#انتمالاعلون
#سورهی_محمد
مرد ایستاده بود و از رؤیاها میگفت.
از اینکه دو آینده در انتظار شماست. آیندهای نزدیک که شما بر سرزمینهای قیصر و کسرا حکومت میکنید که: "انتم الاعلون" و آیندهای نزدیکتر در جهانی باقی و بهشت برین.
عدهای که قدرتهای مهیب کسرا و قیصر را دیده بودند و عظمت این قدرتهای جهانی مبهوتشان کرده بود، پوزخندزنان بر مرد خُرده میگرفتند که چگونه با حرفهای پوپولیستی چهار پابرهنهی بیکسوکار که تاکنون از بیابانهای مکه فراتر نرفتهاند را میفریبد به وعدهی حکومت و بهشت.
در نگاه آنها این رؤیاهای سترگ هرچند دهان نادارها را آب میانداخت ولی هرگز واقعبینانه نبود. از این رو مجلس که تمام میشد، این دنیادیدههای قریش و سیاستمداران خبرهی واقعبین، مؤمنانِ به رؤیای مرد را به گوشهای میکشیدند و با لحنی کنایهآمیز میپرسیدند:
این مرد چه میگوید؟ ما که نمیفهمیم!
مگر میشود؟
وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّىٰ إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ (محمد/۱۶)
اما زمان ثابت کرد که "میشود" چون:
وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُم خدا با شماست و زحمات شما را تباه نمیکند.(محمد/٣٥)
میلاد مردی که به پابرهنگان آموخت "ما میتوانیم" مبارک!
#سید_میثم
@Masihane