؛امّا در همین عرصهها نیز تو سهمی نداشتی و غریب و مظلوم و ((از یاد رفته)) بودی.
پس از فراغت از تحصیل نیز، ادارهی زندگی و دغدغهی معاش، مجالی برای فکر کردن راجع به تو برایم باقی نگذاشت!
اینک اما،در عمق ضمیر خود،تو را یاف،ته ام؛ چندی است با دیدهی دل تو را پیدا کردهام در قلّب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود حس میکنم؛گویی دوباره متولّد شدهام.
تعارف بردارنیست.زندگی بدون تو ـ که امام عصر و پدر زمانهای ـ ((مردگی)) است .
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
جهت مطالعه ی بخش های دیگر این کتاب کانال معرفت امام را دنبال کنید👇👇
@MarefatEmam🍃🌺