💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🔔 ساعت آشپزی 🎂🌭👇
کیک صبحانه ی دورنگ💗
حتمادرست کنیدونوش جان
وماروهم دعاکنید🙏
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#توپک_نارگیلی
نیازاصلا به فرنداره
خیلی راحت واسون
یه شیرینی راحت و با مواد ساده و بسیار خوشمزه . شکلاتی هاش رو که نگو وقتی توی دهن میزاری طعم لذید شکلات و نارگیل با مغزی گردو 😍
پودر نارگیل 100 گرم (یک لیوان)
شیر عسلی 200 گرم (اگر شیر عسلی آماده تقریبا نصف قوطی)
شکلات تخته ای 100 تا 200 گرم
پودر نارگیل رنگی به میزان لازم
مغزیجات در صورت دلخواه
در مورد شیر عسلی من خودم درست
اما آماده هم میشه تهیه کنید .
در مورد مقدارش کلا توی این دستور تقریبی هست تا جایی که خمیر حاصل بشه . من 200 گرم استفاده کردم . اندازه به لیوان رو در مقیاس خونگی نمیشه گفت چون بستگی داره شیر عسلی تون سفت هست یا رقیق . من تقریبا سفت درست کردم میشه گفت نصف لیوان تقریبا .
در مورد جایگزینی شیر عسلی ، میشه میزان گلاب 2 تا 3 ق غ + پودر قند یا پودر شکر تقریبا نصف لیوان استفاده کرد . اما با شیر عسلی واقعا خوشمزه تره و خیلی عالی تره .
در مورد پودر نارگیل هم اگر درشت هست آسیاب کنید .
خوب بعد این توضیحات مقدمه میریم برای ادامه دستور
پودر نارگیل و شیر عسلی رو با هم مخلوط کردم تا حالت خمیری به دست بیاد . میزان شیر عسلی تقریبی هست تا جایی که خمیر مانند بشه . بعد مقداری برداشتم و توی دستم گوله کردم . میشه وسط این توپک ها انواع مغزیجات دلخواه هم گذاشتم من از گردو استفاده کردم . توی دست گوله کردم . اگر دیدید کمی سخته و به دست می چسبه می تونید کمی دستتون رو با روغن چرب کنید .
این توپک ها رو داخل یخچال قرار دادم که کمی سفت بشه حدودا یکی دو ساعت قرار دادم .
شکلاتم رو روی حرارت غیر مستقیم قرار دادم تا آب بشه . گذاشتم کنار از دما بیفته .
نصف این تعداد توپک ها رو دونه دونه داخل شکلات انداختم و غلتوندم و بیرون اوردم و گداشتم روی توری که شکلات اضافه اش بره . نصف دیگه توپک ها رو داخل پودر نارگیل رنگی غلتوندم . میشه داخل ترافل و هر چیز دلخواه هم غلتوند .
برای تهیه پودر نارگیل رنگی : ته کیسه فریزر رنگ خوراکی ریختم و بعد پودر نارگیل ریختم و مالش دادم تا رنگی بشه .
برای من 17 تا توپک نارگیلی شد .
#با_رسپی_های_امتحان_شده
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
کوکی آسون داریم که کنار چای با یار خیلی میچسبه😍
اینم فرنمیخوادوتوتابه درستش کنید
توفرهم اگرداریدمیتونیدبزارید
تخم مرغ 1عدد
شکر نصف لیوان
روغن نصف لیوان
ارد یک و نیم لیوان + دو ق غ ارد کنار دستتون باشه شاید لازم بشه ،
بیکینگ پودر نصف ق چ
وانیل 1/4 ق چ
اول مواد بیست دقیقه بزارید به دمای محیط برسه تا بعد خمیر لطیف داشته باشید
تخم مرغ شکر دو دقیقه بزنید بعد روغن اضاف کنید هم بزنید ،حالا وانیل بیکینگ پودر پودر کاکائو اضافه کنید هم بزنید ،در آخر ارد الک شده اضافه کنید ،هم بزنید لازم نیست خمیر استراحت کنه ،ارد در حدی بزنید به دست نچسبه ،زیاد نزنید که بافت کوکی سنگین میکنه
اندازه یک گردوکوچک بردارید ،گرد کنید ،با کاتر کوکی خوشگلتر کنید تا مثل بازاری ها بشه ،تو تابه چرب شده بزارید ،روی حرارت خیلی کم ،شعله پخش کن بزارید،بمدت بیست دقیقه ،نوار دور در تابه بردارید ،وقتی پخت خیلی نرمه بهش دست نزنید تا کمی خنک بشه بعد بردارید بعد از خنک شدن تو ظرف در دار نگه دارید تا دو هفته سالم میمونه ،با این مقدار 16 الی 18 عدد کوکی داریم این کوکی مخصوص چای هست ،بافتش تو فیلم مشخصه ،نه مثل کلوچه نرمه ،لای دندون بچسبه ،نه مثل بیسکویت خشک هست اگه تو تابه معمولی میپزید دمکنی بزاریدتوی فر هم با دمای 150 درجه بمدت ده الی پونزده دقیقه ،زمان پخت با توجه به اندازه فر تقریبی هست ،فر حتما از قبل گرم کنیدبعد از پخت کوکی هر چقدر بیشتر بمونه بیرون سفت تر میشه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
بنام خدا
توصیههای طب سنتی برای پیشگیری از بیماریهای قلبی
"قلب"
مهمترین عضو بدن است. به فرموده پیامبر گرامی اسلام اگر قلب سالم باشدهمه اعضای بدن سالم است و اگر قلب مشکل داشته باشد تمام بدن دچار مشکل خواهد شد.
اما چه کنیم تا قلبی سالم داشته باشیم؟ چه راههایی برای تقویت قلب و پیشگیری از بیماریهای قلبی وجود دارد؟
بسیاری از ما از توجه به قلب غفلت میکنیم و به این نکته توجه نداریم استرس، اضطراب، غذاهای چرب و حجیم و حتی بوهای ناخوشایند چه بلایی سر قلب ما میآورد. حکمای طب سنتی توصیه میکنند با بوییدن بوهای خوش و معطر، تقویت و پاکسازی بدن و پرهیز از شرایط استرسزا قلبی سالم و مقوی داشته باشید.
برخی افراد هستند قلبی ضعیف دارند، برخی افراد هم دچار گرفتگی رگهای قلب هستند، حکمای طب سنتی برای این افراد هم توصیهها و دستورالعملهایی دارند البته بهشرط اینکه حتماً تحت نظر پزشک متخصص باشند و این دستورات را در کنار آن انجام دهند.
پاکسازی بدن؛ مهمترین عامل تقویت قلب
اولین توصیه حکیم؛ پرهیز از استرس و عصبانیت و مهمتر از همه درمان یبوست است که کمک بسیاری به تقویت قلب و باز شدن رگهای گرفته قلب میکند. برای این کار روزی ۲ قاشق آویشن مصرف کنید. آویشن را میتوانید در غذاها و نوشیدنیها بگنجانید.
آلو خورشتی را به مدت ۱۲ ساعت در آب بخیسانید و از آب آن میل کنید. این کار کمک زیادی به رفع نفخ معده و درمان یبوست میکنند.
همچنین نوشیدن شربت خاکشیر هر روز قبل از صرف صبحانه به درمان یبوست بسیار مفید است.
مخلوط عسل و سیاهدانه را بهطور مداوم صبح و شب مصرف کنید؛ این مخلوط باعث دفع اخلاط از بدن و باز شدن رگها میشود. البته افرادی که داروها مصرف میکنند حتماً به تداخل نداشتن این مخلوط با داروها توجه داشته باشند.
هر شب سه استکان آب کرفس نوش جان کنید. اگر طعم یا بوی آب کرفس را دوست ندارید میتوانید به آب کرفس مقداری آب سیب و یا کمی عسل اضافه کنید. البته این نوشیدنی برای افرادی که مبتلا به تشنج هستند توصیه نمیشود.
روزانه یک عدد کاهو را بهطور کامل نوش جان کنید. خوردن کاهو خون بسیار خوبی در قلب تولید میکند. اگر به دلایلی ازجمله کهولت سن نمیتوانید کاهو را کامل بخورید، از آب کاهو استفاده کنید.
از رژیم سیر و لیموترش غفلت نکنید. سیر رقیقکننده خون است و به دفع مواد زائد و پاکسازی بدن کمک فراوانی میکند. برای این رژیم چند عدد سیر که پوست آن را گرفتهایم با لیموترش تازه مخلوط کرده و آب آن را به مدت ۴۰ روز مداوم مصرف کنید. این رژیم برای همه مزاجها توصیهشده و فواید فراوانی دارد.
از خوردن غذاهای حجیم و پرچرب مثل ماکارونی، فست فوودها و غذاهای سرخکردنی پرهیز کرده و سوپهای رقیق. سبزیجات را جایگزین آن نمایید.
زعفران تأثیر فوقالعادهای در شادابی و نشاط جسم و روح دارد. در تمام غذاها و نوشیدنیها از رقیقشده زعفران استفاده نمایید. در صورت امکان حتی هنگام خوردن میوهها مثل سیب آن را با کمی آب زعفران میل کنید.
دمنوشهای مناسب برای تقویت قلب:
دمکردههای بسیاری برای تقویت قلب وجود دارد از جمله دمکرده کاسنی. برای تهیه این دمنوش؛ گیاه کاسنی را با تمام اجزاء آن یعنی برگ و ساقه و ریشه و تخم دمکرده و بهطور مداوم روزی ۳ قاشق غذاخوری از این دمکرده نوش جان کنید.
افرادی که زود عصبی میشوند میتوانند گیاه بادرنجبویه و اسطوخودوس را به این دمکرده اضافه و میل کنند.
همچنین میتوانید دمکرده کاسنی را همراه با گیاه «افتیمون» میل بفرمایید.
استفاده از دمکرده کیالک که کمک بسیاری به باز شدن رگهای گرفته قلب میکند.
استفاده از دمکرده نسترن نیز برای تقویت قلب توصیه میشود.
و توصیه پایانی اینکه ورزش هر روز را فراموش نکنید.
طبق توصیه اطبای طب سنتی انجام این دستورالعملها باهم و یطور مداوم تأثیر شایانی در تقویت قلب و سلامت رگهای خونی قلب دارد.
امیدواریم با بهکارگیری این دستورالعملها قلبی سالم و جسمی شاداب داشته باشید.
اساتید: دکتر خرمنگیر
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و كفشش را تحويل بگيرد. کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام. اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد! از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند. او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده توافق، مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده. اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد. دنیا پر از فرصتهای کوک چهارم است! ديگر شايد زمان آن رسيده بگويیم: تا چهار نشه بازی نشه! من و تو كفاشهای دو دلی هستيم كه بايد سر فرصتهای چهارم بحث كنيم و كوك بزنيم ...
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖 🧚♀●◐○❀
#پندانه
✍دزدی فقط این نیست که از دیوار مردم بالا بری.
🔻تو اگه دروغ بگی:
🔺صداقت رو دزدیدی،
🔻اگه بدی کنی:
🔺خوبی رو دزدیدی،
🔻اگه تهمت بزنی:
🔺آبرو رو دزدیدی،
🔻و اگه خیانت کنی:
🔺عشق رو دزدیدی ...
🔺و در کل میشه گفت "انسانیت" رو دزدیدی.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚زندگی موفق
حضرت محمد مصطفی (ص) می فرمایند: هر زنی که شوهرش را با زبان اذیت کند از او هیچ توبه و حسنه ای قبول نمیشود تا این که شوهر از حق او راضی شود، اگرچه روزها روزه بدارد و شبها را در عبادت باشد بندهها آزاد کند و اسب های نیکو در راه خدا برای جهاد بدهد پس او اول کسی است که وارد آتش میشود و همچنین است مردی که نسبت به زنش ظالم و ناسازگار باشد.
📚مکارم الاخلاق فی حق الزوج و المراه
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽﺗﺎﻥ ﺧﺪﺷﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽﮐﻨﯿﺪ. ﺷﺎﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﻪی ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻣﺎ، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﯿﺪ ﺣﺮﻑﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻏُﺮ ﻭ ﻧِﻖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ دو ﻧﻔﺮِ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ کند. ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺟﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﮐﻨﯿﺪ چون ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﺑﯿﺖ کنید.
برای داشتنِ زندگی موفق تلاش کنیم.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖داستان های مادر خوبی ها💖
💍انـگشتری بهـشـتی
🌺🍃روزى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها از پدر خود، رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله تقاضاى يك انگشتر نمود؟
پيامبر اسلام به دخترش فرمود: آيا مى خواهى تو را به چيزى كه از انگشتر بهتر است ، راهنمائى كنم ؟
🌸🍃هر موقع كه نماز شب را خواندى ، خواسته خود را از خداوند در خواست نما كه برآورده خواهد شد.
پس چون حضرت زهراء سلام اللّه عليها حاجت خود را از خداوند متعال طلب كرد، ندائى شنيد:
اى فاطمه ! آنچه مى خواستى برآورده شد و هم اكنون زير سجّاده جانماز مى باشد.
🌼🍃حضرت زهراء سلام اللّه عليها، سجّاده را بلند نمود و انگشترى از ياقوت زير آن بود؛ برداشت و بسيار خوشحال گشت و خوابيد. در خواب ديد كه وارد بهشت شده است و سه ساختمان قصر زيبا، حضرت را جلب توجّه كرد؛ لذا سؤ ال نمود كه اين قصرها براى كيست ؟
🌹🍃پاسخ شنيد: براى فاطمه ، دختر محمّد صلّلى اللّه عليه و آله مى باشد، حضرت داخل يكى از آن قصرها شد كه بسيار مجهّز و زيبا بود، در اين ، بين چشمش به تختى افتاد كه سه پايه داشت ، سؤ ال نمود: چرا اين تخت سه پايه دارد؟
گفته شد: چون صاحبش از خداوند انگشترى خواست ؛ پس يكى از پايه هاى اين تخت براى او انگشترى ساخته شد.
چون صبح شد، حضور پدرش رسول خدا آمد و جريان خوابش را بيان نمود، حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله فرمود: فاطمه جان ! دنيا براى شما و پيروان شما آفريده نشده است ؛ بلكه آخرت براى شماها خواهد بود و بهشت وعده گاه ما و شما مى باشد.
💐🍃و سپس افزود: اين دنيا ارزشى ندارد، بى وفا و از بين رفتنى است و غرورآور و فريبنده خواهد بود.
هنگامى كه حضرت زهراء سلام اللّه عليها به منزل خويش آمد، آن انگشتر را زير جانمازش نهاد و از آن منصرف گرديد.
و چون شب فرا رسيد خوابيد، در خواب ديد كه وارد بهشت شده است و همين كه عبورش در آن قصر به همان تخت افتاد، ديد كه بر چهار پايه استوار گشته است ، وقتى علّت را جويا شد.
🌺🍃گفتند: صاحبش انگشتر را برگردانيد و تخت به همان حالت اوّليّه خود چهار پايه بازگشت.
📚بحارالا نوار: ج 43، ص 47
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
.
☘﴾﷽﴿☘
✳️ ازخداوندمتعال درخواست شفای همه بیماران اسلام 🤲
بخصوص جانبازان معززوگرامی رادارم 🤲
وازخداوندمتعال استدعای ازبین رفتن وریشه کن شدن این میهمان ناخوانده
ویروس کروناازکل جهان رامسئلت نموده 🤲
ونیزآرزوی سلامتی وموفقیت تمامی خادمین به مستضعفان جهان 🤲
وهمینطورنابودی کفارومنافقین وظالمین ومارقین وناکثین و قاسطین راخواهانیم 🤲
ان شاءالله)
#هدیه_به_شهداواموات
💐 پنج شنبه وشب جمعه
دسته گلی بفرستيم؛
برای تموم اونهايی كه دیگه در بين ما نيستند؛
ولی دعاهاشون هنوز كارگشاست
يادشون هميشه با ماست
و جاشون بين ما خالیه
🔹دسته گلی به زيبايی يك فاتحه.
بخوانیم تا برای ما هم بخوانند.
دیر یا زود ما هم رفتنی هستیم !!
🌹🍃🌹🍃
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ✨
الْحَمْدُ اللّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ
✨بِسمِِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ✨
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ
اللَّهُ الصَّمَدُ
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ✨3مرتبه ✨
💫به یاد شهدا ،امام شهدا وجمیع درگذشتگان 💫
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ
وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ
اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ
تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ
اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ
اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ
وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
✨💐✨ 💐
🌟بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ🌟
اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ
مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
یا أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
وَحْشُرْنا فی زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ
علیٌّ وَلِیٌّ الله
✨ 💐✨ 💐
🍀 یاد اموات با ذکرصلوات 🍀
💠 مرحوم حضرت آیت الله بهاءالدینی (ره)می فرماید :
ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد.
کسی میگفت:
مادرم چندسال قبل مرده بود
یک شب خوابش را دیدم
گفت:
پسرم!
هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند
بهترین هدیه که به من می دهی
این ذکر است
🔴ثواب بی حد و اندازه ی دعای مخصوص شب جمعه!
☘علامه مجلسی فرمودند :
شب جمعه مشغول مطالعه بودم
به این دعا رسیدم:
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
الْحَمْدُ الله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها
وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها
اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه
اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه
وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ
✳️ بعد یک هفته مجدد خواستم
آنرا بخوانم
که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که:
🌟 ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم
📙 قصص العلماء، ص 80
❤️شهیدمهدی زین الدین:
🔻هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند
شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند
شهدا را یاد کنید
ولو با ذکر یک صلوات
💠نماز روز پنجشنبه
🔹از حضرت امام حسن عسکرى (ع) روايت شده که فرمودند:
🔸هركه در روز پنجشنبه
؛ده ركعت نماز بجاى آورد
و در هر ركعتى سوره حمد و قل هو اللّه احد را ده مرتبه بخواند
فرشتگان به او مى گويند:
هر حاجتى دارى بخواه
كه برآورده خواهد شد
👈مفاتیح الجنان
🌹شادی ارواح مطهر شهدا صلوات 🌹
❄️ اللَّهمَّ صَلِّ عَلَی مُحمَّــدٍوآل ِمُحَمَّدوعجل فرجهم ❄️
❤️نمازوالدین فراموش نشود❤️
💖 نماز والدین:
دو رکعت است
در رکعت اول بعد از حمد 10 مرتبه آِیه ی زیر تلاوت شود
🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنیِنَ یَومَ یَقُومُ الحِسَاب
در رکعت دوم بعد از حمد آیه ی زیر 10 مرتبه تلاوت شود
🔹رَبِّ اغفِرلِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنِینَ وَالمُؤمِناَتِ
بعد از سلام نماز 10 مرتبه گفته شود
🔹رَبِّ ارحَمهُمَا کَمَا رَبَیَّانِی صَغِیراً
💚🌹💚🌹
💖 نماز امام زمان (عج)
(دو رکعت است
در هر رکعت حمد که خوانده میشود، آیه ی شریفه ی {ایَّاکَ نَعبُدُ وَ اِ یَّاکَ نَستَعِینُ} 100 مرتبه تکرار می شود؛
و بعد از 100 مرتبه حمد تمام می شود و سوره ی توحید خوانده خواهد شد.
اذکار رکوع و سجود هر کدام 7 مرتبه تکرار می شوند.
در قنوت و بعد از نماز نیز برای ظهور حضرت بسیار دعا کنید.
( در این نماز و سایر نماز ها کمک خواستن از غیر خدا جایز نیست)
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🥀#فقر_چیست؟
ميخواهم بگويم !
فقر همه جا سر ميكشد !
فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست !
فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي
آن چيز پول نيست!
طلا و غذا نيست!
فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند !
فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ، كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند!
فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند!
فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود!
فقر ، همه جا سر ميكشد!
فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست ..
فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است
#دکتر_علی_شریعتی
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
🔥 فایده
در حشمت و محبت
🌿✨نقل است ؛ هرگاه احساس کردید که امورات زندگی شما به کندی چرخش می کند، برای وسعتش ؛
و یا اگر دوست دارید دارای حشمت شوید و خواسته باشید محبت و قدرت ایجاد کنید و در صدد ایجاد امنیت برای خود و خانواده تان می باشید ؛
🌿✨ این آیه کریمه را روزانه (۶۶) بار مداومت نمایید
حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
تا به مقاصد خود دست پیدا کنید
📚 هزار ویک ختم ص ۱۶۴
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
تولدم مبارک 😜😍😁
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌷متولد 13 مرداد تولدت مبارک
🌺و چه زیباست رسیدن دوباره
🌸به روز زیبای آفرینش
🌺و چه اندازه عجیب است
🌸روز ابتدای بودن
🌺و چه اندازه شیرین است امروز
🌸روز میلادت ، روزی که
🌺تو آغاز شدی
🌷میلادت مبارک دوست مهربانم
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
مرداد ماهی که سیزدهمین روز آن سهم من است😍😉
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#قسمت_پنجاهو_پنج احمد قدمی به سمتم اومد و گفت زهره.. منتظر نگاهش کردم ... _فردا میام بریم دادخواست
#پاسخ_اعضا ❤️
سلام ادمين جان،برای خانم۲۲ساله که همسرش بخاطر بچه دار شدن گله میکنه،عزیزم شاید برای همسرتون رابطه دونفره عزيزترو شیرین تر بوده واز نظر ذهنی هنوز آمادگی پذیرش بچه رو نداشته،به نظرم بهش بیشترتوجه کنید،نیازعاطفی و جنسی ایشون رو برآورده کنید،اولویت شما همسرتون باشه،قهر نکنید،برای آشتی کردن باعزيزم،جونم،قربونت برم صداش کنید مثلا عزیزم بیا میوه بخوریم و از موضوع دعوا اصلا حرف نزنید،بچه رو تو روز خسته کن که شب بخوابه،با خیال راحت کنار شوهرت باشی و از دونفره بودن لذت ببرين،با شوخی ازش رابطه بخواه،عزیزم این رسیدگی شمارو بچه بزرگ شد نميبينه،پس اصلا براي شوهرت کم نزار،از طرفی هم وقتی با بچه بازی میکنه بهش بگو بابا بودن بهت میاد،توچقدرباباي مهربونی هستي
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام ستاره جان
در جواب اون خانمی ک شوهرشون بعد زایمان عوض شدند و بد رفتاری میکنن.
باید بگم ایشون نسبت ب رفتار های شما با پسرتون حساس شدند و حسودی میکنند ...ایشون دوست دارند شما براشون وقت بزارید و بهشون توجه کنید ....مثلا شام دو نفره ترتیب بدی و فضا رو رمانتیک کنی ..سعی کن در حالتی اونو تحت کنترل بگیری ک خیلی آروم هست و با سیاست های زنانه و نم نم اونو به این باور برسونی ک جایگاهش برای تو با کوچولوت جداس ...البته خودت هم میتونی به مشاور مراجعه کنی و با کمک اون اوضاع رو درست کنی ...مشاور ها خیلی خوب هستند و فرد رو درک میکنن ...الان هم ک باهات قهره میتونی بچه رو پیش یکی از اعضای خانواده ات بزاری و ی شب عالی برای خودتون بسازی و فضا رو آماده کنی ...شام مورد علاقه همسرتو درست کن و سوپرایزش کن ...
امیدوارم تونسته باشم کمکی کنم
انشالله همه عاقبت بخیر بشید و همیشه لباتون بخنده آمین 💕💕💕🤲🤲🤲🤲
ی صلوات بفرستین برای آرامش و شادی خودتون😘😘😘😘😘
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام درمورد اون خانوم که شوهرشون از بچه دارشدن ناراحت است عزیزم بچه را قبل از رسیدن همسرتان بخوابانید وروزهایی بچه را خونه مامان یااقوام بزارید وبا هم بیرون برید وباهم خلوت کنید
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
در مورد خانمی که شوهرش بعد از بچه دارشدن رفتارش تغییر کرده و میگه کاش بچه دار نمیشدیم،،،باید بگم که همسر منم راه به راه همینو میگه ، من دوتا بچه دارم،همسرم فقط با خاطرات سالهایی که دونفر بودیم زندگی میکنه،انگار منو فقط واسه خودش میخواسته،میگه بچه ها همه چیز منو ازم گرفتن😔 خواهرم خییلی خیییلی بیشتر به همسرت توجه کن و گاهی برای رابطه پیش قدم شو،،گاهی چند دقیقه در روز برو کنارش و باهاش تنهایی صحبت کن،،
سعی کن حس منفی شوهرت باعث نشه با بچت بد برخورد کنی،من این اشتباه رو انجام دادم و خییلی پشیمونم خییلی،،،هفت سال اول زندگی بچه ها خییلی مهمه،زمانی که شوهرت نیست حسابی برای بچه وقت بذار و بازی کن باهاش،خسته بشه بعدازطهر چندساعت بخوابه،تو این زمان شما به همسرت برس و صحبت کن،محبت کن مثل قبل از بارداریت،،،شبها حتما پیش شوهرت بخواب،به بهانه ی خستگی و بچه و...هرجا شد نخواب که آسیب زننده هست،،خلاصه برات آرزوی موفقیت میکنم که اوضاع سختی داری رو میگذرونی...برای بچه ی دوم خیییلی مواظب باشید،اگه با شرایط کنار نیومد شاید بچه دوم کار رو سختتر کنه،،
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام درمورد خانمی که شوهرشون بعد بچه دار شدن رفتارشون عوض شده بگم که اقاتون حسدی میکند که شما محبتتون رو خرج یکی دیگه هم میکنید شما باید خیلی بیشتر از قبل ب اقا برسیدومحبت کنید تا میشد جلوی ایشون ب بچه کمتر توجه کنید بعضیا این مدلیند حتی ب بچه خودشونم حسودی میکنند
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام. در جواب خانومی که با بچه دار شدن روابطشون خراب شده
بنظر من همه از علائم حسادت شوهرتون نسبت به بچه ست
احتمالا شما از اون مامانایی نیستید که همش دنبال بچه راه میرنو به بچه چسبیدنو اجازه نمیدن بچه نفس بکشه؟ و در نتیجه شوهرشونم حساس میشه
از همه ی مامان گلی ها خواهش میکنم کمی بچه ها رو به حال خودشون بذارید، شوهرتونو دریابید😉
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام روزتون بخیر اون خانمی که میگفتند از وقتی بچه به دنیا اومده همسرش باهاش سرد شده به نظر من همسرتون فکر میکنند که شما بچه رو بیشتر از اون دوست دارید و همه محبت شما رو میخوان شما سعی کنید خیییلی بهشون محبت کنید و حرفای عاشقانه بزنید نذارید بچه باعث بشه روابطتون کم بشه و جلوی همسرتون زیاد به بچه توجه نکنید آرزوی خوشبختی براتون دارم🌹
❤️❤️❤️❤️❤️
سلام
در مورد خانمی ک بعد زایمانش همسرش تغییر کرده...میگه کاش بچه دار نمی شدیم...عزیزم شوهر شما فک کنم حسادت میکنه یعنی ی جورایی کمبود محبت داره...آخه بعد زایمان محبت تقسیم میشه...شما باید بیشتر ب همسرتون محبت کنید حرفهای عاشقانه بزنید شما در غیاب همسرتون کارهای خونه انجام بدید وقتی ک ایشان منزل هستند بیشتر کنارش باشید..خواهر گلم با چنگ و دندون زندگی تو نگهدار نزار از هم بپاشه
موفق باشی
باتشکرازدوستانی که ماروهمراهی میکنن👌🏻👌🏻
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#قسمت_پنجاهو_پنج احمد قدمی به سمتم اومد و گفت زهره.. منتظر نگاهش کردم ... _فردا میام بریم دادخواست
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#قسمت_پنجاهو_پنج احمد قدمی به سمتم اومد و گفت زهره.. منتظر نگاهش کردم ... _فردا میام بریم دادخواست
#قسمت_پنجاهو_شش
مامان اهمیتی به حرف رضا نداد و رفت ..
تو همون حال نشستم ..کرخت بودم .. انگار سر شده بودم ..انگار از روز اول میدونستم که این ازدواج سرانجامی نداره و دوباره برگشتم تو این خونه ... دوباره همون روزهای تکراری ..
رضا با سینی چای روبه روم نشست و گفت زهره، میدونم الان هر چی بگم بی فایده است ..حق داری بالاخره زندگیت از هم پاشیده ولی به خدا این مرد ارزش نداره بخاطرش زانوی غم بغل کنی ..
+از حرف مردم میترسم ، میدونی الان چه حرفها که نمیگن ..دوباره باید جواب سوالاشون رو بدم که چی شد؟ چرا طلاق گرفتی؟ من ناراحت اینا هستم رضا..
رضا لیوان چای رو داد دستم و گفت به هیچ کس ربط نداره ..تو این خونه هم ممنوع میکنم که بعد از این نه کسی حرف احمد رو بزنه نه حرف ازدواج دوباره ات رو ..
کمی از چای سر کشیدم و به رضا که با سر پایین با دسته ی لیوان بازی میکرد نگاه کردم و گفتم واسه تو هم بد میشه پیش خانواده ی نامزدت ..
رضا تند سرش رو بالا آورد و گفت به کسی ربط نداره ..به هیچ کس ..
آب دهنش رو قورت داد و گفت زهره همه اش تقصیره منه..هیچ وقت خودم رو نمیبخشم ..اگه من با اون محسن عوضی دعوام نمیشد تو ..
بین حرفش پریدم و گفتم اصلا اینطوری فکر نکن ..دعوای شما بهانه بود که اونا ذات خراب خودشون رو زودتر نشون بدن وگرنه مگه هیچ کس دعوا نمیکنه .. اینهمه میشنویم اختلاف داشتند ولی به زندگشیون ادامه دادند ..
با صدای پی در پی زنگ و ضربه به در ، رضا سریع بلند شد و به طرف حیاط رفت من هم پشت سرش ..
پسر حبیبه خانوم بود به محض باز شدن در داد زد بیایید مامانتون از حال رفته...بیهوش شده...
دوان دوان رفتیم خونشون ..مامان جلوی درشون افتاده بود روی زمین ..
حبیبه خانوم سر مامان رو روی پاش گذاشته بود و میزد به صورتش ..
هر چقدر مامان رو صدا کردم جوابی نداد ..
رضا گفت یکی زنگ بزنه اورژانس ..
شوهر حبیبه خانوم گفت من زنگ زدم ..الان میرسن ..
به صورت مامان نگاه میکردم و اشک میریختم، کنار گوشش گفتم مامان من الان خیلی تنهام ، بلند شو تو رو خدا ... چشمهات رو باز کن ..
رضا منو عقب کشید و گفت زهره بزار نفس بکشه..
اورژانس رسید و بعد از معاینه مامان ، گفتند باید ببریم بیمارستان .. سکته کرده....
••-••-••-••-••-••-••-••
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#قسمت_پنجاهو_شش مامان اهمیتی به حرف رضا نداد و رفت .. تو همون حال نشستم ..کرخت بودم .. انگار سر شده
#قسمت_پنجاهو_هفت
با شنیدن اسم سکته ، نزدیک بود خودمم سکته کنم .. مامان رو به بیمارستان بردیم .. تمام راه گریه میکردم .. ترس از دست دادن مامان لرزه به جونم انداخته بود مخصوصا که خودم رو باعثش میدونستم ..
مامان رو بستری کردند .. هر سوالی میکردیم جواب نمیدادند و نگرانیمون هر ثانیه بیشتر میشد ..
منتظر نشسته بودیم که رامین مضطرب به بیمارستان اومد .. همسایه ها خبر داده بودند..
با تعجب پرسید چی شد یه دفعه؟مامان که صبح حالش خوب بود..
رضا سرش رو تکون داد و گفت از بس حرص و جوش بیخودی خورد..
رامین کنارمون نشست و گفت چه حرص و جوشی؟ چیزی شده؟
میدونستم رضا پیش من حرفی نمیزنه پس خودم بهش گفتم ..
+همه اش تقصیر منه..من و این بخت سیاهم..
همه چی رو برای رامین تعریف کردم .. رامین چند لحظه سکوت کرد ولی سرخی صورتش نشون میداد که چه حالی شده ..
بلند شد روبه روی رضا ایستاد و گفت هیچی بهش نگفتی؟ شهر هرته مگه... بیای یکی بگیری و دو سه ماهه بگی نمیخوام ..
یکی دو قدم حرکت کرد و چند تا نفس بلند کشید و گفت من نمیتونم طاقت بیارم ..همین الان میرم سراغش ..
رضا سریع دستش رو گرفت و کشید تا بشینه و گفت بچه بازی در نیار.. به هر علت بری جلوی خونش تو مقصری... اصلا فرض کن رفتی باهاش درگیر شدی چی میشه؟ اون تصمیمش رو گرفته ...
رامین با صدایی که از حرص میلرزید گفت به ارواح بابا اگر بلایی سر مامان بیاد میکشمش..
بعد از چند ساعت بالاخره دکتر جوابمون رو داد ... خوشبختانه سکته خفیف بوده و رد کرده... خطری هم تهدید نمیکنه، ولی باید چند روز بستری بمونه تا خیالمون راحت بشه...
هممون نفس راحتی کشیدیم...
هر چند بخش سی سی یو همراه نیاز نداشت و اجازه نمیدادند ولی من تو راهروی بیمارستان موندم .. رامین هم کنارم موند ..
رضا موقع رفتن گفت من میرم صبح زهرا رو میارم اینجا بمونه ..
سریع گفتم نه ..زهرا بچه داره خودم میمونم ...
_قراره فردا رو یادت رفته؟ دلم نمیخواد فکر کنه بازی درآوردیم و میخواهیم به هر نحوی آویزونش باشیم ..
کلا فراموش کرده بودم ..چشمهام رو ، روی هم گذاشتم و گفتم باشه ..مدارکم تو ساکه..یادت نره....
رضا رفت و من و رامین تا صبح بیدار نشستیم ..
رامین چند باری ازم در مورد احمد سوال پرسید حالم بد بود و حرف زدن دوباره در مورد احمد حالم رو بدتر میکرد .. جوابهای کوتاه میدادم .. رامین متوجه ی حالم شد و دیگه حرفی نزد....
••-••-••-••-••-••-••-••
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#قسمت_پنجاهو_هشت
انگار اتفاقی نیفتاده... هیچ کس در مورد احمد سوالی نمیپرسید .. فقط وقتی از محضر برگشتیم رضا به مامان گفت تموم شد ..
مانتوم رو در آوردم و از پله ها بالا میرفتم .. دیدم که مامان بغض کرد .. دلم گرفت .. زمزمه کردم خدایا من هیچ، ولی احمد باید بخاطر اشکهای مامان تقاص پس بده...
کتابها و رمانهای قدیمیم رو دوباره آورده بودم و مشغول خوندن بودم .. تنها سرگرمیم شده بود مثل زمانی که مجرد بودم .. ولی حالا به اندازه ی اون موقعها لذت نمیبردم .. اون موقعها به نظر عشق قشنگ میومد ولی الان میدونستم که همراه کلی درد و رنج..
چند هفته ای از جداییم گذشته بود که یه بعد از ظهر ، حبیبه خانم به خونمون اومد ..
مامان باهاش سرسنگین بود ولی حبیبه خانم اهمیت نداد و کنار مامان نشست و دستش رو تو دستش گرفت و شروع کرد به عذر خواهی کردن ..
چشمهاش رو پرآب کرد و رو به من گفت من تا عمر دارم خودم رو ملامت میکنم .. به خدا آدم بدی نبود ، ما نمیدونستیم همچین کاری میکنه...
خشک جواب دادم ول کنید اصلا در موردش حرف نزنید ..
حبیبه خانم زود گفت آره .. راست میگی..اون اصلا لیاقت نداشته ..
مامان دستهاش رو عقب کشید و گفت ولی کاش چند تا حرف درشت بهش میگفتید..من ندیدمش وگرنه خودم از خجالتش در میومدم ..
حبیبه خانم گفت شوهرم میگه چند وقتیه نمیاد سرکار..مرخصی گرفته ، اون کوفتی رو که میخورد ترک کنه...
مامان زیر لب نفرینش کرد ..
بلند شدم به طرف آشپزخونه رفتم و گفتم مامان مگه نمیگم حرفش رو نزنید ، میخواهی دوباره حالت بد بشه..
حبیبه خانم آروم زد رو دهن خودش و گفت راست میگه .. آه.. آه.. من دیگه لال میشم ..
وقتی آشپزخونه بودم میشنیدم که مامان پرسید زنش رو آورده خونه یا نه ؟
حبیبه خانم آروم جواب داد و متوجه نشدم ..واسم مهم هم نبود ، واسه همون از مامان هم نپرسیدم ..
دو سه ماهی روزهای تکراری رو میگذروندم و فکر میکردم که چه کاری رو شروع کنم ..
رضا پیشنهاد میداد که درس بخونم ولی با گذشت چندین سال از دیپلمم ، حس و حال درس خوندن نداشتم ..
میخواستم کاری رو شروع کنم که علاوه بر علاقه ام آینده و درآمد خوبی هم داشته باشه...
هر کس یه پیشنهادی میداد ..زهرا پیشنهاد داد که برم آموزش آرایشگری..
این کار رو دوست داشتم ..
چند خیابان دورتر از خونمون آموزشگاه بزرگی بود ..با مامان رفتم و اونجا ثبت نام کردم ....
••-••-••-••-••-••-••-••
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#قسمت_پنجاهو_نه
سالن بزرگی بود .. هر قسمت مختص کاری بود .. پر بود از دخترها و زنهای جوون و زیبا ..
روز اول کمی خجالت میکشیدم .. با دیدن آرایش و تیپهای قشنگشون، دلم خواست من هم مثل اونا بگردم ..
همون روز بعد از کلاس با زهرا به خرید رفتیم .. چند دست لباس شیک و مناسب خریدم ..
روزهای خوب و جدیدی رو آغاز کرده بودم .. خیلی زودتر از چیزی که فکرش رو میکردم مطالب رو یاد میگرفتم ...
***********
پنج سال بعد....
آخرین رسیدگیهای عروس رو هم انجام دادم و تور سرش رو تنظیم کردم ..
این دومین عروسی بود که امروز درست کرده بودیم و من و رویا حسابی خسته شده بودیم ...
رویا نسکافه ای برام آورد و گفت زهره عالی شده ..بیا بشین ..
موهام رو که بعد از کراتینه کردن حسابی نرم و لخت شده بود پشت گوشم گذاشتم و گفتم باید زود برم امشب تولد برادرزادمه ولی هنوز واسش چیزی نخریدم ..
رویا لیوان رو به دستم داد و گفت اینو بخور بعد برو ...
کمی از نسکافه سر کشیدم و مانتوم رو پوشیدم و شالم رو جلوی آینه مرتب کردم و از آموزشگاه خارج شدم ..
با دیدن ماشینی که از پشت چسبونده بود به ماشین پوفی کشیدم ..
کنار ماشین ایستادم و زیر لب گفتم کدوم بیشعوری اینطوری پارک کرده، فکر نکرده من چطور از اینجا در بیام ..
یکی دو تا به ماشین لگد زدم بلکه صدای دزدگیرش در بیاد ولی فایده ای نداشت ..
نگاهی به ساعتم انداختم و تو ماشین نشستم .. چند بار عقب و جلو کردم ولی چون ماشینم رو تازه خریده بودم میترسیدم بخوره و رنگش بره...
کلافه شده بودم که یکی چند ضربه به شیشه زد...
نگاه کردم .. یکی از مغازه دارها بود که به تازگی اومده بود ..
شیشه رو پایین دادم ..
مودبانه گفت اگر میخواهید من کمکتون کنم ..
+نمیدونی عقبی ، ماشین کیه؟
_دیدم یه آقای جوونی پیاده شد و رفت ولی نمیشناسمش..
ناچار پیاده شدم .. مرد مغازه دار از کنارم گذشت و سوار ماشین شد ..
با یکی دو حرکت ماشین رو از پارک خارج کرد .. فهمیدم مشکل از من بوده و همچین کار سختی نبوده..
مرد پیاده شد و در ماشین رو باز نگه داشت ..
تشکر کردم و سوار شدم .. مرد در رو بست و آروم گفت مواظب باشید ....
••-••-••-••-••-••-••-••
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d