🌷🕊
نسیم یادت
پیراهن دلتنگی را
بر تن ساعتهای انتظار
می دوزد ،
و آرزوها با هر پلک زدن
دنیای با تو بودن را
بر قامت واژه ها
هجی می کنند ...
#شهید_علی_پیرونظر
عشقیعنی . . .
بنویسیغزلیازچشمش
درهمانمصرعاول
قلمتگریهکند !💔
#شهید_علی_پیرونظر
#گردان_زهیر
#گروهان_عاشورا
#صبحتون_ شهدایی🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#حدیث_روز
#حضرت_فاطمه_زهرا_س
مَنْ اصْعَدَ إ لیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
هر کس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.
📚 بحارالانوار : جلد 67، صفحه 249، حدیث25
🌴 🕊🌹
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊
#پیامکی_از_بهشت 💐
ای کسانیکه نسبت به مسائل انقلاب بی تفاوت هستید ، از خانواده های شهداء خجالت بکشید ، از کودکان شهدا خجالت بکشید ، از خود شهداء خجالت بکشید ، از مظلومیت شهداء و بسیجیان خجالت بکشید و سعی کنید وارد مسائل انقلابی شوید .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #فرج_اله_دیده_بان
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🕊 🌹🌴
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#داستان_آشنایی_من
#با_دوست_شهیدم
به نام خدا
نوجوان بودم که یه شب خواب عجیبی دیدم، خواب یه مکان ولی نمیدونستم کجاست؟ خواب یه مسجد، سربند، پرچم ایران....هیچوقت نتونستم بفهمم اون مکان کجا بود
سالها گذشت و اون خواب رو فراموش کردم
تااینکه اردویی از طرف بسیج به منطقه هویزه برای یادمان #شهدا برگزار شد .
اوایل شدید مخالف این اردو بودم و نمیخواستم برم، دلم دیدن منطقه فکه و شلمچه رو میخواست نه هویزه رو
فرمانده بسیج از یه طرف و خانوادم از طرف دیه اصرار بر رفتن من به این اردو داشتن، همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد، انگار به این سفر دعوت شده بودم
وقتی به خودم اومدم خودمو توی اتوبوس دیدم که به سمت هویزه در حرکت بودیم ، حس عجیبی داشتم
به شهر هویزه که رسیدیم مارو به سمت سالنی راهنمایی کردن
برنامه های مختلفی اجرا شد که هرکدومش یجوری دل آدمو میلرزوند ... تا اینکه آقایی که مشغول گفتن خاطره از #شهدا بود یه چیزی گفت که منو تو فکر برد
گفت : شماهایی هم که اینجا نشستین دعوت شده هستین ، دعوت نامتونو #شهدا امضا کردن
این حرفا واسم تازگی داشت ، دوست داشتم بدونم کدوم #شهید منو دعوت کرده به هویزه ...
بعد از اتمام مراسم به سمت مزار #شهدا رفتیم، چند قدمی بیشتر از سالن مراسم فاصله نداشت ، توی ذهنم دو تا ابهام وجود داشت
یکی مزار #شهید_حسین_علم_الهدی کجاست و دومی کدوم #شهید دعوتنامه منو امضا کرده ؟؟
به دور و اطرافم مدام نگاه می کردم و دنبال مزار شهید علم الهدی میگشتم و از هرکی میپرسیدم آدرس درستی بهم نداد
تااینکه رسیدیم به جاییکه بدون کفش وارد محوطه میشویم
همونجا از بچه های بسیج جدا شدم و سعی کردم خودم تنهایی دنبال #مزار_شهید بگردم
یهوویی حس کردم نوری از یه نقطه زمین روی من افتاده ، متوجه نبودم نور چیه و از کجاست ، بی محل به نور دنبال قبر #شهید_حسین_علم_الهدی می گشتم ، نوشته روی قبرهارو می خووندم و از کنار تک تک #شهدا می گذشتم و نور هم همونجور روی من بود و با حرکت من حرکت می کرد
حس خیلی عجیبی داشتم .
تااینکه طرف مسجد رفتم ولی باز اونجا هم نبود، صدای اذان ظهر از مسجد بلند شد، ناراحت بودم از اینکه جواب سوالامو نگرفته بودم به مسجد نگاه می کردم
به خودم گفتم #شهید_حسین_علم_الهدی که راضی نیست من نمازمو دیر بخوونم ، ازدحام جمعیت توی مسجد زیاد بود
از سکوی مسجد اومدم پایین ، با ناراحتی کنار قبری ایستادم و به مسجد و حیاط نگاه می کردم تا جایی برای نماز پیدا کنم
ناگهان چشمم خورد به نوشته روی قبری که کنارش ایستاده بودم :
#شهید_محمد_حسین_علم_الهدی
بخودم گفتم نه این اون #شهید نیست
اون آقا گفت #حسین_علم_الهدی ولی این #محمد_حسین_علم_الهدی است
یه چیزی تو دلم بهم جواب داد مگه چن تا #شهید_حسین_علم_الهدی اینجا هست؟
همون لحظه نشستم کنار مزارش
دلم می خواست داد بزنم ، گریه کنم با صدای بلند و بگم این #شهید زنده است ، بخدا زنده است
حالا فهمیده بودم که منبع نور از کجا بود .
فهمیده بودم که کی دعوتناممو امضاء کرده بود .
بالای سر #شهید_علم_الهدی نماز خووندم ، بعد نماز سمت چپمو نگاه کردم ...
خدای من ...
این همون ...
این همون خوابیه که سالها پیش دیده بودم... سربند ، مسجد ، پرچم ، ...
#شهید_علم_الهدی جوری ازم استقبال کرد که منو شرمنده خودش کرد و از اون سال به بعد با کمال میل هرسال به اردوی #یادمان_شهدا می روم .
درپناه خدا موفق باشین
#یا_زهرا
شما میهمانانِ عزیزِ #شهدا هم اگر دوست #شهید دارید، داستان نحوه آشنائی خود با #شهید را بنویسید و برای ما ارسال کنید تا در کانال مخابره شود .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹 🕊🥀
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#خاطرات_شهدا
#مثل_حاج_خلیل
سردار جهادگر
#شهید_خلیل_پرویزی
فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد استان فارس
راننده خیلی به لودر فشار میآورد، اگر همین طور ادامه میداد، حتماً بلایی سرش میآمد و خاکریز ناقص میماند. حاج خلیل تازه برای بازدید آمده بود. این وضعیت را که دید، پا گذاشت در رکاب لودر و به راننده گفت: « برادر شما خیلی زحمت کشیدی و خسته شدی، بیا پایین چند دقیقهای استراحت کن تا من هم کمی کمک کنم. » راننده که نمیشناختش، برای استراحت پایین آمد.
حاجی شروع کرد به خاکریز زدن، آرام و بدون اینکه به لودر فشار بیاورد. راننده از نحوهی کار کردن حاج خلیل تعجب کرده بود. چند دقیقه بعد که دوباره پشت فرمان لودر نشست، آرام و بدون فشار به دستگاه کار میکرد، « مثل حاج خلیل »
#سنگر_سازان_بی_سنگر
#شهدای_جهادگر
🥀 🕊🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#خاطرات_شهداء
#مادرانه
#مادر_شهید
#دعای_مادر
برادر و همرزم #شهید، تعریف می کرد :
#بیژن به خاطر هوش بالایی که داشت ، شرکت نفت دنبالش فرستاده بودند برای استخدام .
یه روز #بیژن میاد خونه، همینطوری که وارد خونه می شه ، می بینه مادر داره آش می پزه و در عین حال با #حضرت_زهرا_س درد و دل می کنه و می گه که این بچه ام (امیرحسین) پاش قطع شده و من دیگه رزمنده ندارم برای راه تو، یا زهرا و گریه می کنه
مادر ادامه میده که #بیژن هم دنیا را برداشته و آخرتش رو فروخته .
#بیژن شب #شهادتش این و برام تعریف کرد و گفت:
من پشت سر مادر بودم ولی مادر اینو نمی دونست ، وقتی تنهایی داشت آش پزی می کرد و با #حضرت_زهرا_س صحبت می کرد ، رفتم بوسیدمش و بهش گفتم :
« ننه به خدا اینجوری نیست که تو ناراحتی ».
#بیژن همون روز کارت رسمی حفاری نفت را از شرکت گرفته بود .
#بیژن هم همون لحظه کارتش را به مادرم نشون میده و می گیره رو گاز و بهش میگه ببین ننه اینم دنیا ، سوزوندمش ، از فردا هم میرم عملیات و بعداز اون آمد جبهه .
از سال ۵۹ تا ۶۳ #بیژن همه عملیات ها را شرکت کرد و در عملیات بیت المقدس هم خیلی تاثیر گذار بود .
#شهید_بیژن_خطیبی
متولد : 1337
#شهادت : 1363/12/22
عملیات : #بدر
منطقه : #هورالویزه
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹 🕊🥀
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#مادرانه
#مادر_شهید
هیچی نداشت ...
نه #پلاک
نه #کارت_شناسایی
هیچ جای لباسش هم نوشته ای به چشم نمی خورد که بشود شناسایی اش کرد.
واسه همین تمام لباساش رو درآوردن بلکه جاییش اسم و مشخصاتش رو نوشته باشه.
فقط معلوم بود از غواصان کربلای پنجی بوده.
بالاجبار به عنوان #شهید_گمنام، در بهشت زهرا (س) دفن شد.
چند سال که گذشت، برحسب اتفاق، مادری که دنبال فرزند مفقودش می گشت، عکس او را دید و پسرش را شناسایی کرد.
از آن روز به بعد روی سنگ مزار، بجای #شهید_گمنام نوشتند :
#شهید_سید_جلال_حسینی
و از آن روز تا امروز، خانواده #شهید از مشهد الرضا، برای زیارت مزار فرزندشان به بهشت زهرای تهران می آیند .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🌴🌹
🌴🥀🌼🌺🌼🥀🌴
#همسرانه
#همسرداری_شهدا
#سردار_شهید
#حاج_عباس_کریمی
تواضع و فروتنی #عباس باور نکردنی بود.
همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند می شد و به قامت می ایستاد .
یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد .
ترسیدم، گفتم : #عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟
خندید و گفت : نه شما بد عادت شده اید؟
من همیشه جلوی تو بلند می شوم. امروز خسته ام. به زانو ایستادم .
می دانستم اگر سالم بود ، بلند می شد و می ایستاد.
اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد.
بعد از اصرار زیاد من ، گفت: چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.
#عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت.
این اتفاق به من نشان داد که #حاج_عباس_کریمی از بندگان خاص خداوند است .
راوی :
#همسر_شهید
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
💐 🥀🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰روایت خواب خادمی که توی طلائیه حضرت زهرا سلامالله علیها رو دید ...
🗓آبانماه۱۴۰۰ _ طلائیه ، سهراهی شهادت
🎙راوی : حجتالاسلام هاشم پور
#خادم_الشهدا
#عنایت_مادر
#طلائیه
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ز پاره های دل من #شلمچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم
كشم به لجه شوریدگی بساط «امین»
كنون كه رخت سفر چون كرانه می سازم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹تقدیم به دختران شهدا🌹
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🍃آدمی چقدر خالیست از خودش
وقتی پُر است از یادِ شما ...
#عاقبتمون_شهدایی 🕊
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔺️ایران در آستانه یک آزمایش سخت!
🔹آنچه دشمن دوست دارد در ایران بصورت همزمان اتفاق بیفتد سه مسئله عمده است: ۱- نا امید کردن مردم عادی و اقشار خاکستری از نظام با تحریم و فشارهای اقتصادی ۲- تزریق یاس و دلسرد نمودن خواص جامعه و جریان های انقلابی با ضعیف نشان دادن دکترین دفاعی، تخریب فرماندهان نظامی، متهم کردنشان به بی عملی و معرفی ایران بعنوان بازنده در تحولات منطقه ۳- ایجاد تنش، درگیری، اختلاف و رفتارهای غیر معقول و پیگیری مسائل خارج از اولویت[با زمان نشناسی] مانند قانون حجاب، همچنین ایجاد چالش و حساسیت در موضوعات حاشیه ایِ سیاسی!
🔹دوستان! باور کنید وسط یک جنگ بزرگ هستیم؛ تنها امید دشمن به اشتباهات احتمالی شما است؛ او به جنگ بدون فریب من و شما هیچ امیدی ندارد. ایران زمانی شکست میخورد که از درون سست شده و با تنش و نا امیدی، اتحاد ملت از درون گسسته باشد. دولت سوریه را هیئت تحریر شام شکست نداد؛ سوریه را مکر دشمن، نا امیدی و اختلافات مردم، بی رغبتی ارتش، و در نهایت بی دفاعی حکومت سرنگون کرد.
🔹رهبری فرمودند عرصه امروز منطقه بحث مرگ و زندگی است؛ نه تنها نوچه های رسانه ای صهیونیسم که حتی شخص نتانیاهو حالا مستقیما با مردم ایران حرف میزند. باور کنید بلاگرهای سیاسی و تحلیلگران نادان، عامدانه یا جاهلانه سرباز اسرائیل اند. از هر آن فردی که نظام و نیروهای مسلح را تخریب میکند دوری کنید؛ کسانی که خلاف مسیر رهبری حرکت میکنند را اهمیت ندهید؛ به جنجال های سیاسی و اجتماعی ورود نکنید.
🔹انتصاب ظریف حتی اگر قانونی نباشد ورود نکنید یا حداقل تحت تاثیر قرار نگیرید که به خدا قسم اکنون زمان آن نیست؛ هیچ کسی حساس تر از رهبری در بحث حجاب نیست اما میگویند اولویت اقتصاد است؛ این حرف من نیست، حرف خودشان است؛ اکنون امنیت هم به اولویت اورژانسی بدل شده است؛ امنیت نباشد نه نان هست، نه حجاب خواهد بود، نه قدرتی برای اعمال قانون باقی خواهد ماند.
🔹ما سه چهار سال پر تنش و التهاب در عرصه منطقه و بین الملل خواهیم داشت؛ وحدت رمز موفقیت این کشور است که اگر عبور کردیم آن وقت با صدای بلند ابرقدرتی خود در جهان را فریاد خواهیم زد. ما در جنگ هستیم و در زمان جنگ با خود نباید بجنگیم؛ ما باید با همین طیف های سیاسی موجود، با همین افراد غیر همفکر، با همین ایرانی های هم میهن وحدت کنیم؛ وحدت این نیست برویم با مریخی ها متحد شویم؛ منظور رهبری وحدت بین همه ایرانیان با همه سلایق است؛ وحدت اینجا لزوما معنای هم نظری و رسیدن به یک نتیجه خاص نیست؛ مقصود از وحدت کاهش تنش است؛ اکنون کاهش تنش اولویت ضروری ما است.
🔹لطفا درک کنید؛ سوریه را ببینید؛ برای ما برنامه ها دارند؛ اگر قوی و متحد باشیم پیروزیم؛ اگر نباشیم مفتضحانه شکست میخوریم. برای ما خواب جنگ های ترکیبی دیده اند؛ ایجاد تنش در داخل، و فشار در منطقه و خارج از مرزها. ایران حرم است؛ جمهوری اسلامی حرم است؛ مدافع خوبی برای حرم باشیم؛ یک انقلابی زیرک این روزها از غیر همسوترین دیدگاه ها نیز برای انقلاب متحد میسازد؛ الان وقت گیر دادن ها نیست؛ کسی منکر قانون و شرع نیست؛ اما زمان شناسی و اولویت سنجی و اتحاد ایرانیان چیزی است که سالها رهبری آرزویش را دارند و به آن تاکید میکنند؛ کاش به این درک برسیم!
✍ عبد الرحیم انصاری
🇮🇷قرارگاه شهدا ⬇️
http://eitaa.com/joinchat/3399418009Ceebccf2e58
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #حر_انقلاب_اسلامی #شهید_والامقام #شاهرخ_ضرغام #قسمت_هشتم 🍁توي محل همه #شاه
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
گذری بر زندگی
#حر_انقلاب_اسلامی
#شهید_والامقام
#شاهرخ_ضرغام
#قسمت_نهم
🍁 دیگه حالا #شاهرخ جوانی بود که نسبت به نوجوانی درشت تر و برومندتر شده بود و گاهی با دوستاش به کاباره میرفت . کاباره پل کارون ، بالاتر از چهار راه جمهوري ، نرســيده به چهــار راه امير اکرم بود . هميشــه هم چهار يا پنج نفر به دنبال #شــاهرخ بودند . هميشه هم او رفقا را مهمان مي کرد . صاحب آنجا شخصي به نام ناصر جهود از يهوديان قديمي تهران بود .
🍁 يک روز بعد از اينکه کار ما تمام شد ، ناصر جهود من را صدا کرد و خيلي آهسته گفت : اين جواني که هيکل درشتي داره اسمش چيه؟! چيکاره است ؟! گفتم : #شــاهرخ رومي گي ؟ اين پسر ورزشــکار و قهرمان گنده لات محل خودشونه ، خيليها ازش حساب ميبرن ، اما آدم مهربون وخوبيه . گفت : صداش کن بياد اينجا .
🍁 #شاهرخ را صدا کردم ، گفتم : برو ببين چيکارت داره ! آمــد کنار ميــز ناصر ، روبــروي او نشســت . بعد بــا صداي کلفتــي گفت : فرمايش ؟! ناصر جهود گفت : يه پيشــنهاد برات دارم . از فردا شما هر روز مياي کاباره پل کارون ، هر چي ميخواي به حســاب من ميخوري ، روزي هفتاد تومن هم بهت ميدم ، فقط کاري که انجام ميدي اينه که مواظب اينجا باشي .
#ادامه_دارد...
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀