💢کانال واقعی...👇
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
میخام دعوتتون کنم به یه کانال واقعی
کانالی که بر اساس الطافی که از، شهدا نصیبم شده 🥀
برای قدر دانی از شهدا تاسیس کردم🕊
تو فکر بودم اسم کانالمو چی بذارم؟
که یک اتفاق قشنگ شهدایی در یک میدان برام رخ داد که اسم کانال از، اونجا نشات میگیره😔
این کانال شهدایی که به میدان صراط مستقیم معروفه همش براساس اتفاقات و الطاف زیبای شهدایی ست😔
یه کانال معمولی که اسمشو انتخاب کرده باشم. شروع کنم به فعالیت نیسته
حالا شمادعوت شدین به این میدان شهدایی 😔
فکر میکنید یه دعوت معمولیه
نه این یه دعوتنامه رسمی که از طرف شهداست 😔
اسم شما جز اعضای این میدان به واسطه شهدا ثبت شده
یاعلی✨
لینک رو لمس کن و بیا خودت ببین
یه آرامش خاصی حاکمه که به لطف شهداست👇
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
💢✨✨✨🕊🕊🕊✨✨✨💢
💢دوستان عزیزوبزرگوار یه مژده دارم براتون
💢اینایی که میخام بگم عین حقیقته
وتا به الان هیچ کانال و گروهی نگفتم و تبلیغ نکردم
💢حدود سه سال پیش از طریق
#میدان_صراط_مستقیم
💢براساس یه اتفاق جالب شهدایی بهم امر شد که واتساپ یه گروه ختم شهدایی تاسیس کنم منم اطاعت امر کردم و تاسیس کردم
💢شبی که عضو گیری انجام شد و قرار بر این شد از فرداش ختم رو شروع کنیم
💢شبش یه خواب زیبای شهدایی دیدم و رویای صادقه بود و ✨تایید گروهم بود و تایید اینکه شهدا ناظر بر این ختمها هستند
💢اسم گروه رو گذاشتم
#شهادت_هنر_مردان_خداست
💢روز اول گذشت و روز دوم وشد شب سوم
باز خواب دیدم و رویای صادقه
💢 چندتا رزمنده با لباس رزم تو یه باغ زیبایی در حال رفت وآمد بودند انگار منو نمیدیدند
💢در این هنگام رزمنده ای با لباس رزم به طرفم اومد و یه برگه سفید که تا خورده بود بهم داد و گفت اسم گروهتو عوض کن واین رو بذار
💢وقتی برگه رو باز کردم در عالم خواب مو به تنم سیخ شد ولرزه بر بدنم و میدونستم تو خوابم برگه رو محکم تو دستم گرفتم و در عالم خواب اسمی رو که بهم داده بودند ومرتب تکرار میکردم تا بعد بیدار شدن یادم نره
💢 بیدار شدم رب ساعت تا اذان صبح بود و دفترمو برداشتم و فوری اسم رو یادداشت کردم
💢فرداش تو گروه نظر سنجی کردم برای تعویض اسم گروه
💢همه تایید کردند و گفتند چه اسم با مسایی و پرمعنایی
وبر همین اساس اعضا رفتند بالا و کلی حاجت های غیر محالشون رو از این گروه از شهدا گرفتند و کلی شفای بیماران رو
💢تا اینکه وانساپ فیلتر شد و گروه از هم پاشید و ایتا تاسیس شد و تعداد اندکی رو تونستم پیدا کنم تا دوباره عضو بشن
💢💢تا به حال هیچ گاه از این کانال تبلیغ نکردم و سپردم به شهدا خودشون
نمیدونم چی شد که الان تو میدان ازش تبلیغ کردم شاید لطف شهداست نمیدونم
💢واین اسم با مسما وپرمعنا👇👇
✨✨✨🕊🕊🌸🕊🕊✨✨✨
#دارالشفای_شـــــــهــــــدا
@darolshfaeshohade
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
✨✨✨🕊🕊🌸🕊🕊✨✨✨
💢دوست داشتین عضو بشین و خنم شهدا رو شرکت کنید
✨یاعلی
✨✨✨✨🕊🕊🕊✨✨✨✨
💢💢💢💢💢💢💢💢
نکته مهمتر اینکه
لطف کنید هرکس خواست عضو بشه
در راس نیاتتون #فرج_مولامون
رو قرار بدین
✨یاعلی
✨التماس دعای فرج
💢✨✨🕊🕊🌸🕊🕊✨✨💢
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ...
✨سلام بر تو ای نور خداوند که هدایت یافتگان به مدد آن ، راه را از بیراهه می شناسند و مومنان به یمن آن نجات مییابند...
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
Γ•🌻
حآلآدمخوبمیشودازصاحبداشتن..
میشودوقتهایبیڪسی
بہاوپناهبرد..وقتهایدردبااونجواڪرد..
امامپناهبندههاست..هزاریهمڪه
مثلخورشیدپشتابرباشد . .
خدارابرایداشتنششڪر . .(:♥️
#السلامعلیڪیابقیةالله..🌱
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
#حدیث_روز
#پیامبر_اکرم_ص
آنکه ریاستی را بر عهده بگیرد در حالی که بهتر از او وجود دارد ، به خدا و پیامبر و مسلمانان خیانت کرده است
📚 الغدیر ، جلد8 ، صفحه291
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
ای برادران حزب اللهی ، بايد هميشه در صحنه حاضر و ناظر باشید و اسم حزب الله بايد مانند پتكي باشد بر سر منافقين ، دشمنان اسلام ، منحرفين و فاسدين اجتماع و هرگز با آنها سازش نكيد چونكه حزب الله مي ميرد ولی سازش نمي پذيرد .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #اکبر_داوری
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
🌺💐🌼
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهید_والامقام
#عبدالحسین_ربیعیان
#اولین_شهید_هسته_ای
فرزند : رجبعلی
#طلوع :
🗓 1335/05/11 🗓
محل تولد : نجف آباد
وضعیت تاهل : مجرد
#عروج :
🗓 1361/02/02 🗓
مسئولیت : بسیجی
محل #شهادت : خرمشهر
عملیات : بیت المقدس
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_نجف_آباد
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🕊🥀
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹 #شهید_والامقام #عبدالحسین_ربیعیان #اولین_شهید_هسته_ای فرزند : رجبعلی
🌹💐🌷🕊🌷💐🌹
گذری بر زندگی
#شهید_والامقام
#عبدالحسین_ربیعیان
#اولین_شهید_هسته_ای
#قسمت_اول
در یازدهم مرداد ماه 1335 در خانوادهای مذهبی و پر جمعیت متشکل از یازده فرزند در نجفآباد به دنیا آمد. #عبدالحسین فرزند پنجم خانواده بود و چون در دهۀ اول محرم به دنیا آمد، پدر او را #عبدالحسین نام نهاد. او کودکی آرام، مؤقر و صبور بود.
پس از گذراندن دورۀ ابتدایی در دبستان پهلوی، وارد دبیرستان دهقان (آموزش و پرورش فعلی) شد و در رشتۀ ماشین نویسی دیپلم گرفت.
پدر از همان ابتدا به فرزندانشان قول داده بود به شرط قبولی در امتحانات تا هر مقطعی که بخواهند ادامۀ تحصیل دهند، هزینۀ تحصیلشان را میپردازد و #عبدالحسین بعد از گرفتن دیپلم در کنکور سراسری شرکت کرد ، اما قبول نشد.
بنابراین به درخواست پدر به تهران رفت تا پس از گذراندن دورۀ زبان به آمریکا برود و #پزشکی بخواند.
با گذراندن دو سال دورۀ زبان و زندگی در کنار خواهر و شوهر خواهرش که در وزارت نیرو کار میکرد با #شهید_عباسپور (وزیر نیروی سابق ایران) آشنا شد. #شهید_عباسپور به او پیشنهاد کرد به جای پزشکی در رشتۀ #انرژی_اتمی ادامه تحصیل دهد. #عبدالحسین پس از مشورت و گرفتن اجازه از پدر همین رشته را انتخاب کرد.
#ادامه_دارد
🌹💐🌷🕊🌷💐🌹
قـرارگـاه شـهـدا 🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹💐🌷🕊🌷💐🌹 گذری بر زندگی #شهید_والامقام #عبدالحسین_ربیعیان #اولین_شهید_هسته_ای #قسمت_اول در یازدهم
🌹💐🌷🕊🌷💐🌹
#قسمت_دوم
برای مدتی نسبتاً طولانی، پدر هزینۀ تحصیلش را میپرداخت؛ اما پس از آن #عبدالحسین دیگر آن هزینه را قبول نکرد و گفت نیازی نیست و خودش شب و روز کار میکرد تا مخارجش را تأمین کند.
او در مدت تحصیل دوبار به ایران آمد ؛ اما هیچ گاه تحت تأثیر #فرهنگ_غرب قرار نگرفت و بسیار #ساده لباس میپوشید و رفتاری شایسته داشت.
اخذ مدرک لیسانس انرژی اتمی او از دانشگاه فلوریدای آمریکا، مصادف بود با آغاز جنگ در ایران و #عبدالحسین بنا به خواست خویش برای اَدای دِین به کشورش بازگشت.
او همراه با شوهر خواهرش در تهران جویای کار شد؛ اما از او کارت پایان خدمت سربازی خواستند.
#عبدالحسین که قلباً مشتاق رفتن به جبهه بود، سریعاً اقدام کرد و بعد از اتمام دورۀ آموزشی در ارتش به جبهه فرستاده شد. در آنجا پس از اطلاع از تحصیلات وی سعی کردند او را به عقب بفرستند و از جبهه دور نگه دارند؛ زیرا اعتقاد داشتند کشور در آینده به حضور و تحصیلاتش نیاز خواهد داشت؛ اما او سر سختی کرده و حضورش در جبهه را در اولویت میدانست و آنجا مسئولیت معاون گروهان را به عهده گرفت و حتی بعد از مجروحیت کِتفش زیاد در مرخصی نماند و به جبهه بازگشت.
آخرین باری که #عبدالحسین در طول یکسال حضورش در جبهه به مرخصی آمد، #عروسی خواهرش بود. هر چه خانواده اصرار کردند که مرخصیاش را تمدید کند و بیشتر بماند قبول نکرد و دوباره راهی جبهه شد.
سرانجام یک روز قبل از آزادی خرمشهر در تاریخ دوم خرداد ماه 1361 در عملیات بیتالمقدس با اصابت ترکش به سر و صورت خالصانه به سوی معبود پر کشید و پیکر پاکش را در گلزار #شهدای نجفآباد به خاک سپردند .
🌹 #سالروز_شهادت 🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 🌹🕊
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#شهید
از زبان
#شهید
#سردار_شهید
#حاج_محمود_شهبازی
از زبان
#سردار_شهید
#حاج_احمد_متوسلیان
برادرمان مهندس #محمود_شهبازی ، دانشجوی سال چهارم دانشگاه علم و صنعت بود و رشته صنایع میخواند، در آن ایام ایشان مسئول سپاه همدان بود و فرماندهی جبهه قراویز در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب را بر عهده داشت، میتوانم به جرأت بگویم که ایشان از اول جنگ در تمام نبردهایی که علیه ارتش عراق در جبهه غرب انجام میگرفت؛ شرکت داشت، به جای اینکه توی سپاه استان بنشیند و پشت میزهای آنچنانی خودش را گم کند چنان که متاسفانه بعضیها خودشان را گم کردند، همیشه در جبهه بود و در حال جنگ بود.
#شهید_والامقام
#حاج_محمود_شهبازی
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#مردان_بی_ادعا
🥀 🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
#خاطرات_شهدا
#شهید_عباس_شعف، فرمانده گردان میثم که در عملیات آزادسازی خرمشهر به #شهادت رسید از زخمی شدن خود اینگونه نقل خاطره میکند: شب دوم اردیبهشت ۱۳۶۰ بود. به خط اول پدافندی کماندوهای بعثی رسیدیم. درگیری خیلی سختی بود.
آن شب من به همراه نیروهای دستهام تا عمق مواضع دشمن نفوذ کرده بودیم. دشمن از همه سمت ما را زیر آتش گرفته بود.
لحظهای رگبار گلولهها و آتش خمپارهها قطع نمیشد و ما مقاومت میکردیم؛ ناغافل ضربهای محکم به سینهام خورد
دود و بوی باروت همه جا را پر کرده بود
من خودم را میان زمین و آسمان دیدم و بعد به زمین کوبیده شدم
از همه جای بدنم خون جاری بود
چشمهایم جایی را نمیدید و دست و پایم به فرمان من نبودند. فقط صداهایی را میشنیدم که میگفتند :
بچهها! برادر شعف #شهید شده.
بعثیها دارن میان
عقبنشینی کنید
مجروحا را به عقب ببرین
دیگر هیچ چیز نفهمیدم. بعثیها بالای سرم آمدند. یکی از آنها میخواست تیر خلاصی به من بزند؛ اما دیگری لگدی به پهلویم زد و با پوتین دست شکستهام را فشار داد. درد تمام وجودم را گرفت، ولی صدایی از دهانم بیرون نیامد. همین کار باعث شد تا به من تیر خلاص نزنند، اما من چقدر مشتاق آن تیر خلاصی بودم.
راوی :
#شهید_عباس_شعف
🌹 #سالروز_شهادت🕊
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🕊 🕊🥀