✨حمایت از کالای ایرانی
وقتی تاریخ مراسم عروسی قطعی شد، از فردای ماه رمضان افتادیم دنبال مقدمات مراسم. قرار بود از جهیزیه چهار وسیله یخچال، تلویزیون، فرش و ماشین لباسشویی را حمید بخرد. بقیه جهیزیه را تا حد امکان همراهیم میکرد تا بخریم.
🌺در همان روز اول خرید حمید گفت: وقتی حضرت آقا گفتهاند از کالای ایرانی حمایت کنید، ما هم باید گوش کنیم و جنس ایرانی بخریم.
هر فروشگاهی که میرفتیم دنبال جنس ایرانی بودیم. نظر هر دوی ما هم همین بود تا حد امکان جنس ایرانی.
📚 یادت باشد؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت فرزانه سیاهکالی مرادی؛ همسر شهید، مصاحبه و باز نویسی: رقیه ملا حسینی، نویسنده: محمد رسول ملا حسینی، ص۱۱۸
#سیره_شهدا
#شهیدسیاهکالی
#به_انتخاب_تو
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✅چطور زندگی شیرین می شود؟
✨ با الهام گرفتن از زندگی بزرگان و الگو قرار دادن آنها، زندگیها شیرین میشود و اختلافات کاهش پیدا میکند. جملات زیبا و عاشقانه داشتن برای همسر کانون زندگی را گرم و پر از مهر و وفا خواهد کرد.
🖊امامخمینی رحمة الله علیه در نامه ای خطاب به همسرشان میفرمودند:
💞تصدقت شوم، الهی قربانت بروم....
#اخلاقی
#همسرداری
#عکس_نوشته_باران
🆔 @tanha_rahe_narafteh
✍قورمه سبزی، عدس پلو یا املت
🌸رضا هر چی به ساعت نگاه می کرد عقربه ها از جایشان تکان نمی خوردند. خسته شده بود.چهار ساعت چیدن پرونده ها روی هم صدای استخوان های کمر و عرق پیشانیش را درآورد. صدای قاروقور شکمش از دو متری هم شنیده می شد.
🍃 ساعت ۲ شد. با عجله گوشیش را برداشت و داخل جیبش گذاشت. جلوی آینه کنار در دستی به موهایش کشید. سریع از شرکت خارج شد. فرمان ماشین به فرمان او به چپ و راست می چرخید. رضا قورمه سبزی خوش رنگ ومزه مریم در ذهنش نقش بست. یک دقیقه بعد عدس پلو و سالاد شیرازی جای قورمه سبزی را گرفتند.صدای شکمش با تصور غذاها بیشتر شد. با چرخاندن کلید وارد خانه شد. صدایی نشنید. خبری از مریم در آشپزخانه نبود. صدایش را کلفت کرد و دوتا اهم اهم کرد. انگار خانه با اسباب بازی های بچه ها مین گذاری شده بود. رضا از این وضع خانه تعجب کرده بود. نگران مریم را صدا کرد.
🌺-مریم مریم خانم کجایی؟
🍃حسین و علی با نقابی گربه ای جلوی پدر پریدند. سعی کردند خودشان را شبیه به گربه ای عصبانی نشان دهند.
🌸- سلام بابا جون خسته نباشی.
🍃- سلام بر گل پسرای بابا، مامانتون کجاست؟
🌺مریم با صورتی برافروخته از اتاق وارد سالن شد. دست هایش را کنار دیوار گذاشت و به سختی قدمهایش را بر داشت. با سرفه ای سعی کرد صدایش را صاف کند:«سلام خسته نباشی رضا جون، کی اومدی اصلا نفهمیدم.»
🍃رضا که رنگ پریده مریم را دید سریع دستش را گرفت او را روی مبل نشاند.
🌸- سلام مریم جون چی شده، چرا رنگت پریده؟ زنگ می زدی بیام ببرمت دکتر.
🍃-از صبح تب و لرز کردم دیگه جون توبدنم نمونده دلم نیومد سرکار نگرانت کنم. خواستم زنگ بزنم تو راه غذا بگیری، که خوابم برد، نتونستم غذایی درست کنم.
🌺با شنیدن اسم غذا سروصدای شکم رضا بلندشد. خواست بگوید اشکالی ندارد که تصویر قورمه سبزی در ذهنش نقش بست. چرا اشکالی نداره؟از صبح تا حالا کار کردی، خسته و کوفته اومدی خونه و از غذا خبری نیست.
دوباره خواست بگوید اشکال ندارد که عدس پلو پیش چشمانش جان گرفت. صدای درونش بلندتر گفت: هر چقدرم حالش بد بوده یعنی نمیتونسته غذایی برای تودرست کنه؟!
🍃رضا با صدای سرفه مریم به خودش آمد. بعد از مبارزه با درونش گفت: اشکال نداره عزیزم هر روز که قرار نیست برنج باشه، سلامتی تو مهمتره، الان املت درست میکنم با هم بخوریم. بعدش آماده شو تا دکتر ببرمت.
🌸مریم بر لب های بیجانش لبخندی ملیح نشست. به سمت اتاقش رفت تا آماده شود.
رضا دوتا سبد اسباب بازی به بچه ها داد. گفت:« تا من ناهار آمده میکنم، ببینم کی زودتر سبدش را پر می کند. مگر نمی بینید مامانتون حالش بده به نیروی کمکی نیاز داره.»
🍃املت را که خورد صدای قاروقور شکمش آرام شد. شکمش میخواست چیزی درونش را پر کند حالا املت یا قورمه سبزی یا عدس پلو در آن شرایط فرقی می کرد؟
#داستانک
#همسرداری
#به_قلم_بهاردلها
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
از: شاهد
به: منجی عالم بشریت
✨خوشا چشمی! که رخسار تو بیند
✨خوشا ملکی! که سلطانش تو باشی
🌟سلام مولاجان.. سلام آقای دو عالم، جانم بفدایتان
🌷امروز بر لبانم این شعر جاری بود و دوست دارم هر بار ملتمسانه و مضطرانه از خدای منان بخواهم که امام مان را زودتر به ما برساند و دوران طلایی حکومتش را دریابیم.
🤲اللهم عجل لولیک فرج🤲
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
🌺نورچشمانم
🍀شادیات را دوست دارم؛ ای گُلِ گُلخانهام.
🌸صدایت را دوست دارم؛ ای نور چشمانم.
🌼قرآن که میخوانی ای نفسهای زندگیام؛ نور است که میبارد بر قلب بیتابم.
#صبح_طلوع
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠نگاه معصومانه
🔘وقت هایی که کلافه و خسته می شوید یا احساس می کنید، نمی شود فرزندتان را مدیریت کرد و یا فکر می کنید، هیچ روشی از روش های تربیت فرزند روی او اثری ندارد برای لحظاتی، هیچ کاری انجام ندهید. کمی صبر کنید و تفکر نمائید، که این صبر گره گشای بزرگی برایتان خواهد شد.
🔘زمان هایی که از دست فرزندتان عصبانی هستید به عمق چشمان معصومش نگاه کنید، نگاه معصومانه اش آرامتان می کند.
🔘یادتان باشد هیچ کدام از رفتارهای او از روی عمد و برای اذیت کردن شما نیست.
✅فرزندان برای رشد و تکامل به محبت و مهربانی و صبر و کودک درون ما نیاز دارند. محرومشان نکنیم.
#ارتباط_با_فرزندان
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل
#به_انتخاب_تو
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ کاندیدای اصلح کیه؟
🌼شهید چمران یکی از ملاک های شناخت کاندیدای اصلح را بررسی سابقه می دانست.
☘بنی صدر کاندیدای ریاست جمهوری شده بود و اکثریت مردم طرفدار او بودند. همه شعار می دادند: «بنی صدر ۱۰۰ درصد».
🍃رفتم پیش شهید چمران و نظرش را درباره رأی به بنی صدر پرسیدم. نظرش منفی بود.
🌸می گفت: «بنی صدر را از زمان حضور در اروپا می شناسمش. در آنجا هم مخالف بچه های انجمن اسلامی بود و فقط خودش را تبلیغ می کرد. به هر قیمتی که شده می خواست رئیس باشد. این چنین آدمی خطرناک است».
🌺راوی: احمد کاویانی
📚 چمران مظلوم بود ؛ خاطراتی از شهید چمران، نویسنده: علی اکبری،صفحه ۳۵
#سیره_شهدا
#شهید_مصطفی_چمران
#عکسنوشتهحسنا
#به_انتخاب_تو
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ نفرین فرزند بر زندگی والدین چه اثری دارد؟
🌼قال امام صادق عليه السلام : أيُّما رَجُلٍ دَعا عَلى وَلَدِهِ أورَثَهُ اللّه ُ الفَقرَ.
🌸امام صادق عليه السلام فرمود : هر كس فرزندش را نفرين كند ، خداوند او را فقير نمايد.
📚 بحار الأنوار، ج۱۰۴، ص۹۹، ح۷۷
#حدیث
#ارتباط_با_فرزندان
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍امان از بدبختی
🌺با صدای طفل دوساله و نیمهاش از خواب پرید. حالا که در خواب به او دارو میداد، به خاطر خستگی، کلافه بود و تندی میکرد:«بخور دیگه، اه، کوفتت کن.» دخترک مقاومت میکرد و نمیخواست فرو دهد. آخرش هم بالا آورد. صبر مهین تمام شد:«ای خدا! هرچه بد بختیه سر من ریخته. چقدر من بدبختم. خستهام. خوابم میاد. اینهام که نیمه شبم خواب نمیذارن برام. بدبختیم حدی داره.»
🍃همسرش از خواب بیدار شد:«چی شده خانوم؟»
🌸_هیچی. شما بخواب. همهی بدبختیا برا ما زنای بیچاره است.
🍃_خانومی این ثوابی که شما میبری مگه با کل کارای ما قابل مقایسه است؟یاد همسایه باش که آرزو میکنه یه شب بخاطر بچه بد خواب شه. حسرت همین شبای تو رو میبره.
🌺مهین به فکر فرو رفت. زن همسایه، همه جور دوا دکتری کرده بود و حالا دیگر تنها به خرید بچه فکر میکرد. همیشه با حسرت، بر سر کودکان او بوسه میزد.
🍃در همین فکرها بود که صدای اذان صبح بلندشد. کورمال کورمال به سمت آشپزخانه رفت. وضو گرفت و خودش را به سجاده رساند.
🌸بعد از نماز، انگار صدایی در گوشش زنگ زد:«خستگیهات رو به خدا هدیه کن، اما شاکی نباش. بهشت زیر پای توست، بابت همین زحمتات. والا بهشت رو به بهانه نمیدهن. این قدر ناشکیبی نکن. به سلامتی خودت و فرزندانت فکر کن و این مشکلات رو برای خدا تحمل کن. ایمان اینجا ظاهر میشه.»
🍃مهین به سجده رفت، بابت بداخلاقی با فرزندش و غرزدنهایش استغفار کرد. برخاست. لامپ را روشن کرد تا طلوع صبح، کمی قرآن بخواند.
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_ترنم
#داستانک
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌙عجب ماهی بود، ماهِ تو!
✨خدایا
💫عجب ماهی بود، ماه تو!
🌺این روز و شبها کنجِ دلم بیتوته کردم. حرم ساختم. گفتم فقط خودِ خودت بیا. حتی خودم را راه ندادم. حالا که بساطِ مهمانی در این ماه تمام شد، با این دلِ غم زده از دوری چه کنم؟
#وداع_ماه_رمضان
#به_قلم_طرید
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
☺️عیدی میخواهم.
🌸حالا که بساطِ مهمانی در این ماه، جمع شد و به عید بندگی رسیدهام، حسرتِ لحظههایی را که از دست دادم بر قلبم سنگینی میکند.
🌹ای نزدیکتر از رگ گردن به من، عیدیِ بندگی مرا این قرار بده که: نگذار حالِ خوبه این ماه از من جدا شود.
✨ عید سعید فطر بر همگان مبارک
#عید_فطر
#به_انتخاب_تو
#به_قلم_طرید
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠چطور برای پدر و مادر فرزندان خوبی باشیم؟
✅ برای اینکه فرزندان خوبی باشیم گاهی لازم است خودمان را در مقام پدر و مادرمان با همهی مشکلاتشان، تصور کنیم.
🔘آنها از پس مشکلات زیادی برآمدهاند و شاید این برخورد ناراحت کننده با ما تأثیر یکی از مشکلات بر آنها باشد.
🔘آنها را راحت قضاوت نکنیم و درکشان کنیم.
✅ یادمان باشد آنها عامل زندگی بخش برای ما بودهاند.
#ارتباط_با_والدین
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_ترنم
🆔 @tanha_rahe_narafte
✨ پدر و مادرم دعایتان مستجاب شد.
☘پدر، فراموش نمیكنم وقتی كه آمديد پشت ميلههای زندان قصر و گفتيد: خدايا من از اين فرزند راضی هستم، تو هم راضی باش و من چقدر آسوده شدم.
🌸اي مادرم، شما آن مادری هستيد كه در اولين برخورد هنگام ملاقات در زندان حماسهای همچون حضرت زينب آفريديد. همان جا كه گفتيد: فرزندم ناراحت نباش تو سرباز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستی؛ درسهايت را بخوان و مرا از آن گرداب هولناك به ساحل اطمينان خاطر آورديد و اگر اين فرزند كوچك شما فاتحانه و پيروزمندانه با چهره سفيد از دنيا رفت، بدانيد همان دعای شماست كه در اولين سال عروسی خود جهت فرزندی صالح كرديد، مستجاب گشته و خدا اين فرزند صالح را از شما پذيرفته است.
📜فرازی از وصیت نامه عبدالله میثمی
📚 تنها ۳۰ ماه دیگر، نوشته: مصطفی محمدی، ص ۲۰۰
#سیره_شهدا
#ارتباط_با_والدین
#شهید_عبدالله_میثمی
#عکسنوشتهحسنا
#به_انتخاب_تو
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌟 سپاسگزاری از پدر و مادر
✨ عَنْ اَبى الْحَسَنِ الرِّضا عليه السلام قالَ: اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ اَمَرَ بِثَـلاثَةٍ مَقْرُونٌ بِها ثَـلاثَةٌ اُخْـرى: اَمَرَ بِالصَّلاةِ وَالزَّكاةِ، فَمَنْ صَلّى وَلَمْ يُزَكِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاتُهُ وَاَمَرَ بِالشُّـكْرِلَهُ وَلِلْـوالِـدَيْنِ، فَمَـنْ لَمْ يَشْـكُرْ والِدَيْهِ لَمْ يَشْـكُرِ اللّهَ، وَاَمَرَ بِاِتّقـاءِ اللّهِ وَصِلَةِ الرَّحِـمِ، فَمَنْ لَمْ يَصِـلْ رَحِـمَهُ لَمْ يَـتَّقِ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ.
🌺امام رضا عليه السلام فرمودند: خداوندمتعال فرمان داده سه چيز همراه سه چيز ديگر انجام گيرد:
۱ ـ به نماز همراه زكات فرمان داده است، پس كسى كه نماز بخواند و زكات نپردازد نمازش نيز پذيرفته نمى شود.
۲ ـ به سپاسگزارى از خودش و پدر و مادر فرمان داده است، پس كسى كه از پدر و مادرش سپاسگزارى نكند، خدا را شكر نكرده است.
۳ ـ به تقواى الهى فرمان داده و به صله رحم، پس كسى كه صله رحم انجام ندهد تقواى الهى را هم بجا نياورده است.
📚بحار الانوار ج۷۴، ص ۷۷
#حدیث
#ارتباط_با_والدین
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍عروسی
🌺عروسی در راه بود و طبق معمول خانواده به او فشار می آوردند که حتما در عروسی شرکت کند هرچه هم بهانه می آورد ودلیل می چید انکار کمتر میفهمیدند.
🍃شب عروسی فرا رسید .لباسهایش را به تن کرد و منتظر شد تا خانواده هم اماده شوند. خنک کن شلوار آبی کمرنگش را پوشیده بود، هدفون در جیبش گذاشت و آماده بود تا گرمترین برخوردها را با فامیل داشته باشد.
وارد سالن که شد، جمع دوستان واقوام، از دیدنش متعجب و خوشحال شدند. مادرش هم از خوشحالی آمدنش، در پوست خود نمی گنجید. با افتخار اورا به دوستانش نشان میداد ولی اینکه برخلاف تهمتها، عروسی هم می آید به پسرش افتخار کرد.
🌸بابک، نگاهی به مادر که در رخت ولباس عروسی، چندسالی جوانتر شده بود کرد و زیر لب گفت:«قربتا الی الله»
🍃همگی در بخش منحصر به خانومها واقایان، ازهم جدا شدند.وقتی خواننده در سالن آمد و شروع کرد به کم کم ، آهنگ آنچنانی پخش کردن، ترجمه دوستانش جداشد. از کنار هر کودکی که رد میشد، میگفت :«عمو بیا آنجا مهد کودک است»
و اتاق پایان سالن را نشان میداد.
🌺کم کم حدود پانزده بچه در اتاق جمع شدند. پنج دقیقه با آنها بازی کرد.بعد از آنها خواست که بگویند نماز دوست دارند یا نه.
ونظرشان راجع به روزه چیست واز آن چه میدانند.
🍃دوباره دفتری که باخودش آورده بود را بازکرد، ودسته ای مداد رنگی کنار بچه ها گذاشت واز آنها خواست هرچیز که دراتاق جالبتر است نقاشی بکشند.
🌸سر و کله زدن با بچه های معصومی که هنوز برای اتفاقات مجلس عروسی، خیلی پاک بودند، سرحالش کرده بود ومادر وپدرها هراز گاهی به کودکانشان سر می زدند.ساعت خاموشی تالار نزدیک میشد.تازه متوجه زمان شام شد. و با خداحافظی نفری یک شکلات ومداد به بچه ها داد.برای او وبچه ها آن شب فراموش نشدنی بود.
#به_قلم_ترنم
#ارتباط_با_والدین
#به_انتخاب_تو
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌙پایان ماه رحمت
✨پروردگارا
🌸در پایان ماه رحمتت هر آنچه به خوبانت دادی به بنده حقیرت هم عطا کن.
🌼و تو ای کریم، رحمان، رحیم...
🌺مرا از شر نفسم نجات ده.
🌾به فریادم برس و در کارهایم گشایش ایجاد کن.🤲
#مناجات_با_خدا
#به_قلم_سوری
#عکس_نوشته_سوری
🆔 @tanha_rahe_narafte
🌸🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
🍃🌸
🎉
🎊
وقتش شده ما هم نگرانی بکنیم
💯یک فکر جدید آسمانی بکنیم
تا وا شود این کلاف سرگردانی
💯 باید صلوات را جهانی بکنیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#مهدوی
#صبح_طلوع
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🎊
🎉
🍃🌸 @tanha_rahe_narafte
🌸🍃🎉🎊∝∝🎀∝∝🎊
🤔تو هم منتظر امام زمان هستی؟
✨چند صباحی است بعد از شکرانه صبح، ایستاده بر خط مرزی سیاه و سفید آسمان، پنجره را باز میکنم. رو به چشم انداز بیابانی خانه، سلامت می دهم.
🌬نسیم سرد صبحگاهی که به صورتم میخورد، با خودم فکر میکنم دنیا برهوتی سرد است؛ وقتی خورشید وجودت با فاصله بر ما میتابد.
☀️آنگاه دلم حرارت تابشی میطلبد از عمودیترین نقطه ظهور، یا صاحب الزمان.
#مهدوی
#ارتباط_با_امام
#به_قلم_رهگذر
#عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
🤔آدم خوب یا عبد خوب؟!
🌹 خیلیها آدم خوب هستند، ولی عبد نیستند...!
💐 آدم خوبها در عاشورا امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند ، چون عبدنبودند...!
🌸🍃باید عبد باشی نه اینکه خوب باشی! خوب بودن بدون انعطاف در مقابل خدا را عبد نمیگویند.
🌼🍂خداوند عبد بودن مردم را با ولایت آزمایش میکند ، ولی...
↙️ آدم خوبها از آزمایش سربلند بیرون نمیآیند ، عمرسعد و شمر و... آدم خوبی بودند، ولی عبد نبودند.
✨💫امام زمان ارواحنافداه در غیبت است؛ چون ما آدمهای خوبی هستیم، ولی عبد نیستیم!
🕊 کربلا دوباره در آخرالزمان تکرار خواهد شد ولی این دفعه امام حسین علیه السلام چقدر یار دارد؟!
💐 راز عبودیت در ولایت مشخص میشود.
#استادپناهیان
#مهدوی
#امام_زمان ارواحنافداه
╔══════••••••••••○○✿♥️╗
@tanha_rahe_narafte
╚♥️✿○○••••••••••══════╝
✅راهنمای عالم
🌺 امام حسین علیه السلام فرمودند: مهدی را می توان با آرامش و وقار و شناخت حلال حرام و نیاز همگان به او و بی نیازی او از دیگران شاخت.
📚 بحارالانوار، ج25، صفحه 156
#مهدوی
#حدیث
#عکس_نوشته_میرآفتاب
🆔 @tanha_rahe_narafte
✍️ حافظ مسجد
🌺حافظ با نگاه به ستارههای چشمک زن از پشت شیشه خوابش برد. نیمههای شب با احساس لرزش زمین از خواب پرید. دست روی زمین گذاشت. زمین آرام میلرزید. صدای ریزش سنگ و آهن، چهار دیواری اتاق را مثل پر کاهی تکان داد. صدای فریاد پدر رشید را شنید: «نامردا شب و روزمونو یکی کردین کی از دستتون خلاص میشیم؟»
🍃حافظ گوشهایش را گرفت و مثل جنین در خودش جمع شد. این صداها او را یاد ده سال پیش میانداخت. چشمهایش را به هم فشرد. با دهان بسته اصواتی را از گلویش ایجاد کرد تا تنها صدایی که میشنود، صدای هو هوی پیچیده در گلو و مغزش باشد.
🌸با تکان بدنش، چشمهای را گشود. صورت مادرش نفس رفته را به سینهاش برگرداند. پچ پچهای محمد و آمنه با آمدن حافظ بر سر سفره قطع شد. خودش خواسته بود که خبرها را به او نگویند. نزدیک اذان ظهر، لباس پوشید و از خانه بیرون رفت. نگاهش را از سر کوچه باریک و سنگفرش شان دزدید؛ اما با رسیدن به سر کوچه نیم نگاهی به خانه ویران رشید و خانوادهاش انداخت. نایستاد مثل باد گذشت.
🍃صدای اذان مسجد در کوچه پس کوچه های باریک محله پیچید. حافظ به سمت مسجد رفت. رشید، احمد، مهدی، ابراهیم و... چند نفر دیگر از دوستانش وسط صحن مسجد ایستاده بودند. به جمعشان پیوست. رشید نیم نگاهی به حافظ انداخت و حرفش را ادامه داد : « با بقیه هم هماهنگ کردم بعد نماز مغرب و عشاء میمونیم دیگه. » همه یا الله گویان حرفش را تأیید کردند. حافظ بیخبر از همه جا گفت:« چی کار میخواین بکنین؟» همه بچهها به چشمهای سیاه حافظ خیره شدند. رشید گفت:« می خوایم تحصن کنیم.»
🌺حافظ بدون اینکه حرفی بزند، به سمت مسجد راه افتاد. رشید گفت: « اومدن خونه هامون رو بی سروصدا از چنگمون دارن در میارن و... » حافظ ایستاد و نگذاشت حرفش را تمام کند، گفت: « کاریه که سالهاست دارن انجام می دن، چیز جدیدی نیست.» خانهی ویران و دستهای بیرون زده پدرش از زیر آوار مثل پرده سینما جلو چشمانش نقش بست. سرش را تکان داد و به راهش ادامه داد.
🍃رشید دوید و مقابلش ایستاد، گفت: « پس شب اصلا نیا مسجد که اوضاع بر وفق مراد جنابعالی نخواهد بود. » حافظ به همه بچهها نگاه کرد. قامت کوتاه رشید را از بالا تا پایین نگاه کرد و گفت: « نمیام.»
🌸بعد نماز به خانه برگشت و با هیچکدام از دوستانش هم کلام نشد. خورشید، رنگ سرخ به آسمان پاشید و از جلو چشمها محو شد. حافظ از پشت پنجره به گنبد سبز مسجد نگاه کرد. آسمان کبود شد و صدای اذان از مأذنه بلند شد.
🍃صدای محمد را شنید: « مامان من میرم مسجد.» حافظ از اتاق به هال دوید: « امشب نه.» محمد میان ابروهای کوتاهش گره انداخت و گفت: « تو نمیخوای، نرو ولی منم مثل بقیه اجازه نمیدم که مسجدو خراب کنن.» حافظ خشکش زد : «چرا چرت و پرت میگی؟» محمد در را باز کرد و گفت: «تو سرتو مثل کبک تو برف کردی از هیچ جا خبر نداری؛ ولی اگه یِ ذره فکر میکردی که برا چی به جون محلههای دور مسجد افتادن، . داداش! یادت رفته برا رهایی از ظلم باید مقاومت کرد.»
🌺حافظ مات در بسته پشت سر محمد شد. به اتاقش برگشت. گنبد سبز مسجدالاقصی مثل نگین انگشتر در آسمان لاجوردی میدرخشید. گذشته را مرور کرد، با بچه ها به سمت تانکها سنگ پرتاب میکرد و پدرش در گروه جهادی صبح را شام میسازد. لباسهایش را پوشید و به سمت مسجد رفت. سربازان صهیونیستی در حال جمع شدن اطراف مسجد بودند. حافظ در سایه تاریک دیوار مسجد مخفی شد و خودش را به درون مسجد رساند.
#داستان
#مهدوی
#به_انتخاب_تو
#به_قلم_صبح_طلوع
🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
از: یاس
به: منجی عالم بشریت
✨سلام آقا جان
☘آن که تو را دارد چه کم دارد؟😍
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
🆔 @parvanehaye_ashegh
هدایت شده از نامه خاص
📣📣 توجه توجه 📣📣
😇 مسابقه داریم، چه مسابقهای؟!😍😍😍
📌 شرایط شرکت در مسابقه:
۱- به مدت یک هفته از ۱۴۰۰/۰۲/۲۵ تا ۱۴۰۰/۰۲/۳۱ فرصت دارید به امام زمان ارواحنافداه نامه بنویسید.
۲- نامهها حتی الامکان زیر صد کلمه باشد.
۳- اشکال نگارشی و ویرایشی نداشته باشد.
۴- محتوای مناسب و جذابی داشته باشد.
۵- نامهها را مطابق نامههای داخل کانال پروانههای عاشق تنظیم نمایید.
۶- حتماً حتماً مثل نامههای داخل کانال در قسمت (از:) نام مستعار یا واقعی خود را بنویسید.
۷- نامه را همراه عکس مورد نظر خودتان که با محتوا مربوط باشد، ارسال نمایید. ( میتوانید از عکسهای نت استفاده کرده یا اگر خودتان میتوانید با استفاده از بخش زیبایی از نامهتان عکس نوشته بسازید و همراه آن ارسال نمایید.)
۸- نامههایتان را برای کاربری @taghatoae ارسال نمایید.
✉️نامهها بعد از زمان مقرر به مرور در کانال قرار خواهند گرفت.
🌼روز ۱۴۰۰/۰۳/۰۳ همزمان با فتح خرمشهر نتایج بررسی نامهها اعلام خواهد شد.
🌸سعی می کنیم نامههای برتر را زودتر در کانال قرار دهیم تا مخاطبان کانال نیز به آنها امتیاز دهند.
🌺با توجه به رعایت شرایط و امتیاز دهی مخاطبان به پنج نفر از برگزیدگان جوایزی اهدا خواهد شد.
📝با نشر حداکثری این پیام دیگران را به شرکت در این رقابت دعوت بفرمایید.
😌منتظر مسابقات آتی ما باشید.
📢کانال پروانههای عاشق در ایتا: https://b2n.ir/t01623
🤔دوست داری طعم آرامش رو بچشی؟
🌹 به خدا که وصل شوی،
آرامش، وجودت را فرا میگیرد.
نه به راحتی میرنجی و نه به آسانی میرنجانی.
💫 آرامش، سهم دلهاییست که قبلهشان خداست.
#به_قلم_طرید
#به_انتخاب_تو
#صبح_طلوع
#عکسنوشتهکوثر
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠حسن معاشرت
🔘یکی از وظایف همسران در زندگی، احترام گذاشتن به یکدیگر است، از دیدگاه قرآن کریم اساسی ترین اصل در رفتار و تعامل زن و شوهر معاشرت به معروف است. در این میان معاشرت به معروف با زنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. (نساء/19)
⁉️امّا به چه معاشرتی معاشرت به معروف می گویند؟
🌐نمونه هایی از معاشرت به معروف را می توان چنین بیان کرد:
🔆 خوش زبانی و خوش رفتاری
🔆 آراستگی و پیراستگی
🔆گشاده رویی و گذشتن از لغزش ها
🔆 پسندیدن آنچه را که برای خود می پسندی
🔆 تأمین نیازهای جسمی و روحی و روانی
✅بدرستیکه حسن معاشرت ، روان را آرام تر و زندگی را گواراتر و شیرین تر می کند.
#همسرداری
#ایستگاه_فکر
#به_قلم_افراگل #عکسنوشتهحسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte