eitaa logo
مسار
345 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
573 ویدیو
2 فایل
هو الحق سبک زندگی خانواده سیره شهدا داستانک تلنگر مهدوی تبادل👈 @masare_irt ادمین : @hosssna64
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥عاق والدین 🌺امام هادى علیه السلام فرمودند:«العُقوقُ یُعقِبُ القِلَّةَ و یُؤدِّی إلَى الذِّلَّةِ؛ عاقّ [والدین]، کمی روزی را در پى دارد و آدمی را به ذلت مى کشاند.» 🌺 📚بحار الأنوار، ج ۷۴،ص ۸۴ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍بوی قورمه سبزی 🌸اولین قورمه سبزی اش زندگی مشترکشان را می پخت. هر چند دقیقه یک بار آن را هم می زد و مزه می کرد. مقداری نمک داخلش ریخت؛ برای آخرین بار چشید؛ دوباره نمک ریخت. برای آخرین بار مزه کرد. کاسه ای از قورمه سبزی پر کرد. جلوی آینه رفت؛ موهای بورش را شانه زد. وقتی از تمیزی ظاهر و مرتبی موهایش مطمئن شد. سینی به دست از پله های خانه دوطبقه پدرشوهرش پایین رفت. 🍃زنگ خانه را زد. به محض باز شدن در سلام کرد. صورت سبزه مادر شوهرش با دیدن او تغییری نکرد، جوابش را به آرامی داد. مینا منتظر بود تا در خانه برای ورودش بازتر شود؛ اما مادر شوهرش میان در مثل کوه ایستاده بود. ذوقش کور شد. سینی را به سمت مادر شوهرش گرفت، گفت:« بفرمایید، برای شما آوردم.» 🌸مادر شوهر به چشمان سیاه مینا خیره شد، یاد چشمان شهلایی دختر خواهرش افتاد. دلش می خواست مسعود با او ازدواج کند؛ ولی مسعود عاشق مینا شده بود. دندان های مصنوعی اش را بر هم فشرد، گفت:« ناهار داریم.» 🍃مینا انتظار شنیدن چنین حرفی را نداشت. ابروهایش بالا پرید، بلافاصله گفت:« بوش تو ساختمون پیچید، گفتم شاید دلتون بخواد برای همین آوردم.» مادر شوهر به سبزی های شناور درون کاسه نگاه کرد، گفت:« مگه ویار دارم که دلم بخواد هرچند بو و شکلشم چنگی به دل نمی زنه. » مینا مثل ماست وا رفت. دلش مثل کاغذ مچاله شد. اخم هایش را درهم کرد. صدای سلام مسعود لب های آماده حرف زدنش را بست. 🌸مادر شوهر لبخند به لب، جواب مسعود را داد. در با وِرد حضور مسعود کامل باز شد. مادر شوهر گفت:« خوش اومدی، بیا تو پسرم، غذایی که دوست داری درست کردم.» مسعود کفش هایش را درآورد، گفت:« پس چرا دم در وایساده بودین، مینا بیا تو.» به دنبال مادرش وارد خانه شد. 🍃گدازه های خشم و عصبانیت در حال فوران کردن از درون مینا بودند. می خواست داد بزند. ظرف غذا و محتویاتش را جلوی خانه مادر شوهرش بریزد. دو، سه پله بالا رفت. لبش را جوید. پله های رفته را برگشت. انگشتانش را به دور سینی فشرد. از مسعود تمام ماجرای دختر خاله اش را شنیده بود. به گمانش بعد ازدواجشان همه چیز تمام شده؛ اما با این رفتار مادرشوهرش فهمید که ماجرا تمام نشده است. 🌸 مسعود با صدای بلند مینا را صدا زد. مینا با اخم وارد خانه شد. مسعود در حال ناخنک زدن به کتلت ها بود. مینا گره ابروهایش را باز کرد، مسعود و زندگی اش را دوست داشت. تصمیمش را گرفت. فقط باید کمی تحمل می کرد تا مادرشوهر او را بپذیرد. سینی را وسط سفره کنار کتلت ها گذاشت، گفت:« قورمه سبزی برات درست کردم، برای مادرم آوردم.» نفس عمیقی کشید. برای کمک به مادرشوهر به سمت آشپزخانه رفت. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
✨سلام خاتم الاوصیا 🌟مبعث یعنی جان تازه به کالبد مرده انسانی که در جهالت دست و پا می زد. 🌱حالا ماییم و جهالت مدرن. دم مسیحایی می خواهیم آقاجان. 🌟✨🌟✨🌟✨🌟✨ شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. صلی الله علیه و آله و سلم 🆔 @parvanehaye_ashegh
مولای من✨ چشمانم را لایق دیدارت گردان و قلبم را منزلگاه همیشگی ات.❤️ 🆔 @tanha_rahe_narafte
➖حاج آقا قرائتی فرموده اند: در حرم امام رضا مشغول عبادت بودم، یکی دست بر شانه ام زد و گفت : 🌷پیامبر اکرم (ص) هرگاه را می دیدند، لذت می بردند... 🌷امیر المومنین (ع) نیز را می دیدند، لبخند بر لبانشان نقش می بست. 💥آیا هم به گونه ای شده اید که امام زمان شمارا که می بیند لبخند بزنند و راضی باشند؟! ارواحنافداه 🆔 @tanha_rahe_narafte
💥فتنه ها 🔸قال رسولُ اللّه صلی الله علیه و آله: لا تَکرِهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِین 💫رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در از فتنه بدتان نیاید؛ زیرا آن ‏‌ها منافقان را [رسوا و] نابود می‌کند. 📚کنز العمّال، حدیث٣١١٧٠ 🆔 @tanha_rahe_narafte
🌼 قبل از ، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست❗️ 🔆 قبل از دوران ، آسایش و راحت‌طلبى و عافیت نیست. 🌍 قبل از ظهور مهدى موعود، در میدانهاى مجاهدت، انسانهاى پاک مى‌شوند؛ 💥در وارد مى‌شوند⬇️⬇️ ✔️و سربلند بیرون مى‌آیند ✔️و جهان به دوران آرمانى ✔️ و هدفىِ مهدى موعود(ارواحنافداه) روزبه‌روز نزدیکتر مى‌شود؛ 💯 این، آن است. 🎤بیانات مقام معظم رهبری، دیدار با مردم قم، ۱۳۷۰/۱۰/۳۰ 🆔 @tanha_rahe_narafte
✍ ندبه های انتظار 🌺زمزمه دعای ندبه از مسجد جمکران، او را سرخوش از عطر انتظار کرده بود. اشکهایش روی پهنای صورت سرازیر شده بود. 🍃شوق رسیدن و خدمت به امام زمان(عج) او را بی تاب کرده بود. او همچنان دعا را زمزمه می کرد؛ آخر دعا صدایش بلند تر شد. مادرش خواب بود؛ با صدای امید، بیدار شد. نگران به سویش شتافت. 🌺 امیدجان! چه اتفاقی افتاده ؟ خدای نکرده کسی فوت کرده ؟ 🍃بغض گلوی امید را می فشرد و اجازه صحبت به او نمی داد. مادر از امید رو بر گرفت و به صفحه تلویزیون خیره شد؛ زمزمه دعای ندبه از مسجد جمکران او را نیز چون امید، بی تاب کرد و آرزو کرد کاش! بتواند در خدمت مولایش امام زمان(عج) باشد. 🌺امید اشک هایش را با دستانش پاک کرد، گفت:«مادر چطور می تونم به خدمت مولا برسم و در خدمت او باشم؟ » 🍃مادرش با لبخند گفت:«عزیزم همین که به فکر امام زمان(عج) باشی و سعی کنی به خاطر امام زمان و به نیتش کار خیر انجام بدی و از گناه دوری کنی، در خدمت مولا بودنه.» 🌺امید که از خوشحالی ذوق زده شده بود، تمام کارهایی که می توانست انجام دهد در ذهنش مرور کرد. یادش آمد که با دوستش، چند وقت قبل قهر کرده است، تصمیم گرفت با او آشتی کند و در درس ریاضی و قرآنش که مشکل داشت، به او کمک کند و ثواب آن را به امام زمان(عج) هدیه کند. 🆔 @tanha_rahe_narafte
هدایت شده از نامه خاص
✨خدای من 🌼فرصت مناجات و سخن گفتن با خودت را ازم نگیر ❤️مهربان پروردگارم دل خوشی این بنده بی مقدار گفتگو با شماست 🌼یا الله کمکم کن دقتم بیشتر شود به رفتار و گفتار و کردارم 🌹کمکم کن حواسم جمعِ خودت شود . 🌿یا الله یا رب غیر تو کس ندارم .همه کس و کارم کمکم کن در راه و طریق تو باشم کمکم کن مسیر را پیدا کنم ،گم نشوم یا رب. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 شما هم می توانید به خداوند ، امام زمان و بقیه معصومین علیهم السلام یا شهدا نامه بنویسید و آن را با هشتگ در محیط های مجازی تان منتشر کنید. با نشر نامه هایتان در ثواب ارتباط گیری با انوار مطهر شریک شوید. 🆔 @parvanehaye_ashegh
🍀حضرت رسولِ رب العالمین ای روشنی بخش زمین و زمان 🌼چه زیباست از تو گفتن و از تو سرودن 🌸چه سبز و با طراوت است دل و جان از شنیدن نام زیبایتان 🆔 @tanha_rahe_narafte
🔴 اثر لحن در زندگی 💠 آقایان و خانمهای عزیز بدانید شما موقع صدا کردن همسرتان به او می‌فهماند که یک عاشقانه منتظرش است یا یک دعوا. 💠 پس سعی کنید بر روی لحن‌تان و نحوه گفتن کلمات بیشتر تمرکز کنید. 💠 شما، قدرت بالا و پایین بردن صمیمیت و محبتِ بین شما را دارد. 🆔 @tanha_rahe_narafte
💞دلداری دادن همسر ✨حضرت زهرا سلام الله علیهاوقتى «فدک» را به ناحق از او گرفتند، براى دفاع از حقّ خویش و بازگرداندن حقّش نزد خلیفه وقت رفت؛ اما با ارائه استدلال‏هاى منطقى، موفّق نشد حقّ خود را بستاند، بنابراین با ناراحتى و تأثر شدید وارد منزل شد. 🍃 حضرت زهرا سلام الله علیها شوهرش را مورد خطاب قرار داد و گفت:«... هیچ‏کس از من دفاع نکرد و از ظلم آنها جلوگیرى ننمود، خشمگین از خانه بیرون رفتم و پریشان و با شکست و افسردگى بازگشتم، و تو این‏گونه پریشان نشسته‏ اى! تو همان بودى که گرگان عرب را صید می کردى و اکنون زمین‏ گیر شده‏ اى! یا على! نه گویندگان را مانع هستى و نه یاوه‏ گویان را دافع! اختیار از کفم رفته،... از اینکه با تو این‏گونه سخن می گویم نزد خدا عذر می خواهم، خواه مرا یارى کنى، یا واگذارى! اى واى بر من در هر پگاه که تکیه‏ گاهم از کف بیرون رفت و بازویم بی رمق گشت.» 🌸حضرت على علیه‏ السلام با لحنى محترمانه همسر مهربانش را دلدارى داد و فرمود:«ویل و واى بر تو مباد؛ بلکه واى بر دشمنان تو باد! اى دختر برگزیده خدا و یادگار نبوّت، از اندوه و غصّه دست بردار. به خدا سوگند! من در انجام وظیفه سستى نکردم و آنچه قدرت و توان داشتم، انجام دادم.» 🍃ایشان آن‏چنان با خونسردى، متانت، دلجویى و احترام در برابر ناراحتى و شکوِه حضرت زهرا سلام الله علیها برخورد می نماید، که حضرت فاطمه سلام الله علیها آرام می گیرد و می فرماید:«خداوند مرا کفایت می کند.» 📚احتجاج، طبرسى، ج۱ ص ۲۸۱ علیه السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte