هدایت شده از پژوهش معنا
⚫️ اول ماه صفر، سالروز مصائب بسیار تلخ غمبار اهلبیت علیهم السلام در شام بلا را محضر حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت عرض می کنیم.
(وَ فِي أَوَّلِهِ أُدْخِلَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ علیه السلام إِلَى دِمَشْق(المصباح للكفعمي،ص: 510)
شامیان این روز را عید گرفتند(القمي، نفس المهموم،ص429) جمعیت بسیاری به جهت شادی و پایکوبی به استقبال آل الله آمدند. حضرت ام کلثوم سلام الله علیها می فرماید:فَقَدْ خُزِينَا مِنْ كَثْرَةِ النَّظَرِ إِلَيْنَا (مثير الأحزان، ص 97)
اهلبیت در حالی که به طناب بسته شده بودند، وارد بر یزید ملعون شدند. آن ملعون با چوب خیزران بر دندان مبارک سیدالشهدا علیه السلام جسارت می کرد. ثُمَّ دَعَا بِقَضِيبِ خَيْزُرَانَ يَنْكُتُ بِهِ ثَنَايَا الْحُسَيْن علیه السلام(اللهوف،ص: 179؛مثير الأحزان، ص 100)
امام عصر عجل الله تعالی فرجه در زیارت ناحیه، به آن دندان کوبیده شده با چوب، عرض سلام می کند(السَّلَامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضِيب،المزار الكبير،ص: 500)
آن گاه اهلبیت را در خرابه ای جای دادند که چهره آنان پوست انداخت(ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیهماالسلام فِي مَحْبِسٍ لَا يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ وَ لَمْ يُرْفَعْ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَجَرٌ عَنْ وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِيطٌ وَ أَبْصَرَ النَّاسُ الشَّمْسَ عَلَى الْحِيطَانِ حَمْرَاءَ كَأَنَّهُ الْمَلَاحِفُ الْمُعَصْفَرَةُ. الأمالي للصدوق، ص: 168)
🤲خدایا به مصائب این ایام در فرج ولیّت تعجیل فرما.
#شام
چشام پر از اشک و دلم پر از داغ
تو روی نیزه من سوار بر ناقه
ببین تن زینب زخمی شلاقه
تو روی نیزه من سوار بر ناقه
لبات ترک داره سرت پر از خونه
چقدر روی نیزه موهات پریشونه
چقدر خاکستر نشسته رو گونه
چقدر روی نیزه موهات پریشونه
یادش بخیر روزای خوب با تو
مادرمون شونه می کرد موهاتو
خیلی دل خواهرتو آزردن
برای زینب صدقه آوردن
#شام
چوب ستم بر این سر اَنوَر مزن یزید
تیر اَلم به جان پیمبر مزن یزید
این سر که نیست از زدنش بر تو واهمه
بودی مدام زینت آغوش فاطمه
از ضرب سنگ کینه ي این قوم پور کین
این سر بسی ز نیزه فتاده است بر زمین
این سر که آفتاب از او کرده کسب نور
خولی نهاده است به خاکستر تنور
این سر که داده بوسه بر او سید اَنام
آویختند بر در ِدروازه های شام
این سر که دیده این همه جور مُعاندین
او را رواست چوب زدن در کدام دین
آخر به طعنه گفت بزن خوب میزنی
ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی
🖋ميرزا عبدالجواد جودي خراساني
#امام_حسین
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
آن که از کعبۀ گل جانب معشوق شتافت
خیمه در کعبۀ دل کرد به پا کیست؟ حسین
آن که با سعی و صفا کرد وداع و چو خلیل
کرد آهنگ سفر سوی منا کیست؟ حسین
آن که در مدرسۀ عشق پی حفظ شرف
هله آموخت به ما درس وفا کیست؟ حسین...
آن که در سنگر آزادگی و آزادی
سر نَهَد در خطِ تسلیم و رضا کیست؟ حسین
آن که با دادن هفتاد و دو تن قربانی
درس آزادگی آموخت به ما کیست؟ حسین
آن که از خون علیاصغر ششماهه گذشت
تا شود شافع ما روز جزا کیست؟ حسین
آن که لبتشنه لب آب روان گشت شهید
در عوض داد به ما آب بقا کیست؟ حسین...
🖋ژولیده نیشابوری
💢 حتی یک شب
امام سجّادعليه السلام :
🏴 إنَّ عَمَّتي زَينَبَ مَعَ تِلكَ المَصائبَ و المِحَنِ النّازِلَةِ بِها في طَرِيقِنا إلَي الشّامِ ما تَرَكَتْ [تَهَجُّدَها] لِلَيلَةٍ .
🚩 عمّه ام، زينب، با وجود همه مصيبت ها و رنج هایی كه در مسيرمان به سوی شام به او روی آورد، حتّی يك شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت.
📚 وفيات الأئمه، ص۴۴۱.
#صاحب_الامر🌻🌹
لب های خشک جاده به دریا نمی رسد
باران به خشکی لب دنیا نمی رسد
هر کس که هست مدّعی نوکری تو
سلمان اگر نگشت به منّا نمی رسد
بار گناه باز زمینم زده ببین
اهل گنه به عالم بالا نمی رسد
هر کس سحر نداشت به جایی نمی رسد
هر کس سحر نداشت به معنا نمی رسد
این چشم من لیاقت دیدن نداشته
وقتی به روی یوسف زهرا نمی رسد
حسرت کشیده ام، جگرم تیر می کشد
دستم به دامن تو اماما نمی رسد
گیرم تمام عمر صدایت زدم ولی
بر گوش من صدای تو آقا نمی رسد
از انتهای قصّه خبر می رسد که باز
مجنونِ بی قرار، به لیلا نمی رسد
این بیت هم بهانه ی دلتنگی من است
تکبیرهای حضرت سقا نمی رسد ...
#صاحب_الامر🌻🌹
تنهاترین غریب کجایی ظهور کن
ای بهترین حبیب کجایی ظهور کن
آقا بیا دوباره حوالی قتلگاه
پیچیده بوی سیب کجایی ظهور کن
بر سینه ی حسین نشسته هنوز هم
این شمر نانجیب کجایی ظهور کن
داری شبیه فاطمه ها گریه می کنی
بر گونه تریب ... کجایی ظهور کن
بر روی دست باد سوار است روی نی
زلفی که شد خضیب کجایی ظهور کن
با جامه های پاره به بازار می رود
این عترت غریب کجایی ظهور کن
این خاک، کربلاست و هر روز جاری است
این قصّه ی عجیب کجایی ظهور کن ...
وحید محمدی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
من آمده ام با دل بی تاب، ببخشی
بر خشکی چشمم ز کرم آب ببخشی
من آمده ام تا به دلم نور بپاشی
جریان به دل مرده ی مرداب ببخشی
با روی سیه آمده ام نیمه ی شب تا
بر رویِ سیه جلوه ی مهتاب ببخشی
من دست به دامان خود فاطمه هستم
اینبار مرا بلکه از این باب ببخشی
من منتظر برگ برات عتباتم
ای کاش به من گوهر نایاب ببخشی
من آمده ام یاد لب یار بمیرم
ای کاش مرا اشک غم ناب ببخشی
هر روز به یاد لب او آب نخوردم
بلکه به لب تشنه ی ارباب ببخشی
ای کاش مرا نیز به آن طفل که انگار
از خنده لشکر شده بد خواب ببخشی
وحید محمدی
#مناجات_با_خدا
آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی
با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی
چشم امید مرا تار نکن یا الله
باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی
کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت
اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی
با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه
طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی
تا که آب از سر من رد نشده کاری کن
مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی
من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم
سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی
دم افطار فقط یاد لب عطشانم
به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی
قسمت می دهم اینبار به عباس علی
به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی
وحید محمدی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
دست من را ول نکن، دنیا خرابم می کند
در هیاهو، زیر دست و پا خرابم می کند
بین هیئت، وقت روضه گرم تسبیح توام
دور از گرمای تو، سرما خرابم می کند
غیبت و تهمت شده کارم حواسم نیست که
آخرش این حرف ها، یکجا خرابم می کند
جرم هایم را که تو می بخشی و خط می زنی
آه، پیش چشم تو امّا خرابم می کند
اشک هایم را بگیر و معصیت ها را ببخش
شرم این بار گنه، فردا خرابم می کند
دل پریشانم از اینکه معصیت های زیاد
پیش چشم حضرت زهرا خرابم می کند
دست من را بین دست مهدی زهرا گذار
هرکسی غیر از خود آقا خرابم می کند
قصه ی لب تشنگی و آب، آبم می کند
روضه ی بی دستیِ سقا خرابم می کند
های هایِ گریه ی جانسوز آقایم حسین
بر سر نعش گل لیلا خرابم می کند
وحید محمدی