eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
41.2هزار عکس
17.9هزار ویدیو
353 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌤شباهت شب یلدا و غیبت امام زمان علیه السلام♥️ 🎧استاد حسن یوسفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ _ سه کار است که شیعه باید هر روز انجام دهد : ★خواندن دعای عهد ★دعای فرج ★سه بار تلاوت سوره ی توحید و هدیه آنها به امام زمان (عج)🙃♥️
. شب یلدایم اگر با تو سپر شد یلداست یا اگر این شب من با تو سحر شد یلداست ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست ما که خود چِله نشین تو شدیم آقاجان این شب چِله اگر از تو خبر شد یلداست شب نشینی و کنار دِگران خوب ولی با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج) از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک امشبی بَهرِ غَمِ جَد تو تَر شد یلداست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔شب یلدا و هجر امام زمان(عج)💔 یک ثانیه از عمر همین یک شبِ یلدا باعث شده تا صبح به یُمنَش بنشینیم ده قرن زِ عمر پسر فاطمه (ع) طی شد یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم 💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح 🔹واکنش امام در مقابل مدح دیگران 🔻 یکی از مسائلی که می‌تواند موجب هلاکت انسان مؤمن شود، ستایش شدن از طرف دیگران است؛ 🔻در حکمت ۱۰۰ نهج‌البلاغه می‌خوانیم که: ( گروهی امام علیه‌السلام را ستایش کردند؛ حضرت خطاب به خداوند متعال عرضه داشت: ) 💠 " خدایا! تو مرا از خودم بهتر می‌شناسی و من خودم را از آنها بهتر می‌شناسم؛ خدایا! مرا از آنچه که اینان می‌پندارند، نیکوتر قرار بده و آنچه را که از من نمی‌دانند، بیامرز." 🔻 امیرالمؤمنین، همان کسی است که در خطبه ۱۹۳ نهج‌البلاغه، در مورد عموم اهل تقوی اینگونه می‌فرمایند: " هرگاه یکی از آنها را بستایند، از آنچه در توصیف او گفته شد به هراس افتاده، می‌گوید: من خود را از دیگران بهتر می‌شناسم و خدای من، مرا بهتر از من می‌شناسد؛ بار خدایا! مرا بر آنچه می‌گویند، محاکمه نفرما و بهتر از آن قرارم بده که آنها می‌گویند و گناهانی که آنها از من خبر ندارند، بیامرز. " 🔻 لذا، مولا علی (علیه‌السلام) حتی در مورد خودشان، در مقام امام جامعه در خطبه ۲۱۶ بند سوم، اینگونه می‌فرمایند: " سپاس خدا را که چنین نبودم و اگر ستایش را دوست می‌داشتم آن را رها می‌کردم، به خاطر فروتنی در پیشگاه خدای سبحان و بزرگی و بزرگواری که تنها خدا سزاوار آن است. گاهی مردم ستودن افرادی را برای کار و تلاش روا می‌دانند؛ اما من از شما می‌خواهم که مرا با سخنان زیبای خود مستایید. ( در ادامه هم اینگونه می‌فرمایند که: ) از گفتن حق یا مشورت در عدالت خودداری نکنید؛ زیرا خود را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمی‌دانم، مگر آنکه خداوند مرا حفظ فرماید. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌خدای‌رمان‌خون‌ها😌
🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 به‌نام‌خدای‌رمان‌خون‌ها🌷 .خدایی .سوم تا رسیدیم نزدیک راه پله ها صدای انفجار اومد😐 همه بدو بدو رفتیم بیرون ساختمون تو محوطه ایستادیم. ممد و جلیلی هم با سرعت پیچیدن تو حیاط. یکهو دیدیم یک نفر از سمت ماشین آقا حامد داره سینه خیز میاد! جلیلی: محسنننننن. باز چه گندی زدییییی😤 من:به خدا کار من نیست. همه بدو بدو رفتیم سمت اون فرد. یاخدا. آقا حامد بود. بدبخت شدیم. بیست روز انفرادی حداقلشه. ممد: زنگ زدم آتش نشانی. به بچه های اورژانس هم گفتم بیان ببرنش. جلیلی:اون ها رو ول کنین بریم ببینیم چی شده. همه رفتیم سمت ماشین آقا حامد. +یا خدا. مرتضی چی بود ریختی رو ماشین. _هیچی به خدا آب بود +مرگ آب بود، به تانکر بنزین وصل بودههه😑 _یا حضرت عباس. به چند گروه مدیریت بحران تقسیم شدیم. منو مرتضی هم واستادیم دم در و منتظر آتش نشانی شدیم. +محسن _ها +چرا نمیاد _چی نمیاد +آتش نشانی دیگه _اها نمیدونم +ممنون از جواب دقیقت چند دقیقه بعد صدای آژیر آتش نشانی همه جا رو گرفت. ما دو تا هم داد زدیم و به همه گفتیم. راه رو باز کردیم برای آتش نشانی. کاظم:بچه ها به نظرتون آقا حامد رنده میمونه؟🤔 جلیلی:هوووی. زبونت رو گاز بگیر بی‌تربیت. خلاصه حتی ما هم که داشتیم به قیافه آقا حامد فکر میکردیم و یواشکی تو دلمون می‌خندیم یکهو شیرجه زدیم رو زمین. ممد داد زد: این یکی دیگه چی بود. کاظم: فکر کنم ایندفعه ماشین آتش نشانی منفجر شد😐😑 ممد:بیاین بریم ببینیم چی بود. ما ها که میترسیدیم بریم باز گردن ما بیفته همونجا واستادیم و جلیلی و ممد و مرتضی رفتن ببینن چی شده.... ادامه دارد....🤝🏻 نویسنده:M.L 🌸 🌸🌸 🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸