#فلسفه
#اخلاق
#ارسطو
« اخلاق نیکوماخوس ، سعادت و فضیلت »
ارسطاطالیس [ ۳۳۲ قبل از میلاد ] مشهور به ارسطو ، آثار مختلفی در زمینه اخلاق دارد . معروف ترین آنها «أخلاق نیکوماخوس[ بعضی نیکوماخُس نیز نوشته اند] » است. او مباحث مختلفی در خصوص تقسیم حکمت به نظری و عملی ، و تقسیم حکمت عملی بر اساس ساحات مختلف بشری ، فرد ، خانوده[ اجتماع ] و جامعه به أخلاق ، تدبیر منزل و سیاست مُدُن مطرح کرده است. و اخلاق عملی را در این سه بخش تسرّی داده و از آن سخن گفته است.
ارسطو دال مرکزی اخلاق خود را « سعادت » میداند و برای دستیابی به سعادت به دنبالِ تعریف « فضیلت » می رود ، تا به وسیله آن ، بتواند راههای وصول به سعادت را بیابد . این طرح تا قرون بسیاری ، حرف اوّل نگاه اخلاق گرایانه به فرد ، خانواده و جامعه بود . تا جایی که در حکمت اسلامی نیز جا خوش کرد . فارابی و بوعلی به تبعیت از او ، سعادت را [ البته با گستره بیشتری ] دالّ مرکزی مدینهء فاضله میدانستند.
ارسطاطالیس معتقد است؛ سعادت از جمله گزاره هایی است ، که جمیع ابنای بشر آن را می دانند و به آن اعتقاد دارند ، اما تمام اختلاف آنها بر سر مصداق و البته مفهوم فلسفی آن است. او شاید اولین نفری باشد ، که بعضی مسائل دخیل در سعادت را به نحوی « بذات » ، برای انسان ثابت می داند و سیرِ او در اخلاق را به سوی مطلوبی میبیند که « فینفسه » مطلوب باشد ، نه آن که به دلیل چیزی دیگر مطلوب شده باشد .
او در نیکوماخوس می گوید: « در نامِ این خیر، بیشتر مردم اتّفاق نظر دارند و همه، اعم از عوامالنّاس و نخبگان و تربیت یافتگان، آن را « سعادت » مینامند. و زندگی نیک و رفتار نیک را با سعادت برابر میشمارند. امّا در اینکه سعادت چیست، عقاید گوناگونی وجود دارد و میان تودهی مردم و تربیت یافتگان اختلاف نظر حکم فرماست. »
اگر چه انسان فضیلتمند ، خود حظِّی وافر از سعادتمندی برده است ؛ اما ، همین فضیلت میتواند مسیر را برای دستیابی به دیگر سعادات و استواری در آن هموار و بلکه ایمن کند : « فضیلت ، ملکهای است که حد وَسَطی را انتخاب میکند ، که برای ما درست، و با موازین عقلی سازگار است . حد وسط، میان دو عیب، یعنی افراط و تفریط قرار دارد. و در حالی که رذیلت، در حوزهی عواطف و اعمال از آنچه درست است و باید باشد ، عقب میماند یا از آن تجاوز میکند . [اما] فضیلت، حد وسط را مییابد و میگزیند . بدین جهت، فضیلت از لحاظ ماهیّت و تعریف، حد وسط است و از حیث نیکی و کمال، والاترین ارزشها».
مسعودرحمانی