#بسم_الله
#یک_حبه_نور
✍فریب رسانه
❌سرمستی پیروزی خیالی، انسان را نفریبد!
همان پیروزی غیر واقعی که به خورد مغزهای ناآگاه میدهند!😏
حال آنکه خدا پیروزی قطعی را از آن
حق و جبههی حق اعلام میکند.✊
🌱روزی به نفع ما و روزی علیه ماست.
صحنهگردان اصلی این روزها رسانههاییست پوشالی، خائن و فریبکار؛ ولی پیروزی واقعی به زودی آشکار خواهد شد!
✨و تِلْکَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ؛
و ما این روزها[یِ پیروزی و ناکامی] را [به عنوان امتحان] در میان مردم میگردانیم.
📖سورهآلعمران، آیه۱۴۰
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @masare_ir
✨یتیم دوستی
🍀مصطفی به بچههای شیعه عشق می ورزید. بچه ها هم دوستش داشتند. شاید اندازه پدر نداشته شان. یک بار رفتیم حومه بیروت محل نگهداری اطفال یتیم.
🍃 بچه ها مصطفی را که دیدند، از اتاق ها بیرون دویده، از سر و کول دکتر بالا می رفتند. متحیر مانده بودم که شخصیت علمی و نظامی، دکترای فیزیک پلاسما و رئیس مؤسسه جبل عامل چه طور هم بازی بچه ها شده است.
💫دیگر حوصله ام سر رفت و اعتراض کردم که «چرا ما باید وقت مان را اینجا تلف کنیم؟»
گفت: «تمام کار و زندگی من اینجا هستند. سعی کن تا با من هستی این را فراموش نکنی.»
🌾وقتی بچه ها بزرگ می شدند، می بردشان آموزشگاه های نظامی و رزم انفرادی یادشان می داد. وقتی یاد می گرفتند که اسلحه دست بگیرند، آنها را “شبل” یعنی “بچه شیر” صدایشان می کرد. او از همه این بچه ها یک مجاهد واقعی ساخت.
راوی: مهدی علی مهتدی
📚چمران مظلوم بود، صفحه ۱۳
#سیره_شهدا
#شهید_چمران
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍️زمانی در زمین
🌏دنیایی که توی اون زندگی میکنیم، مایهی تعجبه😳؛ مثلا دیدن شخصی که در عین قدرتمندی 💪 بخشندهس .
از اون شگفتانگیزتر رئیسی👨💻 هست که با مدیرا و کارمنداش سختگیر و با فقیرا و ضعیفای جامعه مهربونه🌱!
🌹اینجور صفات در مورد امام جامعه و پیروان حقیقی اونه.
☀️یه زمانی میرسه که توی این زمین شاهد یه همچنین گلخوشبویی خواهیم بود، همان موعود آینده که منجی جهان میشه.
✨«امام جعفرصادق (علیهالسلام)»:
المَهدی سَمِحٌ بِالمالِ شدیدٌ عَلی العُمّالِ رحیمٌ بِالمَساكینِ.
حضرت مهدی(علیهالسلام) بخشنده است و مال را به وفور میبخشد، بر مسئولان و کارگزاران بسیار سختگیر و بر فقرا و ضُعفا رئوف و مهربان است.
📚الملاحم و الفتن، ص ١٣٧.
#ایستگاه_فکر
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍️خشکسالی
🍁زمین تَرَکخورده بود. بیل به سختی در زمین فرو میرفت. پدرم دانههای گندم را دانهدانه در حفرههایی که به سختی میکند قرار میداد و روی آن را با خاک میپوشاند.
در دل به کار بیهودهی پدرم حرص میخوردم. هیچکدام از اهالی روستایمان وقت خود را تلف نکرده و دانههای گندم را هدر نداده بودند.
اسفندماه بود و دریغ از قطرهای باران در آن سال.
🍂بیل که میزد از زمین خاک برمیخواست.
طاقتم بهسرآمد و گفتم: «مگه نباد زمین خیس باشه تا بذرها سبز بشن!»
🎋اشک چشمان قهوهایاش را پوشاند در جوابم گفت: «پسرم کُفرنگو. وظیفه من کاشتنه! بعضی از دانهها روزیِ حشرات میشن، هر کدوم هم خدا خواست سبز میشه!»
💫فروردین و اردیبهشت هم باران نیامد. خردادماه خواستم به پدر بگویم: «دیدی گفتم بیخودی گندمارو کاشتی!» یک لحظه هوا تیره و تار شد. لکهی ابر سیاه، آسمان را پوشاند. بارانی آمد که زمین کاملا سیراب شد.
🌾آن سال تنها کسی که گندم برداشت کرد، پدرم بود. روزگار سخت و قحطی آن سال باعث شد، پدرم از آن محصول مقداری برای آذوقه برداشت و بقیه را به نیازمندان داد.
خاطره آن سال از ذهنم بیرون نمیرود.
🍃دلم از کمکاریمان میسوزد!
امروز دعاهایفرج من و دیگران در این خشکسالی غیبت، شبیه همان بذریست که پدرم آن روز به امید رحمت خدا کاشت و جواب گرفت!
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_افراگل
🆔 @masare_ir
#بسم_الله
#یه_حبه_نور
✍️عدم خوف
🌱کسانی که ایمان می آورند در مقام عمل نیز آن را به اثبات می رسانند و تا پایان عمر بر گفته و عقیدهی خود ثابت قدم و پایدارند.
✊ چنین افرادی در مقام و موقعیتهای مختلف ایمانشان دچار خدشه نمیشود و از بین نمیرود و هیچ خوف و ترسی از گذشته و آینده در دنیا و آخرت نخواهند نداشت.
✨«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛آنان که گفتند: آفریننده ما خداست و بر این سخن پایدار و ثابت ماندند بر آنها هیچ ترس و بیمی و حزن و اندوهی (در دنیا و عقبی) نخواهد بود.»
📖 آیه 13 احقاف
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_آلاله
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @masare_ir
✨انس با کتاب
🍃ولی الله با اینکه با شروع درگیری های اول انقلاب، درس و مشق و دانشگاه را گذاشت کنار؛ اما کتاب خانه بزرگی داشت پر از کتاب. همه شان را خوانده بود. از جبهه هم که می آمد، برای همسرش تهمینه کتاب می خرید.
☘️همسرش درس هم که می خواند، می نشست کنارش و کتاب هایش را زیر و رو می کرد و همه را می خواند.
📚 نیمه پنهان ماه، جلد ۹، چراغچی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: مهدیه داودی، صفحه ۲۲
#سیره_شهدا
#شهید_چراغچی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍️تله مشاجره
🔥گاهی وقتا توی زندگی مشترک دلخوری یا اختلاف سلیقه و ... پیش میاد. اینا میتونن جرقههایی برای یه آتیش بزرگ باشن!😬
وقتی دوتا سنگ چخماق رو بهم بزنی جرقه درست میشه حالا اگه یکی از اون سنگها کم بشه چی میشه؟؟🤔
آفررین جرقهای دیگه در کار نخواهد بود.😁
پس منبعد دوتا اصل رو حسابی به خاطر بسپرید:
۱:هیچوقت شروع کنندهی یه جدل و دعوا نباشید.🚫
۲:اگه همسرتون خواست دعوا رو شروع کنه، شما باهوش باشید و عمرا دم به تلهی دعوا ندید.😉
🌱همیشه مجادله و دعوا به دو نفر نیاز داره اگه وارد گود بگومگو نشی، ادامهی اون محاله.
#ایستگاه_فکر
#همسرداری
#به_قلم_رخساره
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @masare_ir
✍️غیرت زنانه
🎋دخترکی با لباس ناجوری که شبیه لباس خواب بود در خیابان جولان میداد. راننده که ظاهراً قید و بندی نداشت، با دیدن مامورهایی که آن طرف خیابان بودند شروع کرد به بیراه گفتن به هرآنچه که رنگ اسلام و ایمان در آن دمیده بود.
🍀من که تنها مسافر صندلی عقب بودم ترسیده و ساکت بودم؛ اما خون خونم را میخورد. از طرفی هم چون عجله داشتم، نمیتوانستم پیاده شده و ماشین دیگری بگیرم. گهگاهی آینهی جلو را میپاییدم که مسلط بر اوضاع باشم؛ اما راننده به ظاهر، حواسش به من نبود و تختهگاز رو به جلو حرکت میکرد، البته زبانش سریعتر از دستفرمانش بود.
⚡️ زنی که روی صندلی جلو نشستهبود و نیمچه حجابی داشت، با تشر به راننده گفت: «کافیه دیگه، چرا ساکت راهتو نمیری؟! باز جوگیر شدی؟!» از لحن حرف زدنش متوجهشدم که آشنای راننده است.
🍃_آخه دلم میسوزه خانووم.
🌾زن با پوزخندی گفت: «دلت نمیسوزه، مغزت میسوزه، چون زیادی شستشو دادنش.»
از حرف زن خندهم گرفت و به خاطر تنها نبودنم اندکی خیالم راحتشد.
💫راننده ادامه داد: «شستشو مغز شماها رو دادن که حق انتخابتونم ازتون گرفتن، همهی آدما حق انتخاب دارن. اینایی هم که میبینید آزاد میگردن، مغزشونو سفت چسبیدن که امثال شما ندزدینش.»
🍃دیگر نتوانستم حرفی نزنم، جبههی حق به جانب و تندی گرفتم: «بله آقا شما راست میگید آدما حق انتخاب دارن، ولی نه جایی که حق دیگران رو ضایع کنی. اجتماع و سلامتش اولویت داره بر انتخاب فرد. این رو همونهایی که این حرفها را به خورد شماها دادن، بدجور داخل کشورشون دارن اجرا میکنن حتی به زور قانون؛ اما به شما که اطلاعاتتون کمه جوری دیگه میگن تا هدف خودشون داخل ایران پیش بره. »
☘️راننده به سرعت روی ترمز زد و قبل از اینکه چیزی بگوید، زن به طرفم برگشت: «عزیزم فدات شم، اینا کلاً با مغزشون حرف نمیزنن، چون با شبکههای دشمن مغزشون بر باد رفته. الانم برو تا کار دست خودت ندادی. میبینی که دیوونهان همهشون.»
🌾خواستم کرایه را حساب کنم، اجازه نداد: «نمیخواد عزیزم پیادهشو، همین جوابی که دادی نون هفت شب همچین آدماییه.»
تا از ماشین پیادهشوم، راننده به زن تشری زد: «چرا همچین میکنی، پررو میشن اینا. خیلی هم خوشم میاد ازشون ... تا من باشم دیگه این قماش آدما رو سوار نکنم.»
🍃چند روز بعد دوباره در همان مسیر قبلی منتظر تاکسی بودم، که خودروی آشنایی جلویم ایستاد. رانندهاش زن بود. بعد از سوارشدن همدیگر را شناختیم. بابت آن روز تشکری کردم و حال راننده را پرسیدم. آهیکشید و گفت: «ای عزیز! دست رو دلم نزار ... پشیمون و زخمی افتاده بیمارستان. بعدشم قراره بهخاطر شرکت تو اغتشاش بازداشت بشه.»
🌾_متاسفم، حالا نگران نباشید درست میشه.
⚡️_این مرد کلاً بیغیرت نیست و اجازه نمیده من جلوی نامحرم روسریم بیشتر از این عقب بره، ولی خیلی زود جوگیر میشه.
✨بعد ناخودآگاه نگاهی به چادرم کرد، روسریاش را جلوتر کشید و سر و وضعش را مرتب کرد. با لبخند گفتم: «اینطوری خانومتر و باغیرتتر به نظر میرسید.
⚡️_ممنونم.
🍃مسیرم که تمام شد همراه کرایه، سربندی را که از راهیان نور هدیه گرفته بودم و رویش "لبیک یا زهرا" نوشتهبود، به او دادم. اشک در چشمانش حلقهزد، تشکری کرد و باز خواست پولم را برگرداند. آرام گفتم: «قدر این حلقهی اشکت رو بدون ... »و خداحافظی کردم.
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_قاصدک
🆔 @masare_ir
هدایت شده از مهارت های مهرورزان
┄┅┅┅❅ کانال آموزشی ❅┅┅┅┄
🌹 مهارت های زندگی🌹
🌺 آموزش مهارت های فرزند پروری و مهارت های همسرداری بر پایه ی سبک زندگی اسلامی
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✨۴۰ جلسه ی مجازی کاملا رایگان
👩🏫 مدرس: استاد مهرفرزی
🌺 مشاور و استاد دانشگاه 🌺
💰هزینه دوره:
👈دعا برای ظهور امام زمان (عج)
👈ارسال لینک حداقل به ۵ نفر
اگر شرایط ارسال بنر رو ندارید، دینی به گردنتون نیست.☺️
اما به منظور انتشار هرچه بیشتر خیر، تلاشتون رو برای ارسال حداکثری بنر به بانوان انجام بدین❤️
قطعا خیرش بهتون خواهد رسید.
🛑 لینک کانال👇👇👇👇👇👇👇
@ostad_Mehrfarzi_1
برای وارد شدن در کانال و شرکت در دوره لینک رو لمس کنید☝️☝️☝️☝️☝️
✅ارسال بنر فقط به بانوان مجاز است
⛔️ورود آقایان ممنوع
#بسم_الله
#یک_حبّه_نور
✍️بذر
🌱هر بذری در هر کشتزاری بکاری، سبز میشود، ولی منتظر میمانی که سودی درو کنی نه آفتی و علف هرزی.
☝️حالا نوبت دل توست که در انتخاب بذرش دقت کنی. به هر ندایی برای دوستی نشاید پاسخ گفت.
🕋کعبهی دل مسکن شیطان مساز. قدمگاهِ خالقی است که از عمق جان، دوستت دارد و در خلقتت راهش را برای آن دشمن قسم خورده مسدود کرد.
✨ امام سجاد علیه السلام میفرمایند:
"أَغْرِسْ فِي أَفْئِدَتِنَا أَشْجَارَ مَحَبَّتِكَ
خدایا در سرزمين دلهاى ما درختان محبّتت را بكار"
💢دل مهر و محبت طلب میکند آن هم از جنس مقدسش نه بغض و کینه و حسد، مراقب این مکان پاک باش.
#تلنگر
#حدیث
#به_قلم_پرواز
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✨خدمت رسانی به مردم
☘️حسین آقا انسان عجیبی بود. مرد کارهای سخت بود. هر قدر کار سخت تر رضایتش و رغبتش بیشتر بود.
🍃مرخصی آمده بود. زمستان بود و برف سنگینی به ارتفاع یک متر باریده بود و تمام کوچه، خیابان، باغ و جنگل را پوشانده بود. باد سردی هم میوزید و بیرون رفتن را سخت میکرد. یک استکان چای دارچین دستش دادم. بعد اورکتش را انداخت روی دوشش و پارو را برداشت و رفت.
🌾گفت: «زهرا خانم! میروم ببینم اگر راه بسته شده، راه را باز کنم.» وقتی برگشت نزدیکیهای غروب بود. دستکشها، کلاه و لباسش برفی و گل آلود بود.
💫میگفت: «با چند تا از مردهای محله جاده و کوچه باغها را باز کردیم تا عبور و مرور مردم راحت تر شود. این برفی که من میبینم حالا حالاها قصد آب شدن ندارد.»
راوی: همسر شهید
📚نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، صفحه ۶۱-۶۰
#سیره_شهدا
#شهید_املاکی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @masare_ir
✍️چرا بچه نباید آرایش کند؟
💡بچه به اقتضای سنش باید به دور از خیلی چیزها باشد. یکی از آنها لوازم آرایشی است. دلایل زیادی را میتوان برشمرد که مهمترین آنها به قرار زیر است:
🌱۱. بچهای که از لوازم آرایشی استفاده میکند، دچار مشکل بیشفعالی میشود.
🌱۲. ناراحتیهای پوستی برایش بوجود میآید؛ چون لوازم بهداشتی برای بزرگترها تولید میشوند.
🌱۳. احساس کودکانه را از دست میدهند.
🌱۴. اعتماد به نفس ندارد و فکر میکند باید آرایش کند تا زیبا به نظر آیند.
🌱۵. دچار غرور میشود.
🌱۶. تنها و جدای از همسنوسالشان میشود.
🌱۷. به جای بازی کردن، وقتش صرف آرایش کردن میشود.
💢حواسمان به این هدیههای آسمانی باشد.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_افراگل
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @masare_ir