eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
334 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
581 ویدیو
19 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
همینجوری میشه که با یک خورده مشکلات صبح نمیرسئ و تاخیر پیش میرسی و از ۱۸۰ نفری که رفتین هجوم ٬ ۳۰ نفر برمیگردی ... کمین دشمن تله و ‌... پیکرها میمونه انسانهای بزرگی از دست‌میدی عین حاج حسین پادپا حاج هادی کجباف و بچه هایی که از نسل ابالفضل ع هستن سید حسن حسینی بی دست شهید شد و جفت دستاش قطع شد ...
اینهایی که میگم نه فیلم هالیوودی هستش نه فیلم بالیوودی اینها واقعیتهای عملیات بصری الحریر هستش
هدایت شده از مشقِ عشق ٬ دمشق
راستی تا یادم نرفته روزهای حضور درمنطقه با اسلحه میجنگم روزهای حضور در میهن با قلم اما من و رفقام به حمایتت نیاز داریم پس تا میتونی صدای ما رو به همه برسونین خوندن سیره ی شهدا برای پیدا کردن راه کمک خوبیه پس به من و بقیه کمک کن با معرفی کانال دمت گرم رفیق مشق عشق٬دمشق ارسال مطالب شرعا و عرفا با لینک جایز هست حرفهاي دل یک جامانده از شهدا شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفترمشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه... https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 رمانـ ؟ دامن زدم به خـــونـ که به دست آورم تـــو را ❤️ زندگی نامه خود گفتهء معروف به ✍ ابـوعــلـی
مشقِ عشق ٬ دمشق
📚 رمانـ #ابـوعــلـی_کـجـاست ؟ دامن زدم به خـــونـ که به دست آورم تـــو را ❤️ زندگی نامه خود گفتهء
﷽ رمانـ ؟ زندگےنامه خودگفته معروف به ✍ ابو علے •┈ ┈┈ ┈••✾•⭐️•✾•┈┈ @mashghe_eshgh_dameshgh ┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 قسمت 4⃣ 🔶 شهید حسن قاسمیِ دانا اولین شهید ایرانی بود که به اسم مدافع حرم در مشهد تشییع شد 😥 بعد از تشییع جنازه او رفتم حرم اونجا بود که تصمیم گرفتم من هم برم سوریه تا قبل از شنیدن شهادت حسن توی فکر بودم اما شهادتِ او مصمم ترم کرد✌️ کربلا به طور پیاده روی زیاد رفتم تقریبا 28 مرتبه در سفرِ آخرم هم از سید الشهدا خواستم که امضا کنه و من هم افتخار سربازی خواهرشون رو پیدا کنم 👮✊ بلاخره در همون سفر هم مقدماتِ رفتنم به سوریه فراهم شد یک هفته بعد از اینکه اومدم مشهد پیش یکی از مسئولین رفتم و گفتم : قضیه رفتن به سوریه چطوریه ؟ 🔸گفت : به گلشهر می ری در فلان مسجد اسمت رو می نویسی و من هم هماهنگ می کنم که بفرستنت بری 👌 من هم از همه جا بی خبر به اون آدرس رفتم وقتی رسیدم اونجا بود که فهمیدم فقط افغانستانی هارو ثبت نام می کنند 🙁 بدون اینکه چیزی بگم برگشتم 🚶 ولی مسئولی که بهم گفته بود که برم فلان مسجد برای اسم نویسی نبود برای ماموریتی رفته بود عراق و دست بر قضا انگار یکماهِ دیگه بر می گشت ☹️ واقعا دیگه هوایی شده بودم نمیتونستم یکماه صبر کنم دل تو دلم نبود و می خواستم هر چه زودتر برم. 😢☝️ 🔸دلمو زدم به دریا و رفتم داخلِ مسجد و گفتم : اومدم برای سوریه ثبت نام کنم 📝 گفتند : مدارکت رو بده کپی شناسنامه و گذرنامم رو روی میز گذاشتم ✋ با تعجب گفت : آقا شما که ایرانی هستین ☹️ گفتم : بله دیگه ایرانی هستم گفت : اینجا فقط بچه های افغانستانی رو ثبت نام می کنند برو آقا ثبت نام نداریم 😤 برام سخت بود 😢 هر کاری می کردم نمیتونستم به خودم بقبولونم که الان نرم 😭 شب بعد دوباره به اونجا رفتم کسی که توی دفتر بود گفت : آقا شما دیشب اومدید و گفتم که نمیشه !! 😠 گفتم : شاید راهی پیدا بشه گفت : نه آقا هیچ راهی پیدا نمیشه برو فایده ای نداره دیگه کار هرشبم این شده بود که برم به اون مسجد و بگم میخوام برم سوریه و اونها بگن نه نمیشه 😩 اونجا تقریبا 25 کیلومتر تا خونمون فاصله داشت و تا یک هفته موقع نماز مغرب و عشا خودم رو به اونجا می رسوندم 😊✌️ اون بنده خدا می گفت : با این رفت و اومد ها فقط خودت اذیت می شی من هم می گفتم : حالا میایم ببینیم چی میشه 😐☺️ 🔸شب نهم که اومدم دمِ مسجد یکدفعه خشکم زد 😳 مسئول ثبت نام کسه دیگه ای بود با خودم گفتم مرتضی ، اشتباه دفعه قبل رو نکن ... به این یکی نگو ایرانی 🇮🇷هستی برگشتم ... 🚶 دلم شور میزد که چیکار کنم 😥 تو راهِ برگشت به خونه بودم که یکدفعه 😃☝️ یادم اومد که یک گذرنامه افغانستانی دارم ... گذرنامه ای که سیزده سالِ پیش گرفته بودم که باهاش به حج تمتع برم و پشیمون شدم 😐☝️ وقتی یادگذرنامه افتادم از محلِ مسجد، یه هفتصد متری تا سر خیابون دویدم🏃 یک دربست تا مغازه گرفتم و گذرنامه رو برداشتم 🎫 🔶 برگشتم مسجد هنوز همون فردِ قبلی بود ✌️ سلام کردم و با خونسردی سرمو بالا گرفتم و گفتم : ببخشید ... اومدم برای سوریه اسم بنویسم ✏️ ✍ ادامه دارد ... •┈ ┈┈ ┈••✾•⭐️•✾•┈┈ ┈┈ @mashghe_eshgh_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشقِ عشق ٬ دمشق
﷽ رمانـ #ابـوعــلـی_کـجـاست ؟ زندگےنامه خودگفته #شهید_مرتضی_عطایے معروف به ✍ ابو علے •┈ ┈┈ ┈••✾•⭐
داستان شهادت حسن و اصن معرفی خودش و زندگیش رو بالاتر گفتم سعی میکنم بگردم ریپلایش کنم برای اونهایی که رو نمیشناسن حتما بخونین اگر نخوندید و نمیشناسیدش
مشقِ عشق ٬ دمشق
بی تعارف و احوالپرسی بریم سراغ شهیدی که خیلی ازش حرف دارم برای گفتن #شهید_حسن_قاسمی_دانا هستین دیگ
گفتم شاید پیدا نکنی پیوست کردم داستان حسن رو شهیدی که خیلی درسها برامون داشت از این پیام بخون بیا پایین رفیق
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 زیارت عاشورا 🌺 با صدای داداش مرتضی❤️ تشنگی ولبهای خشکیده آخر کجا چنین کربلایی دیده همه عاشق و حسین معشوقشان داده اند دل به دل معبودشان 🌷شهید مرتضی عطایی🌷 التماس دعا #کانال_مشق_عشق_دمشق @mashghe_eshgh_dameshgh
یک نفس فرصت و صد حرف گره در خاطر وای گر گریه نیاید به مددکاریِ دل منو دل هر شب داستان ها داریم #یاس 🌷شهید مرتضی عطایی🌷 #کانال_مشق_عشق_دمشق @mashghe_eshgh_dameshgh