#روز_یازدهم
رسید وقت سفر ، سر به زیر شد زینب
حسینْ چشم تو روشن ! اسیر شد زینب
هزار زخم ، روی پیکرت دهن وا کرد
هزارسالْ زِ داغ تو پیر شد زینب
چقدر پایِ غنیمت کتک ز لشگر خورد
چقدر زخمیِ مُشْتی فقیر شد زینب
گرسنه بود ولي تازيانه خيلي خورد
غذا نبود ولي خوب سیر شد زینب
همان زمان كه به سر نيزه ها هُلَشْ دادند
نشست و حرف نزد ، گوشه گير شد زينب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_حسین
🎥همین چند جمله اشک آقا را درآورد!
🔹روضهخوانیِ مهدی سلحشور در شام غریبان
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
#امام_حسین
#کوفه
🌴چگونگى ورود خاندان پيامبر به كوفه🌴
🔷🔷🔷عن حذلم بن ستير: قَدِمتُ الكوفَةَ فِي المُحَرَّمِ سَنَةَ إحدى وسِتّينَ، عِندَ مُنصَرَفِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام بِالنِّسوَةِ مِن كَربَلاءَ ومَعَهُمُ الأَجنادُ مُحيطونَ بِهِم، وقَد خَرَجَ النّاسُ لِلنَّظَرِ إلَيهِم، فَلَمّا اقبِلَ بِهِم عَلَى الجِمالِ بِغَيرِ وِطاءٍ، جَعَلَ نِساءُ أهلِ الكوفَةِ يَبكينَ ويَنتَدِبنَ.
فَسَمِعتُ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام وهُوَ يَقولُ بِصَوتٍ ضَئيلٍ وقَد نَهَكَتهُ العِلَّةُ وفي عُنُقِهِ الجامِعَةُ ويَدُهُ مَغلولَةٌ إلى عُنُقِهِ: ألا إنَّ هؤُلاءِ النِّسوَةَ يَبكينَ، فَمَن قَتَلَنا؟
🔶🔶🔶به نقل از حَذلَم بن ستير: محرّم سال ۶۱، به كوفه وارد شدم، در هنگامى كه زين العابدين عليه السلام با زنان [خانوادهاش] از كربلا باز مىگشت و سربازان با آنان بودند و در محاصره شان داشتند و مردم براى تماشاى آنها بيرون آمده بودند.
هنگامى كه آنان را، سوار بر شترانِ بی جهاز، وارد كردند، زنان كوفى به گريه و زارى پرداختند. شنيدم كه زين العابدين عليه السلام با صدايى آهسته، ناشى از بيمارى و درد يوغ، در حالی که در گردن ایشان زنجیری بود و دستهایشان به گردنشان زنجیر شده بود فرمودند: «هان! اين زنان مىگِريند. پس چه كسى ما را كُشت؟!».
📚الأمالي شیخ مفید ص ۳۲۱
@marsieha
#امام_سجاد
#کوفه
🌴خطبه امام سجاد در کوفه🌴
🔷🔷🔷إنَّ زَينَ العابِدينَ عليه السلام أومَأَ إلَى النّاسِ أنِ اسكُتوا، فَسَكَتوا، فَقامَ قائِما، فَحَمِدَ اللّهَ و أثنى عَلَيهِ، وذَكَرَ النَّبِيَّ بِما هُوَ أهلُهُ فَصَلّى عَلَيهِ، ثُمَّ قالَ:
أيُّهَا النّاسُ! مَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَني، ومَن لَم يَعرِفني فَأَنَا اعَرِّفُهُ بِنَفسي: أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، أنَا ابنُ المَذبوحِ بِشَطِّ الفُراتِ مِن غَيرِ ذَحلٍ ولا تِراتٍ، أنَا ابنُ مَنِ انتُهِكَ حَريمُهُ وسُلِبَ نَعيمُهُ وَانتُهِبَ مالُهُ وسُبِيَ عِيالُهُ، أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا وكَفى بِذلِكَ فَخرا.
أيُّهَا النّاسُ! ناشَدتُكُمُ اللّهَ، هَل تَعلَمونَ أنَّكُم كَتَبتُم إلى أبي وخَدَعتُموهُ، و أعطَيتُموهُ مِن أنفُسِكُمُ العَهدَ وَالميثاقَ وَالبَيعَةَ وقاتَلتُموهُ وخَذَلتُموهُ؟! فَتَبّا لِما قَدَّمتُم لِأَنفُسِكُم وسوءا لِرَأيِكُم، بِأَيَّةِ عَينٍ تَنظُرونَ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إذ يَقولُ لَكُم: قَتَلتُم عِترَتي وَانتَهَكتُم حُرمَتي فَلَستُم مِن امَّتي؟!
قالَ الرّاوي: فَارتَفَعَت أصواتُ النّاسِ مِن كُلِّ ناحِيَةٍ، ويَقولُ بَعضُهُم لِبَعضٍ: هَلَكتُم وما تَعلَمونَ.
فَقالَ عليه السلام: رَحِمَ اللّهُ امرَأً قَبِلَ نَصيحَتي وحَفِظَ وَصِيَّتي فِي اللّهِ وفي رَسولِهِ و أهلِ بَيتِهِ، فَإِنَّ لَنا في رَسولِ اللّهِ اسوَةً حَسَنَةً.
فَقالوا بِأَجمَعِهِم: نَحنُ كُلُّنا يَابنَ رَسولِ اللّهِ سامِعونَ مُطيعونَ، حافِظونَ لِذِمامِكَ غَيرَ زاهِدينَ فيكَ ولا راغِبينَ عَنكَ، فَأمُرنا بِأَمرِكَ يَرحَمُكَ اللّهُ، فَإِنّا حَربٌ لِحَربِكَ وسِلمٌ لِسِلمِكَ، لَنَأخُذَنَّ يَزيدَ ونَبرَأُ مِمَّن ظَلَمَكَ وظَلَمَنا.
فَقالَ عليه السلام: هَيهاتَ هَيهاتَ! أيُّهَا الغَدَرَةُ المَكَرَةُ، حيلَ بَينَكُم وبَينَ شَهَواتِ أنفُسِكُم، أتُريدونَ أن تَأتوا إلَيَّ كَما أتَيتُم إلى أبي مِن قَبلُ؟! كَلّا ورَبِّ الرّاقِصاتِ، فَإِنَّ الجُرحَ لَمّا يَندَمِل، قُتِلَ أبي صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِ بِالأَمسِ و أهلُ بَيتِهِ مَعَهُ، ولَم يُنسِني ثُكلَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وثُكلَ أبي وبَني أبي، ووَجدُهُ بَينَ لَهَواتي، ومَرارَتُهُ بَينَ حَناجِري وحَلقي، وغُصَصُهُ تَجري في فِراشِ صَدري، ومَسأَلَتي أن لا تَكونوا لَنا ولا عَلَينا.
ثُمَّ قالَ:
لا غَروَ إن قُتِلَ الحُسَينُ وشَيخُهُ
قَد كانَ خَيرا مِن حُسَينٍ و أكرَما
فَلا تَفرَحوا يا أهلَ كوفانَ بِالَّذي
أصابَ حُسَينا كانَ ذلِكَ أعظَما
قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهرِ روحي فِداؤُهُ
جَزاءُ الَّذي أرداهُ نارُ جَهَنَّما
ثُمَّ قالَ عليه السلام: رَضينا مِنكُم رَأسا بِرَأسٍ، فَلا يَومَ لَنا ولا عَلَينا
📚لهوف سید بن طاووس ص۱۹۹
👇👇👇ترجمه 👇👇👇
#امام_حسین
#کوفه
🌴خطبه بی بی ام کلثوم در کوفه🌴
🔷🔷🔷حَدَّثَني أبي عَن جَدِّي [الصّادِقِ] عليهما السلام: خَطَبَت امُّ كُلثومٍ ابنَةُ عَلِيٍّ عليه السلام في ذلِكَ اليَومِ مِن وَراءِ كِلَّتِها، رافِعَةً صَوتَها بِالبُكاءِ، فَقالَت:
يا أهلَ الكوفَةِ، سوءا لَكُم، ما لَكُم خَذَلتُم حُسَينا وقَتَلتُموهُ، وَانتَهَبتُم أموالَهُ ووَرِثتُموهُ، وسَبَيتُم نِساءَهُ ونَكَبتُموهُ؟! فَتَبّا لَكُم وسُحقا.
وَيلَكُم، أتَدرونَ أيُّ دَواهٍ دَهَتكُم؟ و أيَّ وِزرٍ عَلى ظُهورِكُم حَمَلتُم؟ و أيَّ دِماءٍ سَفَكتُموها؟ و أيَّ كَريمَةٍ اهتَضَمتُموها «2»؟ و أيَّ صِبيَةٍ سَلَبتُموها؟ و أيَّ أموالٍ نَهبَتُموها؟ قَتَلتُم خَيرَ رِجالاتٍ بَعدَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله، ونُزِعَتِ الرَّحمَةُ مِن قُلوبِكُم، ألا إنَّ حِزبَ اللّهِ هُمُ الغالِبونَ، وحِزبَ الشَّيطانِ هُمُ الخاسِرونَ.
ثُمَّ قالَت:
قَتَلتُم أخي صَبرا فَوَيلٌ لِامِّكُمُ
سَتُجزَونَ نارا حَرُّها يَتَوَقَّدُ
سَفَكتُم دِماءً حَرَّمَ اللّهُ سَفكَها
وحَرَّمَهَا القُرآنُ ثُمَّ مُحَمَّدُ
ألا فَابشِروا بِالنّارِ إنَّكُم غَدا
لَفي قَعرِ نارٍ حَرُّها يَتَصَعَّدُ
وإنّي لَأَبكي في حَياتي عَلى أخي
عَلى خَيرِ مَن بَعدَ النَّبِيِّ سَيولَدُ
بِدَمعٍ غَزيرٍ مُستَهَلٍّ مُكَفكَفٍ
عَلَى الخَدِّ مِنّي دائِبٌ لَيسَ يُحمَدُ
قالَ الرّاوي: فَضَجَّ النّاسُ بِالبُكاءِ وَالنَّحيبِ وَالنَّوحِ، ونَشَرَ النِّساءُ شُعورَهُنَّ، وحَثَينَ التُّرابَ عَلى رُؤوسِهِنَّ، وخَمَشنَ وُجوهَهُنَّ، ولَطَمنَ خُدودَهُنَّ، ودَعَونَ بِالوَيلِ وَالثُّبورِ، وبَكَى الرِّجالُ ونَتَفوا لِحاهُم، فَلَم يُرَ باكِيَةٌ وباكٍ أكثَرَ مِن ذلِكَ اليَوم سخنرانى امّ كلثوم در ميان كوفيان
🔶🔶🔶به نقل از زيد بن موسى: پدرم، از جدّم امام صادق عليه السلام برايم نقل كرد كه فرمود: «امّ كلثوم، دختر على عليه السلام، در آن روز، از پشت پوشش خود و در حالى كه صداى خود را به گريه بلند كرده بود، به سخنرانى پرداخت و گفت: اى كوفيان! بدا به حالتان! چرا حسين را وا نهاديد و او را كشتيد و دارايىهايش را به تاراج برديد و براى خود برداشتيد و زنانش را اسير كرديد و به خاك سياه نشانديد؟! مرگ و هلاكت بر شما باد!
واى بر شما! آيا مىدانيد چه بلاى بزرگى بر سرتان آمده است؟ و بار چه گناهى را بر پشت خود نهادهايد؟ و چه خونهايى را ريختيد؟! و كدامين حرمت را شكستيد؟! و جامه كدامين دخترك را ربوديد؟! و چه اموالى را به تاراج برديد؟! بهترين مردانِ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله را كشتيد و مِهر از دلهايتان، رَخت بر كشيد. هان كه حزب خدا چيرهاند و حزب شيطان، زيانكارند!».
سپس گفت:
برادرم را محاصره كرديد و او را كشتيد. واى بر مادرتان!
به زودى، آتشى سزايتان خواهد بود كه شعلهاش زبانه مىكشد.
خونهايى را ريختيد كه خداوند، ريختن آنها را حرام كرده بود
و قرآن و محمّد صلى الله عليه و آله نيز ريختن آنها را روا نشمرده بودند.
هان! آتش، مژدهتان باد كه شما، فردا
در قهر آتشى خواهيد بود كه شعلهاش زبانه مىكشد!
و من در زندگىام، بر برادرم خواهم گريست
بر بهترين مولودى كه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله متولّد شده است.
با اشكى فراوان و جوشان و ريزان
كه بر گونههايم هميشه جارى است و خشك نمىشود.
مردم، صدا به گريه و ناله و زارى بلند كردند و زنان، موهاى خود را پريشان نمودند و خاك بر سرشان ريختند و ناخن به چهره كشيدند و گونههاى خود را خراشيدند و ناله و فرياد كردند. مردان نيز گريستند و ريش خود را كَنْدند و هيچ روزى، مرد و زن گريانى بيشتر از آن روز ديده نشد.
📚لهوف سید بن طاووس ص ۱۹۸
@marsieha
#امام_حسین
#کوفه
🌴شعر ورود کاروان به کوفه🌴
عیسی شدی که این همه بالا ببینمت
بالای دست مردم دنیا ببینمت
بعد از گذشت چند شب از روز رفتنت
راضی نمی شود دلم الا ببینمت
اما چه فایده خودت اصلا بگو حسین
وقتی نمی شناسمت آیا ببینمت؟
امروز که شلوغی مردم امان نداد
کاری کن ای عزیز که فردا ببینمت
شبها چه دیر می گذرد ای حسین من
ای کاش زود صبح شود تا ببینمت
حلا هلال تو سر نیزه طلوع کرد
تا ما رأیت إلا جمیلا ببینمت
گفتی سر تو را ته خورجین گذاشتند
چه خوب شد نبوده ام آنجا ببینمت
تو سنگ میخوری و سرت پرت می شود
انصاف نیست بین گذرها ببینمت
فعلا نپرس طرز ورود مرا به شهر
بگذار گوشه ای تک و تنها ببینمت
🖋لطیفیان
@marsieha
#امام_حسین
#کوفه
🌴شعر ورود کاروان به کوفه🌴
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب
سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب
سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است
مسیح ِ روی صلیب است در مقابل زینب
چگونه نفی کنم خارجی خطاب شدن را
بخوان که حل شود از خواندن تو مشکل زینب
برایشان بگو از روضه های بازِ دل ما
به استناد روایاتی از مقاتل زینب
بگو به کوفه،که در کربلا چه ها که نکردند
بگو چه ها که نشد با سر تو و دل زینب
یتیم ِعترت و نان تصدقی که حرام است…
اضافه می شود اینگونه بر مسائل زینب
ز دست قافله باید بگیرم این همه نان را
ولی اگر بگذارند این سلاسل زینب
اسیر این همه خفاش شب پرستم و اینجا
تویی هلال و اباالفضل ماه کامل زینب
هزار گرگ گرسنه،هزار چشم حرامی
به جای قاسم و اکبر به دور محمل زینب
به پیش هجمه ی سنگین و شوم چشم چرانها
تویی و چند سرِ روی نیزه حائل زینب
تو را به نیزه و شمشیرشان به قتل رساندند
ولی ز هلهله حالا شدند قاتل زینب
حسین ، جانِ عزیزت به من نگاه بینداز
ببین عوض نشده بعد تو شمایل زینب؟
تنم ز کعب نی و تازیانه خُرد شد آخر
بعید نیست ز هم وا شود مفاصل زینب
سر تو رفته به نی،پس شکسته باد سر من
ز تو عقب نمی افتد در این معامله زینب
🖋صالحی
@marsieha
#کوفه
ّ🔷🔷🔷إنَّ ابنَ زِيادٍ نَصَبَ الرُّؤوسَ كُلَّها بِالكوفَةِ عَلَى الخَشَبِ، وكانَت زِيادَةً عَلى سَبعينَ رَأسا، وهِيَ أوَّلُ رُؤوسٍ نُصِبَت فِي الإِسلامِ بَعدَ رَأسِ مُسلِمِ بنِ عَقيلٍ بِالكوفَة
🔶🔶🔶 ابن زياد، همه سرها را در كوفه بر چوب نهاد. سرها افزون بر هفتاد عدد بودند و در اسلام، آنها نخستين سرها پس از سر مسلم بن عقيل بودند كه در كوفه نصب شدند.
📚تذکره الخواص
#امام_حسین
#کوفه
🌴جمع کردن مقنعه و پوشش برای اهل بیت در کوفه🌴
🔷🔷🔷سارَ ابنُ سَعدٍ بِالسَّبيِ ... فَلَمّا قارَبُوا الكوفَةَ اجتَمَعَ أهلُها لِلنَّظَرِ إلَيهِنَّ.
قالَ الرّاوي: فَأَشرَفَتِ امرَأَةٌ مِنَ الكوفِيّاتِ، فَقالَت: مِن أيِّ الاسارى أنتُنَّ؟
فَقُلنَ: نَحنُ اسارى آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله. فَنَزَلَت مِن سَطحِها، فَجَمَعَت مُلاءً وازُرا ومَقانِعَ فَأَعطَتهُنَّ فَتَغَطَّينَ.
🔶🔶🔶ابن سعد، با اسيران، حركت كرد ... و هنگامى كه به كوفه نزديك شدند، اهالى آن جا براى تماشاى آنان، گِرد آمدند. زنى از كوفيان بر بالاى بام آمد و پرسيد: شما از كدام اسيران هستيد؟
گفتند: ما اسيرانِ خاندان محمّديم.
آن زن از بام، پايين آمد و چادر و پيراهن و مقنعه جمع كرد و به آنان داد تا خود را بپوشانند.
📚 بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۱۰۸
@marsieha
#امام_حسین
#دفن_امام
گفتا بنی اسد که این جسم اکبر است
این قاسم است و این عون و جعفر است
این است بُریر و حنظله این جُون و این حبیب
این جسم غرق خون وهب یار بی سر است
عبد خدا یتیم حسن بین قتلگاهست
این کشتهی فتاده بخون غرق درنگاهست
دستش جدا شده چو علمدار کربلا
این نازدانه یک تنِ تنها خودش سپاهست
ناگه فتاد چشم امامِ تمام عشق
بر پیکری که خاک رهش شد پیام عشق
صد پاره پیکری که زکین زیر و رو شده
گفتا بنی اسد که بُوَد این بنام عشق
این پاره پاره تن که بود نور هر امید
باید کفن شود به دو دستانم این شهید
حالا که نیست قطعه کفن ای بنی اسد
باید که بوریا و حصیری بیاورید
جسمی کنار علقمه افتاده بی حرم
فرق شکسته دیدهام این غم کجا برم
آمد کنار علقمه با حال انکسار
گفتا چه آمده به سرت یاس پرپرم
@marsieha
#امام_حسین
#دفن_امام
اي آل اسد، اين تن عريانِ حسين است
بر روي زمين، جسم جوانانِ حسين است
خون،غسل بدن، خاک بيابان، کفن اوست
والله بدن، پاره تر از پيرهن اوست
جسمي که نبي بوسه زده در همه احوال
افسوس که از سم ستوران شده پامال
جانان محمد ، به رويِ خاکِ زمين است
قرآن محمد ، به رويِ خاکِ زمين است
در علقمه افتاده تن حضرت عباس
شد خاک بيابان کفن حضرت عباس
اين تن که پر از زخم سر نيزه و تير است
فرياد که تنها کفنش قطعه حصير است
در قلب حسين بن علي تير نشسته
اعضاي ولايت ز سم اسب شکسته
@marsieha
#حضرت_زینب
به شیعه آبرو داده وجود زینب کبری
یقین و صبر بوده تار و پود زینب کبری
اگر خالی ست جایش در کسا اما خدا بگذاشت
نماد پنج تن را در وجود زینب کبری
نه تنها زینت باباست بلکه زینت دنیاست
علی پیداست در حین شهود زینب کبری
پس از چشمان مادر_ان همیشه محرم حیدر_
غم از رخسار بابا می زدود زینب کبری
حسین از یاد ها می رفت و پرچم ها زمین می خورد
نبود از عشق ردی در نبود زینب کبری
کسی که هستی اش را داد تا که معجرش باشد
نمی داند قلم حد و حدود زینب کبری
شهادت خواستگاه کربلا بود و حسین اما
اسارت شد عروج بی فرود زینب کبری
اسارت رفت اما معنی اش ذلت نمی باشد
اسارت را خدا کرده صعود زینب کبری
چه محکم ما رایت الا جمیلا ضربه زد انجا
به گوش دشمن کور و حسود زینب کبری
چنان کوهی که از طوفان نیاید خم بر ابرویش
حرم را تکیه گاه امن بوده زینب کبری
طنین خطبه اش را کوفه فهمیده است یعنی چه
هراسان شد دل شام از ورود زینب کبری
به اشک شرم می شوید به نی خورشید چشمش را
ببیند هر زمان چشم کبود زینب کبری
حسن کردی