دفاع از میهن دغدغه شهید فلاحی بود رضا همایون، یکی از دوستان شهید فلاحی در گفتگو با خبرنگار فارس با اشاره به اینکه این شهید، فردی بسیار متواضع و مهربان بود و علاقه زیادی به حضور در برنامه‌های مسجد و بسیج  داشت ، گفت: صادق، در سال ۸۲ پس از اخذ مدرک پیش‌دانشگاهی در رشته نفت دانشگاه آزاد مرودشت مشغول به تحصیل شد اما آرزوی دفاع از ارزشهای دین و میهن سبب شد تا تحصیل در دانشگاه را رها کرده و بار دیگر در کنکور سراسری شرکت نموده و این بار در رشته تعمیر و نگهداری هواپیما در دانشگاه علوم و فنون هوایی شهید ستاری پذیرفته شود. وی بیان کرد: آرزوی شهادت بار دیگر او را در سال اول دانشگاه  به تغییر رشته وا‌داشت و پس از قبولی در معاینات خلبانی به جمع سبزپوشان نیروی هوایی پیوست. همایون بیان کرد: علی‌رغم این‌که یک سال بعد از سایر هم ورودی‌های خود وارد رشته خلبانی شد اما جزء اولین گروه دانش‌آموختگان خلبانی ورودی ۸۳ بود و تمام مدارج خلبانی را به‌سرعت طی نمود و به رتبه استاد خلبانی اف پنج (تایگر) نائل آمد. همکلاسی شهید فلاحی افزود: پس ‌از آن وارد رسته پروازی خلبانی شکاری هواپیما اف پنج شد و ابتدا در پایگاه هوایی چهارم شکاری  شهید وحدتی دزفول و سپس پایگاه دوم شکاری شهید فکوری تبریز مشغول به خدمت شد.  همایون اضافه کرد: صادق پس از چند سال خدمت، به عنوان یکی از بهترین استادان خلبانی پایگاه هوایی شهید فکوری تبریز شناخته شد  و پس از چند سال در همان‌جا ازدواج کرد که حاصل ازدواج وی یک دختر پنج‌ساله است.

شهید خلبان، صادق فلاحی در سال ۱۳۶۲ در خانواده‌ای مذهبی و انقلابی در شهر مرودشت دیده به جهان گشود و تحصیلات خود را تا دیپلم در این شهر سپری کرد.

سقوط هواپیما متاسفانه او در دوم اسفند ۱۴۹۲ آپی مای اف ۵ دچار سانحه شد و هواپیمایش سقوط کرده و متاسفانه ایشان به همراه علیرضا حنیف زاده به کمک خلبان خود بود به شهادت رسیدند

آقای فلاحی سال‌ها در پایگاه های هوایی مختلف کشورمان به عنوان مدرس تدریس می کرد و داوطلبان زیادی را آموزش داد و بسیاری از خلبانان های کشورمان از شاگردان ایشان بودند. همچنین ببینید فیلم لحظه سقوط هواپیمای جنگی F5 ارتش در تبریز  شهید صادق فلاحی دارای یک فرزند دختر بود که در مراسم تشییع پیکر وی مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت..

تشییع پیکر مراسم استقبال و تشییع پیکر مطهر خلبان شهید صادق فلاحی که در سانحه سقوط هواپیما در تبریز به فیض شهادت نائل شده بود، چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰ ، در فرودگاه شهید آیت‌الله دستغیب و پایگاه هوایی شهید دوران شیراز و با حضور مسئولان ارشد کشوری و لشکری سطوح ملی و استانی، همرزمان و خانواده آن شهید، برگزار شد.

پس از مطلع شدن شهید فلاحی و حنیفه زاد از نقص فنی هواپیما این دو شهید فداکار تلاش خود را می‌کنند تا هواپیما را به یکی از مناطق غیر مسکونی برسانند تا در صورت سقوط تلفات جانی نداشته باشد سرانجام با فداکاری و هدایت خلبانان این هواپیما در منطقه مسکونی بلوار منجم تبریز به زمین اصابت کرده و متلاشی میشود خوشبختانه محل سقوط در کنار دیوار یک مدرسه بوده و این مدرسه هم تعطیل بوده و کسی در آن حضور نداشته است

ثواب اعمال امروزکانال روهدیه میکنیم به روح شهیدبزرگوار، شهیدصادق فلاحی 🕊🕯🕊🕯🕊 شادی روحشون صلوات.

#شبتون شهدایی التماس دعا یاعلی

#مولای‌من 🌱دست دعا و اشک و نیاز و ظهور تـو 🌱کی مستجاب می‌شود این انتظار من؟ العجل‌مولای‌غریبم تعجیل در فرج مولایمان صلوات #صبحتون‌مهدوی🌹

#حدیث_روز #امام_علی_علیه_السلام إذا ضاقَ المسلمُ فلا يَشكُوَنَّ رَبَّهُ عَزَّوجلَّ، و لْيَشكُ إلى رَبِّهِ الذي بِيَدِهِ مَقالِيدُ الاُمورِ و تَدبِيرُها هرگاه مسلمان در تنگنا و سختى افتد ، هرگز نبايد از پروردگار عزّوجلّ خود شكايت كند ، بلكه بايد به درگاه پروردگار خويش ، كه زمام و تدبير امور به دست اوست ، شكايت برد . 📚ميزان‌الحكمه، ‌جلد‌6‌، صفحه42

🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 #پیامکی_از_بهشت 💐 پیام من به خواهران این است که اي خواهران مجاهد ، حجاب شما هم سنگر است ، حجابتان راحفظ كنيد و حجاب شما كوبنده تر از خون من است ، من به آرزويي كه داشتم رسيدم و به هدفي كه الله درآن است رسيدم ، شما هم هر چه سريعتر خودتان را به معبود خود برسانيد . 🌹 #شهید_والامقام 🕊 #مسعود_سمندری #سلام_به_دوستان_شهداء 🌹 #روزتان_شهدایی 🌹 🌺💐🌼

🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #در_محضر_فرمانده #مقام_معظم_رهبری براے کسانـی کہ اهل ارزش هاے اسلامی هستند ، تصاویـر #شهـدا از هر تصویـرے دلرباتـر است. #شهـدا باران رحمت اند ... دوستی با شهـدا ... دوطرفہ استــ ... یاعلی کہ بگویـی دستتــ را خواهند گرفتــ ... 🌹 #شهدا 🌹🕊 #همیشه 🌹🕊🌹 #نگاهی 🥀 🌴🌹

🥀🌴🕊🌹🕊🥀🌴 #شهیدانه #شهدا اینقدر مهربانند که دست من و شما رو می گیرند و تو سفره پر برکت #شهید و #شهادت دعوت می کنن ... مطمئنا کسی که #خالصانه و با تمام وجود بهشون #متوسل بشه دست خالی بر نمی گرده 🕊 #شهدا 🕊🌹 #همیشه 🕊🌹🕊 #نگاهی 🌹🥀🕊

🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #خاطرات_شهدا #سردار_شهید #حاج_احمد_کاظمی در عملیات رمضان، بچه‌ها پشت خاکریز زمین‌گیر شده بودند. پنجاه ـ شصت نفر در انتهای سمت راست خاکریز نمی‌توانستند سرشان را بالا بیاورند. با ماشین رفتم جلو تا آخر خاکریز، یک نفر که بغل دستم بود گفت «دیگه تکون نخور، اگه ماشین رو تکون بدی، سوراخ سوراخش می‌کنن.» روبه‌رو را نگاه کردم. چند تانک عراقی داشتند به خاکریزمان نزدیک می‌شدند. فاصله‌شان هر لحظه کم‌تر می‌شد. اولین تانک به سی ـ چهل متری‌مان رسیده بود. نفسم بند آمده بود. احساس می‌کردیم چند دقیقه‌ی دیگر اسیرمان می‌کنند. بدنم سُست شده بود. با رنگ پریده منتظر رسیدن عراقی‌ها بودم. با ناامیدی سرم را به طرف انتهای خاکریز چرخاندم. یک‌هو دیدم یک نفر، سوار بر یک موتور تریل قرمز رنگ با سرعت زیاد، گرد و خاک‌کنان به طرف‌مان می‌آيد. حاج‌احمد بود. از موتور پایین پرید و آرپی‌جی را از دست آرپی‌جی‌زن گرفت و رفت آن‌طرف خاکریز؛ روبه‌روی تانک‌ها نشانه رفت، چند ثانیه بعد گلوله آرپی‌جی روی برجک، اولین تانک در حال حرکت نشست. تانک در دم آتش گرفت و دودش پیچید توی آسمان منطقه. بعد حاج‌احمد با فریادهای بلند به نیروها گفت که شروع کنند. بچه‌ها شروع کردند. حاج‌احمد سوار موتور شد و رفت تا بقیه جاها را سامان بدهد. راوی : #عباس_رمضانی #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهش_پر_رهرو 🌹 🕊🥀

🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 #در_محضر_شهدا #شهید_والامقام #محسن_احمدپور حقیقتی که هر انسان با آن در یک وهله از زمان روبرو خواهد شد مرگ است ، مرگ نه به معنای نابودی ،بلکه مرگ به معنای رخت بربستن از این دنیا و رفتن به جای دیگر ،حال کسی سعادتمند خواهد بود که در دنیا بیشتر تلاش کرده و فرمان خدا را اطاعت کرده و از حلال و حرام دوری جسته باشد و هیچ مرگی به شیرینی و حلاوت شهادت در راه خدا نمی رسد‌... پدران ومادران عزیز، فرزندانی که به شما در طول زندگی می رسد، دارای فطرتی پاک هستند و این وظیفه ی شماست که فطرت پاک آنها را همواره پاک نگه دارید و این نهال را به درخت پر میوه و پر ثمر تبدیل کنید، فرزندانی مسلمان ، غیرتمند و پر تلاش .... #شهید_محسن_احمدپور #متولد : فروردین 1344 #شهادت : اسفند 1366 #گلستان_شهدای_اصفهان #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهش_پر_رهرو 🌹🕊🌹

🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 #کلاس_درس_شهدا #به_یاد_همسنگران #سردار_رشید_اسلام #شهید_والامقام #محمد_ابراهیم_همت #ابراهیم برای مرخصی به شهرضا آمد. مادرش برای ناهار نان و کباب برایش فراهم کرد. چند لقمه ای بیشتر نخورد و کشید کنار. به او تعارف و اصرار کردم که غذایش را بخورد. ولی در حالی که اشک در چشمانش داشت، در پاسخم گفت: «پدر! من چگونه می توانم در این سفره ی پر محبت و گرم، نان تازه و کباب صرف کنم، در حالی که نمی دانم یارانم، همسنگرانم بسیجیان عزیز چه غذایی می خورند!» راوی : #پدر_شهید #مردان_بی_ادعا #روحش_شاد #یادش_گرامی #راهش_پر_رهرو 🌹🌹