مسجود
« محمّد داراشکوه و تعاملگرایی فلسفی »
#تعامل_گرایی
#فلسفه
#هندویسم
#اسلام
« محمّد داراشکوه و تعاملگرایی فلسفی »
تعامل گرایی(Interactionism) یکی از جریاناتی است که با عناوین مختلف در موقعیّتهایِ مختلفِ بشری و در ساحت عملگرایانه نمودهایی داشته است. امّا چندسالی است ، نظریّهای تحت عنوان « تعامل گراییِ فلسفی» در ایران توسّط محقّق ارجمند استاد دکتر ایزدپناه مطرح گردیده ، که بجای تعامل در ایدئولوژی و باید نباید ها ، تعامل در عرصهیِ فکر و اندیشه ، و از آن بالاتر در فلسفه و جهانبینی را محور این ایده و جریان قرار داده است.
این نظریه از چند جهت ارزش دو چندان پیدا میکند؛ یکی آنکه، مکتب تعامل گرایی گامی فراتر از پلورالیزم و تکثّرگرایی است. چرا که ، قبول تکثّرگرایی در نهایت به پذیرشِ احتمالِ صادق بودن نظرات دیگران و مخالفین میانجامد، امّا در نگاه تعامل گرایانه، علاوه بر محتمل دانستنِ صدقِ گزارههای دیگران، در پی راهکاری جهت پیوند یا مخرجِ مشترک یافتن و در نهایت تعامل فکری_فلسفی با آن است. دوم آنکه، ثمره پراگماتیک و عملگرایانه پلورالیزم ، در نهایت ختم به اخلاق و احترام به نظر مخالف و نفی تحکّم قرائت رسمی میشود، اما تعاملگرایی نه فقط احترامات اخلاقی را ارج مینهد، بلکه پیوندِ عملی نیز با آن برقرار میکند. بدین سان ؛ جامعه از حالت یکسانبودن به کیفیّت یکپارچگی و همپوشانی تغییر فرم میدهد.
در این خصوص ، بنده در جلسهای که خدمت استاد ایزدپناه بودم ، به ایشان عرض کردم : یکی از مهمّترین نکاتی که باعث قبول شدن یک نظریّه در بین اهل فضل میشود ، اتّکای آن گفتار بر مصادیقِ تاریخی آن سخن است. از این رو باید مصادیق تاریخی_عملی نظریه تعاملگرایی را پیدا کرد و نقاط ضعف و قوّت ایشان را بررسی نمود. از زمره آنان ؛ مرحوم سیّد مرتضی و خواجه طوسی است.
یکی از مهمّترین تعامل گرایان تاریخ محمّد داراشکوه( ۱۰۶۹_۱۰۲۴ ) از شاهزادگان سلسلهی گورکانی در شبه جزیره هند است. وی کتابی فارسی با عنوان مجمع البحرین دارد. در آن به وحدت بین اسلام و هندوئیسم میپردازد. این اثر کوتاه ، به قرابتها و سپس تعاملهای بین آموزهها و مفاهیم صوفیگری و ویدانته اختصاص دارد. مرحوم داریوش شایگان در کتاب هندو و عرفان اسلامی به تفسیر [ و یا شرح ] این اثر میپردازد.
دکتر سیّد محمد جلالی نائینی در مقدمهی تحقیق خود بر مجمع البحرین میآورد : « [ این کتاب را ] به منظور ایجاد تفاهم و نزدیکی فکری و معنوی و همچنین همزیستی مسالمت آمیز ، میان پیروان مذهب هندو و دین اسلام فراهم آورده است. [ و در ادامه مینویسد:] تا با صفا و سازش بتوانند، در محیط آرام و صلح و سلم زندگی کنند و در مذهب و عقیدهی خود آزاد باشند و از نظر مسلمانان زنگِ بت پرستی از چهره عوام هندو زدوده گردد و هردو طایفه ، به عنوان دو ملّت موحّد و یکتا پرست شناخته شوند».
دقّت شود که ایشان برای آنکه بین دو ملّت، سازش برقرار کند، بجای سخنان ایدئولوژیکی ، سخن از قرابت فکری و معنوی زده است. این امر نشان دهنده آن است که او پیوند در فلسفه را ریشهای تر و مهمّتر از باقی پیوندها دانسته است. علیهذا داراشکوه مباحثی همچون ؛ عناصر خمسه ، حواس ، روح و نفس ، اسماء ، مسأله رؤیت ، عوالم اربعه ، برزخ ، قیامت و بی نهایت بودن ادوار را بیان می کند، که تمامی آنها از مسائل مهمّ فکری-فلسفی تاریخ بشر میباشند.
مسعودرحمانی
https://eitaa.com/joinchat/1458372640C19d19bdd5a