قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷
#بزرگ_مردان_کوچک
#شهید_نوجوان
#مرحمت_بالازاده
#حکایت_شیرین
#اعزام_به_جبهه
#قسمت_اول
در یکی از روزهای سال 1362، زمانی که حضرت آیت الله خامنهای، رییس جمهور وقت، برای شرکت در مراسمی از ساختمان ریاست جمهوری، واقع در خیابان پاستور خارج میشدند، در مسیر حرکتش تا خودرو، متوجه سر و صدایی شدند که از همان نزدیکی شنیده میشد.
صدا از طرف محافظها بود که چندتایشان دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی میگفتند, صدای جیغ مانندی هم دائم فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا از پاسداری که نزدیکش بود پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» پاسدار گفت: «نمیدانم حاج آقا! موندم چطور تا اینجا تونسته بیاد جلو» پاسدار که ظاهرا مسئول تیم محافظان بود، وقتی دید آقا خودشان به سمت سر و صدا به راه افتادهاند، سریع جلوی ایشان رفت و گفت: «حاج آقا شما وایستید، من میرم ببینم چه خبره» بعد هم با اشاره به دو همراهش، آنها را نزدیک حضرتآقا مستقر کرده و خودش به طرف شلوغی میرود.
کمتر از یک دقیقه طول کشید تا برگردد, و میگوید: «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره, بچهها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا, گفته فقط میخوام قیافه آقای خامنهای رو ببینم، حالا میگه میخوام باهاش حرف هم بزنم».
حضرتآقا میفرمایند: «بذار بیاد حرفش رو بزنه وقت هست».
لحظاتی بعد پسرکی 12-13 ساله از میان حلقه محافظان بیرون آمده و همراه با سرتیم محافظان، خودش را به حضرتآقا میرساند, صورت سرخ و سرما زدهاش خیس اشک بود, در میانه راه حضرتآقا دست چپش را دراز کرده و با صدای بلند میفرمایند: «سلام بابا جان! خوش آمدی»
#ادامه_دارد ...
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 #بزرگ_مردان_کوچک #شهید_نوجوان #مرحمت_بالازاده #حکایت_شیرین #اعزام_به_جبهه #قسمت_اول د
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷
#بزرگ_مردان_کوچک
#شهید_نوجوان
#مرحمت_بالازاده
#حکایت_شیرین
#اعزام_به_جبهه
#قسمت_دوم
شهید بالازاده با صدایی که از بغض و هیجان میلرزیده به لهجهٔ غلیظ آذری میگوید: «سلام آقا جان! حالتان خوب است؟»
حضرت آقا دست سرد و خشکه زدهٔ پسرک را در دست گرفته و میفرمایند: «سلام پسرم! حالت چطوره؟» پسر به جای جواب تنها سر تکان میدهد.
حضرتآقا از مکث طولانی پسرک میفهمند زبانش قفل شده, سرتیم محافظان میگوید: «اینم آقای خامنهای! بگو دیگر حرفت را» ناگهان حضرتآقا با زبان آذری سلیسی میفرمایند: «شما اسمت چیه پسرم؟»
شهید بالازاده که با شنیدن گویش مادریاش انگار جان گرفته بود، با هیجان و به ترکی میگوید: «آقاجان! من مرحمت هستم از اردبیل تنها اومدم تهران که شما را ببینم.»
حضرتآقا دست شهید بالازاده را رها کرده و دست روی شانه او گذاشته و میفرمایند: «افتخار دادی پسرم صفا آوردی چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچهٔ کجای اردبیل هستی؟»
شهید بالازاده که حالا کمی لبانش رنگ تبسم گرفته بود میگوید: «انگوت کندی آقا جان!»
حضرتآقا میپرسند: «از چای گرمی؟» شهید بالازاده انگار هم ولایتی پیدا کرده باشد زود میگوید: «بله آقاجان! من پسر حضرتقلی هستم».
حضرتآقا میفرمایند: «خدا پدر و مادرت رو برات حفظ کنه.»
شهید بالازاده میگوید: «آقا جان! من از ادربیل آمدم تا اینجا که یک خواهشی از شما بکنم.»
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
شهید بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟» و شانههای شهید بالازاده آشکارا میلرزد.
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
#ادامه_دارد ...
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷 #بزرگ_مردان_کوچک #شهید_نوجوان #مرحمت_بالازاده #حکایت_شیرین #اعزام_به_جبهه #قسمت_دوم ش
🇮🇷🕊🌹🌴🌹🕊🇮🇷
#بزرگ_مردان_کوچک
#شهید_نوجوان
#مرحمت_بالازاده
#حکایت_شیرین
#اعزام_به_جبهه
#قسمت_سوم
حضرت آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان»
مرحمت بالازاده با مجوز آقا وارد تیپ عاشورا شد - چه نام بامسمایی- شجاعت و درایت را با هم داشت و همه در حیرت که این همه در یک نوجوان ۱۳ ساله چگونه جمع شده است.
بر و بچههای تیپ عاشورا چهره مهربان و جدی مرحمت را از یاد نمیبرند. بیشتر اوقات کنار فرمانده خود شهید مهدی باکری دیده میشد.
روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در جزیره مجنون شهید شد.
آقا مهدی باکری هم در همان عملیات به شهادت رسید .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🇮🇷 🕊🇮🇷
خیر در آنچه خدا بخواهد
شاید داستان معجزه اذان ابراهیم هادی را شنیده باشید، او فرمانده نیروها بود، شاید دوست داشت خیلی زود ارتفاع آزاد شود و رزمندگان پیروز شوند، اما خدای ابراهیم چیز دیگری میخواست.
ارتفاع آزاد نشد. ابراهیم اذان صبح گفت و با اذان او دلهای نیروهای دشمن متوجه خدا گردید. هجده نفر از آنها تسلیم شدند و ارتفاع آزاد و عملیات پیروز شد.
آن ها بعد ها به سپاه اسلام پیوستند و همگی در راه خدا شهید شدند.
اینجاست که باید به این کلام نورانی خدا بیشتر فکر کنیم:
چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خیر فراوانی در آن قرار میدهد.
نسا/۱۹
📚 خدای خوب ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی🕊🌹
هنگامی که شیپور جنگ نواخته میشود،
شناخت مرد از نامرد آسان میشود!
پس ای شیپورچی بنواز ...!
« #شهیدمصطفیچمران»
قوت قلب فقط اونجا که خدا گفت
نترسید بندگان من...
حواسم بهتون هست می بینمتون، می شنومتون...
شهدا گاهی دست آدم ها را می گیرند
و می برند جایی که باید بروند!
بی آنکه تو اختیاری از خود داشته باشی.
#شهید_علی_حیدری🕊🌹
📚علی بی خیال
میگفت: شهدا نجوا هایِ ما رو میشنوند..
اشک هایی که در خلوت به یادشان میریزیم میبینند؛
چنان سریع دستگیری میکنند که مبهوت می مانی!
اگر واقعا به آنها دل بسپاری با چشم دل عنایتشان را میبینی...
#شهید_محمدرضا_تورجیزاده🕊🌹
تلفن خانه زنگ خورد. بابا بود با صدای خسته..
پرسیدم: #افطار كردید؟
گفتند: بچهها برايم در قرارگاه افطار آماده كردند اما نرفتم و در خط ماندم و با رزمندهها سفره انداختيم و نان پنير مختصری خورديم.
گفتم: چرا قرارگاه نرفتید؟
گفتند: «ميترسم در غيبتم مظلومی با زبان روزه، اسير و يا شهید شود.»
✍زینب سلیمانی
با پول توجیبیش اراذل محل رو میبرد استخر؛
می گفتن مصطفی چرا این کارو میکنی؟!
می گفت: دو ساعت کمتر دیگرانو اذیت کنن!
حدوداً ۲۵ سالش بود...
شهید مصطفی صدرزاده🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی از #سیدنا که در ۲۴ساعت گذشته توسط لیدرهای براندازی، گلشیفته،سوگند ،مدگل و …
به طور گسترده پخش شده و مسخره اش کردند
چرا؟ چون این کلیپ دستشون و رو کرده
حتما ببینید و توی ثواب انتشارش سهیم باشین
『📌بماندبهیادگار』
خواهرم "حجاب" تو
از خون سرخِ من أفضل است ...
#شهدا #وصیت_نامه #حجاب #تصاویر_جنگ #آزاده
#منطقه_سوم_نیروی_دریایی_سپاه
#یادمان_شهدای_عملیات_والفجر8
『سخنانرهبری』
"فضای مجازی"
به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد
و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است.
#حضرت_آقا #فضای_مجازی
#منطقه_سوم_نیروی_دریایی_سپاه
#یادمان_شهدای_عملیات_والفجر8
به وقت وصال 9.mp3
1.58M
#الی_الحبیب✨
سعادت جز شهادت نیست
روز عشق نزدیک است..
اگر که گوشه چشمت
لحظهای یاریگرم باشد...
#به_وقت_وصال
۶ روز تا پرواز🕊
❖┄┅┄┅┄┅┄┅┄
❖┄┅┄┅┄┅┄┅┄•
#سیره_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
▪️از جبهه به سمت تهران برمیگشت، رانندهی اتوبوس آهنگ ترانه گذاشت تا بدین وسیله خوابش نبرد، ابراهیم برای اینکه کار بد او را گوشزد کند، قرآن را باز و شروع کرد بلند بلند قرآن خواندن!
راننده آهنگ را خاموش کرد!
این طور هم راننده خوابش نبرد و هم آهنگ پخش نشد✌️
#تلنگر⚠️
🔺انسانهای ضعیف انتقام میگیرند
و در پی انتقامند
🔺انسانهای قوی میبخشند
🔺انسانهای باهوش نادیده میگیرند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💌#ڪلام_شھید
از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است؛
بپاخیزید و #اسلام را دریابید.
🌹#شهید_همت
🌸
#حدیث_روز
✍امام رضا علیه السلام فرمودند:هر کس "فاطمه معصومه "(س) را با معرفت زیارت کند بهشت برای اوست
📚بحارالانوار،ج ۱۰۲،ص ۲۶۶
#وفات_حضرت_معصومه
#لبیک_یا_خامنه_ای
ـ﷽ـ
سبک زندگی اسلامی را میتوان در زندگی ائمه(علیهمالسلام) مشاهده کرد؛ که هر کدام
از آنها الگویی هستند برای شیعیان.
به طور مثال حضرت زهرا(س) الگوی مناسبی
برای دختران مومن و مسلمان هستند که میتوان
با بهرهگیری از سخنان ایشان،رفتارشان با پدر و
همسرشان و پوشش و سبک زندگی ایشان یک زندگی مومنانه داشته باشند.
یا حضرت علی(ع) اسوهی جوانمردی و نمونهی
کامل یک مرد مومن هستند.❤️
در قرآن و احادیث و روایت سبک زندگی درست
اسلامی بیان شده که با بهرهگیری از آنها میتوانیم
زینت اهل بیت(علیهمالسلام) باشیم و زندگی شاد
و مومنانه داشته باشیم.
زندگی که هر چند ممکن است سخت به نظر بیاید
اما ما را به مقصد یعنی خداوند یکتا نزدیک میکند.🕊✨
#وصال_نویس ✍🏻
#سبک_زندگی_اسلامی📜
📝📝