eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.7هزار عکس
17.7هزار ویدیو
351 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ 📿 به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت! 🔊 با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت! 🤲 از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت 📖 قرآن رو همیشه بخون مثل پیام های موبایلت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ می‌خوام محجبه بشم ⛔️ میترسم مسخره ام کنن 🎙 پاسخ خیلی زیبا از استاد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا را با خواندن زیارتنامه شان زیارت کنید . 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ 🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ 🌷 اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسآءِ العالَمینَ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ 🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ 🌷بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم 🌷وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا 🌷فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکم
شهید مدافع حرم سعید سامانلو🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۶۰/۱۰ محل ولادت: قم تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱۶ محل شهادت: سوریه مزار: گلزار شهدای استان قم ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🔰زندگینامه شهید مدافع حرم سعید سامانلو 💐🍃سعید سامانلو در دی ماه سال ۱۳۶۰ در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او فرزند اول خانواده بود که ۷ ماه قبل، پدر و مادرش از روستای پرسپانج قزوین به قم هجرت کرده بودند. تمام هستی پدر، سعید کوچک اش بود که بیمار بود و بعد از تولد در بیمارستان بستری بود که نذر امام رضا علیه السلام می شود و شفا میابد. 🌺🍃کودکی های شهید سعید سامانلو او از کودکی محبوب و مودب و کوشا با بازی گوشیهای کودکانه در خانواده رشد کرد. سادگی، بی آلایشی، گذشت، خداپرستی و ولایت مداری از همان کودکی در او شکوفا بود و خودش این شکوفایی را کمک پروردگار و رهنمودهای پدر دلسوزش می دانست. از همان کودکی مادر مهربانش او را در کلاس های قرآن ثبت نام کردد و او با علاقه و پشتکار قرآن و تفسیر را فرا گرفت. از سن ۱۲ سالگی به مسجد می رفت و مثل بزرگترها رفتار می کرد روزه می گرفت و اعمال عبادیش را انجام می داد. در پایگاه بسیج محله نقش های کلیدی را می پذیرفت و مسولیت پذیری اش را به همه ثابت می کرد. کلاس های قرآن برگزار می کرد و در عزاداری ها نقش فعالی داشت. 🌸🍃تحصیلات شهید سعید سامانلو او درس می خواند، ورزش می کرد و از رهنمودهای علما و بزرگان و شهدا در زندگی اش استفاده می کرد . از ویژگی های بارز او راستگویی و کسب رضای خدا در هر کاری بود.در جوانی در رشته ریاضی (دبیرستان امام صادق) مشغول به تحصیل شد بسیار باهوش و علاقه مند به تحصیل بود.فعالیت های سیاسی، مذهبی و فرهنگی او زبان زد همه بود. او انسانی بود که اخلاص در عمل داشت، خضوع و خشوعی در مقابل خدا و در برابر دلاور مردان بسیجیی داشت. از همان دوران جوانی به اردوهای جهادی برای کمک های ویژه می رفت و در آنجا لحظه ای از گره گشایی مشکلات و گرفتاری های مردم باز نمی ایستاد و دائما در اندیشه و عمل در حال خدمت به خلق الله بود.مهمترین مشخصه این شهید بزرگوار، تزکیه نفس است ایشان کلاسهایه اخلاق علما را شرکت کرده و کتابهایه بسیاری در رابطه با تزکیه و اخلاق خریداری کرده و مطالعه میکردند.او بعد از فارغ تحصیلی از دبیرستان در دانشگاه دلیجان رشته حسابداری پذیرفته شد و با خانواده مذهبی و ساداتی وصلت نمود که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام های علی و محمدحسین شد. بسیار خانواده دوست و پایبند به زن و بچه بود . 🌷🍃وارد شدن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از مدتی که مشغول تحصیل در دانشگاه بود متوجه شد در دانشگاه امام حسین علیه السلام تهران، به عنوان افسر پذیرفته شده بنابراین تصمیم گرفت باقی مسیر زندگی اش راا در این راه ادامه دهد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.او در تمام مراحل زندگی اش موفقیت های چشمگیری داشت و رشادت های بی شماری از خود نشان داد.رشادت های او در شمال غرب در برخورد با گروهک های مزدور ، فعالیت های او در خاموش کردن شورش های داخلی و رشادت هایش در سوریه و آزاد سازی دو شهر شیعه نشین (نبل و الزهرا) تحسین برانگیز است. بنا به گفته خود شهید سعید سامانلو این پیروزی شهرهای شیعه نشین(نبل و الزهرا) با کمک خانم فاطمه زهرا (س) انجام شد. 🔷بیان برخی خصوصیات شهید سعید سامانلو: شهید سامانلو روحیه جهادی و مبارزه در راه خدا رو زیاد داشت. ارادت خاصی به شهدا داشت دائم الوضو بود همیشه نمازش را اول وقت میخواند و تا جایی ک امکان داشت امر به معروف میکرد غیرتی بود و ائمه رو زیاد دوست داشت عاشق حضرت زهرا بود خوشحال بود داماد خانم شده و افتخار میکرد با جذبه و خوشرو بود در رشته های ورزشی زیادی استاد بود مثل کایت سواری،تکواندو، رزم آوران، کاراته و … اهل کمک بود و بسیار با محبت رفقا شو خیلی دوست داشت حتی تو وصیت نامش اول برای رفقا نوشته…. عاشق رهبری و ولایت بود رهبر رو نائب برحق صاحب الزمان (عج) میدانست با توسل به پدر خانمش شهید رباط جزی شهادتش را مثل او در بهمن ماه از خدا میگیرد. 🥀🕊در ۱۶ بهمن سال ۹۴ شهید سامانلو به همراه دوستانش شهید هاشمی و شهید زارع در شهر رتیان سوریه به شهادت رسیدند و مزار مطهر این شهدای والامقام در گلزار شهدای استان قم میباشد. 🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴شهیدی که مرگی غیر از شهادت برایش تصور نمی‌شد؛ 🔹♦️🔹♦️🔹 🌻🌿هنگام خداحافظی آخر با خانواده‌اش سرد برخورد کرد، به نحوی که انگار دارد فرار می‌کند و به همسرش گفت من از نفس خودم فرار می‌کردم که مانع رفتن من نشود؛ به همین دلیل به صورت همسر و بچه‌ها نگاه نکردم چون می‌ترسیدم دلم بلرزد و نروم. شهید سامانلو و همسرشان به صورت سنتی در سال ۱۳۸۱ با هم ازدواج می‌کنند که حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام‌های محمدحسین و علی است. 🦋همسر شهید در خصوص معیارهای انتخاب شهید برای ازدواج از سبک فکری ایشان یاد می‌کند که جذب این نوع تفکر می‌شود به علاوه اینکه مادرشان نیز موافق و مشتاق این ازدواج بودند. شهید در رفتار با همسر خود بسیار احترام را رعایت می‌کردند، شهید سامانلو همیشه به همسرش می‌گفته که «بنده با هدف با شما ازدواج کردم زیرا همیشه دوست داشتم با یک سادات ازدواج کنم و زمانی که متوجه شدم علاوه بر سادات بودن فرزند شهید هم هستید به این ازدواج مصمم‌تر شدم، من با پدر شما عهد بستم، شما امانتی در دست من هستید، در آخرت هم باید به پدر و هم به مادرتان حضرت زهرا(س) جوابگو باشم.» 🔻رفتار شهید با پدر و مادر خود نیز بسیار محترمانه بود و چون فردی بسیار امین و عاطفی بودند، همواره باعث برگزاری دورهمی‌های خواهر و برادرانه در خانواده می‌شد، شهید در جمع خانواده به گفت‌وگو، تبادل نظر و مشورت دادن به سایرین می‌پرداخت. 🌱شهید سامانلو در برخورد با فرزندان وقت زیادی را برای بازی اختصاص می‌داد، طبق گقته همسر شهید، او نقشه‌های زیادی برای آینده فرزندانش داشت و حتی با فرزند کوچکش که در زمان شهادت ۲ ساله بود، بسیار صحبت می‌کرد، برایشان کتاب می‌خواند و با هم فیلم می‌دیدند. او از کودکی محبوب و مؤدب و کوشا با بازی‌گوشی‌های کودکانه در خانواده رشد کرد. سادگی، بی‌آلایشی، گذشت، خداپرستی و ولایت‌مداری از همان کودکی در او شکوفا بود و خودش این شکوفایی را کمک پروردگار و رهنمودهای پدر دلسوزش می‌دانست. ❣از همان کودکی مادر مهربانش او را در کلاس‌های قرآن ثبت نام کرد و او با علاقه و پشتکار قرآن و تفسیر را فرا گرفت. از سن ۱۲ سالگی به مسجد می‌رفت و مثل بزرگترها رفتار می‌کرد، روزه می‌گرفت و اعمال عبادیش را انجام می‌داد. در پایگاه بسیج محله نقش‌های کلیدی را می‌پذیرفت و مسئولیت پذیری‌اش را به همه ثابت می‌کرد. کلاس‌های قرآن برگزار می‌کرد و در عزاداری‌ها نقش فعالی داشت. ☘از همان دوران جوانی به اردوهای جهادی برای کمک‌های ویژه می‌رفت و در آنجا لحظه‌ای از گره‌گشایی مشکلات و گرفتاری‌های مردم باز نمی‌ایستاد و دائماً در اندیشه و عمل در حال خدمت به خلق الله بود. بعد از شهادت نیز افرادی به خانواده مراجعه می‌کنند و تازه خانواده متوجه می‌شوند که شهید در زمان حیات‌شان به این افراد نیازمند کمک می‌کردند و این راه بعد از ایشان توسط همسرشان ادامه پیدا می‌کند. 🔸بعد از مدتی که مشغول تحصیل در دانشگاه بود در دانشگاه امام حسین(ع) تهران، به عنوان افسر پذیرفته شد، بنابراین تصمیم گرفت باقی مسیر زندگی اش را در این راه ادامه دهد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. او در تمام مراحل زندگی‌اش موفقیت‌های چشمگیری داشت و رشادت‌های بی‌شماری از خود نشان داد. رشادت‌های او در شمال غرب در برخورد با گروهک‌های مزدور و رشادت‌هایش در سوریه و آزاد سازی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا که ۴ سال در محاصره داعش بوده تحسین برانگیز است تا اینکه در پاکسازی این عملیات در کمین نیروهای دشمن در ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ به همراه دوستانش شهیدان «حاج محمود هاشمی» و «عبدالصالح زارع» در شهر رتیان سوریه شهد شهادت را نوشیدند و به دیدار پروردگارشان شتافتند و از آن زمان تولد دوباره و ابدی سعید سامانلو آغاز گشت. 🌼🌿قبل از شهادت از شهادت صحبت نمی‌کرد چرا که همسرش فرزند شهید بود و نمی‌خواست که او اذیت شود و سعی می‌کرد از نبودن و رفتن صحبت نکند؛ شهید قبل از رفتن به هر سفری، ابتدا به حرم حضرت معصومه(س) و جمکران می‌رفتند، قبل از اعزام آخرشان هم با اینکه فرصت کمی داشتند، با همسر و فرزندانشان به جمکران می‌روند و پس از زیارت، اعزام می‌شوند. ✅مهم‌ترین وصیت شهید سامانلو به همسرش شهید سامانلو مهم‌ترین وصیتی که به همسرشان داشتند صبرپیشه کردن و خوب تربیت کردن فرزندان بود به نحوی که فرزندانی عالم و باتقوا تحویل جامعه و اسلام شود. 🌤قسمتی از خاطرات شیرین همسر شهید از شهید سامانلو معطوف به بازی و توجه شهید به فرزندان‌شان است، زمانی که با دقت و لذت تمام به بدن کودک نگاه می‌کرد و به خلقت خدا و معجزه او تأکید می‌کرد و می‌گفت انسان با تماشای کودک بیشتر خدا را می‌شناسد. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
📝قسمتی از وصیت نامه شهید والامقام سعید سامانلو؛ 🌹🌹🌹🌹🌹 🌷بسم الله الرحمن الرحیم به نام خالق هستی همان که از کودکی مرا پروراند و عاشق خود ساخت. آقائی که گاهی اوقات به قدری دلم برایش تنگ می شود که می خواهم قالب تهی کنم. همان مولایی که از بنده نوازی او بی حد و حصر خجل وشرمسارم. در خرد سالی به شفاعت اربابم ثامن الحجج امام رضا علیه السلام عمری دوباره بخشید و از مهلکه های بزرگی نجاتم داد که مجال بازگو کردن آنها نیست به هر حال آقای من مولای من در حسرت نظر به وجهت می سوزم و امیدوارم مرا به این دیدار لایق بدانی. 🌷یا بقیه الله در این اندک عمر بی ثمرم شما را خیلی آزردم و نوکر و سرباز خوبی نبودم امیدوارم حلالم کنی و دعایم کنی که شرمسار مادرت حضرت زهرا سلام الله علیها نباشم. بنده حقیر مذنب برگه ای می نویسم به یادگار برایتان باشد. اول از همه به دوستانم و همرزمانم خدا قوت می گویم و امیدوارم همیشه در این راه ثابت قدم باشند و بر پیمان خود برسر ولایت فقیه بمانند و تا آخرین قطره خون دفاع کنند و این جز با تقوی و اخلاص و مجاهدت میسر نمی شود. 🌷حالات عرفانی خود را بیشتر کنید درس اخلاق بزرگان شرکت کنید واز سخنان لغو وبیهوده پرهیز کنید و از خداوند منان برایتان نصرت و اجر و پاداش عظیم خواستارم و می خواهم این برادر کوچکترین تان را حلال کنید. ❣از پدرومادر عزیزم می خواهم صبر پیشه کنند اجر قربانی خود را با جزع و فزع زائل نکنند. بزرگواران شما را هم به تقوی الهی سفارش می کنم. پدرم مواظب مادرم باش ... و بیشتر به امور اخروی بپرداز که مایه چشم روشنی خانواده مایی. این کمترین نتوانست فرزند خوبی برای شما باشد ولی اگر توفیق شهادت یافتم شفاعت را برایتان قول می دهم به شرطی که شما نیز کمک کنید. ومن الله التوفیق، الاحقیر سعید سامانلو" ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
📚معرفی کتاب از شهید سامانلو: 《فقط برای خدا》 این کتاب خاطرات شهید مدافع حرم سعید سامانلو است. خاطرات این کتاب از مصاحبه با نزدیکان آن شهید بزرگوار جمع‌آوری شده است. ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
شهید مدافع حرم سعید سامانلو🌻 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 تاریخ ولادت: ۱۳۶۰/۱۰ محل ولادت: قم تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱۶
ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣هر روز صد صلوات هدیه ❣به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید
۳۸ روز انتظار تا عید بزرگ غدیر خم
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 29 اردیبهشت ماه 1403ه.ش 🗓 9 ذی القعده 1445 ه.ق 🗓 18 مه 2024 میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای پروردگار جهانیان 🔸صفحه 266 🔸جزء 14 جهت سلامتی و و هدیه به روح 🥀
هرگاه گناهان بنده‌ای زیاد شود و عملی که آن گناهان را بپوشاند ، نداشته باشد، خداوند او را به غم و اندوه مبتلا کند ، تا کفاره گناهانش شود . 📚 اصول کافی ـ جلد 2 ـ صفحه 444
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 اگر ما در حال خدمت به مردم هستیم ، هدفمان از خدمت این باشد که کار خلق الله را به خاطر خدا انجام دهیم . خالصانه خدمت کنیم چرا که رسالت خودشان را انجام دادند ، پس لا اقل ما هم پا در جای پای آنها قرار داده و کاری که رضایت خدا در آن باشد انجام دهیم . 🌹 🕊 🌹 🌹 🌺
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 سخت دلتنگ و غریبم خمـــــار جرعه‌ای امـن یجیبـــــم خدایــــی بیقرارم خدایـــــا طاقـــــت مانـدن ندارم چه تنها مانده‌ام افسرده بر خـاک شمـا رفتید تا افـــــلاک چـــــالاک مـــــرا تنها رهـــــا کردید و رفتید به حســـرت مبتلا کردید و رفتید شمـــــا رفتید و مـن اینجا غریبم زفیـــض ســــرخ مردن بی‌نصیبم !!! ای ناز شصتت تأسی کن مــــرا قربـــــان دستـت 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 متولد شهر غزنین افغانستان بود، حدود هفت سال بود که برای کار به ایران آمده بود، من و یک نسبت فامیلی دوری باهم داشتیم اما ارتباط خانوادگی با هم نداشتیم . سن کمی داشتم و مجرد بودم که یک شب خواب دیدم نزدیک تپه ای ایستاده ام و خانمی هم به روی تپه ایستاده، به نظرم آمد خانم مسنی باشند، چون من صورت ایشان را نمی دیدم و کمر شان کمی خمیده به نظر می رسید ،گفتم شاید احتیاج به کمک داشته باشند . نزدیکشان رفتم با من شروع به صحبت کردند و من متوجه شدم از صدایشان که خانم جوانی باید باشند . تنها حرفی که با من زدند گفتند که پیش ما خواهد ماند . بعد ازاینکه از خواب بیدارشدم با خودم گفتم تعبیری نباید داشته باشد من نمی شناسم؟ یک ماه و چند روز که گذشت ، به خواستگاری من آمد و حدود دو ماه بعد از خواستگاری، ما به عقد یکدیگر در آمدیم هنوز خبری از جنگ سوریه نبود و من هم به طور کل خوابم را فراموش کرده بودم . ... 🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 سال ۱۳۹۰ زندگی مشترک ما آغاز شد . اولین فرزندمان نرگس سال ۹۱ به دنیا آمد و دو سال بعد دومین فرزندم متولد شد . سال ۱۳۹۴ در مجلسی شرکت می کنند که صحبت از اعزام به سوریه بود. دوران خدمت سربازی اش را در اردوی ملی افغانستان سپری کرده بود و یک سال جنگیده بود و بر حسب تجربه ای که داشت و علاقه ویژه ایی که به اهل بیت سلام الله علیها داشت داوطلب می شود . سری اول سه ماه ،سری دوم پنج ماه ، سری سوم هم سه ماه به سوریه می رود . برای بار چهارم من اجازه نمی دادم که برود به من گفت : « می روم تهران» و چون اعزامشان از تهران صورت می گرفت یقین دانستم که دوباره به سوریه خواهد رفت تا اینکه تماس گرفت و گفت : «من سوریه هستم ، زهرا جان نمی دانی زیارت حرم بی بی زینب چه حال و هوایی دارد ...» و فقط از خوبی هایش می گفت تا من نگران نباشم . اما یک روز یک عکسی برایم ارسال کرد که بادوستان هم رزمش گرفته بود، روی تپه ای ایستاده بود و نوشته بود اینجا کوه اسرائیل است و ما اینجا می جنگیم، نگران شدم و از فرط نگرانی خوابم نمی برد، در دل شب ندایی مرا صدا می کرد و دلداریم می داد، من بلند می شدم لامپ ها را روشن می کردم و اثری از کسی نبود، احساس می کردم که آمده و صدایم می کند.. با اینکه انگار صدایش صدای یک خانم بود.. ... 🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ۲۶ مرداد ماه سال ۹۵ زنگ زد و گفت : « مراببخش و از همه برایم حلالیت بخواه و چون دست دهنده ای داشت گفت « هر که به من بدهکار است تو ببخش که من بخشیده ام....» ۲۷مردادماه بود که به رسید و چون نیمی از صورتش به دلیل انفجار ربوده شده بود، تا زمانی که جواب دی ان ای آمد ( طبق آزمایشی که از بچه هایم گرفته شد ). شانزدهم دی ماه سال ۹۵ در گلستان اصفهان در آغوش خاک آرمید و خواب دوران مجردی من اینگونه تعبیر شد که نتوانست از عشق دفاع از حرم خانم حضرت زینب (س) دل بکند و با بی بی زینب _س) ماند و من خوشحال هستم، چون خوابهایی که بعد از ایشان می بینم آنقدر زیباست که، هر لحظه آرزو می کنم کاش که جای او بودم یا شرایطی پیش می آمد که در کنارش باشم . شادی روح و