eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.6هزار عکس
17.6هزار ویدیو
349 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️امام، در عزم راسخ خود در پيکار با مخالفان حق، مى فرمايد: 💥وَ لَعَمْرِي! مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ، مِنْ إِدْهَان وَلاَ إِيهَان . 💠 «به جان خودم سوگند! در مبارزه با مخالفان حق و آنان که در گمراهى غوطه ورند، هيچ گونه مُجامله و مدارا نمى کنم و سستى به خرج نمى دهم. 📚
💢 سوگند امام علی علیه السلام 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃 لا وَ الَّذِي أَمْسَيْنَا مِنْهُ فِي غُبْرِ [غُبَّرِ] لَيْلَةٍ دَهْمَاءَ تَكْشِرُ عَنْ يَوْمٍ أَغَرَّ، مَا كَانَ كَذَا وَ كَذَا. 🔹 نه، سوگند به كسى كه ما را در بقاياى شب تاريك نگه داشت؛ شبى كه لبخند سپيده دمش از روزى روشن پرده برداشت، كه چنين و چنان نبوده است. (هدف از ذكر اين عبارت تنها بيان سوگند زيبا و جالب امام عليه السلام است) 📚 نهج البلاغه
4_5832620134052661199.mp3
5.46M
هوا هوای های جبهه ها سربند یا فاطمه و وداع و گریه ها صدای ذکر زیر گولوله ها چه فاطمیه ای چه آه و حسرتی بازم تو شهرمون شهید آوردن و شده قیامتی دوباره باز ماه عزات رسیده مادر قد خمیده ایتها الصدیقه الشهیده مادر قد خمیده تنها ره سعادت پیروی از ولایت هوای این روزای من هوای سنگره یه حسی قلب من رو با می بره ما حالا سر سفره مادره چه فاطمیه ای عجب عنایتی سرش جدا و اربا اربا بدنش عجب شهادتی این گل پر پر از کجا رسیده وجه خدارو دیده از سفر کرب و بلا رسیده وجه خدا رو دیده تنها ره سعادت پیروی از ولایت ایمان جهاد شهادت 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🎞| بخشی از وصیت نامه‌ی شهید حسین معزغلامی: تا میتوانید برای ظهور حضرت حجت(عجل الله) دعا کنید که بهترین دعاهاست...🌱 پ.ن: مداحی با صدای خود شهید🎙 •۰
مبارز: 💐شبهای جمعه با ذکر صلوات، شهدا را یاد کنیم تا آنها نیز در نزد ارباب ما را یاد کنند. 🌷۱۷ آذر سالروز شهادت حر انقلاب، شهید بی مزار شاهرخ ضرغام گرامی باد. آمده بود خط مقدم، دنبال سید ابوالفضل می گشت. او را پیدا کرد و گفت: خواهشی دارم. تو مادرت حضرت زهراست، از مادرت بخواه که مرا شفاعت کند. از مادرت بخواه دستم را بگیرد تا خدای نکرده دوباره گرفتار نشوم... شاهرخ دوسه روز بعد به جمع شهدای گمنام پیوست. 🏴
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونستی تسبیحات حضرت زهرا سلام الله چنین معنای قشنگی‌ داره؟‌! الله اکبر، الحمدلله، سبحان الله
امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: «صَدیقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»: دوست نادان، مایه رنج است. ✍🏻پ‌ن|:چقدر توی انتخاب دوستی‌هامون حواسمون بوده و هست؟ گاهی اوقات دوستی‌های نادرست و غلط، مارو به بیراهه می‌کشونه.. یه راه برای قدم زدن تو مسیر درست؛ دوستی‌هایی هست که مارو به خدا نزدیک‌تر می‌کنه...🕊 ✍🏻 📝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹پیامبر اکرم ص : هیچ غمگینی او را زیارت نمی کند مگر اینکه خدا غم از دلش بزداید و گناهانش را بیامرزد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 بزرگی ميگفت: برای به آرامش رسیدن این یک جمله را همیشه با خود تکرار کن: "این دنیا فانیست و از بین می رود، غصه آن دنیا را بخور که ابدیست و از بین نمی رود"....!!! ➥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
#مقدمه
نفسِ پایتخت نشینان از فرو ریختن پلاسکو به شماره افتاد دردْ اول از قاب تلویزیون به جانمان افتاد و با سوختن هر وجب از ساختمان پلاسکو، اضطراب و آشوب دلمان بیشتر و بیشتر شد. وقتی که قامت آتش نشانان غیور در میان دود و آتش محو شد، بند بند وجودمان از هم گسست و در آتش حسرت سوخت. کسی چه می‌دانست که طلوع صبح پنجشنبه سی‌ام دی ماه، آتش به جانش افتاده است و رنگ غروب دارد؟ غروبی که فراق آتش‌نشانان غریب را بر سر مردمان این شهر آوار کرد. همه چیز به وسعت آتشی که جان ِ. آتش‌نشانان جوان را با خود سوزاند، رنگ اندوه و ماتم گرفت و ذره ذره سوخت؛ چه دل کسانی که از جعبه جادویی فرو ریختن پلاسکو بر سر مردان در آتش گرفتار شده را با چشم‌هایی خیس نظاره کردند و چه آن‌ها که سی‌ام دی ماه سال ۹۵، گذرشان به حوالی این ساختمان افتاده بود. آن روز نه پلاسکو که تمام تهران و که قلب همه آن‌ها به شوق این سرزمین می‌تپید، تکه تکه شد و در آتشی جانسوز، شعله‌ور شد. مادرم تسبیحی به دست گرفته بود و در مقابل تلویزیون، طوری به پهنای صورت اشک می‌ریخت که گویی، عزیز از دست رفته خود را به سوگ نشسته است. آتش پلاسکو نه جسم و جان آتش‌نشانان محبوس شده در آتش را سوزاند، که جان و دل همه را در آتش هجران پرواز ابدی آن غیورمردان، سوزاند و فراقشان خاکستر حسرت و درد را به خیابان‌های این شهر پاشید. خیابان‌ها بند آمده بودند و عطر روضه علی اکبر در فضا پیچیده بود. هر کسی که بر قامت عزیز جوان خود، روزی لباس آتش‌نشانی را دیده بود، پسری را جستجو می‌کرد. پسری که بر خلاف امیدی که به زنده ماندن و دوباره در آغوش کشیدنش داشت، زیر خروار‌ها آوار و آهن و آتش گرفتار شده بود و دیگر از دست هیچکسی کاری برای نجاتش بر نمی‌آمد. پسری که سربلند و قهرمانانه پر کشید تا شفیع پدر و مادر خود در محشر باشد. آتش‌نشانان نجات‌بخش جان‌های بسیاری شدند و دستی یارای نجات آن‌ها از زیر خروار‌ها خاک و دود و آتش را نداشت. با فرو ریختن پلاسکو، شکست کمر پدران و مادران جوان از دست داده، که آوار، تمام دارایی شان را سوزاند و خاکستر کرد. تهران سی‌ام دی ماه سال ۹۵ محشر کبری به پاشد و شهادت، سرانجام آتش‌نشانان قهرمانی شد که حسرت دوباره در آغوش کشیدنشان بر جان و دل مادران صبورشان سنگینی می‌کند و تنها تکه سنگی در جوار شهدا، آرامبخش دلتنگی بی پایانشان شده است.
خلاصه زندگی نامه نام:امیرحسین نام خانوادگی: داداشی شغل: آتشنشان تولد: 1367 شهادت: 1395
زندگی نامه امیر حسین داداشی، آتش نشان ایستگاه شماره ۴۶ سازمان آتش نشانی بود. وی ۲۷ سال داشت و ۶ سال بود که در سازمان آتش نشانی فعالیت می‌کرد. امیر حسین داداشی از غواصان زبده کشور بود. پدر وی، از آتش نشان‌های بازنشسته کشور است. وی متولد ۲۹ آبان سال ۶۷ بود و گفته می‌شود وی جزو نخستین آتش نشان‌هایی بوده که در آوار ساختمان پلاسکو گرفتار شده است. بعد از حادثه پلاسکو، کوچه همایون واقع در خیابان فرهنگ، کوچه کوهینی تفرشی به نام شهید "امیرحسین داداشی" نامگذاری شد.
 و زخمی عمیق و فراموش نشدنی حکایت دارند که تسکین و بهبود آن را هیچ مرهم و دوایی درمان نمی‌کند. صبح روز پنجشنبه سی‌ام دی ماه سال ۱۳۹۵ سوز زمستانی پایتخت با شعله‌های آتش جانسوز پلاسکو، بی‌قراری و دلواپسی بی‌پایانی را بر جان شهری نشاند که چون ویرانه‌ای متزلزل بر سر همه مردم آوار شد و بوی خون و آتش همه شهر را در برگرفت. چشم‌هایی نگران و خونبار آمده بودند برای پیدا کردن ردی هر چند کوچک و مختصر از جوانان فداکاری که ابراهیم‌وار دل به آتش پلاسکو زدند و هر ثانیه که هرم شعله‌های بیرحم آتش به پیکر آن‌ها نزدیک می‌شد، قامت پدر و مادرانی چشم انتظار در حسرت دوباره به آغوش کشیدن جگرگوشه‌شان خمیده گشت. پس از ۵ سال هنوز داغ جوانانی رشید و رعنا بر گوشه دل یک ایران سنگینی می‌کند و چه غم انگیز بود تماشای حجله دامادی که برخی مادران شهدای آتش‌نشان برای پسران جوانی که تنها مشتی استخوان خاکستر شده از همه مهربانی و قلب زلال آن‌ها به دستشان رسیده بود، در گوشه از شهر برپا کرده بودند.