هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
اسماء بنت عمیس.mp3
4.61M
🎙 بشنوید | اسماء بنت عمیس
🗂 پرونده: ازدواج های تاریخی
📌 این روزها در میان روضههای حضرت زهرا، نام یک فرد را بسیار میشنویم: اسماء. شخصیت بارزی که بسیاری اطلاع چندانی از زندگی او ندارند؛ به ویژه از ماجرای ازدواجهای ایشان با سه شخصیت مهم و موثر تاریخی.
در این #پادکست شما در جریان این ازدواجها قرار میگیرید.
#ازدواج_های_تاریخی
#فاطمیه
🆔 @qasas_school
حضرت زهرا بعد از آنکه انصار را مخاطب قرار داده و تلاش میکند آنها را به یاری حق برانگیزاند ولی از سوی آنها پاسخی نمیآید؛ در تحلیل این مواجههی انصار میفرماید:
و خلوتم بالدعه
با راحتی خلوت کردهاید..
خلوتگزیدهی با راحتی را نمیشود به سختیِ مبارزه خواند. اجابت نمیکنند.. از انصار مدینه تا کوفیان..
#سید_میثم
@Masihane
این مردم ثابت کردند اگر مَرد باشیم و پای جمهوریاسلامیشان بایستیم، به احترام استخوانهای ما هم میایستند.
#جمهوری_اسلامی_مردم
.
#سید_میثم
@Masihane
بچهها در یک محدوده سنّی، "چیزها" را نمییابند. به آنها صدتا آدرس و نشانی هم بدهی، میروند، نگاهی سرسری میاندازند و برمیگردند... دستخالی!
این حکایت ما بچههای بلوغ نیافتهای است که صدتا آدرس و نشانی هم از "او" به ما دادهاند. اما نمییابیم. از بس سرسری دنبالش میگردیم.
#جمعه
#عجل_لولیک_الفرج
#سید_میثم
@Masihane
انتقاد به دولت در تقسیم ناصحیح انفال.mp3
5.9M
🎙 انتقاد آیتالله میرباقری از نحوۀ تقسیم اَنفال
تقسیم انفال براساس الگوی توسعه سرمایهداری، هرگز اسلامی نیست.
@Masihane
رهبر معظم انقلاب:
«الگوی اسلام برای نظامسازی و جامعهسازی یک الگویی است مرکّب از ایمان و علم و عدل؛ البته ما در هر سه بخش عقبیم امّا الگو این است که انسان این را در شعارها و حرکتهایی که در این ۴۱ سال در جمهوری اسلامی صورت گرفته، میتواند مشاهده بکند، نمونههایش شهید بهشتی، شهید رجائی، شهید مطهّری و تا این آخر شهید قاسم سلیمانی است؛ الگوی اسلامی این است. شما با عملکرد خودتان میتوانید این الگو را در چشم مردم جهان شیرین کنید و تبلیغ کنید آن را، برجسته کنید یا خدای نکرده بعکس، آن را از چشمها بیندازید. بنابراین، خدمت در جمهوری اسلامی فقط صرف این نیست که ما با خدمت خودمان یک کمکی به آحاد بشر یا به جمع معیّنی یا به کشور میکنیم؛ مهم اینست که ما با این خدمت خودمان، داریم در واقع چهرهی اسلام را و الگوی اسلامی را نشان میدهیم!
1399/06/09
@Masihane
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگترین مشکل مبارزها و چریکهای چپ این بود، انسانگرا نبودند و انسان را در خدمت ساختار فهم میکردند. حضرت روحالله، خمینیِ امام، نشان داد میشود انسانی ساخت مبارز درحالیکه انسانیت او نه تنها سلب نشود که اوج گیرد. رحماء بینهم و اشداء علی الکفار: این گزارهی قرآن بود. اما خمینی آن را عینیت بخشید با سربازانش... با حاج قاسمهایش. فیلم را ببینید و معجزهی انسانساز خمینی را لمس کنید.
@Masihane
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
▪نامش فاطمه بود. ثمرهی ازدواج حزام و لیلا. از قبیلهی بنیکلاب که به شجاعت و مردانگی شهرهی عرب است. حتمی شنیدهاید امیرالمومنین برادرش عقیل را بابت خبرگی در نسبشناسی مامور کرد برای او همسری بیابد که در دلیری بیمانند باشد تا از نسل او شیرانی قویدل متولد شوند. عقیل هم دختر حزام را معرفی کرد. فاطمه را...فاطمهای دیگر برای علی.
▪نقلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه پیش از آمدن خواستگار، فاطمه در رویا میبیند ماه و سه ستارهی دیگر از آسمان پایین آمده و در دامن او مینشینند. رویا را که برای پدر و مادر بازگو میکند، پدرش این رویا را نویدی از جانب خدا تعبیر میکند و به دختر وعده میدهد از دامانش، قمری متولد خواهد شد که آوازهی جوانمردیاش در روزگار بیوفایی، چون ماه در سیاهی آسمان خواهد درخشید. همین هم شد. فاطمه کلابیه به خانهی علیبنابیطالب آمد. عباس، عبدالله، عثمان و جعفر را خداوند به او داد و شد امالبنین: مادرِ پسرها و مادر ماه.
▪در روایتی آمده روزگاری فاطمه کلابیه از امیرالمونین خواست در منزل او را فاطمه صدا نزند. چرا که این نام برای حسنین تداعیگر یاد مادرشان و تلخیهای فقدان اوست. سپس فاطمهای که در رسم امالبنین و مادر پسران بود، در اسم هم شد امالبنین.
◾اما این فرآیند «شدن» و این مسیر «تحول» از فاطمهی کلابیه به امالبنینی متوقف نشد. فاطمه به رشد هویت خود ادامه داد و کربلا، ظهور و تجلی تربیت او و به بار نشستن زحمات و بارور شدن تلاشهای خالصانهاش بود وقتی که چهار فرزند رشیدش فدای حسینِ فاطمه شدند. از این مرحله به بعد، فاطمه امالشهداست و امالبصیره. همو که روزی خودش خواست امالبنین بنامندش، حالا در سوگ امام خود حضرت سیدالشهدا با زبان شعر میخواهد او را دیگر امالبنین صدا نزنند. چون هر تعلقی که از آن برای خویش رسم و اسم و هویتی ساخته بود را حالا برای رسیدن به یک هویت تاریخی فدا کرده است. و این استعارهای است از فدا کردن تعلقات و محبوبهای کوچکتر برای رسیدن به محبوب بزرگتر.
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔺فاطمهای که در جایگاه دختری، نهایتا میتوانست یک انسان صالح باشد، در جایگاه همسری و مادری این هویت صالحهی خود را توسعه داد و شد بستر تولد انسانهای صالحی در مقیاس حضرت ابالفضل که امام معصوم هنگام سلام دادن به او میفرماید: اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ.
▪این سیر تحول و توسعه، برای امروز ما درسآموز است وقتی دختران سرزمینمان شکوائیه دارند از اینکه ساختارهای رسمی و غیررسمی مونث بودن را خلاصه میکنند در مادری و همسری و گویی دختر اگر مجرد باشد، بیهویت است و جامعه او را به رسمیت نمیشناسد. سپس پرسش میکنند: آیا این چیزی جز وابستهسازی زن به مرد است؟ چیزی جز جنس دوم قلمداد کردن زن است؟ چیزی جز محوریتبخشی به مرد است؟ چیزی جز تحقیر دختران است؟
▪هرچند این شکوائیه در جای خود محترم است و باید به حال آن فکری نمود تا دختر به صرف مجرد بودن، احساس بیهویتی نکند، اما میتوان قضیه را از سوی دیگری به تماشا نشست.
سخن از جایگاه همسری و مادری، به ما مسیر تحول و توسعه و رشد انسانی را نشان میدهد تا مبادا به دام اصالت تجرد و تفرد بیافتیم و مسیر خانوادهسازی و طریق تعالی بشر را بیارج و قرب کنیم. مبادا فراموش کنیم انسان بدون حضور در روابط اجتماعی و بدون بر شانه گرفتن مسئولیتهای متعدد از جمله انسانسازی و انسانپروری، میتواند هویت فردی خود را توسعه داده و به هویت اجتماعی و تاریخی مبدل سازد.
▪بلی حتما برای دخترانی که مسیر همسری و مادری کردن مسدود شده، خداوند جبار، جبران مافات کرده و راهی دیگر به سوی رشد و توسعه هویت میگشاید که این همان حسنالقضای خداست؛ اما نشود که با اصالت دادن به تجرد و تفرد، میل به مادری و همسری را در جامعه و آحاد انسانها کاهش داده و مسئولیت عظیم مدیریت و تربیت انسان را از جایگاه والای خود چنان تنزل دهیم که آدمها دیگر آن را به عنوان مسیر موفقیت خود نبینند و درنهایت آن را انتخاب نکنند.
📌بزرگداشت «امالبنین» صرفا بزرگداشت فردی بزرگ که نامش بر صفحات تاریخ هک شده؛ نیست. بلکه بزرگ داشتن مسیر تحول و شدن است. یادآوری کردن طریق رشد و تعالی است.
#تقویم_تاریخی
#اندیشه
🏫 مدرسه تاریخاندیشی قصص
🆔 @qasas_school
نمیدانم حالش را دارید یا نه؟!
اما امشب میخواهم برایتان چارخط روضه بخوانم..
سراسر واقعهی کربلا، لبریز از صحنههایی است که روایت آنها یعنی روضه خواندن. از نحوهی شهادت یاران سیدالشهدا تا شکل به شهادت رساندن حضرت علیاکبر و حضرت عباس و از همه سهمگینتر، ماجرای گودال قتلگاه و...
همهی این لحظهها، دردناک و جانسوزند، اما بهنظرتان میتوانند سندی باشند بر مظلومیت سیدالشهدا و یاران شهیدش؟
لطفا سوال را از منظر یک شیعهی سینهچاک اهل بیت یا یک بچههیئتیِ پامنبریِ اهل روضه هفتگی نبینید! بروید بیرون دایرهی یک جنگ تاریخی بایستید و بدون دلبستگی به یک طرف ماجرا، بگویید آن همه توحشی که سپاه عمربنسعد در کربلا از خود نشان داد، آیا میتواند سندی قاطع باشد بر حقانیت و مظلومیت حسین و اصحابش؟
حتمی اگر چراغ وجدانتان کمی سوسو بزند، میگویید رفتارهای خبیثانه و سَبُعانهی یزیدیان علیه عاشوراییها، ولو نشانهی مظلومیت حسین و یارانش نباشد، گواه روشنی است بر ددمنشی و سیهباطنی عمربنسعد و سپاهش!!
دقت کنید! سند حقانیت حسین نیست ولی برهان خباثت دشمن اوست!
لطفا بیایید از تاریخ بازگردیم و برسیم به امروز. مثلا برویم در اتوبان کرج. تصاویر همه حاکی است از شهادت جوانی بسیجی به نام روحالله عجمیان به دست تعداد زیادی که شرورانه او را مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار میدهند تا آرام آرام جانش از کفش ربوده شود.
وجدانهای فقط اندکی بیدار، حتی اگر بگویند کشتن روحالله عجمیان حقش بوده، باز بر خباثت رفتار قاتلانش صحه نمیگذارند... رد میکنند و حتی رو برمیگردانند که دیدن این صحنهها سخت است چه رسد به ارتکابشان.
با دیدن فیلمها، خباثت قاتل معین شد، ولی مظلومیت مقتول چه؟
ولو ما با چشم خود ببینیم یکی را سلاخی میکنند، باز ممکن است پیش خودمان بگوییم: یعنی چه خبط و خطا و اشتباه و جنایتی کرده که او را اینچنین مستحق شکنجه میدانند!!
برای همین در کربلا، یک شهیدی وجود دارد که دربارهی او دیگر هیچ گمانهای نیست تا مظلومیتش انکار شود.
مقصودم علیاصغر شیرخواره است. اگر به من و شما بگویند در خیابان مردی را چندنفری زدند و کشتند، ولو برای لحظهای پیش خودمان فکر میکنیم: "یعنی چه جرمی کرده؟"
ولی برای طفل شیرخواره میشود جرم و جنایتی متصور شد؟ هرگز!
برای همین است که تا قیام قیامت علیاصغر، سند حقانیت و مظلومیت سیدالشهداست.
وگرنه روضهها و برگهایِ تاریخیِ حاکی از واقعهی کربلا که هیچ، حتی اگر فیلم گودال قتلگاه را هم نشان عدهای بدهند، باز آنها میتوانند به بهانههای مختلف انقلت بیاورند و طرف جلّادها را بگیرند. کمااینکه همین امروز چنین کرده و میکنند. اما هیچ کس نمیتواند بگوید گناه یک طفل شیرخواره چیست؟ برای همین است که قرآن میپرسد:
بأیِّ ذنبٍ قُتِلَتْ؟
#شهید_عجمیان
.
#سید_میثم
@Masihane
اظهار نظر یا اعمال نظر؟!
🔷 بیایید همین ابتدای متن یک تفاوتی بگذاریم میان «اظهار نظر» و «اعمال نظر». اظهار نظر یعنی من دربارهی موضوعی نظر خودم را ابراز و اظهار میکنم. در این موارد طبیعتا دوست دارم صدایم شنیده شود. اگر هم احساس کنم در بلبشوی صداها، صدایم به جایی نمیرسد، ممکن است دست به هرکاری برای شنیده شدن بزنم. شبیه کودکانی که وقتی بزرگترشان مشغول کاری است، هر جنگولکبازی برای جلب توجه او انجام میدهند. از داد و فریاد زدن، تا ایجاد سروصدا و پرت کردن و شکستن چیزی و حتی آسیب زدن به خودش یا آن بزرگتر. بزرگترهای مسئول و آگاه آنهایی هستند که پیش از رسیدن کار به جلب توجه از مسیرهای خطرناک، گوش خود را در اختیار فرزند خود قرار میدهند. اگر هم به هر دلیلی از گوش دادن غفلت ورزیدند و کار به جلب توجه کشید، اشتباه خود را با توجه کردن و شنیدن جبران میکنند و تلاش خود را برای نرسیدن فرزندشان به نقطهی پایان و آسیب رساندن به خود و دیگری به کار میگیرند. در این موارد خود فرزند هم با دیدن این همراهی و شنیده شدن معمولا کوتاه میآید.
🔷 اما «اعمال نظر» ماجرای دیگری دارد. آنجا دغدغه فرد صرفا شنیده شدن نیست. بلکه فراتر از آن عمل بر اساس نظرش است. یک گروه پنج نفره کوهنوردی را تصور کنید. برای عبور از گردنه سخت کوه هرکسی نظری میدهد. همه نظرها شنیده میشود اما گاهی پیش میآید یکی در آن بین، اصرار بر نظر خود ورزیده و میخواهد اعمال نظر کند. ولو چهار نفر دیگر مخالف باشند. اینجا فرد اگر داد بزند، فریاد بکشد، چیزی را پرت کند یا بشکند و حتی فراتر به خودش و دیگران بخواهد آسیب برساند، دیگرانِ آگاه و مسئول در برابر او چه باید بکنند؟ آیا باید اجازه دهند آن یک نفر بتازد و در برابر او کرنش کنند؟ یا با او درگیر شده و اجازهی آسیب رساندن به او ندهند؟ اینجا میشود گفت باید صبور بود؟ یا میشود گفت برای آنکه وی دست بردارد مطابق میل او عمل کرد ولو حرف غلطی بگوید؟
🔹 حوادث این چند ماه اخیر در کشور و اغتشاشات و آشوبها را میشود با این طبقهبندی دید: «اظهار نظر و اعمال نظر». عدهای از افراد آمده به خیابان، تلاش میکردند صدای خود را به مسئولان و بزرگترهایشان برسانند. اما عدهای دیگر درصدد اعمال نظر بودند. رسما آمده بودند برای براندازی. برای حذف. برای کشتن و نابود کردن. هم در شعار میگفتند و هم در عمل نشان میدادند. اینجا صحبت این نبود که طرف آمده نظر خود را بدهد، یا چون به او بیتوجهی شده با سروصدا و اعتراض و حتی زدن و شکستن، میخواهد شنیده شود! بلکه آمده بودند برای تغییر مطابق میل خود. بیتوجه به خواست اکثریت. آیا اینجا باید نشست و سکوت کرد؟ باید اجازه تاختن داد و کرنش کرد؟
🔹 اگر این است علی علیهالسلام باید در جمل مینشست تا طرف مقابل مستبدانه نظر خود را اعمال کند. اما حضرت درگیر شد و در درگیری کشتن امری اجتنابناپذیر است. آیا علی کشتن انسانها را دوست داشت؟ حاشا و کلا. اما به ما بگویید با اقلیتِ مستبدی که میخواهد اعمال نظر کند، چه باید کرد؟ با کسی که آمده برای جنگ، چه میشود کرد؟
بیایید توهمهای فانتزی را دور بریزیم..
#سید_میثم
@Masihane
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
سوده بنت زمعه.mp3
4.32M
🎙 بشنوید | سوده بنت زمعه
🗂 پرونده: ازدواج های تاریخی
📌 یکی از موضوعات مهمی که دستاویز برخی غرضورزان بوده و هست، موضوع ازدواجهای پیامبر اکرم است. متأسفانه آگاهی اندک بسیاری از ما دراینباره گزک به دست همان غرضورزان داده است.
📌 در ادامهی پروندهی پادکستهای مرتبط با ازدواجهای تاریخی، بناست از ازدواجهای پیامبر بگوییم تا چند و چون آنها برایمان روشن شود.
📌 آنچه اکنون میشنوید، روایتی کوتاه است از ازدواج پیامبر با سوده بنت زمعه.
#ازدواج_های_تاریخی
🆔 @qasas_school