eitaa logo
مفشوی یک انسان چندمنظوره
795 دنبال‌کننده
140 عکس
24 ویدیو
41 فایل
مفشو= کیسه‌ی قند یا کیسه‌ی حاوی انواع گیاهان دارویی [به لهجه‌ی کرمانی] انسان چندمنظوره= انسانی که چند کاربری مختلف داشته و انسانی که از هرچیزی که می‌گوید، چندین منظور دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 پزشکیان و ماراتاهای هند ▪️پزشکیان در فایل صوتی‌ای که ابتدا تکذیبیه مسئولان دولتی را به دنبال داشت می‌گوید: یک نهاد بین‌المللی بیاید و امنیت منطقه را تامین کند. این حرف مرا یاد قصه‌ی نامه ماراتاهای هندوستان به ملکه انگلیس انداخت. ▪️ماراتاها سلحشورانی بودند که ابتدا در برابر انگلیس و قدرت توپ‌ها و سلاح‌هایش مقاومت شایانی کردند اما در نهایت مغلوب ارتش انگلیس شدند. نوع روحیه دلاورانه آنها باعث شده بود که در روزهای پر تب و تاب پیوستن هندی‌ها به ارتش انگلیس آن هم به هدف سیر شدن شکم‌های گرسنه؛ ارتش انگلیس از پذیرفتن ماراتاها احساس خطر کند. ▪️اما گروه اندکی از ماراتاها بابت زندگی سختی که ذیل حاکمیت انگلیس بر هند تجربه می‌کردند به ملکه انگلیس نامه نوشتند: «ما افراد ماراته ساکن در ولایت بمبئی ورود زندگی‌بخش انگلستان را تجربه کرده‌ایم و در انتظار امتیازهایی هستیم که امپراتور بزرگ آن کشور به مردم ما خواهد داد. ملکه ویکتوریای نجیب، رسیدن افراد ما را به مقام‌های مهم ممنوع کرده است. ما هم چنین انتظاری نداریم؛ چون به خوبی تربیت نشده‌ایم و لیاقت این مقام‌ها را نداریم! اما با فروتنی درخواست می‌کنیم در ارتش یا پلیس استخدام شویم. اگر هم امکان ندارد به عنوان سرباز وارد خدمت شویم، حاضریم خدمتکار یا قاطرچی باشیم.» 🔺جمهوری اسلامی که به حق مدعی نظم جدید و نوجهان است امروزه رئیس دولتش (به هر شکل) کم مانده به برهم‌زنندگان وحشی نظم در دنیا بگوید: بیایید ما را اداره کنید. ما حاضریم قاطرچی شما باشیم. ⁉️ آیا آمریکا نباید فکر کند فشارها اثر کرده و پدال تحریم را برای تسلیم نهایی ایران بیشتر فشار دهد؟ 🆔 @Qasas_school
🔰 تکثرپذیری برای تفرقه یا وفاق؟! 🔸وحدت و وفاق میسر نمی‌شود مگر به پذیرفتن تکثرها. اما این تکثرپذیری معطوف به دو غایت است. به بیان روان‌تر، پذیرفتن تفاوت‌های فکر و سلیقه، به دو منظور است. گاهی شما در یک جامعه انواع سلایق و افکار را می‌پذیری و به آنها رسمیت می‌دهی تا جامعه احساس یکدست‌بودگی نکند و از این فرصت برای تثیبت قدرت خویش بهره ببری. گاهی بعکس انواع سلایق و افکار رسمیت می‌یابند تا با شناخت توانایی یکدیگر در راستای نواختن آهنگی واحد اقدام کنند. 🔹فرض بگیریم شما بنا دارید در یک جامعه حکومت کنید. بنای شما هم تامین منافع شخصی یا حزبی خودتان است. مردم اگر تکه‌تکه باشند و وحدتی میان آنها نباشد، بر منفعت‌طلبی شما و استثمار خودشان توان شوریدن ندارند. به راحتی سرکوب می‌شوند. پس برای آنکه وحدتی شکل نگیرد، شما به عنوان حاکم باید همواره بر تفاوت‌ها تاکید کنید. شبیه آنچه انگلیس در هند مرتکب شد. در هند مسلمان و هندو هر دو پذیرفته شدند اما در راستای تاکید بر اینکه «دیگری» غیر از «تو» است. مبادا در یک جبهه قرار بگیرید. درنتیجه انگلیس آنگاه که با قیام مردمی مواجه شد، از همین تکثرپذیری معطوف به تفرقه‌افکنی سیک‌ها را به جان هندوها و این هردو را به جان مسلمانان انداختند. تکه‌تکه بودن مردم مساوی با تثبیت قدرت حاکمیت انگلیس بود. پیش از جماعت انگلیسی هم فرعون چنین تکثرپذیری را دست‌مایه تفرقه کرده بود: «جعل اهلها شیعا»، اهل زمین را گروه‌گروه کرده بود چون «علا فی‌الارض»، در زمین برتری خود را می‌خواست و تامین منافع خویش. در مقابل تلاش‌های انگلیس، گاندی سعی داشت با پذیرفتن تکثرها و به رسمیت شناختن هندو و مسلمان و... یکپارچگی و وحدت مردم را به ارمغان آورد. نوعی تکثرپذیری معطوف به غایت هم‌آهنگی. مانند آنکه شما در ارکستر خود، انواع سازها از تار و گیتار و سنتور و پیانو و کیبور و تنبک و... را در عین تفاوت به رسمیت می‌شناسید تا از ظرفیت آنها برای نواختن یک آهنگ بهره ببرید. 🔺هردو این‌ها تکثرپذیری است اما معطوف به دو غایت: تفرقه‌افکنی و هم‌آهنگی. پس هر تکثرپذیری برای ایجاد وفاق نیست و ایجاد وفاق و وحدت هم زمانی از یک شعار توخالی درمی‌آید که بنای دادن آهنگ واحد به تکثرها را داشته باشد. @Masihane
امام سجّاد(عليه‌السلام) در صحيفه سجاديّه، دعاى 38 مى‌فرمايد: «اَللّهُمَّ اِنّى اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ مِنْ مَظْلُوم ظُلِمَ بِحَضْرَتى فَلَمْ اَنْصُرْهُ، وَ مِنْ مَعْرُوف اُسْدِىَ اِلَىَّ فَلَمْ اَشْكُرْهُ، وَ مَنْ مُسِىء اِعْتَذَرَ اِلَىَّ فَلَمْ اَعْذِرْهُ» پروردگارا! در پيشگاه تو از سه چيز عذرخواهى نموده، و پوزش مى‌طلبم: 1. از مظلومى كه در حضور من مورد ظلم و ستم قرار گرفته، و ياري‌اش نكردم. 2. از كسى كه خدمتى به من كرده، و من از او قدردانى و تشكر ننمودم. 3. و از شخص خطاكارى كه در حق من بدى كرده و عذرخواهى نمود، ولى عذر او را نپذيرفتم. https://eitaa.com/nahj_ostadkamali
🔰 موش‌ها از دیر باز یهودیان (نه کلیمیان) را موش خطاب می‌کردند. ویژگی موش این است که برای رشد نکردن دندان‌هایش، باید مُدام درحال جویدن باشد. این است که یک موش در خانه‌ی من و شما، گاهی چیزهایی می‌جود که اساسا خوردنی نیستند. مثل فرش و لباس و... طبیعت موش، جویدن مُدام است برای حفظ خود در مدار زندگی. ولو سیر باشد. دشمن صهیونیستی چون موشی است رخنه کرده در منطقه. جویدن مدام، اشتغال اوست. جویدن برای سیری نه، جویدن برای جویدن. آنها حیوان خانگی نیستند که صبح‌به‌صبح برای‌شان تدارک غذا ببینیم و در مقابل آنها دست از جویدن فرش و لباس بردارند. موش‌های دزدخانه، متوقف نمی‌شوند مگر با افتادن به دام مرگ. @Masihane
⁉ آیا رهبرانقلاب می‌خواهد ایران وارد جنگ مستقیم با اسرائیل شود ولی مسئولان دولتی همراهی نمی‌کنند؟ آیا فرماندهان نظامی درحال تحمیل نظر محتاطانه خود به رهبری هستند؟ 🔴 این دوگانه‌های «نظر رهبری و نظر مسئولان لشکری و کشوری»، صرفا ساخته ذهن تحلیل‌گرانی است که اصل ورود به جنگ مستقیم با اسرائیل را یک تصمیم درست، منطقی و منطبق با تکلیف الهی قلمداد می‌کند ولی چون از تخطئه رهبرانقلاب پرهیز دارد، به کلیشه‌ی خامنه‌ایِ تنها و غریب روی می‌آورد که کسی به فرمان او گوش نداده و اکنون کشور دچار عقب‌نشینی غیر تاکتیکی شده است. 🔵 با این حساب اگر گزاره‌ی «درست و منطقی بودن جنگ مستقیم با اسرائیل» زیر سوال رود، آن‌گاه خلق دوگانه‌ها و کلیشه‌ی خامنه‌ای تنهاست، رنگ می‌بازد. برای غیرمنطقی بودن جنگ مستقیم هم کافی است به شرایط نگاه کنیم: 1⃣ مقبول نبودن جنگ مستقیم نزد عامه مردم و عدم میل و مطالبه مردمی در این راستا (مردم عنصر بسیار تعیین کننده‌ای هستند در ورود به جنگی که ابدا شبیه جنگ با عراق در دفاع مقدس نیست). 2⃣ متفاوت بودن صحنه کنونی نبرد با دوران مبارزه با داعش در سوریه و عراق (بماند که همانجا نیز مدت زیادی طول کشید تا مردم حضور مستشاری ایران را در خارج مرزها پذیرفتند). 3⃣ تلاش جمهوری اسلامی طی سال‌های اخیر برای تعیین نقش خود در حمایت از جبهه مقاومت (هم جمهوری اسلامی و هم جبهه مقاومت، نقش ایران را شبیه نقش آمریکا به صورت آینه‌وار قلمداد می‌کند. درنتیجه آمریکا تمایل قابل درکی برای درگیر کردن ایران توسط اسرائیل به عنوان نیروی نیابتی خود دارد که نوعی برهم زدن سطح طرف‌های جنگی و بی‌مقابل شدن آمریکاست). 4⃣ اسرائیل برای موجودیت خود می‌جنگد درحالیکه ایران برای موجودیت خود نمی‌جنگد(نیازمند کمی تفصیل است اما با قدری تامل متوجه تفاوت مهم و تعیین کننده‌ی این دو انگیزه خواهیم شد). 5⃣ وجود طرح‌های بلندمدت علیه اسرائیل که جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر برای آن هزینه بسیار داده و دارای ابعاد سیاسی و اقتصادی است و جنگ مستقیم این ابعاد را به حاشیه برده و آن طرح‌ها را خنثی می‌کند. 6⃣ در اسرائیل صهیونیست‌ها هرلحظه و هر روز در شرایط جنگی به سر می‌برند و همه امورات داخلی و خارجی آنها معطوف به جنگ شده، درحالیکه ایران از شرایط جنگی دور مانده و پروژه‌های مهم امنیتی، نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را در موازات پشتیبانی از جبهه مقاومت پیش می‌برد. 🔺علاوه بر همه‌ی این موارد ایران برای یک جنگ تمام عیار علیه قدرت جنگی بی‌رحمی مانند اسرائیل، نیازمند تامین صدها مولفه است که با تصورات فانتزی بسیاری از مطالبه‌کنندگان فاصله فراوانی دارد. به ویژه آنکه در سالهای اخیر بیش از مهم شمردن اراده‌ی انسان مقاومت، روی امکانات مادی مانور رسانه‌ای داده و فانتزی ساخته‌ایم. 🔴 نکته مهم آنکه در عین منطقی نبودن جنگ مستقیم با اسرائیل باید کشور با تمام توان برای دو چیز برنامه‌ریزی و اقدام کند: 1- انتقام از خون شهید هنیه. 2- واداشتن آمریکا برای قلاده زدن بر سگ صهیونیسم (به یک معنا ایجاد بازدارندگی). 🔵 در پایان تاکید می‌کنم این متن وجود سلایق و نظرات و روحیه‌های مختلف در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری برای ورود جنگ مستقیم را انکار نمی‌کند. چه بسا مسئولانی که بترسند و چه بسیار فرماندهانی که احتیاط غیرعقلانی به خرج دهند. اما مبنای ساختن دوگانه‌های: «رهبری و مسئولان دولتی» یا «رهبری و فرماندهان ترسو و محتاط» قابل خدشه است. @Masihane
در باب جور دیگر دیدن صحبت پزشکیان و اعتماد به آمریکا @Masihane
🔰 قصه‌ی ثبات در منطقه و «مُلک لایَبلی» ✍🏻 سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🔹هر انسان عاقلی به ثبات محیطی که در آن زندگی می‌کند علاقه دارد و از آشوب می‌پرهیزد. چون در یک فضای آرام و با ثبات می‌شود برای خیلی چیزها برنامه ریخت، از جمله اقتصاد! 🔸از همین رو شیطان، آدم را با میل به ثبات می‌فریبد: فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لَا يَبْلَىٰ. ای آدم می‌خواهی تو را به سوی درخت جاودانگی و مُلکی که هرگز کهنه نشده و بلاء نمی‌بیند راهنمایی کنم؟ 🔹کیست که نخواهد مالک مُلکی شود کهنه ناپذیر؟ حاضر در سرزمینی همواره در ثبات و بی‌کشمکش؟ دور از آشوب و نیرنگ و جنگ؟ آسوده از درگیری و بلاء؟! وسوسه‌انگیز است که شیطان می‌تواند به وسیله آن آدم ابوالبشر را وسوسه کند و بگوید: راه دستیابی به چنین مُلکی، خوردن از میوه‌ی ممنوعه است. 🔸...و کیست که نداند خوردن از میوه‌ی ممنوعه آغازی بود برای گوش به فرمان کردن آدم و وابسته کردن او به دانستنی‌های ابلیس. پس آدمی خورد و چشمش به جهان دون باز شد: فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا. سپس احساس کرد چیزی از او نمایان شده که مایل نیست عیان باشد. آدم غرقش نشد. به حکم فطرت برگی چید و اندام جنسی خود را پوشاند. 🔹اولین آموزه‌ی ابلیس و آغازین وسوسه‌ی او، حریم آدم را نقض می‌کرد. آدم بدون حریم، حرمت هرکسی را خواهد شکست. عصیان همین است که فرمود: وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ. اما آدم عصیان را به طغیان نرساند. حریم خود را نقض کرد اما حرمت دیگری را نشکست. پس توبه‌کار شد و هدایت طلب کرد. خداوند پذیرفت ولی لاجرم هبوط اتفاق افتاد. "مُلک لایَبلی" که نیامد هیچ، پای آدمی به جهان تغییر و تغیّرها گشوده شد. 🔸پیش از این خدا گفته بود ای آدم تو در جایی هستی که نه گرسنه می‌شوی و نه عریان: إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ. نه تشنه می‌شوی و نه نیازمند: وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ. ثبات مگر همین نبود؟ آیا آدم چیزی را که داشت فروخت تا چیزی را بخرد که داشت و فروخت؟ ثبات را داد برای به دست آوردن ثبات؟ آری! سرابی آمد و آب را بُرد. 🔹اکنون در وادی دنیا و در منطقه‌ی ما شیطان مجسمی به نام آمریکا وعده ثبات می‌دهد و وسوسه می‌انگیزد. به شرط آنکه میوه‌ی ممنوعه‌ای را گاز بزنیم به نام: «عادی‌سازی روابط با ». اینجا نیز داستان فریب آغازین موبه‌مو تکرار می‌شود. آیا به وسوسه شیطان بزرگ دل بسپاریم و چشم‌مان به جهان دون باز شود؟ سپس حریم بدریم و حرمت بشکنیم؟ آیا همانی که ثبات را از منطقه ما گرفت، بناست بُن‌مایه‌ی ثبات شود؟ همان صلحی که همه صلح‌ها را بر باد داد، بناست در منطقه صلح بسازد؟ حاشا و کلا!! 🔸 : در این منطقه‌ی ما، اساس مشکل ــ که این درگیری‌ها و جنگها و نگرانی‌ها و دشمنی‌ها و مانند اینها را به وجود می‌آورد ــ ناشی از حضور همان کسانی است که دم از صلح و آرامش منطقه می‌زنند؛ یعنی آمریکا و بعضی از کشورهای اروپایی. اینها اگر شرّشان را از این منطقه کم بکنند، بدون شک، این درگیری‌ها، این جنگها، این برخوردها بکلّی از بین خواهد رفت و کشورهای منطقه می‌توانند خودشان را اداره کنند، منطقه‌شان را اداره کنند، با هم با و سلامت و عافیت زندگی کنند. 🔺پ.ن: کاش آن کشورهایی که «سوآت»شان نمایان شده، توبه کنند و در پی فطرت خویش، برگی بجویند. کاش عصیان را به طغیان نرسانند. اینگونه شاید هبوط کنند اما سقوط نخواهند کرد. 🆔 @Qasas_school
🔰 تمنای مرگ| چندخط درباب چالشی که برای اسرائیل آفریده‌ایم! تحلیلی که درباره‌‌ی وجود دارد این است که اسرائیل نتوانست بزند. من از یک منظر با این تحلیل موافق نیستم؛ چون معتقدم اسرائیل هم توان زدن را دارد و هم تمایلش را. واقع‌بین که باشیم می‌دانیم این دشمن وحشی می‌تواند از بیت رهبر تا اجتماع مردم را بزند. می‌تواند هواپیمای حامل رئیس‌جمهور را در سفر پرخطر قطر بزند یا وزیر امور خارجه را در خاک لبنان ترور کند. تمایل به این ترورها را هم دارد. این را در یک‌سال اخیر با چندده‌هزار شهید فلسطینی راحت می‌توان ثابت کرد. همین فردا هم می‌تواند هر نقطه‌ای از ایران عزیز ما را بزند. تکرار می‌کنم که تمایلش را هم دارد. پس ما امروز با اجتماع در نماز جمعه‌ی میلیونی چه چیزی را به چالش کشیدیم؟ باید برای پاسخ، ماهیت اقدام رهبری برای خطبه‌خوانی، اجتماع پرشور مردم و خطرپذیری مسئولان را درک کرد. این همه در این دوسه‌روز اخیر یعنی ایران در سه سطح رهبری، مسئولان و عامه‌ی مردم آماده‌ی شهادتند و از مرگ هراسی ندارند. چیزی که در میان صهیونیست‌ها غائب است همین روحیه‌ی شهادت‌طلبی است. قرآن از این حالت روحی و این عزم عظیم به "تمنای موت" یاد می‌کند. در سوره‌ی جمعه که از قضا باید در نماز جمعه خوانده شود، خداوند به یهودیان می‌گوید: آیا مدعی هستید که از اولیاء خدایید؟ پس تمنای مرگ کنید! هرگز... هرگز چنین نخواهید کرد چون شما ستمکارید. آنچه ما امروز به چالش کشیدیم نه توان نظامی و نه میل به وحشی‌گری اسرائیل، که تمنای مرگ آنها بود. از این دشمن هار، هر چیزی برمی‌آید. مگر اینکه نمی‌تواند هرگز در سطح رهبری، مسئولان و عامه‌ی مردم اینگونه به عرصه‌ی "مرگ و زندگی" بیاید. در این نبرد هم کسانی پیروزند که شهادت‌طلبی را مشق کرده‌اند نه آنها که جرأت تمنای مرگ را ندارند. @Masihane
🔰 پیمان ابراهیم و عهد ابوابراهیم روند عادی‌سازی رابطه میان کشورهای اسلامی منطقه با سرطان بدخیمی به نام اسرائیل، منجر شد به " ". اما ناگهان ابوابراهیم برخاست و در ۷ اکتبر، را به پا کرد تا پیمان ابراهیم یک آلترناتیو داشته باشد به نام عهد ابوابراهیم! از آن روز به بعد کشورهای منطقه باید انتخاب کنند طرف پیمان ابراهیم می‌ایستند و هیزمی می‌شوند بر آتش نمرود زمانه و هولوکاستی می‌سازند برای فلسطین و فلسطینی یا عهد ابوابراهیم را تجدید می‌کنند و فتنه‌ی آدمیت‌سوز صهیونی را می‌برند به مسیر"بردا و سلاما" که تنها مسیر بازیابی صلح و آرامش است. اما... آیا از کشورهایی که کوره و تنور اقتصادشان گرم است به همین آتش نمرود، می‌شود توقع تجدید عهد ابوابراهیم داشت؟ من گمان می‌کنم اینها خدایی کدخدای جهان را بر دنیای دون خود پذیرفته‌اند و تا افول این خدای وهمی را نبینند، همچنان دوستش خواهند داشت. اینجاست که راهبرد کلان می‌شود شکستن بت آمریکا و نشان دادن افول این تمدن متوحش تا مسلمانان یکبار دیگر ابراهیم‌وار زمزمه کنند: لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ (انعام/۷۶) جمهوری اسلامی در این ماجرا، فراتر از ایستادن در طرف درست تاریخ که حمایت از مظلوم است، در جغرافیای جنگی هم جای درستی ایستاده؛ مقابل آمریکا. @Masihane
همین که بمیریم، مُردار می‌شویم و مردار عفنی است که باید دفنش کرد و روی مدفنش سنگ کشید تا حتی نمی به بالا پس ندهد. برای رهیدن از "مُرداری"، چاره چیست جز "کلمه شدن" و "خون گشتن"؟ مگر کسی می‌تواند خون را بکشد چون پدیداری خون از کشتن است؟ و مگر کسی می‌تواند کلمه را در خاک کشد آن‌گاه که رفعت یابد و بالا رود؟ نسبت کلمه و خون، نسبت مسیحا و یحیاست در کلام وحی و نسبت زینب و حسین در تاریخ! اکنون غزه نه در حال خون دادن که در حال "خون شدن" است و چون هنوز از ما به این مسیر راهی نیست، کاش کسی بگوید طریقه‌ی کلمه‌گی را!! پ.ن: چون رفتن سرخ نمی‌شاید، پس رفعت سبز چگونه باید؟ بعدتر.نوشت: کلمه شدن غیر از کلمه گفتن و خون گشتن سوای خون دادن است! ۱۷ آبانِ سالِ۳ @Masihane
ابتر کردن «داشت و انباشت» دشمن 1⃣ کوثر را گفته‌اند: «خیر کثیر». خب یعنی چه؟ آیا به معنای کثرت و زیاد بودن امکانات، نفرات، اعتبار و آبرو، نعمات و... است؟ نه!!. «خیر کثیر» یعنی داشتن طرحی کلان که ثمره‌ی تمام داشته‌های رقیب و دشمن را هم برای خود بردارد. ساده‌ترش یعنی دشمن سال‌ها زحمت بکشد، نیرو و عِدّه و عُدّه جمع کند، سپاه و ارتش بسازد، نهادهایی تدارک ببیند، مرزهای دانش خود را جابه‌جا کند بر تکنولوژی خود بیافزاید، ولی تو طرحی بریزی که ثمره‌ی همه‌ی «داشت‌ها و انباشت‌ها» به جانب تو سرازیر شود. در این چنین موقعیتی است که دشمن تو، ابتر و ناقص و بی‌ثمر می‌ماند و تو از زمین امکانات و زمینه‌ی تلاش‌های دشمن خویش، بهره‌های فراوان درو می‌کنی و در آنی از «تکاثر» او به «خیر کثیر» می‌رسی! چون بند اسارت دشمن و قید اطاعت گردن‌کشان را از عهده و گُرده آن همه منابع طبیعی و انسانی برمی‌داری و کوثر همین است. 2⃣ مثلا سالهای متمادی شیطان تمام داشته‌های خود را به کار می‌بندد و یک جبهه تاریخی عظیم علیه حق شکل می‌دهد و دستی پربرگ را روی میز خویش می‌چیند ولی در چشم برهم زدنی، تمام ورق‌ها به نفع حق و حقیقت برمی‌گردد. چنین دشمن بی‌ثمر و ابتر مانده‌ای حتمی خشمگین می‌شود و کینه‌توز. خدا به آن می‌گوید: «شانئ». چنانچه ابلیس گمان می‌برد ثمره 6هزارسال عبادتش (نماد کثرت) را به وقت تعیین خلیفه‌ی خدا بر روی زمین می‌چیند ولی ثمره آن همه عبادت عائد آدم شد. ورق‌ها به نفع او برگشت و از ابلیس چیزی نماند جز دشمن کینه‌توزی که قسم خورد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» (ص/82). 3⃣ روایات می‌گویند «کوثر» یا همان «خیر کثیر» فاطمه است. این روزها دغدغه‌ی من شده یک چیز: «نشان دادن طرح کلان خدا و رسول در تاریخ» و یافتن شواهدی مبنی بر اینکه چگونه فاطمه تمام ورق‌های دشمن و «داشت و انباشت» او را به نفع حق و حقیقت برمی‌گرداند که در نتیجه «عدوّ»، «شانیء» می‌شود و کینه‌توز، و این کینه‌ی شتری حتی وقتی در کربلا به فجیع‌ترین شکل ممکن سر باز می‌کند، باز التیام آتش و دوزخ درون سینه‌هاشان نیست؟! فاطمه در تاریخ با چه طرحی، مُهره‌های شیطان را از قید و بند اسارت و اغواء می‌رهاند و «احتناک» و افسار را از دهان و برهان خلق برمی‌دارد و با مِهر خویش مُهر از قلوب برمی‌کَنَد و «فکّ رقاب» می‌کند تا آن‌ها برگردند و بروند و برویند... و درنتیجه خیر، کثیر شود و به کوثر رسد و شرِّ تکاثر، کاستی یابد؟ پ.ن1: کاش خود حضرت زهرا عنایتی کند برای یافتن برگ‌هایی از تاریخ که آینه‌ی نمایاننده‌ی طرح کوثر او شود! ورنه دست ما همچنان کوتاه و خرما بر نخیل... پ.ن2: امروزه نیز «مقاومت»، اسرائیل را با آن همه تکاثر و کثرت «داشت و انباشت»، ابتر کرده و ما هنوز نمی‌فهمیم چگونگی‌اش را هرچند می‌بینیم هستی‌اش را. @Masihane
🔰 شیعه‌ی بنی‌اسرائیلی | صفر 🔸مقدمه اول: اصطلاح "ایرادات بنی‌اسرائیلی" را کمابیش جامعه‌ی ما می‌داند. این اصطلاح اشاره به ایرادهای قوم بنی‌اسرائیل دارد آن زمان که با کلیت طرح حضرت موسی همراه نبود و همواره در پی هر سیاست و حکمی، چون‌وچرا می‌کرد. 🔹مقدمه دوم: در روزهایی به سر می‌بریم که بلیه‌ی ایرادات بنی‌اسرائیلی به بخشی از جریان حزب‌الهی و طرفداران نظام سرایت کرده. درعین آنکه نقدهای بسیاری می‌توان به عملکرد نظام داشت اما الحق که برخی ایرادات از بیخ‌وبُن بنی‌اسرائیلی است چون برخی از حزب‌الهی‌ها هنوز کلیت طرح نهضت اسلامی و امتداد آن یعنی نظام اسلامی را درک نکرده‌اند. 🔸مقدمه سوم: به‌مرور یادداشت‌هایی منتشر خواهم کرد با نام "شیعه بنی‌اسرائیلی"! لفظ شیعه در اینجا به معنای پیرو و طرفدار است. اما این پیرو و طرفدار، بنی‌اسرائیلی است چون طرحی را که ظاهرا دنبال می‌کند، عمیقا و به‌درستی نشناخته و این فقدان شناخت سر بزنگاه‌های حساس، مثل دم‌خروسی بیرون می‌زند. 🔹مقدمه چهارم: هرچند ضرورت پیش کشیدن این بحث از زمان کرونا و تن‌دادن نظام به واکسیناسیون پدید آمد و بعدها در انتخابات ریاست‌جمهوری پررنگ‌تر شد؛ لکن حوادث، مطالبات و تحلیل‌ها حول مقوله‌هایی مانند و نشان داد این بحث ضرورتی صدچندان دارد. مصداقی‌تر بخواهم بگویم وقتی عده‌ای در تحلیل‌ها سران لشکری و کشوری را به کم‌کاری و حتی خیانت متهم کردند، بنی‌اسرائیلی بودن ایرادات برایم وضوح بیشتری یافت. 🔺پس به مرور یادداشت‌ها را با عنوان شیعه‌بنی‌اسرائیلی منتشر خواهم کرد و اگر هم‌درد و هم‌نقدیم یا خدای ناکرده مورد نقدید، این حرف‌ها تقدیم شما باد! @Masihane