eitaa logo
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
41.6هزار عکس
18هزار ویدیو
365 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 متن پیام پس از حضرت آیت الله و خواهر مکرمه اش بسم الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون با کمال تأسف ، مرحوم آیت الله و هم شیره مکرّمه و مظلومه او که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ، با وضع دل خراشی به درجه رفیع رسیده اند . اینجانب برای بزرگ داشت این شخصیت علمی و مجاهد که از مفاخر حوزه های علمیه از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود ، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت 3 روز عزای عمومی اعلام می کنم و از خداوند متعال ، خواستار جبران این ضایعه بزرگ می باشم . دوم اردیبهشت 1359 روح الله الموسوی الخمینی 🌹 🕊 شادی روح و 🌹🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 متن پیام #امام_خمینی_ره پس از #شهادت حضرت آیت الله #سیدمحمدباقرصدر و خواهر مکرمه اش #بنت
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی سيد محمدباقر صدر در تاریخ 25 ذوالقعده 1353 قمری (10 اسفند 1313ش) ، در شهر کاظمینِ عراق، به دنیا آمد. وی دومین فرزند خانواده بود. پدرش آیت الله العظمی سیدحيدر صدر و مادرش، دختر آيت‌الله شيخ عبدالحسين آل ياسين بود. چهار سال پس از او دختری با نام آمنه (بنت‌الهدی) به دنیا آمد که سرنوشت این برادر و خواهر از ولادت تا شهادت درهم آمیخته شد. سید محمد باقر صدر از سن پنج سالگی به مدرسه رفت. مسئولان امور آموزشی و پرورش عراق تصمیم گرفتند او را به مدرسه تیزهوشان دولتی بگذارند و سپس به دانشگاه های اروپا اعزام کنند. اما نه تنها مادر و برادرش مخالف این امر بودند بلکه خود ایشان راضی به این کار نشد. سرانجام با مشورت و راهنمایی دو دایی ایشان، آیت الله شیخ محمد و آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین، تصمیم گرفتند که او به تحصیل علوم حوزوی و اسلامی بپردازد و نبوغ خویش را در راه نشر معارف الهی به کار گیرد. آیت الله سیدمحمد باقر صدر، در راه تحصیل علوم دینی از همان ابتدای نوجوانی تلاش کرد. بخشی از سطوح را نزد برادرش آموخت. دورۀ عالی فقه و اصول را نزد سید ابوالقاسم خویی و شیخ محمدرضا آل یاسین گذراند. فلسفه اسلامی (اسفار ملاصدرا) را از صدرا بادکوبه‌ای آموخت و در کنار آن فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را هم فراگرفت. گفته می‌شود وی در دروس علامه جعفری در این زمینه شرکت کرده است. همچنین بسیاری از کتاب‌های درسی فقه و اصول را که طُلاب حوزه در طول چند سال نزد استادان بزرگ می خوانند، بدون استاد مطالعه کرد و بدین گونه درس‌های دورۀ سطح را در مدتی کوتاه گذراند. شهید صدر در فلسفه، اقتصاد، منطق، اخلاق، تفسیر و تاریخ نیز مطالعه و تحقیقاتی داشت. وی را می‌توان بنیانگذار منطق استقرائی در حوزه دانست. آیت الله سیدمحمدباقر صدر در کنار تحصیل، به آموزش و تدریس علوم مختلف به خواهر کوچکش؛ آمنه بنت الهدی پرداخت. ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی #شهید_والامقام #حضرت_آیت_الله #سیدمحمدباقرصدر #قسمت_اول سيد محمدباقر صدر د
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی دستیابی آیت الله شهیدصدر به درجه اجتهاد و فقاهت، پیش از بلوغ شرعی در تاریخ شیعه بی‌سابقه بود. همچنین مرجعیت این فقیه جوان و تقلیدِ مردم عراق و دیگر بلاد عربی از او نیز بسیار حایز اهمیت بود. زیرا او پیش از رسیدن به چهل سالگی از مراجع بزرگ جهان اسلام محسوب می‌شد . در سال 1392 قمری، رژیم بعث عراق، دستگیری و شکنجه مبارزان مسلمان را افزایش داد. شهید آیت الله صدر، که از رهبران مبارز مسلمان بود و به نفع اسلام و مسلمین تبلیغ می‌کرد، بر اثر بیماری در بیمارستان بستری شد. اما حکومت عراق، در بیمارستان هم ایشان را رها نکرد و بر آن شد که ایشان را دستگیر کند. ابتدا بیمارستان را محاصره کرده و سپس آیت الله صدر را با همان بیماری و ضعف، به بخش زندانیان بیمارستان کوفه برد. مدتی نگذشت که مردم مسلمان با اجتماع و اعتراض به دستگیری ایشان، سبب آزادی آیت الله صدر ایشان شدند. رژیم بعث عراق، در تاریخ 16 فروردین 1359، آیت الله سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی را دستگیر و به بغداد برد. رئیس سازمان امنیت کشور عراق، آیت الله صدر را به مرگ تهدید کرد و از ایشان خواست که چند کلمه برضد انقلاب اسلامی ایران بنویسد تا از مرگ نجات یابد. اما آیت الله صدر مخالفت کرد و گفت: «من آماده شهادتم.» آن گاه این خواهر و برادر مجاهد و عالم را به شکنجه‌گاه بردند و به شهادت رساندند. سرانجام در تاریخ 19 فروردین 1359، در نیمه های شب جنازه آن دو شهید را به خانواده‌شان تحویل دادند . 🌹 🕊 🌹 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 بعد از مراسم تشییع دو نفری زیر سایه دیوار گلزار درچه نشستیم . با شوخی به من گفت : دعا کن در ماه رمضان نشوم و یا اگر شدم ، پیکرم را بعد از ماه رمضان بیاورند که مردم در گرما اذیت نشوند ... صحبتش یک شوخی بود ولی درست سال بعد ، در ماه رمضان به رسید و پیکرش جا ماند تا بعد از ماه مبارک همینست دیگر ... در ماه رمضان شد ... اما طبق قراری ڪه با خدا داشت پیڪرش بعد از ماه مبارک تفحص و تشییع شد . 🌹 🕊🌷
🥀💐🕊🌺🕊🌴🥀 رزمندگان اسلام دفاع مقدس بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم . مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود . فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می ‌توانند ، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند. جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید . فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد ، خرماهـا دست نخورده بود ، بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد . یاد باد آن روزگان یاد باد شادی روح و 🌴💐🌹
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊 همه ما روزه می‌گرفتیم ولی عراقی‌ها اجازه نمی‌دادند غذای سحری نیمه شب توزیع شود، به همین دلیل تصمیم گرفتیم صبحانه را برای افطار و ناهار را برای سحر نگه داریم. شام را هم قبل از سوت داخل باش می‌گرفتیم. حالا با دو مشکل اساسی مواجه بودیم. یکی اینکه ظرف کافی برای گرفتن غذای سه وعده نداشتیم؛ دیگر اینکه نمی‌دانستیم غذای افطار و سحرمان را چگونه نگهداری کنیم؛ باید فکری می‌کردیم. در هر آسایشگاه ۵۰ نفری پنج «قصعه» (ظرف مستطیلی شکل) برای غذا داشتیم با دو سطل کوچک و یک «حبانه» که از آنها برای ذخیره آب استفاده می‌کردیم. حدود ساعت ۹ صبح مسئولان غذا قصعه‌ها را بر می‌داشتند و برای گرفتن آش شوربا به آشپزخانه می‌رفتند. وقتی بر می‌گشتند همه را در یک قصعه می‌ریختند و لای پتو می‌پیچیدند. سر ظهر چهار قصعه دیگر را بر می‌داشتند و برای گرفتن ناهار به آشپزخانه می‌رفتند. آشپزها برای هر ۱۰ نفر یک بیل برنج در یک طرف قصعه و یک ملاقه خوروش در طرف دیگر آن می‌ریختند. غذای ظهر را هم با هر زحمتی که بود در دو قصعه جا می‌دادیم و لای پتو می‌پیچیدیم. حالا دو قصعه داشتیم که از آن برای گرفتن شام استفاده می‌کردیم. نگهداری غذا به خصوص در آن فصل گرم مشکلات بهداشتی زیادی را به همراه داشت. بعضی از بچه‌ها با خوردن غذایی که دست کم ۱۵ ساعت در فضایی نامناسب قرار داشت به بیماری اسهال مبتلا می‌شدند. این بیماری عفونی برای بعضی‌ها چنان شدید می‌شد که نای راه رفتن را از آنها می‌گرفت. این در حالی بود که ما از ساعت ۶ بعد از ظهر تا هشت صبح از رفتن به دستشویی محروم بودیم. راوی : شادی روح و و سلامتی 🕊 🌹🕊
🌴💐🕊🌹🕊💐🌴 یه قرآن جیبی داشت که هر جا وقت داشت ، آن را تلاوت می کرد . همیشہ دائم الوضو بود و به نماز اول وقت تو هر شرایط و مکانی اهمیت می داد . ولادت : ۶۴/۱۲/۲ - تهران : ۹۵/۱/۱۸ - سوریه مزار : ورامین ـ پاکدشت روستای ارمبویه شادی روح و 🥀 🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا