هدایت شده از نامه خاص
از : میرآفتاب
به: خالق خوبم
خدای مهربانم
چقدر راحت و به زبانی که برای همه قابل درک باشد باب سخن با بندگانت را گشودی.
در سوره مبارکه حج آیه۴ فرمودهای :
كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ؛
بر شيطان نوشته و مقرّر شد كه هر كس ولايت او را بپذيرد، قطعاً او را گمراه مىكند و به آتش سوزانش مىكشاند.
خودت سرپرست همه بندگانی، ولی کسانی را که شیطان را به عنوان ولی و سرپرست خود انتخاب کردهاند، بیم دادهای که اگر شيطان را انتخاب کنید، او شما را به گمراهی میکشاند و گرفتارتان میکند.
عجب خدایی داریم؛ در کمال رحمانیت.
خدایی که اختیاردار عالم است.
اختیار هدایت و ضلالت بشر را به عهده خود بشر گذاشته است.
🌼🍀🌼☘🌼🍀🌼☘🌼🍀🌼☘
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh
✍️پیوند دو معصوم
🌼 جشن ازدواجی به این زیبایی، دنیا به خود ندیده.
جشن دو نور ، جشنی پر از سادگی و صفا و صمیمیت، پیوند دو معصوم.
🌸چشم آسمان و آسمانیان هم به چنین جشنی، دوخته شده.
عرش هم با همه ی عظمتش، به تماشا نشسته.
🌺دل مشتاق عرشیان و فرشیان، عشقی به این پاکی ندیده.
#صبح_طلوع
#مناسبتی
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨پیوند آسمانی
💞خانهای به اندازه آسمان، میهمان گامهای مرد و زنی میشود که تمام جهان، بسته گامهای صبورشان خواهد شد!
💞 و تاریخ تازه از همین لحظه آغاز خواهد شد و ملایک تا ابد در سجده جاودان خود خواهند ماند! حالا لحظه آغاز ابدیت است .
🎊پیوند حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد
#مناسبتی
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️هلهله و شادی فرشتگان
🍀ای آسمان و آسمانیان از آن بالا چه دیده اید که چنین شادی و شعف وجودتان را پر نموده؟
کدامین جشن و سرور، ستاره های آسمان را بی شمارتر و ماه را پر نورتر از هر شب کرده ؟
🌼خانه ای حقیرانه، به روی چه کسانی اینچنین بال گشوده؟ و بی صبرانه منتظر آن هاست.
به احتمال زیاد جشن ازدواج ماه و خورشیده، که هلهله و شادی فرشتگان دیدنی شده.
🌺جشن پیوند کدامین دو کبوتر عاشقه که همه چیز به وجد آمده؟
لبخند به لبِ پاک احمد، چه شیرینه. پیامبر است که دستان پاکِ دخترش را به دستان پرنور حیدر کرّار سپرده.
علی است، که همطراز فاطمه است و فاطمه است که لایق علیست.
#دلنوشته
#مناسبتی
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️حضرت کوثر، فاتح خیبر
🌼عرش خدا، غرق نور و شادیه
جشن ازدواج فاطمه و علیه
🍀فاتح خیبر، داماد پیمبره
حضرت کوثر، عروس حیدره
🌸جشن دو نور ازلی، آمده
بر همه عرشیان و فرشیان، مبارکه
#مناسبتی
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍عشق
🌸عشق سراسیمه اوج میگیرد و لبخند مهمان لبها میشود.
🌺قلب فاطمه از تاب محبت علی بیتاب اما با سنگ چند زن سنگ دل شکسته است.
☘اشک از گوشهی چشمش باریدن گرفت
و پدر، آن مهربان ازل، اورا صدا زد:«چی شده دخترم؟ به این وصلت راضی نیستی؟»
🌸_خدا میدونه که راضی ام پدر؛ اما زنها از فقر علی گفتن و اینکه چطوری راضی به ازدواج با او هستم؟!»
🌺پدر لبخند زد .چشم در چشم دخترش دوخت و با دستی به چانهی او، سرش را بالا آورد، گفت: «میخوای بدونی علی چه محاسنی داره؟»
☘_البته پدر.
🌸_به آسمان نگاه کن.
🌺 تصویر هزار شتر که هرکدام باری سنگین از کتاب بر دوش دارند، پیش چشم زهرا نقش میبندد.
☘_دیدی دختر بابا هرکدام از این شتران هزار وصف از علی حمل میکنن و هیهات که به آخر برسن.
🌸فاطمه چشم از آسمان بر داشت و عشق به علی را روی لب زمزمه کرد و گفت : «راضیم به رضای خدا و پیامبرش. راضی ام به همسری علی»
🌺و عشق پایکوبان چرخید...
#داستانک
#به_قلم_ترنم
#ارتباط_با_والدین
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸 بار الها
در این روز پر برکت، برکت را روانه سفرههای مسلمانان بفرما.
در چنین روزی که روز نشاط اهل بیت علیهم السلام بوده است، نشاط و شادی را به خانوادههای شیعیان بازگردان.
🌺بار الها
چنان کن سرانجام کار، تو خوشنود باشی و ما رستگار.
#عکس_نوشته_تبسم
🆔 @tanha_rahe_narafte
✋✋سلام سلام سلام و شب بخیر اعضای خوب کانال ✋✋✋
🎉🎉🎉براتون یک سورپرایز داریم🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
فکر می کنید چی باشه؟🤔
بللله🙃😁😁😀😀
📣📣📣مسابقه داریم،چه مسابقهای؟
میپرسید چطوریه؟ 🧐
الان میگم😊😊
مسابقه به دو شیوه انجام میشه:
📣 ۱- هر کدوم از عزیزانی که بتونن بنر تبلیغی کانالمون رو منتشر کرده و تا تاریخ ۱۴٠٠/٠۵/٠۵ به بیشترین بازدید برسونند، بهشون جاااایزه میدیم. 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁
🎁پس هر کس جایزه دوست داره، زود تشریف بیاره به این آیدی، ایشون شیوه کار رو براتون توضیح میدن. 👇👇👇
@hosssna64
۲- از مطالب با هشتگ #ایستگاه_فکر از فردا ۱۴٠٠/٠۴/۲۲ تا روز۱۴٠٠/٠۵/٠۵ ده سؤال چهار گزینه ای طرح میشه.
یک روز فرصت پاسخ دهی بهتون میدیم.
یعنی روز ۱۴٠٠/٠۵/٠۶ رو فرصت پاسخدهی دارید.
شب عید غدیر پاسخ هاتون رو برای آیدی @taghatoae ارسال میکنید.
ساعات پایانی روز عید غدیر نتایج هر دو مسابقه اعلام میشه.
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨شکوفه
چه زیباست اگر لطافت لبخند شکوفه را لطف آن خدایی بدانیم که هنوز از انسان نومید نیست.
#صبح_طلوع
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨چطوری از شیطان فرار کنیم؟
🌼یزد آن موقع کوچکتر بود. مردم بیشتر همدیگر را میشناختند. هرچه میشد همه جا میپیچید. محمد هم به خاطر درسش و هم برای خطش خیلی معروف شده بود. اسمش سر زبانها افتاده بود.
🌷در یک روز دیدم دستهایش را حنا بسته. به مسخره گفتم «محمد! این دیگر چه کاری است؟»
🌟گفت «این طوری کردم که از شرّ این دختر مدرسهایها راحت شوم. بگویند اُمُّل است و کاری به کارم نداشته باشند.»
📚 یادگاران؛ جلد ۱۶؛ کتاب رهنمون، نویسنده: محمد رضا پور،خاطره شماره ۱۴٫
#سیره_شهدا
#شهیدمحمدعلیرهنمون
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠خلوتی دو نفره
✅وقتی با همسرتان به مشکلی برمیخورید و میخواهید سر آن قضیه با او صحبت کنید، ابتدا سعی کنید به آرامی و بدون داد و قال مشکلتان را مطرح کنید.
🔘زمانی برای این کار انتخاب کنید که همسرتان حوصله و وقت کافی داشته باشد.
🔘در خلوت دو نفره و به دور از جمع مشکلتان را مطرح کنید.
🔘از جملاتی استفاده کنید که مانع از کوره در رفتن او شوید. مثلا بگویید: خوبیهای زیادی داری، اما یک مسئله جزئی باعث ناراحتی من شده است یا من به مشکلی برخوردم و میدونم که مثل همیشه مشکلم رو میتونی حل کنی.
#همسرداری
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_بهاردلها
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍فیس و افاده
🕰تیک تاک ساعت میان هیاهوی سکوت نیمه شب مثل پتک بر سر نسیم می کوبید. دقیقه به دقیقه به ساعت نگاه میکرد و عقربهها را دنبال میکرد. پشت پنجره می رفت و به در خیره می شد. دلش مثل سیر و سرکه می جوشید. به گوشی خیره شد، تماسهای بی پاسخ امیدش را به او بریده بود. به خودش دلداری داد:« میاد، دیر نکرده، حتما میاد.»
📚روبروی کتابخانه ایستاد، کتابی برداشت. شاید با خواندن کتاب دقایق زودتر بگذرند. خطوط مشکی را دنبال کرد، لابه لای خطوط مشکی ذهنش به بعدازظهر قدم گذاشت و خط اخم میان ابروهای نازک نسیم را عمیق کرد.
☀️خورشید از حیاط خانه هنوز پا بیرون نگذاشته بود که نسیم مانتو سبز و با لبههای ریش ریشش را پوشید و مقابل آینه ایستاد، کرم روی صورتش مالید و زیر لب غر زد: « باز باید فیس و افاده مادر و دخترو تحمل کنم . فیس و افاده طبق طبق ... »
🌸یکدفعه در آینه میثم را با اخمهای گره کرده دید. میثم با صدای آرامی گفت:« نظرت درباره مادر و خواهرم اینه؟! واقعا که... »
🌺قلب نسیم لرزید ولی زبانش محکم چرخید:« بله نظرم همینه پرمدعا و پر از فیس و افادند جفتشون و خودتم خوب می دونی که حقیقت داره.»
☘میثم دندانهایش بر هم فشرد. انگشتانش را میان کف دستش فشرد. رعد وبرق وار مقابل نسیم ایستاد. جثه کوچک نسیم زیر سایه قامت و هیکل چهارشانه میثم لرزید. میثم فریاد زد:« پس بهتره خونشون نری و پسرشونم نبینی.»
#داستان
#همسرداری
#به_قلم_صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌸
به:خدای مهربان🌺
✨ سلام بر رحمت بیمنتها
🌟خدایا از این که امروز به من فرصت زندگی کردن دادی از تو ممنونم.
☘قول میدهم هر روز بهتر از دیروز باشم و تو را ناراحت نکنم.
🍃 به دیگران مهربانی کنم هر چند آنها به من اهمیت ندهند و جواب محبتم را با نامهربانی جواب بدهند.
🌱اگر پول داشتم، دست نیازمندی را بگیرم و به او کمک کنم.
🌿اگر عزیزی دلش گرفته بود، محرم رازش باشم و درد دلش را بشنوم.
🌻از تو یاد میگیرم همهی خوبیها را
🌟با کمک خودت، ای خوب بیانتها
❤️دوستت دارم.
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh
💫فرصت دوباره
🌞بسم الله
بلندشو
به پیش برای زندگی تازه
به پیش برای یک بار دیگر فرصت داشتن
به پیش برای عاشقانگی...
یک شروع دوباره
و یک روز جدید
به امروز خوش اومدی🌹
به پیش....
#صبح_طلوع
#به_قلم_ترنم
#عکس_نوشته_کوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨مدرسه جای چه کاریه؟
🌺محمد جواد وقتی وزیر آموزش و پرورش شد، دیگر کمتر در خانه دیده میشد. می گفت: احساس میکنم ده میلیون بچه دارم که باید به همهشان برسم.
🌿به اکثر مدارس سرکشی میکرد؛ از شمالیترین نقطه شهر تا جنوبیترینشان.
☘میخواند و مشاوره میگرفت و سیاستهای طاغوتی را تغییر میداد. گزارشها را بررسی می کرد و طرح میداد.
🌱میگفت: مدرسه باید جایی برای یاد گرفتن دانش کاربردی باشد. باید جایی باشد که خلاقیت در آن رشد کند؛ نه اینکه مکانی برای سنجش حافظه بچهها باشد.
📚 شهید باهنر، نویسنده: مرجان فولاد وند، صفحه ۴۹
#سیره_شهدا
#شهیدباهنر
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠پاداش نظم
✅با توپ و تشر و فریاد، بچهها منظم نمیشوند؟ امتحان کنید، نتیجه عکس خواهید گرفت.
🔘بهترین راهکار این است که به محض اینکه کودکتان وسایلش را جمع کرد یا اتاقش را مرتب کرد، به او پاداش بدهید.
🔘پاداش، منظور پاداش مادی مثل جایزه و خوراکی نیست. بهترین پاداش، تشویق و تعریف کردن از کودک است.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#صبح_طلوع
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍اول مامان جون
😊محمد با چشم های سبزش، به صورت سفید و چروکیده مادرش نگاه کرد. مادر، لثه هایش را روی هم سابید و قربان صدقه محمد رفت:«مادر مواظب خودت باش...»
🐥مینا میان بابا محمد و مادر بزرگ نوک پا بلند شد، عین طوطی تکرار کرد:«بابا! برم؟ بابا...»
🐇 اما کسی به حرف هایش توجهی نکرد. مانند خرگوش از جایش پرید تا او را ببینند و دوباره گفت:«بابا! بابا...»
😠محمد اخم هایش را درهم کرد، با چشم هایی خط و نشان کشان، به مینا خیره شد و با صدایش دل مینا را لرزاند، گفت:«هیچ وقت وسط حرف بزرگ ترها نمی پری، فهمیدی؟»
😔 مینا سرش را پایین انداخت. چیزی درونش خرد شد و لبه های تیزش به قلبش نیشتر زد.
#داستان
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌹
به:شهیدبهشتی🌹
✨سلام بر تو ای شهید بزرگوار
🌹 شنیده ام که درباره کار معلمان گفته ای که معلمان باید در قبال حقوقی که میگیرند ، احساس مسئولیت داشته باشند و منظم کار کنند.
🌱من آن روزها را درک نکردهام و نمیدانم که اوضاع آموزش و پرورش چگونه بوده است.
🌿اما باید بگویم امروزه معلمانی که دغدغه ی تربیت درست بچه ها ی مردم را داشته باشند خیلی کم هستند.
🌱 متاسفانه معلم ها و شاید مدیرانی پیدا میشوند که به این مسئله زیاد اهمیت نمیدهند. در صورتیکه باید دانش آموزان خود را مثل فرزندان شان دوست داشته باشند و آنها را در هر زمینهای راهنمایی کنند.
🌷بلکه بعضی از آنها که شاید ناآگاه هم باشند در مدارس نقشه هایی را اجرا می کنند که دشمن خبیث ما آن را طراحی کرده است.
🌟کاش در قبال مسئولیت هایی که قبول می کنیم متعهد و دلسوز باشیم.
🌿 کاش..
🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼
#نامه_خاص
ارتباط با ادمین: @taghatoae
ادمین تبادل: @tajil0313
🆔 @parvanehaye_ashegh
✍️صبحی به زیبایی طلوع خورشید
🌇پروردگارا در این صبح زیبا
🌼دلی پر از مهر و بخشش، زبانی گره گشا و نیتی خالصانه به ما عطا کن
🌺به گونه ای که آرامش را به زندگی خود و دیگران، تزریق کنیم.
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨تا حالا مجانی تدریس کردی؟
🌹شخصی پیش شهید بهشتی آمد و گفت: می خواهم در مدرسه رفاه رایگان تدریس کنم. شهید بهشتی با لحنی ممزوج از شوخی و جدی گفت: ما معلم رایگان نمی خواهیم. شما جای دیگر تدریس کنید و هزینه اش را هدیه کنید به این مدرسه.
🌼معلمی که رایگان تدریس می کند، اگر چند دقیقه دیر سر درس بیاید نمی شود بازخواستش کرد.
🌷بعد خندیدند و گفتند: ما پول خوب می دهیم و نظم و کار خوب هم می خواهیم.
راوی: کاظم سلامت
📚 عبای سوخته، نویسنده: غلامعلی رجائی، صفحه ۴۰٫
#سیره_شهدا
#شهید_بهشتی
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠تفریح والدین
✅مادرها و پدرها هم مثل بقیه اعضای خانواده، احتیاج دارند تا به تفریح بروند و با دوستان و گروه همسالان حشر و نشر داشته باشند.
🔘برای جلوگیری از افسردگی در سنین بالاتر، خوب است چنین برنامههایی برایشان بچینیم و شرایط را مهیا کنیم تا آنها بتوانند این کار را انجام دهند.
🔘خوب است گاهی دستشان را بگیریم و دوستانه و بدون تنش، به محافل دوستانه، زیارتی یا تفریحی برویم.
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_ترنم
#عکس_نوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️کار واجب
🌇 احمد نگاهی به آسمان انداخت خورشید در حال برداشتن اشعه های طلایی اش از سر زمین بود، آهی از ته دل کشید و به جای خالی دانیال نگاه کرد. دیگر به کارهایش عادت کرده بود؛ ولی هر بار دلش از بی توجهی های او سنگین می شد و غصّه گلویش را می فشرد ؛ اما غرور مردانه اش اجازه جاری شدن اشکهایش را نمی داد.
🌺به یاد یک ساعت پیش افتاد که به پسرش دانیال گفت: «دانیال پسرم برو سر کوچه 3 تا نون بگیر، نون نداریم.»
دانیال مثل همیشه با بی اعتنایی به حرف پدرش گفت: «بابا کار واجب دارم نمی تونم. می دونی تو فرهنگسرا کلی کار سرم ریخته.»
🌼پدر نگاه عمیقی به چشمان عسلی پسرش انداخت و در دل به حال خود تأسف خورد که چنین پسری با این افکار غلط نصیبش شده، با خود می گفت: «دلم خوشه فرستادمش فرهنگسرا . من موندم چی به اینا یاد می دن؟! باید یک روز با استادش حرف بزنم.»
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
🔹قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يُقالُ لِلعاقِّ : اِعمَل ما شِئتَ مِنَ الطّاعَةِ فَإنّي لا أغفِرُ لَكَ.
🔸پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به نافرمانِ پدر و مادر گفته مىشود: هر اندازه مىخواهى ، طاعت به جاى آور كه من، تو را نمىآمرزم.
📚حلية الأولياء، ج۱٠،ص۲۱۶
#ارتباط_با_والدین
#داستانک
#به_قلم_افراگل
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: ولایت
به: یگانه هستی بخش
خدایا
با تمام توانم دارم برای رضای تو کار میکنم.
اما نمیدانم چرا گاهی اوقات خسته میشوم. تحملم کم میشود.
خدای مهربانم
خودت به من قوت بده تا بتوانم یاری دهنده دیگران باشم.
نگذار زود خسته شوم و جا بزنم.
خدایا دستم را بگیر.
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh
صبحت به خیر
🌸اي آنكه ظهورت تمناي همه، بسم الله...
🌎السلام عليك يا حجة الله في ارضه
☘صبحت بخير آقا جانم
#مهدوی
#صبح_طلوع
#عکس_نوشته_میرآفتاب
╔══════••••••••••○○✿♥️╗
@tanha_rahe_narafte
╚♥️✿○○••••••••••══════╝
✨مرحله نهایی
🌸امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میفرماید:
أَبَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْحَقِّ إِلاَّ إِتْمَاماً وَ لِلْبَاطِلِ إِلاَّ زُهُوقاً وَ هُوَ شَاهِدٌ عَلَيَّ بِمَا أَذْكُرُهُ؛ خـداوند مقدر فرموده است كه حق به مرحله نهايى و كمال خود برسد و باطـل از بيـن رود و او بـر آنچه بيـان نمـودم گواه است.
📚الغيبة(للطوسی)، ج۱، ص۲۸۷
#حدیث_مهدوی
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
🗯 منتظر واقعي کيست ؟
🌸▬▬▬ @ ▬▬▬🌸
📨 پاسخ:
انتظار امام مهدي(عج) از ما آن است که به وظيفه يک منتظر واقعي عمل کنيم. در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف متعددي براي منتظر بيان شده است که مهمترين آنها عبارت است از:
۱. 📌شناخت امام:
حرکت در جاده انتظار بدون شناخت امام امکان ندارد. البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، بايد نسبت به جايگاه و مقام امام نيز آگاهي کافي داشت. در روايتي نقل شده فردي به نام ابو نصر پيش از غيبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدي(عج) از او پرسيد: مرا مي شناسي؟ پاسخ داد: آري شما سرور من و فرزند سرور من هستيد. امام(عج) فرمود: مقصود من اين (شناخت) نبود. ابو نصر گفت: خودتان بفرمايد(مرادتان چيست). امام(عج) فرمود: من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي کند.» (بحار الانوار، ج۵۲، ص۳٠)
۲.📌الگو پذيري:
آدمي بايد از رهبر و مقتداي خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبيه او قرار دهد تا بتواند او را همراهي کند. از پيامبر(ص) نقل شده است که فرمود: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درک کنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت من، در نزد من هستند.(بحار الانوار، ج۵۲ ، ص۱۲۹)
از مهم ترين رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روايتي فرمود: «هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(ع) باشد بايد منتظر باشد، و در حال انتظار به پرهيز کاري و اخلاق نيکو رفتار کند.» (بحار الانوار ، ج۵۲ ، ص۱۴٠)
۳.📌 ياد امام:
يک منتظر واقعي بايد هميشه سعي کند به ياد حضرت مهدي(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن «دعاي عهد»(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) با امام پيمان خود را تجديد کند، براي سلامتي و فرج او هميشه دعا کند و بگويد: «اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن ...»(مفاتيح الجنان ، اعمال شب۲۳ ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسي ياد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگي منتظر ظهور باشند.
#مهدوی
#ایستگاه_فکر
🆔 @tanha_rahe_narafte
📿نمازت كه تمام شد ...
✨نمازت كه تمام شد، سجاده را به شهادت بگير
كه هيچ نمازی را بیدعای بر فرج او تمام نكردهایی ...
اللهم عجل لوليك الفرج🤲
#مهدوی
#نکته
#عکس_نوشته_میرآفتاب
╔══════••••••••••○○✿♥️╗
@tanha_rahe_narafte
╚♥️✿○○••••••••••══════╝
✍️واسطه
🌺زینب به برگهای سبز درختان حیاط بیمارستان خیره شد. پاهایش به زمین چسبیده بود و نمیتوانست به سمت اتاق مادرش قدم بردارد. پاکت دراز و پهن عکس را محکم به پایش کوبید. اشک مثل سیل از گوشه چشمهایش جاری شد. رهگذران با دیدن اشکهایش آرامتر قدم بر میداشتند و با عبور از مقابلش سرشان را یک بار برمیگرداندند و بعد به راه خودشان ادامه میدادند.
🌸زینب سرش را زیر انداخت، شانه هایش از گریه لرزید. بی صدا مثل ابر بهار گریه کرد تا چشمهی اشکش خشکید. با چشمانی تار به زمین خیره شد. ساعتی قبل ناگهان مادرش با صدای خراشیده و گرفته گفت:« نفسم بالا نمیاد» رنگ صورتش سرخ شد و افتاد.
☘️ زینب مسخ شده بود ، جیغ کشید. نمی دانست چه کار کند؟ به سمت مادرش دوید. نفسهای به شماره افتاده مادرش، خونش را به جوش و غلیان درآورد و قلبش مثل پرندهای درقفس خودش را به در و دیوار میزد تا از زندان تن رها شود. مادرش را با دستان لرزان تکان داد. بی اختیار اشک میریخت. جیغ زد:« کمک» به سمت در خانه دوید و در خانه را باز کرد، داد زد:« کمک» نایستاد و به سمت مادرش دوید، با گریه و صدای لرزان داد زد:« مامان، بلند شو. مامان!»
🌼تمام بدنش میلرزید، چشمش به موبایل افتاد. شماره اورژانس را چند بار اشتباه گرفت تا بالاخره توانست شماره را بگیرد. با گریه و داد، نشانی خانه را گفت.
🌺دو سه تا زن های همسایه با شنیدن صدایش وارد خانه شدند. ملیحه خانم به سمت مادرش رفت به او تنفس مصنوعی داد. زینب لرزان گوشهای ایستاده بود و این صحنه ها را نگاه میکرد. با آمدن اورژانس، آماده شد و همراه آنها به بیمارستان رفت.
🌸مادرش بستری شد و آزمایش و عکس های مختلف از او گرفتند. دکتر با دقت به عکسهای ریه مادرش نگاه کرد. زینب نوک پاشنه کفشش را بر زمین میکوبید. دکتر نگاهی به پای لرزان زینب انداخت و بعد از بالای عینکش به صورت زرد و لاغر زینب خیره شد، گفت:« لطفا آروم باش. لخته خون داخل ریه مادرتون شده، سعی میکنیم با رقیق کننده، خون لخته شده رو قبل از رسیدن به قلب از بین ببریم. امشب برای مادرتون حیاتیه امیدوارم بتونه تا صبح دوام بیاره.»
☘️چشمه خشکیده اشکش دوباره جوشید. چادرش را روی صورتش کشید، شروع به صحبت کردن با خدا کرد :« خدایا! مامانمو نجات بده، تو رو به حق معصومین مادرمو نجات بده. » یکدفعه به یاد امام زمان افتاد. با گریه و چشم خیس گفت:« یا امام زمان! من هیچی پیش خدا ندارم تا واسطه کنم و ازش کمک بخوام، جز شما. یا امام زمان! من بدم ولی تو را به حق مادرتون وساطت منو پیش خدا بکنین و از خدا بخواین مادرمو نجات بده. هزارتا صلوات نه نمیتونم صد تا صلوات نذر می کنم و هدیه میکنم ثوابشو به مادرتون، تو رو خدا وساطتت منو پیش خدا بکنین و مادرمو بهم برگردونین.»
🌺زینب با صورت خیس، لبانش را به ذکر معطر صلوات خوشبو کرد. خورشید بی جان از شهر دور شد و باد با تمام قدرت به شهر قدم گذاشت و وزید. زینب دندانهایش مثل چادرش از حضور باد شروع به لرزیدن کرد. بلند شد و به سمت ساختمان و پشت درهای اتاقی که مادرش زیر دستگاه تنفس بود، راه افتاد. ذکر صلوات بر لبانش جاری بود، آرام ذکر میگفت و یک به یک امامان را از ته دل صدا میزد. روی صندلیهای سفت و زمخت بیمارستان خوابش برد.
🌸اذان صبح با قلبی سبک و آرام بیدار شد. بعد نماز دوباره به امام زمان متوسل شد و این بار برای مادرش قرآن خواند. هر چه هوا روشن تر میشد قلب زینب بیشتر و تندتر میتپید. با قلب و بدن لرزان به سمت آی. سی.یو رفت. دکتر از آی. سی. یو بیرون آمد. زینب با صدای لرزان صدایش زد:« دکتر!» دکتر رو به زینب ایستاد، گفت:« خوشبختانه لخته رقیقتر شده و فعلا خطر رفع شده؛ ولی هنوز باید در آی. سی.یو باشن.»
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از:حسنا🌹
به:منجی عالم بشریت🌺
✨ سلام بر امام مهربانم
🌱گاهی اوقات دلهایمان بدجور میگیرد. یکی از آن زمانها عصر روز جمعه است.
🌹هر چه با خود اندیشیدم به پاسخی راه نیافتم. تا اینکه به این حدیث برخورد کردم.
🌿از آیتالله بهاءالدینی پرسیدند: علت اینکه عصرهای جمعه دل انسان میگیرد و غمگین میشود چیست؟ فرمودند: چون در آن لحظه قلب مقدّس امام عصر (ارواحنا فداه) به سبب عرضهی اعمال انسانها، ناراحت و گرفته است، آدم و عالم متأثر میشوند. حضرت، قلب و مدارِ وجود است.(۱)
🌟اینجا بود که از شرمندگی آب شدم و جوابی نداشتم؛ جز اینکه ما را ببخش عزیز فاطمه سلام الله علیها.
🌻کمک کن در راه درست گام برداریم و دلت را به دست بیاوریم.
📚 (۱)شرح چهل حدیث، ص ۴۳۲
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
ارتباط با ادمین: @taghatoae
ادمین تبادل: @tajil0313
🆔 @parvanehaye_ashegh
✋✋سلام سلام سلام و شب بخیر اعضای خوب کانال ✋✋
📣📣📣 یادتون نرفته که چند روز قبل گفتیم مسابقه داریم؟ 🤓
شیوه مسابقه هم یادتونه؟ دوباره بگم؟ 🤔
مسابقه به دو شیوه انجام میشه:
📣 ۱- هر کدوم از عزیزانی که بتونن بنر تبلیغی کانالمون رو منتشر کرده و تا تاریخ ۱۴٠٠/٠۵/٠۵ به بیشترین بازدید برسونند، بهشون جاااایزه میدیم. 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁
🎁پس هر کس جایزه دوست داره، زود تشریف بیاره به این آیدی، ایشون شیوه کار رو براتون توضیح میدن. 👇👇👇
@hosssna64
۲- از مطالب با هشتگ #ایستگاه_فکر از فردا ۱۴٠٠/٠۴/۲۲ تا روز۱۴٠٠/٠۵/٠۵ ده سؤال چهار گزینهای طرح میشه.
یک روز فرصت پاسخ دهی بهتون میدیم.
یعنی روز ۱۴٠٠/٠۵/٠۶ رو فرصت پاسخدهی دارید.
شب عید غدیر پاسخ هاتون رو برای آیدی @taghatoae ارسال میکنید.
ساعات پایانی روز عید غدیر نتایج هر دو مسابقه اعلام میشه.
اگه کسی تو این مدت تا روز عید غدیر به امام زمان نامه بنویسه و برای آیدی @taghatoae ارسال کنه یه امتیاز ویژه بهش تعلق می گیره.
از عزیزانی که دوست دارن تو ثواب این امر با ما شریک باشن و روز عید غدیر رو با هدایاشون به برندگان مسابقه خاطره انگیز کنند استقبال میشه.😍🌺🌺
🆔 @tanha_rahe_narafte