☀ #صبح ها وقتی به خیرند که اول
با #خدا حرف بزنی
🍃 #پروردگارا به آنچه از خیر بر من نازل می کنی
نیازمندم.
#صبح_طلوع
#نکته
#کوته_نوشت
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ زندگی شیرین
🍀 آقا، خانم، محبت مثل آب است، حیات و شادابی را می پروراند.
🌺 محبتی که با ریسمان محبت خدا درهم تنیده شده باشد؛ مانند رشته تسبیح، مرد و زن را در کنار هم و مطیع هم قرار خواهد داد.
🌸آن وقت دیگر روح زندگی در کشاکش روزگار، آسیب نخواهد دید. در این هنگام قطعا احترام در خانواده، حرف اول را خواهد زد.
خانواده محیط آرامتری خواهد بود. فرزندان در آرامش به رشد و شکوفایی خواهند رسید. زندگی شیرینتر خواهد شد.
#زندگی_بهتر
#محبت
#همسرداری
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌺 شش رفتار کلامی تسهيل کننده ارتباط
۱- مثبت گويی: چه خوب گفتی ـ کار درستی کردی😊
۲- انعطاف پذيری: باشه ـ عيبی نداره ـ اينکه شما ميگی بهتره😊
۳- ابراز وجود، عرضه کردن خود، حالت اقبال: چه خبر؟ کسی تلفن نزد؟ ديگه چه خبر؟😊
۴- محبت، تکريم و قدرشناسی: آقا مهدی: زهرا خانم دست شما درد نکنه ... ممنون مي شم اگر ...😊
۵- موضوع مداری: اين جا حق با شماست، اين جا خوب عمل کردی.☺️
۶- جمع گرايی (ما): زندگی بايد بر اساس سليقه هر دومان باشد، ما بايد، بچه هامان را ...💑
#ارتباط_کلامی
#زندگی_بهتر
#همسرداری
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ بهترین همسر و مادر
🍀مینا و رضا یک سالی بود زیر یک سقف رفته بودند. مینا تازه یک ماهی می شد، از دیدن زهرا کوچولوی ناز نازیش ذوق زده شده بود؛ اما بیماری قند امانش را بریده بود. باید هر چه سریع تر چشم هایش را عمل می کرد وگرنه بخاطر قند بالا بینایی اش را از دست می داد.
🌺رضا به مینا رو کرد و گفت: عزیزم الهی من فدای آن دو چشمانت بشوم. تقصیر من است که نمی توانم پول عملت را جور کنم. واقعا شرمنده ات هستم. کاش زمین دهان باز می کرد و من را در خودش فرو می برد.
- خدا نکند رضا جانم. این چه حرفی است؟! تو که داری از صبح تا شب کار می کنی. من شرمنده ام؛ چون واقعا نمی توانی استراحت درست و حسابی داشته باشی. کاش بتوانم روزی از خجالتت در بیایم مهربانم.
🌸 - عزیز دلم، توکلت به خدا باشد. انشاءالله هر طور شده وام را جور می کنم تا همین هفته تو را به اتاق عمل ببرم.
- فدای قلب مهربانت بشوم الهی. توکل به خدا رضا جان، هر چه خدا بخواهد.
🍀مینا نمی خواست نگرانی هایش را به رضا منتقل کند؛ اما از درون مثل سیر و سرکه می جوشید و روز به روز حالش بدتر می شد.
آخر هفته بود و انگار خبری از وام نشده بود.
وقتی رضا به خانه آمد، دید حال مینا بد است. او را سریع به دکتر رساند. اما کار از کار گذشته بود. مینا دیگر با دنیای رنگ ها خداحافظی کرده بود. او مانده بود و یک دنیای سیاه .
به خودش که آمد همه چیز را سیاه می دید. صدای گریه زهرا کوچولویش را شنید. دست روی زمین کشید. او را بغل کرد. اشک از چشمان بی فروغش جاری شد.
🌸رضا هم پا به پای مینا در سکوت اشک می ریخت. شرمنده بود از این که نتوانسته برای همسرش کاری انجام بدهد.
مینا اشک های گوشه چشمش را پاک کرد. به رضا گفت: از حالا دیگر حتما پیش خودت می گویی این زن کور را می خواهم چکار؟
- نه مینا جان، این چه حرفیست می زنی. تو برای من همیشه همان مینای دوست داشتنی هستی. من تو را بخاطر چشم هایت نمی خواستم که حالا بگویم نمی خواهمت. من تو را بخاطر قلب بزرگ و مهربانت می خواهم که الان مطمئنم بزرگ تر ومهربان تر هم شده است. تو دلیل نفس های من و زهرا هستی. ما به بدون تو می میریم.
🌸- عزیزم تو واقعا بهترین مرد روی زمین هستی همیشه من را شرمنده خودت کردی. قول می دهم همیشه برایت بهترین باشم.
- حتما حتما نور چشمم، من مطمئنم تو همیشه می توانی بهترین همسر و مادر دنیا باشی.
#همسرداری
#ارتباط_کلامی
#داستانک
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
💌 شما
🌷از: گمنام
🌹به:منجی عالم بشریت
✋سلام حضرت عشق
🍃روزگار غیبتت سخت می گذرد...وضعمان مثل فرد بیماریست که گاه از امید به #شفا ، جان تازه می گیرد و گاه از سختی دوران خودش را در سرازیری قبر می بیند... خلاصه که هر چه از حال خرابمان بگویم کم است هر چند ک میدانم پدر دلسوزی مثل شما حالش خوش تر از فرزند نیست...
✨فدای اشک چشمانت که هر صبح و شام بر مصیبت ابا عبدالله الحسین جاریست😭
🌼خدایا به اشک چشمان مهدی به قلب پر درد مهدی به صبر عظمای مهدی بقیه روزهای غیبت را بر ما ببخش
اللهم عجل لولیک فرج🤲🏻
🌼🔹🌼🔹🌼🔹🌼🔹🌼
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید.
🌼🔹🌼🔹🌼🔹🌼🔹🌼
✨با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با #انوار_مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
✍️اصل تغافل
🍀یکی از اصول تربیتی بر مبنای تعالیم سوره یوسف، اصل تغافل در تربیت است. تغافل به معنای نادیده گرفتن و چشم پوشی کردن است. البته تغافل نباید به جرأت و جسارت متعلم بیانجامد.
یکی از خطرناک ترین لحظات در تربیت، آن است که فرزند یا متعلم خود را از پوشاندن خطا و عیوبش بی نیاز ببیند و تغافل تدبیری برای پیشگیری از وقوع چنین حادثه ایست.
🌺برادران حضرت یوسف بعد از اینکه نقشه ی سوء خود را علیه یوسف، عملی ساختند. گریان و پریشان به پیش پدر بازگشتند. آنها ادعا کردند که یوسف را گرگ خورده است.
در اینجا حضرت یعقوب که خبر مرگ فرزند پاک و دلبندش را می شنود، خشم خود را کنترل کرده و تنها به گفتن جمله ای در مذمت پیروی از هوای نفس، بسنده می کند. می فرماید: بَل سَوَّلَت لَكُم أَنفُسُكُم أَمراً .(یوسف،18)
✨معناي پاسخ او اينکه است که: قضيه اينطور که شما می گوييد نيست؛ بلكه نفس شما در این موضوع، شما را به وسوسه انداخته است.
آن گاه اضافه كرد که : من صبری جمیل در پیش می گیرم. يعنی شما را مؤاخذه ننموده، در مقام انتقام بر نمیآيم. بلكه خشم خود را به تمام معنی فرو میبرم.
#سوره_یوسف
#زندگی_بهتر
#ارتباط_با_فرزندان
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌺امام كاظم عليه السلام فرمودند: تُسْتَحَبُّ عَرامَةُ الصَّبىِّ فى صِغَرِهِ لِيَكونَ حَليما فى كِـبَرِهِ، ما يَنْبَغیانْ يَكونَ اِلاّ هكَذا ؛
🌷خوب است بچّه در كودكى بازیگوش باشد تا در بزرگسالى بردبار گردد و شايسته نيست كه جز اين باشد .
📚 كافى ، ج ۶، ص ۵۱، ح ۲
#حدیث
#ارتباط_با_فرزندان
🆔 @tanha_rahe_narafte
⚱️قلک حسین
🍀مادر روی راحتی دستش را زیر چانه گذاشته و درون دریای بی کران افکارش غرق شده بود. حسین جلو مادر ایستاد. صورتش را کج کرد. با دستان کوچکش دست مادر را گرفت. با صدای نازکش گفت: مامان میای باهام بازی کنی؟
- مادر آهی کشید و پرسید: چه بازی ای؟
- حسین به طرف سبد اسباب بازی هایش دوید. سبد را کشان کشان آورد. ماشین هایش را روی میز جلو مادر ردیف کرد. با لبخند گفت: ماشین بازی.
🚢مادر کشتی های غرق شده اش را وسط بازی حسین رها کرد. حسین با شوق، بوق می زد. می گفت: خانم، برو کنار. الانه که شاخ به شاخ بشیم. قام قام اییییی تق.
🚚مادر دستش روی کامیون واژگون شده بود و فکرش جایی دیگر. حسین ماشین را پرت کرد. ابروهایش را درهم برد و گفت: اصلا حواست نیس. خوب بازی نمی کنی.
- حسین به گوشه اتاق پناه برد. چمباتمه زد. مادر به طرف او رفت. سرش را بالا گرفت. اشک هایش را پاک کرد و گفت: میدونی چیه؟ دارم به یکی از خانمای فامیل فکر می کنم. هیچکی رو نداره. نمیدونم چی کار می کنه؟
- حسین خندید و گفت: خب ما بریم خونشون.
🌺مادر روی موهای لطیف و مشکی او دست کشید. گفت: فقط تنهایی نیست. آخه پنج تا بچه کوچیکم داره. نمیدونم پول غذاشون رو از کجا میاره.
- حسین با شنیدن حرف مادر از جلو چشمان او غیب شد. چند دقیقه بعد صدای شکستن ظرفی از اتاق آمد. مادر هراسان به سمت اتاق دوید. نفس نفس زنان گفت: چی شده؟
- حسین خندید. پول های قلکش را به مادر نشان داد و گفت: اینا رو بده به اون خانومه.
- مادر به طرف حسین رفت. او را بغل کرد. بوسید. گفت: قربون پسر دل رحمم بشم. اول که باید از بابات اجازه بگیریم. بعدشم این پول کمه.
- حسین پول های درون دستش را روی هم گذاشت. جا به جا کرد. سکوتش را با گفتن آهان شکست: فهمیدم. می ریم به بابا زنگ می زنیم ازش اجازه می گیریم.
🍀حسین دست مادر را گرفت. هر دو با هم به طرف تلفن رفتند. مادر گوشی را برداشت. شماره پدر را گرفت. بعد از سلام و احوالپرسی گفت: حسین آقا با شما کار داره. می خواد مثل دو تا مرد با هم حرف بزنید.
گوشی را به حسین داد: سلام بابایی، امروز مامان یاد یه خانمه افتاد که پول نداره. منم قلکم رو شکستم تا پولاش رو بده به اون خانمه. ولی مامان گفت باید از شما اجازه بگیرم. بابایی اجازه میدی پولام رو بدم به اون خانمه.
-چرا که نه بابایی، ولی فکر نکنم تو قلکت اونقدرام پول باشه. گوشی رو بده مامان.
-پس از من خداحافظ بابایی.
- حسین گوشی را به مادر پس داد: بله عزیزم، کارم داشتی؟
🌸فاطمه خانم گلم یه راهی بهت پیشنهاد میدم برای پول جمع کردن برا اون خانمی که حسین گفت.
-چه راهی؟
-شماره فامیلامون رو یکی یکی بگیر. گوشی رو بده حسین صحبت کنه و ازشون بخواد برا کمک به اون خانم نیازمند کمک کنن.
-وای علی جونم، شما چه ایده های بکری داری. چشم، همین الان دست به کار می شیم. خدا شما رو برای ما حفظ کنه. امید دلمی. خدا دلت رو شاد کنه که با این پیشنهادت دلم رو شاد کردی.
-ممنون عزیزم. وقتی آدم بتونه گره ای از زندگی بقیه باز کنه روحیه خودشم شاد میشه.
بعد از اینکه مادر گوشی را قطع کرد با حسین یکی یکی شماره اقوامشان را گرفتند. آن روز حسین توانست حدود پانصد هزار تومان پول جمع کند.
#زندگی_بهتر
#ارتباط_با_فرزندان
#داستانک
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
💌 شما
از:گمنام
به: منجی عالم بشریت
🌸سلام بر بقیه الله
🌼سلام و دور خدا بر کسی که به خاطر بی معرفتی و #گناه های من و امثال من سالهای طولانی آواره بیابان ها و دور از وطن با قلبی مجروح از #غصه و چشم های گریان روزگار می گذراند...
🌷سلام بر شما آقای #مظلوم و غریبی که انتقام خون پدرتان را نگرفته و در عزای او هرصبح شام گریه می کنید.
🍃آقا جان خودت برای ما #دعا بفرما که غربتت را درک کنیم و شما را بشناسیم و با #مرگ جاهلی از دنیا نرویم.
✨اللهم عجل لولیک فرج و العافیة و النصر
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص همراه اسم انتخابی تان برای آیدی @taghatoae در ایتا ارسال نمایید.
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
✨ با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با #انوار_مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌸هر انسانی در ادای حقوق و بزرگداشت مقام پدر و مادر نباید کوتاهی کند.
💐باید سعی کند با آنها نیکو سخن بگوید.
🌼 اگر آنها را ناراحت کرده است، بکوشد تا به هر طریقی خوشحال شان کند.
#احترام_والدین
#ارتباط_با_والدین
🆔 @tanha_rahe_narafte