5.mp3
3.64M
『💚| #قصه_انتظار』
من، بدترین غلامِ حقیرِ تواَم😞
ولی...
ای بهترینِ جهان،تو بیا،
خوب میشوم...😍
#ولادت
#هیئتوصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
🌼
🕊|#خوشآمدید
امشب شب میلاد علمدار حسین است
میلاد علمدار وفادار حسین است
گر بود علی محرم اسرار محمد
عباس علی محرم اسرار حسین است
میلاد حضرت ابوالفضل العباس مبارک🎊
{•به مجلس ذکر اهل بیت خوشآمدید•}
#ولادت
#هیئتوصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🎥 | #شهیدانه 🕊️ 』
مجاهد فی سبیل الله بزرگتر از آن است که گوهر زیبای عمل خود را ...
به عیار زخارف دنیا محک بزند.....🌱
#ولادت
#هیئتوصال
#شهیدمحمدرضادهقان
💚|#دروازه_بهشت
آیهای در قرآن داریم که خداوند از زبان رسولالله(ص) میفرماید:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْكُمُ اللَّه؛ اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید، در این صورت خدا هم شما را دوست خواهد داشت». (۳۰ آلعمران)
حضرت عباس(ع) نیز اینچنین رفتار کرد؛ حُب خداوند را در گروی تبعیت از خلیفه رسول و خلیفة الله دانست و بیشترین عزم را در این موضوع از خود نشان داد.
#ولادت
#هیئت_وصال
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
18.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایها_العزیز #روزهای_چشم_براهی😭
💚 #امامزمانم💚
شنیده ام که قرار است جمعه برگردی
کدام جمعه؟ نمیشد اشاره می کردی؟!
🌼اللهمعجللولیکالفـــــرج🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امشب شب میلاد
🎊علمدار حسیـن است
🌸میلاد علمدار
🎉وفادار حسیـن است
🌸گر بود علی
🎊محرم اسرار محمـّد
🌸عباس علی
🎉محرم اسرارحسیـن است
🌸ولادت حضرت ابوالفضل مبارک 💐
#انشااللهامشبهمگیحاجتروا
#شبتونبهشتی🎉🎊
تنها کسی که میتونه
شعار«زن، زندگی، آزادی» سر بده
«#محمدِامین»ــه
که با بعثتش دیگر دختری زنده به گور نشد!
اثرجدید #حسن_روح_الامین
بانام #نجات_دختران
💠کرامت شهدا
🔰 از زبان مادر شهید
❣✨بعد از شهادت غلامرضا خیلی بی تابی میکردم😭 دلم میخواست هر طــور شده به دیدار #حضرت_آقا بروم و یادبودی از ایشان داشته باشم.
❣✨غلامرضا زیاد به خوابم می آمد و از دلم خبر داشت. خلاصه اینجور که یک قاری لبنانی نقل میکند: "یک عصر کنار مزار شهید لنگری زاده🌷 بودم، آخه به این شهید خیلی خیلی #ارادت داشتم. بعد از ذکر توسل و درد دل با او از کنارش پا شدم و گلزار را به قصد رفتن ترک کردم🚶♂
❣✨همون شب به #خوابـم آمد. باغ بزرگ و سرسبزی بود، یک سر باغ او بود یک سر باغ من. با همون خنـ😍ــده ی همیشگی ش بهم گفت:
-امروز شما #مهمان ما هستید، اعظم سادات در تدارک نهار هستن(در صورتی که خدا میداند اصلا من نام #همسر ایشون رو نمی دانستم)
+آقا غلام رضا از حضور شما شرمنده ام، متاسفانه نمیتونم بمونم😔 باید برگردم، عذر بنده را بپذیرید.
-حالا که میروی صبـر کن دلم میخواد اون شال سبزی که به گردنته به #مادرم بدهی. بهش بگو از طرف ماست اینم #هدیه_حضرت_آقا💝
+تا که این جمله رو گفت از خواب پریدم خواب عجیبی بود، آخه غلام رضا درست میگفت: این شال همان شالی بود که #حضرت_آقا در دیداری که با ایشون در مسابقات قرآنی داشتم به بنده هدیه🎁 داده بودند و حالا این شهید از من میخواست آن را به مادرش بدهم.
❣✨بله عزیزان "پسرم حاجت من را از طریق یک #خواب و آن هم به واسطـه ی یک #قاری_لبنانی برآورده کرد. و طولی نکشید که شال سبز این فرد لبنانی از طریق واسطه ها به دست من رسید و اکنون دست من است.
#شهید_غلامرضا_لنگری_زاده 🌷
#شهید_مدافع_حرم