۱۸ دی ۱۳۹۸
۲۰ دی ۱۳۹۸
#تصدقت_گردم #مولانا
تصدقت گردم!
مولانا جلال الدین بلخی در بیتی چنین آورده؛ "بگذاشتیَم و غم تو نگذاشت مرا!" شرح این تک بیت راحقیر بدین صورت فهم کرده ام؛
"بگذاشتن" آنچنان که حکیم دهخدا بیان کرده و از مصادر مختلفه ی زبان پارسی بدست می آید، معنایی غیر از "وضع و قرار دادن" میدهد و آن معنای "رها کردن" است. در زبان عربی آنچه معنای رها کردن دارد، مصدر "انخفاض" است. هر رها کردنی فرع آنست که در ما قبلِ رها گشتن، پیوستی بوده و آن پیوست با گسستی مواجه شده است!
حال قرآن کریم که مثنوی معنوی شرح آفاقی آن در قوس نزول و دیوان شمسِ مولانا شرح اسم الله و تفسیر انفسی در قوس صعود است، وقتی درباره حقیقت انسان سخن میگوید، وی را مجعول خدا میخواند؛ "انی جاعل فی الارض خلیفتهََ". این جعل انسان دقیقا بر خلاف انخفاض و رها کردن است چرا که در جعل شرط است،که جاعل آن را ولو در عالم اعتبارات رها نسازد و آن را برای فهم عرفِ عقلایِ دیگر رها نکند تا مجعول بتواند خواست جاعل را آنچنان که تمام است، به ظهور رساند! همانطور که لفظی که جاعلی جعل کند و استعمالی رخ ندهد ابتر است!
ای بفدایت!
شارحین مثنوی و دیوان شمس بدرستی فهمیده اند که "بگذاشتیَمِ" مولوی رابطه ای عمیق با نی در "بشنو از نی چون حکایت میکند" دارد، اما آنچه دقیق و زیرکانه فهم نشده معنای نی و معنای رها کردن است!
تصدقت گردم!
نی را آدم ابوالبشر گفتیم، "بگذاشتیَم" نیز حرف دل نی است، که بعد از فراق با اصل خویش نای عاشقانه سر میدهد.آری! آدم پس از انقطاع از عالم خیال و سردرگمی در نشئه ی ناسوت خود را در کوچه پس کوچه هایِ دنیای بی شهر و آبادی یافت! و این غم فراق هیچگاه اورا رها نکرد، تا آنجا که وحی شکل گرفت و شریعت انسان آغاز گشت!
#محمدمسعودرحمانی
۲۰ دی ۱۳۹۸
سید علی حسینی خامنه ای امروز نیز این را اثبات کرد که از تمامیِ هوادارنش، واقع بین تر و هوشیار تر است ، او واقعا مصداق قاده الامم و ساسه العباد است! و شاید او باهوش ترین سیاست مدار باشد!
ندیدید یک هفته اخیر طرفدارانش(بعضی)با چه هول ولائی، چندین هزار تحلیل چرت و پرت کردند، که آقا فلان میگوید و بیسار!
و ندیدید که به اصطلاح براندازم ها میگفت قرار است خطبه خوان وداع شود؟
او اما باز قدرت را به موازنه کشاند! جوری که در پرِ طرفدارن و مخالفان گویی توامان زده باشد. نه آتش شد بر خرمن هواداران و نه بنزین برای شعله های آشوب!
۲۷ دی ۱۳۹۸
۱ بهمن ۱۳۹۸
#نقدتوئیتی
یکم.در همه ی عقب ماندگی ها، در همه ی وادادگی ها، در شیوع بی سوادی، دزدی، اختلاس و در هر نوع ضعفی، یقینا جمهوری اسلامی نه فقط دخیل بلکه مقصر است.
دوم.معتقدیم که بازخواست از مسئول باید مساوی و متناسب با "اختیارات آن در شرایط زمانی و مکانی" آن باشد. یعنی شاید مسئولی اختیاراتی داشته باشد اما شرایط زمانی، مکانی و اقلیمی سبب شود او نتواند اختیارات خویش را به منسه ظهور برساند.
سوم.یکی از مدل های نقدی که اخیرا باب شده و نمیتواند بیانگر تمام ابعاد یک موضوع باشد همین نقد توئیتی است. دوستی الحق شریف، تصویری از بانوان هموطن که در گل بازی میکنند را با متنی این صورت؛ به اشتراک گذاشته است؛ الان دارن تو این وضعیت و بجای چمن تو زمین گلی فوتبال بازی میکنن، بعد که گذاشتن از این مملکت رفتن یه عده شاخ میشن که با امکانات ما فوتبالیست شدید!
چهارم.جمهوری اسلامی با عمری چهل و یک ساله، در پر آشوب ترین منطقه جهان؛ خاورمیانه، با دست آویزی هزاران چپی، راستی و دخالت کشورهای بیگانه انگلیس آمریکا فرانسه، جنگ و خونریزی و.. فعلا نتوانسته بسیاری از خواسته هارا بر آورده کند، اما باید توجه داشت که برآورده نکردن آن خواسته ها چند درصد بطور مستقیم ضعف جمهوری اسلامی و چند در صد موقعیت زمانی و مکانی و دیگر نکات آن دخیل است! برای مثال واقعا نباید نقش علمایی که میخواهند زن امروز را به هزار چهار صد سال پیش برگردانند، در این عقب ماندگی در نظر گرفت؟ علمایی که بسیاری از آنها هیچ ارتباطی با جمهوری اسلامی ندارند. یا اینکه عمر چندانی از ورزش بانوان در کشور ما نمیگذرد. و هزاران اما و اگر دیگر!
پنجم. اگر شروع پیشرفت غرب از انقلاب فرانسه در نظرگرفته شود، بیش از ۲۵۰ سال میگذرد که توسعه در آنجا آغاز شده است. آیا جمهوری اسلامی چهل و یک ساله را _با تمام ابعادی که برای یک بازخواست گفته شد_ میتوان با غرب ۲۵۰ ساله مقایسه مقایسه کرد؟ .
پ ن؛
این متن در مقام مدح و در مقام ذم جمهوری اسلامی، و غرب نیست.
۱ بهمن ۱۳۹۸
۳ بهمن ۱۳۹۸
#نقدتوئیتی
۱. از نکات مهمِ تحلیلِ مسائل، نگاهِ فرا دوگانگی به موضوعات مختلف است. باید دانست؛ هیچگونه الزامی وجود ندارد که حتما و لا زوام و دائمی، هرکس مقابل ناحق ایستاد به منزله حق است.
۲. در درگیری تاریخی بین امویان و عباسیان که گروه دوم دقیقا در تقابل گروه نخست ایستاد، آیا میتوان برای زوال سریع تر گروه اول به عباسیان رای داد؟و از آنها حمایت کرد؟ مخصوصا آنکه از تریبون به علویِ امر به معروف و نهی از منکر جهت پیروزی عباسیان استفاده کرد؟
۳. آیا در دعوای نه چندان دور بین بلوک شرق و بلوک غرب و دشمنی فراوان بلوک غربی با ایران، میتوان از روسیه حمایت کرد و به گوینده ی شعار نه شرقی و نه غربی گفت؛ برو کشکت را بساب؟! ۴.آیا واقعا هرکس مخالف قالیباف است، موافق جناح مقابل آن است؟مثلا موافق روحانی و لاریجانی است!
و فارق ار اینها
۵. گفتار ایشان به منزله آن است که حمایت از فاسد برای دفع افسد جایز است. کو گفتمان صالح مقبول و کو گفتمان اصلح؟
۶. آیا واقعا استفاده انتخاباتی از عنوان ستاد و امر به معروف و نهی از منکر، خود یک منکر بزرگ نیست؟ مخصوصا با فاز اینکه رفع منکر از مجلس اوجب واجبات است!
۷.آیا واقعا سردار قالیباف از امثال روحانی، لاریجانی، x و y و z بهتر است؟ یا فقط چندسال پیش آنهاست؟ که مثلا برای فرار از پیروزی لیست اصلاحطلبان به لاریجانی رای داده اند و امروز برای فرار از لاریجانی به قالیباف؟! #جلیل_محبی
۳ بهمن ۱۳۹۸
۴ بهمن ۱۳۹۸
به بهانه ی اقدام سلفی مآبانه ی #تبریزیان
احکام اسلام به ۴+۱ نوع تقسیم میشوند؛
۱.احکامی که شارع آن خداوند سبحان است و بواسطه ی وحی آن را به نبی مکرم اسلام امر میکند. مثل امر به صلاه و امر به صوم و
۲.نوعی دیگری از احکام، حکمی است که اذن از جانب خدا به نبی مکرم تفویض شده تا ایشان خود وضع شریعت کنند. روایات صحیحی که در کتب مختلف شیعی و عامه با لفظ "ادبنی الله" آغاز گردیده اند غالبا جزو این نوع هستند.آنها احکام نبوی اند.مثل دستور پیامبر به چهار رکعتی بودن نماز ظهر و عصر و
۳. احکامی که اساسا ریشه وحیانی ندارند، بلکه بنا به مقتضیات زمان و مکان رسول اکرم و اهل بیت با جامعه آن روز و اجتماع مسلمین وضع شده اند. این احکام، حکم ولایی اند. مثل خمس ارباح مکاسب، تحدید زکات به موارد خاص، تعدد زوجات و
۴.عده ای دیگری از این احکام، حکم هایی هستند که اهل بیت در مقام قضاوت صادر کرده اند این احکام قید تطابق با واقع در آنها اخذ نشده است، زیرا قاضی بر اساس بینات حکم میکند
+
۵.احکامی که آنها اساسا حکم نیستند، بلکه نبی اکرم و اهل بیت بنا بر خصوصیت های بشری یک سلسله رفتاری را انجام داده اند که مقتضای طبع و موقعیت و شرایط فردی خود بوده است. مثل آنکه در شبه جزیره ای که تعرق زیاد است خوردن نمک قبل از هر غذا یک امر صحیح پزشکی میباشد و یا علاقه شخصی ایشان به خوردن خربزه و.. از این قسم آخر نمیتوان حکم شرعی استنتاج کرد.
پ ن؛
الف.همه ی احادیث طب اسلامی در دسته ی پنجم قرار میگیرند، آنها اساسا حکم الهی و نبوی و.. نیستند، بلکه اعمال فردی هستند که به مقتضیات بُعد بشری نبی اکرم انجام شده است. و این اعمال را چه مقتضی آن موجود باشد و چه مقتضی آن مفقود، با انجام ندادن آن خللی به دین شخص وارد نمیشود زیرا اساسا این احکام، حکم دین نیستند.
ب.تمام آنچه گذشت بعد از آن است که بتوان احادیث طبی را از لحاظ سندی و دلالی و... صحیح دانست. گرچه کثیری از آنها صحیح نیستند. و بسیاری از آنها از مجعولات هستند که یا از اطبای یونان و ایران باستان وارد فرهنگ اسلامی شده و رفته رفته آنها را به اسم روایت و حدیث خوانده اند.
۴ بهمن ۱۳۹۸
#بسط_تجربه_نبوی
در باب "قبض و بسط تئوریک شریعیت" و بحث "بسط تجربه نبوی" که مشهور به نظرات آقایان عبد الکریم سروش و مجتهد شبستری میباشند، بدون نگاه به صحیح و بطلان آنها، نمیتواند، محل اشکالی از جانب افرادی که فصوص الحکم ابن عربی را متن مطلق عرفان اسلامی میدانند باشد.
چرا که مساله "بسط تجربه نبوی" و سپس "قبض و بسط تئوریک شریعت" ملازمِ فلسفیِ بحثِ "فص حکمه فردیه فی کلمه محمدیه" جناب ابن عربی است.
حال بماند که تمامیت زیر بنای عرفان اسلامی و عرفان صوفیگری و خانقاه مبتنی بر بسط تجربه وحیانی ریخته و ساخته شده است.
پ ن: اعتقاد حقیر این است که اساسا جناب ابن عربی فصوص را نگاشت تا بتواند حقیقت عرفان اسلامی را به ظاهر وحی گره بزند تا دچار شریعت سازی و طریقت سازی شود.
#محمدمسعودرحمانی
ادامه دارد
۱۰ بهمن ۱۳۹۸
مسجود
#بسط_تجربه_نبوی در باب "قبض و بسط تئوریک شریعیت" و بحث "بسط تجربه نبوی" که مشهور به نظرات آقایان ع
اشکال وارده یکی از عزیزان به متن فوق:
سروش و شبستری محمد(ص) را برسازنده ی وحی میدانند اما ابن عربی ایشان را بعنوان رسول و نبی قبول دارد.
جواب👇
۱۰ بهمن ۱۳۹۸