eitaa logo
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
40.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
345 فایل
•°| بسم رب الشهدا و الصدیقین |•° روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. لینک ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/17341777457867
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 🌓 ❤️ رها شدن تمام مشقت هایی است که گاه و بی گاه بر شاخه های زندگی می شود و ذهن انسان را به هر سو می کشاند و انسان دردمند به نقطه ای می رسد که را نظاره گر است و را در هیچ زاویه ای از زندگی اش نمی بیند ، تنها سیاهی است که بر می نشیند و صدای نفیر بر پیکره اش طنین افکن می شود. در آنزمان که تمامی بسته شده است تنها یک دوست ، یک آشنا که گذران او را برایت ساخته آرامشت می دهد کسی مثل تو . 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د به داده ام و با تو به دیگری نبسته ام ، گرچه بعضی وقتها دچار می شوم و تو را که نهایت از یاد می برم اما هرگز نخواهم کرد که در گیر و دار دلتنگی های یک زمینی این تو بودی که از راه رسیدی و دلدادگی را به من آموختی و من چه انگارانه در این فکر بودم که راه و رسم در کسی است که خواستن هایش را در خواستن هایم کرده و چه خوب شد که تو ، گذشتن از خواستن ها را به رویم نمودی تا دریابم که در اشتباهم . من تو را باور کرده ام و می دانم تو با هیچ کس و هیچ چیز قابل نیستی ، خدا از تو تنها یکی است ، یکی برای تمام فصل های . من می گویم 🌴 شب بخیر تو بگو عاقبت شما 🌴 ختم به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌗 🌷
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀 🌓 ❤️ رها شدن تمام مشقت هایی است که گاه و بی گاه بر شاخه های زندگی می شود و ذهن انسان را به هر سو می کشاند و انسان دردمند به نقطه ای می رسد که را نظاره گر است و را در هیچ زاویه ای از زندگی اش نمی بیند ، تنها سیاهی است که بر می نشیند و صدای نفیر بر پیکره اش طنین افکن می شود. در آنزمان که تمامی بسته شده است تنها یک دوست ، یک آشنا که گذران او را برایت ساخته آرامشت می دهد کسی مثل تو . 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د به داده ام و با تو به دیگری نبسته ام ، گرچه بعضی وقتها دچار می شوم و تو را که نهایت از یاد می برم اما هرگز نخواهم کرد که در گیر و دار دلتنگی های یک زمینی این تو بودی که از راه رسیدی و دلدادگی را به من آموختی و من چه انگارانه در این فکر بودم که راه و رسم در کسی است که خواستن هایش را در خواستن هایم کرده و چه خوب شد که تو ، گذشتن از خواستن ها را به رویم نمودی تا دریابم که در اشتباهم . من تو را باور کرده ام و می دانم تو با هیچ کس و هیچ چیز قابل نیستی ، خدا از تو تنها یکی است ، یکی برای تمام فصل های . من می گویم 🌴 شب بخیر تو بگو عاقبت شما 🌴 ختم به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌗 🌷
🌴🌹🥀🕊🥀🌹🌴 فرازی از وصیت نامه (حسن باقری) فعلاً انقلاب ما همچون برای همه در آمده است و یاوری برای همه جهان ... ما با هیچ دولت و کشوری نداریم و با تمام جهان هم سر جنگ داریم و در رابطه با این هدف جنگ با یزید است ... در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ و است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به و و پشت پا زدن به و ملت ما باید خود را آماده هرگونه بکند ... در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع و ، دادن و دادن و ، امری بسیار و پیش پا افتاده است و کند که ما توفیق متعالی در راه با را پیدا کنیم ... 🌹 🕊
🌴🥀🕊🌹🕊🌴🥀 لحظه‌ای که سر سفره نشسته بودم ، این باور قلبی را داشتم که روزی به می‌رسد ولی به خودم می‌گفتم هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد . با آنکه خیلی‌ها برگشتند به من گفتند چهره چقدر به می‌خورد ما زندگی‌مان را شروع کردیم هر دو داشتیم هرچه مهریه کمتر باشد ثواب آن بیشتر است و با اشتیاق، هر دو دوست داشتیم به نیت 14 معصوم 14 سکه باشد . 🥀 🌴🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 امروز بی بهانه ، هوایی تان شد و پر کشید به روزهای و کوچه هایی با خوش کاه گل ... چقدر است بین شما و من ... چه است خیال به سمت آدمهایی که جنس شان 3 فرق دارد با جنس آدمهای امروز را با تو شروع کردم بر ناب و گوهری درخشان از انسانیت صفحه به صفحه ی زندگیت بوی پاک را می دهد و همیشه برایم سوال بوده و هست که چگونه میشود 26 ساله ی سالهای دور به اندازه ی ساله بفهمد . یاد آور مردان مردی است که در همین نزدیکی ها کشیده اند اما نقش هزار رنگ دنیا آنها را . زمینی اند که هوای شهر را با رایحه ی دل انگیز و قابل می کنند و شیرین است این ناگهانی که هر از چند گاهی ناخوانده ی دلمان میشوند و روحمان را در پرواز می دهد. 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🥀 🕊🌹
قـرارگـاه شـهـداء🇮🇷🇱🇧🇵🇸
🌹💐🌷🕊🌷💐🌹 گذری بر زندگی #شهید_والامقام #عبدالحسین_ربیعیان #اولین_شهید_هسته_ای #قسمت_اول در یازدهم
🌹💐🌷🕊🌷💐🌹 برای مدتی نسبتاً طولانی، پدر هزینۀ تحصیلش را می‌پرداخت؛ اما پس از آن دیگر آن هزینه را قبول نکرد و گفت نیازی نیست و خودش شب و روز کار می‌کرد تا مخارجش را تأمین کند. او در مدت تحصیل دوبار به ایران آمد ؛ اما هیچ گاه تحت تأثیر قرار نگرفت و بسیار لباس می‌پوشید و رفتاری شایسته داشت. اخذ مدرک لیسانس انرژی اتمی ‌او از دانشگاه فلوریدای آمریکا، مصادف بود با آغاز جنگ در ایران و بنا به خواست خویش برای اَدای دِین به کشورش بازگشت. او همراه با شوهر خواهرش در تهران جویای کار شد؛ اما از او کارت پایان خدمت سربازی خواستند. که قلباً مشتاق رفتن به جبهه بود، سریعاً اقدام کرد و بعد از اتمام دورۀ آموزشی در ارتش به جبهه فرستاده شد. در آنجا پس از اطلاع از تحصیلات وی سعی کردند او را به عقب بفرستند و از جبهه دور نگه دارند؛ زیرا اعتقاد داشتند کشور در آینده به حضور و تحصیلاتش نیاز خواهد داشت؛ اما او سر سختی کرده و حضورش در جبهه را در اولویت می‌دانست و آنجا مسئولیت معاون گروهان را به عهده گرفت و حتی بعد از مجروحیت کِتفش زیاد در مرخصی نماند و به جبهه بازگشت. آخرین باری که در طول یک‌سال حضورش در جبهه به مرخصی آمد، خواهرش بود. هر چه خانواده اصرار کردند که مرخصی‌اش را تمدید کند و بیشتر بماند قبول نکرد و دوباره راهی جبهه شد. سرانجام یک روز قبل از آزادی خرمشهر در تاریخ دوم خرداد ماه 1361 در عملیات بیت‌المقدس با اصابت ترکش به سر و صورت خالصانه به سوی معبود پر کشید و پیکر پاکش را در گلزار نجف‌آباد به خاک سپردند . 🌹 🕊 🥀 🌹🕊