✍ آیا میدانید بهترین راه مبارزه با فساد چیست؟
🍁در زمان ناصرالدین شاه امتیازهای اقتصادی زیادی به غربیها به خصوص دو کشور انگلیس و روسیه داده میشد. یکی از آنها امتیازها «انحصار خرید و فروش توتون و تنباکو» بود.
⚠️ این امتیاز زیان مادی فراوانی برای کشور ایران داشت.
🌺 میرزای شیرازی مرجع بزرگ تقلید وقت که در سامرا زندگی میکرد، چندین بار به ناصرالدین شاه نامه نوشت و تلگراف زد و خواستار لغو هر چه سریعتر این امتیاز شد.
🔥امّا گوش شنوایی برای شاه نبود.
🌸اینجا بود که میرزای شیرازی فتوای تاریخی و ماندگار خود را اینچنین دادند: «الیوم استعمال توتون و تنباکو به ایِّ نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است.»
💥سرانجام شاه مجبور شد، امتیاز را لغو کند.
📚 نجاتي، محمد رضا، تحريم تنباكو، تهران، مؤسسة انتشارات فراهاني، ص۱۰۰
#مناسبتی
#به_قلم_افراگل
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۵ آذر ۱۴۰۰
✍مثل مادر
🍃سرش را کمی جلوتر از خودش، وارد سالن کرد. از بالا تا پایین مجلس خانومها، گوش تا گوش نشسته بودند. در مجلسی به آن بزرگی، بیشتر از دو سه کودک، به چشم نمی خوردند.
☘ بیشتر خانومها مسن بودند. در و دیوار اتاق پر از خنزل پنزلهای تزیینی از بادکنک، شرشره، کاغذهای کشی بود و روی زمین ظرفهای بزرگ میوه چیده شده بود.
🌸قلبش تاپ تاپ میکرد بار اول بود وارد جمع به این بزرگی میشد. ازکیف کوچک بغلش، آینهی کوچک دسته دار را در آورد، برای اخرین بار، خودش را چک کرد. آرایش ملیح و لایت صورتش را پوشانده بود. از آرایش غلیظ خوشش نمی آمد.
🎋دوباره پیش از آنکه وارد شود، از درگاهی کوچک به جمع نگاه کرد. کسی او را ندیده بود و این کار را سخت تر میکرد. باید وارد میشد و به عنوان عروس تازهی فامیل با تمام جمع زنانه سلام واحوالپرسی میکرد. بازهم خوشحال بود که به خاطر کرونا مجبور نیست باهمه روبوسی کند.
🌾سرویس های گران قیمت، لباسهای پرزرق و برق، شمایلهای اتو کشیده وعمل شده، همه، اضطراب او را بیشتر می کرد.
🌺موهای مشدار و پریشانش را مرتب کرد. دستی روی قلبش گذاشت، نفس عمیقی کشید و با بسم الله، وارد شد.
🍀کسی از ته سالن فریاد زد: «به عروس خانوم. » صاحب صدا را نشناخت. فقط درحالی که حس میکرد سرتا پایش زیر ذره بین فامیل هست، لبخند زد و بلند سلام گفت.
✨همهی نگاه ها به سمتش چرخید. بالاخره یک چهرهی اشنا دید. مادر و خواهر حمید بودند که برایش جا باز میکردند و او را به بقیه معرفی میکردند. با دیدن آنها لبخند زد. اولین بار بود از دیدن آنها این همه خوشحال میشد
🍃_سلام عروس گلم
🌱_سلام مادر خوبید؟!
💠 مادر حامد، رویش را به چند زن کناری کرد و گفت:«ایشون عروس خانوممون هستن، حنانه جون»
🔘بعد سرتا پایش را نگاهی انداخت و درحالی که معلوم بود از لباسهای او راضی است، دیگران را به حنانه معرفی کرد. حنانه لبخند رضایت را که دید، آرام شد. روی صندلی کنار مادرشوهر وخواهر شوهرش نشست. موهایش را روی شانه ی یک طرفهی لباسش انداخت، پاهایش را روی هم انداخت و برای اولین بار تصمیم گرفت حس کند مادرشوهر میتواند کسی شبیه مادر خودش باشد. این فکر به او آرامش داد و باعث شد تا آخر شب، در جمع حس غربت نکند.
#ارتباط_با_والدین
#به_قلم_ترنم
#داستانک
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۵ آذر ۱۴۰۰
هدایت شده از نامه خاص
💌شما
از:گمنام
به:مهدی آل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام امام زمانم، چراغ راهم برای رسیدن به خدا و هدف خلقتم....
سخت محتاجِ همراهی و راهنماییت هستم. بدون شک بی تو راه را گم میکنم و اسیر هوای نفس و شیطان قسم خورده میشوم. عجب سوزناک است مرگ با جاهلیت و بدون معرفتت.
مهدی جان، یک عمر گفتم بیا، اما توجه نداشتم که تو چون کعبهایی و من باید بیایم و دورت بگردم.
ببخش همه کوتاهیها و بیمعرفتیهایم را که باعث این جدایی شده و مدد کن فاطمهگونه مطیع شما باشم.
اللهم عجل لولیک فرج بحق حضرت مادر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦⚡️🌦
#نامه_خاص
#امام_زمان ارواحناله الفداء
#مناجات_با_منجی
ارتباط با ادمین: @taghatoae
🆔 @parvanehaye_ashegh
۱۵ آذر ۱۴۰۰
🖊تا چه زمانی درس بخوانیم؟
📚دانش را باید در هر زمان و مکانی بجویید؛
☘️چون که زندگی همواره میخواهد چیزهای جدیدی بیاموزد و امر یادگیری هیچ وقت دکمهای به نام توقف ندارد.
🌺 خوب است علم و دانش با اخلاق اسلامی و بصیرت سیاسی آمیخته شود و این امر با دقت و پشتکار در دانشجوهای عزیز ما محقق میشود.
🌷جویندگان دانش، نه تنها روزتان بلکه هر روزتان مبارک باشد.
#صبح_طلوع
#به_قلم_بهاردلها
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۶ آذر ۱۴۰۰
✨چرا زنها باید کار کنند؟
امام به پسرها و نوههایشان القا میکردند که انتظار کار کردن از زنشان نداشته باشند. اگر کردند محبت کرده اند. البته به دخترها هم توصیه می کردند که کار بکنند و در ابتدای عقد نصیحت میکردند: «سعی کنید با هم رفیق باشید.»
📚برداشتهایی از سیرهی امام خمینی (ره)؛ جلد یک، صفحه۵۳
راوی: فاطمه طباطبایی
#سیره_علما
#امام_خمینی رحمةاللهعلیه
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۶ آذر ۱۴۰۰
🧐بهترین زنان کیانند؟
🧕زن صالح با مهربانی به امور خانه و کارهای شوهرش رسیدگی میکند. او با خدمت به شوهر، کانون خانواده را آرامش بخشیده و پاداش اخروی را برای خود میخرد.
✨خداوند بخاطر خدمت خالصانه زن به شوهر، درهای جهنم را بر او میبندد. تداوم اظهار محبت و خدمت به شوهر اهمیت بسیاری دارد.
☘پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: زن صالحه از هزار مرد غیرصالح بهتر است و هر زنی که یک هفته کارهای همسرش را به انجام رساند، خدا هفت درِ دوزخ را بر او میبندد و هشت درِ بهشت را بر او میگشاید تا از هر کدام که خواست داخل شود.
📚وسائل الشیعه،ح۲۵۳۴۲
#همسرداری
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۶ آذر ۱۴۰۰
✍️چوبدستی
🌞شعاع نور خورشید از پنجره به اتاق سه در چهار تابید. خانمتاج کبریت کشید و سماور گوشه اتاق را روشن کرد. توت خشک کنار استکانها توی سینی گذاشت.
🌱 صدای غل غل آب سماور بلند شد. او چای با هل دم کرد. صدای کوبیده شدن در چوبی خانه خبر از آمدن حاج اسماعیل داد. خانمتاج چای ریخت. حاج اسماعیل با پاکت میوه وارد شد و گفت: « چایی رو بده همینجا میخورم، بچهها رو صدا بزن تا بریم مسجد.»
☘️خانمتاج بعد نماز مغرب و عشاء نماند و به خانه برگشت. آبگوشت را از سر اجاق برداشت، آب و گوشتش را جدا کرد تا حاجی آن را بکوبد. سفره چید و سبزی سر سفره گذاشت.
🍂همان لحظه حاج اسماعیل به همراه غلام و قاسم وارد خانه شدند. صورت حاج اسماعیل سرخ و گُر گرفته بود. نفس زنان وارد پستو شد. خانمتاج با نگاهش حرکات حاج اسماعیل را دنبال کرد. حاجی با چوب دستی بیرون آمد. خانمتاج آب دهانش را قورت داد: «چی شده؟ »
🎋حاجاسماعیل با چشمهای از حدقه بیرون زده گفت: «کجاست مایه خفت و بیآبرویی؟ »
🍁خانمتاج با صدای آرامی گفت: «منظورت چیه، کسی چیزی گفته؟ »
💠 حاج اسماعیل به سمت آشپزخانه رفت و با صدای بلند گفت: «نشنیدی سر منبر چی گفت؟ »
🔘 قلیان به دست از آشپزخانه بیرون آمد. با اخمهای درهم روبروی خانمتاج ایستاد: «با انحصار فروش تنباکو به انگلیسیها مردم رو از نون خوردن که انداختن حالا هم دارن دین و ایمان مردم رو از یِ طرف با کاباره و عیاشی کارگرای انگلیسی از بین میبرن و از طرف دیگه با تبلیغ مسیحیت. پاشو بقیه قلیونها رو هم بیار تو حیاط. »
✨چوب دستی و قلیان بدست وارد حیاط شد. خانمتاج دنبالش دوید: «میخوای چی کار کنی؟ »
☘️یکمرتبه حاج اسماعیل چوبدستی را بالا برد و روی قلیان کوبید. قلیان آبیرنگ، با عکس منقوش شاه وسط حیاط شیشهی عمرش شکست.
🍃حاج اسماعیل برگشت به خانمتاج نگاه کرد: « بیارشون، میرزای شیرازی فتوا داده تنباکو تحریمه، بدو خانم. »
🌾پرچمدار مبارزه با کمپانی انگلیسی، میرزای شیرازی نامه به ناصرالدین شاه نوشت و او را نهی کرد. اما او به میرزا جواب داد: شما مشغول درس و کار خودتان باشید؛ به این کارها کاری نداشته باشید!
مرجع تقلید میرزای شیرازی با صدور فتوای تحریم تنباکو، غوغابه پا کرد. قیام مردم در سراسر ایران گسترش یافت. سرانجام شاه از ترس شورش مردم و اعلام جهاد عمومی از سوی علما، امتیاز قرارداد را لغو کرد.
#داستانک
#مناسبتی
#به_قلم_نرگس
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۶ آذر ۱۴۰۰
هدایت شده از نامه خاص
بسم الله الرحمن الرحیم
از: میرآفتاب
به: یگانه هستی بخش
🌸 خدایا
مرا ببخش که همواره در گرفتاریهایم، دنیا را از تو خواستهام.
🌸دستانی به من عطا کن که تو را برایم از تو بخواهد.
🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾🌼🌾
شما هم میتوانید به خداوند، امام زمان و بقیه معصومین علیهمالسلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ #نامه_خاص در محیطهای مجازیتان منتشر کنید. با نشر نامههایتان در ثواب ارتباطگیری با انوار مطهر شریک شوید.
#نامه_خاص
#مناجات_با_خدا
🆔 @parvanehaye_ashegh
۱۶ آذر ۱۴۰۰
✨امروز را برای خودت زندگی کن.
🦋بدان ما برای رسیدن به کمال خلق شدهایم. پس روزگارمان را مطابق خواستهی خدا میسازیم؛ نه برای توجه دیگران.
بیایید عاشقی را در همراهی با خدا تمرین کنیم.
#به_قلم_آلاله
#صبح_طلوع
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۷ آذر ۱۴۰۰
✨تنبیه بچه خوبه؟
من 30 سال با پدرم [آیت الله سیدمحمدحسن الهی] زندگی کردم. در مدت این 30 سال حتی یک مورد برخورد نداشتیم. فقط یادم هست که در کودکی یک بار پابرهنه رفتم بیرون از خانه. ایشان دنبال من دوید و مرا دواند، والسلام. هیچ وقت تنبیه کردنش را ندیدم؛ هیچ وقت بدی ازش ندیدم. اخلاقش این گونه بود که بچه ها را با منطق قانع کند. می نشست و صحبت می کرد.
📚الهیه، ص69، به نقل از سیدمحمد، فرزند آیت الله الهی.
#سیره_علما
#ایتالله_الهی
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۷ آذر ۱۴۰۰
✨ کودک پرخاشگر
📝بسیاری از کودکانی که ما شاهد پرخاشگری آنها هستیم اضطراب و دلشوره زیادی را تجربه می کنند.
📝عدم رسیدگی لازم توسط والدین، تنبیه های بدنی و مشاجرات خانوادگی از جمله علل اضطراب در کودکان و بالتبع خشونت و عصبانی بودن آنها می شود.
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_فرزندان
#عکسنوشته_آنسه
🆔@tanha_rahe_narafte
۱۷ آذر ۱۴۰۰
✍️شکر
🌾غذا را آماده کردم ، منتظر برگشتن مهدی بودم . ساعت ۱۳ بود که به خانه آمد. رفتم جلو در و سلام دادم. کفشهایش را از پایش در آورد لبخندی زد: «سلام مامان چه بوی میاد حسابی گرسنمه.»
☘️_بیا مامان جان، ماکارانی درست کردم.
🌸مهدی با گفتن الان میام به سمت اتاقش رفت. میز را آماده کردم. چند لحظه بعد وارد آشپزخانه شد درحالی که دستهای خیسش نشان از شستن آنها میداد، دیس را جلویش گرفتم.
💠بعد از پایان غذا الهی شکری گفتیم، باهم مشغول شستن ظرفها شدیم
رو به مهدی کردم گفتم: « مامان جان ، برو استراحت کن قربونت برم خودم انجام میدم.»
مهدی باشه ای گفت و رفت.
🍃چایی ریختم و به سمت پذیرایی رفتم. مهدی روی مبل نشسته بود و تلویزیون نگاه میکرد.
🌺مبل کناریش نشسنم . استکان چاییام را برداشتم و پرسیدم: « مدرسه چه طور بود ؟»
☘️_خوب بود امروز امتحانم خوب دادم.
🌸چایی برداشت و گفت: « دستدرد نکنه مامان. »
🍃_نوش جونت پسرم .خوبه میدونستم امتحان تو خوب میدی.
🍂_ ولی مامان ریاضی رو خراب کردم یعنی کلا گند زدم.
🎋خندیدم به لفظی که استفاده کرد: «مهدی جان مامان اشکالی نداره ، حالا چرا از کلمه گند استفاده کردی؛ حتما خیلی داغون کردی آره ؟»
🌸_آره مامان ، معلممون گفت ازت توقع نداشتم.
✨چاییاش را مزهمزه کرد، گفت: « راستی مامان چرا ما بعد از غذا میگیم الهی شکر.»
💫_تو چرا بعد از غذا از من تشکر میکنی؟
🍃_خوب معلومه چون شما زحمت کشیدی غذا درست کردی.
💠_خوب عزیز من خدا بهمون نعمت داده تا بتونیم درست ازشون استفاده کنیم. بدن سالم و دستهام سالم خدا بهم داده تا براتون غذا درست کنم پس باید سپاس گذارش باشیم.
#داستانک
#ارتباط_با_فرزندان
#به_قلم_سرداردلها
🆔 @tanha_rahe_narafte
۱۷ آذر ۱۴۰۰