🕊🌹🌴🕊🌹🌴🕊🌹🌴🕊🌹🌴

شهید جاوید الاثر مجید اعتمادی نیا نام پدر: اکبر تاریخ تولد:         1345/01/02       محل تولد: بیرجند تاریخ شهادت:    1367/04/27       محل شهادت: عین خوش محل دفن: جاویدالاثر (لوح یادبود – گلزار شهدای بیرجند – قطعه یک) یگان خدمتی: نیروی انتظامی

زندگینامه شهید مجید اعتمادی نیا شهدای استان خراسان جنوبی شهيد مجید اعتمادی نیا به تاریخ 2/1/1345 در روستای نوک از توابع شهرستان بیرجند ديده به جهان گشود و در تاريخ 27/4/1367 در عین خوش بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نايل آمد .

مجید اعتمادی نیا دوم فروردين ،۱۳۴۵ در روستاي نوك از توابع شهرستان بيرجند به دنيا آمد. پدرش اكبر و مادرش خاتون نام داشــت. تا پايان دوره متوسطه در رشته انســاني درس خواند و ديپلم گرفت. به عنوان سرباز ژاندارمري در جبهه حضور يافت. بيست و هفتم تير ،۱۳۶۷ در عين خوش توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. اثري از پيكرش به دست نيامد.

شهيد مجید اعتمادی نیا فرزند « اکبر» به تاریخ 2/1/1345 در روستای نوک از توابع شهرستان بیرجند ديده به جهان گشود . او توانست تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس بخواند و دیپلم خود را بگیرد . بنا به نقل پدر شهید ، فرزندش بسیار مهربان بود . امید بخدا داشت و درانجام امور ، کارها را برای رضای خدا انجام می داد. در حین اینکه درس می خواند هر چه به او می گفتند مضایقه نمی کرد و اطاعت امر می نمود . ایشان در تظاهرات زمان انقلاب ، علیرغم سن کمش شرکت می کرد حتی یک شب دیر به خانه آمد که و همه نگران شده بودند . اما وقتی به خانه برگشت ، علت دیر آمدنش را شلوغی راهپیمائی و فرار به منزل یک نفر از دست مأموران می دانست . شهید مجید اعتمادی نیا به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت و درسرانجام درتاریخ 27/4/1367 درجبهه دهلران و منطقه عین خوش ، توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید به طوری که هنوز اثری از پیکرش به دست نیامده است. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد . منبع:اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید و امورایثارگران خراسان جنوبی

ثواب فعالیت امروز کانال هدیه به روح مطهر #شهید_مجید_اعتمادی نیا ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ان شاءالله شفاعتشون شامل حال تک تکمون 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 شادی روح شهدا صلوات. 🕊🍀🥀🕊☘🥀🕊☘🥀

آخرین دلگویه مون :) 🥀 ممنون از صبوریتون 🌻 ان الله یحب الصابرین✨ بمونید برامون 🙏 مطمئن باشید حضورتون اتفاقی نیست دعوت شده شهدا هستید😍❤️ آخرین قلم 🍃 التماس دعا🕊 پست آخر شبتون شهدایی •|سـرش‌را‌بریدنـد‌وزیر‌لب‌گفت •|فداۍ‌سرت‌سـرکھ‌قـابل‌نـدارد 🌻___________ ↳🥀🕊』 #تو‌دعوت‌شدھ‌ی‌شهیدِ‌بے‌سرۍ💌••

🎧 #نجوا | هنوز خاک شلمچه جنون به دل دارد 👤 مهدی سلحشور 🔻 #شهدا #دفاع_مقدس

🌱اللهم عجل لولیک الفرج #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #انقلاب_مردم #دعوت #پیشرفت_ایران #یمن #ما_متحدیم #طوفان_الاقصی #غزه

#روایتگری شهید جعفر جنگروی با وجودیکه فرمانده بزرگی بود اما وقتی مرخصی می آمد حواسش به یک خواننده قبل از انقلابی بود که سرطان داشت. 📆 به مناسبت ایام شهادت شهید جعفر جنگروی رئیس ستاد لشگر ۱۰ سیدالشهدا (ع) #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #انقلاب_مردم #دعوت #پیشرفت_ایران #یمن #ما_متحدیم #طوفان_الاقصی

🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 #معرفی_شهید | نگاهی به سیره سردار شهید جعفر نجفی آشتیانی 🍃🌹🍃#شهیدانه #آشتیانی #فجر_انقلاب 🔻شهید سید جعفر نجفی آشتیانی پس از اخراج از دبیرستان در آزمون ورودی حوزه‌ی علميه‌ی قم شرکت کرد و در مدرسه‌ی حقانی قم به استفاده از محضر اساتيد بزرگواری چون شهيد بهشتی و شهيد قدوسی بهره‌مند گشت. 🔹جعفر نجفی آشتیانی با اوج گيری انقلاب در سال ۱۳۵۷ به افشاگری جنايات و مفاسد رژيم پهلوی پرداخت و با توزيع اعلاميه و نوار سخنرانی امام (ره) وارد مرحله حساسی از مبارزات انقلابی شد. 🔺نجفی آشتیانی با پيروزي انقلاب به عضويت #سپاه پاسداران درآمد و مدت پنج سال در مشاغل مهم عملياتی در بخش‌های گوناگون سپاه پرداخت. زمانی‌که جنگ کردستان پيش آمد و تعدادی از دشمنان داخلی به نيت پليدشان می‌خواستند کردستان را از ايران جدا کنند؛ وی در آن جنگ شرکت کرد.

🌹🕊💐🌴💐🕊🌹 #سینما #اکران_فیلم این فقط ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بو و شما طاقت نداشتید .... #فقط_۸_دقیقه .... 💐🕊🌹

🌺🌼🌸🕊🌸🌼🌺 #کلاس_درس آقا سلام ، ببخشید ، مرکز توانبخشی #جانبازان کجاست؟ همون جا که فلج ها و روانی ها رو نگه میدارن؟ انتهای همین کوچه است.....! فلج ها و روانی ها!!! از شنیدن این جواب #شوکه شدم ! داخل که می روی قسمت #اعصاب و #روان، احساس می کنی هنوز ابر آتش تیر و گلوله روی سرت است... هنوز هر سه ثانیه یکی از روی تخت #خیز می پرد.. هنوز یکی را می بینی با لباس لجنی دارد سینه خیز روی زمین می رود تا #مین ها را خنثی کند.. آقا اسماعیل تلفن آسایشگاه را سفت چسبیده بود و فریاد می زد پس #نیروها کجا هستن؟؟بچه ها #قیچی شدند... محمد آقا را می بینم که دارد دمپایی سفید بچه ها را واکس سیاه می زند، انگار زمان جنگ #کفاش جبهه بوده... وارد سالن آسایشگاه که می شوی یکی دوان دوان سمتت می آید و حال #امام_خمینی را ازت می پرسد... می گوید سلامش را به امام برسانم و بگویم #بچه_ها_ایستاده اند اینجا هنوز بوی #کربلای_پنج می آید... با گریه خارج می شوم از آسایشگاه و به هیاهوی شهر باز می گردم.... یکی جلوی درب آسایشگاه تیکه می اندازد که "آقا #سهمیه_ات را گرفتی؟! خوب شارژ شدی؟" 💐🌼🌺