💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌱 ❤️ #قسمت_چهل ترس رو از تو چشمای سهیل میتونستم بخونم از سکوتی که کرده بود رسما خودشو کثیف کرده ب
🌱 ❤️
#قسمت_چهلو_دو
بابام گفت من اینکارو نکردم نمیدونمم کی کرده…
وقتی بابام دروغ میگفت شروع میکرد خاروندن گوشش، و حالا هم تند تند گوششو میخاروند، به هرحال همه مطمئن بودیم کار خودشه،
بهنامم از ترسش اینجا بود، ولی بابا کتمان کرد،
بهنام گفت آخه تو ماشینم یه نامه بود که نوشته بود بخاطر تک تک بلاهایی که سر دخترم آوردی بلای بدترشو سرت میارم، پس کی نوشته؟
بابام گفت برو بشین فکر کن شاید فقط دختر من نبوده، سر کس دیگم بلایی آوردی.
خلاصه که بهنام ادامه داد به هرحال این بازی کثیفو سهیل شروع کرد،
بهم پول داد، مهر دخترت سنگینه، پولی که سهیل قرار شد بهم بده دو درصد مهر دخترتم نیست تازه سهیل میگفت واقعا حال دادگاه و اینور و اونور رفتن برای دادن مهریه م نداره،
عکسای دخترتونو میفرستاد میگفت تهدید کن، خودش میگفت چیکار کن،
اونم بیشتر نقشه هاش زیر سر مهسا بود وگرنه این کارا به عقل یه مرد نمیرسه،
رو به من گفت حتی کلید خونتونم به من داد…
براش چشم و ابرو اومدم که قضیه اون روز رو که اومده توی خونمون رو نگه وگرنه بابام خیلی عصبی میشد و ممکن بود واقعا یه بلایی سرش بیاره،
اونم حرفشو قطع کرد و گفت اون ویسام اینجور بود چندباری که تو به سهیل گفته بودی دوستت دارم اون یه تیکشو برش زده بود و من در جوابش گفته بودم منم همینطور،
این مدت خانواده سهیل خیلی در جریان نبودن و نمیدونستن قضیه چیه، سهیل الکی به تو میگفت خانوادم میدونن و مایه آبروریزیه،
تمام مسافرتاشم با اون دختره بود، همش همین بود اگه سوالی هست جوابتون رو میدم.
بابام گفت اسم و آدرس و شماره ی دختره رو بده و گورتو گم کن،
همه رو روی یه برگه نوشت و رفت.
تا صبح گریه کردم،
سهیل توی تمام این مدت به من خیانت میکرد،
شبایی که من با قرص به زور میخوابیدم و میترسیدم نکنه بهنام بیاد بالای سرم بلایی سرم بیاره،
سهیل توی مسافرت کنار اون دختره ی بی همه چیز بوده.
دادگاه مهریم نزدیک بود، بهترین وکیل رو گرفته بودیم، که یک روز قبلش به پدرم زنگ زد و گفت استعلام گرفتم دامادت هیچی به نام خودش نداره…
بابام گفت مگه میشه؟ پس خونه و ماشینش چی؟
گفت اون خونه ای که توشه ۵،۶ ماه پیش زده به نام مهسا فلانی…
زده بود به اسم خواهرش، ماشینشم همینطور،
یعنی دقیقا از زمانی که داشتن نقشه میکشیدن فکر همچین روزیم کردن…
💐💐💐💐
#قسمت_چهلو_سه
زمانی که من سعی میکردم توی آشپزخونه بهترین شام رو برای سهیل بپزم، اون مهسا و دوست بی همه چیزش در حال نقشه کشیدن بودن که چطوری منو به زمین بزنن،
سهیل تقریبا موفق هم شده بود، چیزی نداشت که به عنوان مهریه بده،
پیغام فرستاده بود که بهنام از شماها ترسیده فکر کردید منم ازتون میترسم؟.. هرکار میخواید بکنید من از شما سرتق ترم.
هنوزم پرونده شکایتش از بابام در جریان بود و دادگاه های من برای مهریه شروع شده بود،
یه روز شقایق اومد بهم گفت ستاره من این دختره رو از روی شمارش پیدا کردم.
تازه تونسته بودم راه بیفتم، گفتم نمیخوام ببینمش میترسم حالم بد شه دوباره افلیج شم.
گفت هرجور راحتی..
ولی من از فکرش هیچجوره نتونستم بیام بیرون،
کاش شقایق هرگز بهم نگفته بود که نمی افتادم توی فکرش.
خلاصه نیمه شب بود بهش زنگ زدم و گفتم فردا بیا دنبالم بریم ببینیمش،
ببینم این دختری که دل سهیل رو برده کیه.
شقایق گفت ولش کن میترسم بلایی سرت بیاد اصلا پشیمون شدم که بهت گفتم،
اما حالا این من بودم که داشتم التماس میکردم.
نمیدونم چرا ولی فرداش که قرار بود شقایق بیاد دنبالم سه خروار آرایش کردم
انگار که مثلا با دختره قرار داشته باشم، یه مانتوی کوتاه و قرمز تو چشم و شلوار سفید پوشیدم،
شقایق که ریختمو دید گفت بیا تو از همین الان انگار داری میری به مصافش که اینجور تیپ زدی،
بیا بیخیالش شو بلایی سرت بیاد بابات ول کن من نیست.
ولی کلی التماسش کردم، دستشو محکم کوبوند رو فرمون و گفت عجب غلطی کردیما..
توی راه برام توضیح داد از شماره ای که تو دادی و بهنام داده بود عکسای پروفایلشو دیدم،
توی اینستام پیداش کردم، فهمیدم همکار مهساست توی یه بیمارستانن،
گفتم خب؟
عکس یه پسو خوشتیپ رو بهم نشون داد و گفت فکر میکنی این کیه؟…
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌱 ❤️ #قسمت_چهلو_دو بابام گفت من اینکارو نکردم نمیدونمم کی کرده… وقتی بابام دروغ میگفت شروع میکرد
🌱 ❤️
#قسمت_چهلو_چهار
عکس یه پسر خوشتیپ رو بهم نشون داد و گفت فکر میکنی این کیه؟
گفتم نمیدونم!
گفت این داداش دختره اس، از اینستاش برداشتم.
ابروهامو دادم بالا و گفتم خیلی لقمه ی گنده ایه برای مهسا،
پس بگو هرکاری میکنه که سهیل و دختره بهم برسن میخواد به این برسه.
گفت آره.
عکس دختره رو هم بهم نشون داد به شقایق گفتم چقد زشته ولی داداشش واقعا خوشگل بود.
خلاصه رسیدیم در بیمارستان، شقایق حتی آمار شیفت دختره که الان میدونستم اسمش صباست رو هم درآورده بود.
دم در راهرو ایستادم تا بیاد، نمیدونستم چی میخواستم بهش بگم یا چیکار کنم فقط منتظر ایستادم.
سر ساعت دو بود که دیدم داره به سرعت وارد بیمارستان میشه،
با اینکه مشخص بود خیلی عجله داره ولی یه لحظه ایستاد و آروم پشت سرشو نگاه کرد و به من خیره شد،
ترسیده بود انگار، رفتم سمتش و گفتم صبا خانوم؟ همون که میخواست کارد به استخونم برسه؟
گفت به جا نمیارم!
گفتم به جا میاری عکسمم دیدی که الان خیره بهم نگاه کردی.
گفت من عجله دارم وقت منو نگیر کارتو بگو و برو.
یه لحظه به خودم گفتم من اینجا چیکار میکنم؟ میخوام به این دختر چی بگم؟ بگم شوهرمو بر زدی؟
اصلا سهیل ارزششو داره که من با این دهن به دهن شم؟
گفتم هیچی برو!
خواستم فقط ترسونده باشمش،
گفتم فقط وقتی از خیابون رد میشی مواظب باش موتوریا تند میرن، ماشینیا تند میرن، رو صورت سهیلم که هشت تا بخیه خورده موتوری بهش زده!
ترسو توی تمام چهرش دیدم، این برام کافی بود و زدم بیرون..
دوید دنبالم گفت منظورت چیه؟
گفتم شیفتت دیر نشه یه وقت.
گفت خب بگو منظورت چیه؟
گفتم سهیل بهت میگفت مراقب خودت باش منظوری داشته؟ میگم مراقب خودت باش، چه منظور بدی میتونم داشته باشم هووی عزیزم
و لپشو گرفتم کشیدم، دستمو داد عقب و گفت به من دست نزن، بیا باهم حرف بزنیم.
ولی بدون توجه به حرفاش رفتم تو ماشین پیش شقایق و هوف بلندی کشیدم...
💐💐💐💐💐
#قسمت_چهلو_پنج
شقایق گفت یا خدا ستاره باز بلایی سرت نیاد؟
گفتم نه اتفاقا خیلی قدرت دارم…
احساس میکنم میتونم دنیارو فتح کنم حس انتقام داره دیوونم میکنه خیلی پرزوره پرقدرته..
شقایق گفت به نظرت داداش دختره میدونه خواهرش چه کارایی کرده؟ یا مهسا چه کارایی کرده که به اون برسه؟
گفتم واقعا نمیدونم
گفت دلم میخواد با این پسر قرار بزاریم بهش بگیم…
که لااقل مهسا رو بشناسه اگه رابطه ای باهم دارن بهم بخوره.
گفتم اینم یه عقده ای مثل خواهرشه فکر کردی اگه با مهسا باشه میاد رابطشو بخاطر حرف ما دوتا بهم بزنه؟
شقایق گفت تیریه توی تاریکی، تو پول نمیتونی از اینا بگیری مهریتو نمیتونی بگیری اما میتونی که از نظر احساسی به مهسا ضربه بزنی، به خاک سیاه بنشونیش.
گفتم نمیدونم چیکار میشه کرد..
خلاصه اون شب به پسره که فقط فامیلیش رو پیجش بود و حتی اسمشم نمیدونستیم پیام دادیم،
شقایق بدون مقدمه گفت باید باهاتون حرف بزنیم..
پسره گفت چه حرفی؟ شما کی هستی؟ من میشناسمتون؟
انگار بدش نمی اومد از اینکه با دوتا خانم قرار بزاره ولی میترسید که مثلا ما از طرف کسی باشیم و بخوایم امتحانش کنیم
تند تند میگفت خانما من خودم نامزد دارم.
خلاصه که آدرس همون بیمارستان مهسا رو داد و گفت توی آزمایشگاه اینجا کار میکنه جایی قرار نمیزاره اگه کاری باهام دارید بیاید این أدرس در خدمتتون هستم.
فردا صبح زود رفتیم آزمایشگاه و دم آزمایشگاه فامیلیشو صدا کردیم، جا خورد فکر نمیکرد بخوایم بیایم.
گیج و منگ گفت شما کی هستید؟ چیکار با من دارید؟
شقایقم دست پاچه شده بود نمیدونست چی باید بگه،
تو گوش من گفت عجب غلطی کردیمااا…
من گفتم ببین آقایی که اسمتو نمیدونم..
گفت پرهامم
گفتم توروخدا برو مهسا رو بگیر!
ابروهاشو داد بالا و گفت هان؟ چی؟ خانما من نمیفهمم چی میگید..
شقایق گفت بیا بریم کارت دارم.
گفت کجا بابا من شیفتمه، یه لحظه وایسید پس..
خلاصه پسره رو بردیم توی ماشین، بهش گفتم بخاطر تو زندگی من داره نابود میشه، آقای محترم بخاطر تو من فلج شدم نتونستم تا مدت ها حرکت کنم..
با تعجب نگام میکرد
گفت آخه بخاطر من؟ چرا؟
از سیر تا پیاز ماجرا رو براش گفتم…
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
May 11
✴️ چهارشنبه 👈19 مهر/ میزان 1402
👈25 ربیع الاول 1445 👈11 اکتبر 2023
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
📛تقارن نحسین و صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند. ان شاءالله
👶 برای زایمان خوب و نوزاد دانا و مبارک و روزی دار باشد.
🚖مسافرت: از سفر اکیدا حذر شود و در صورت ضرورت حتما همراه صدقه و ایه الکرسی باشد.
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️خرید زمین کشاورزی.
✳️و اغاز بنایی و خشت بنا نهادن خوب است.
📛ولی امور ازدواجی شایسته نیست.
📛و همچنین آغاز درمان و معالجات.
📛و امور زرگری (ساخت طلا و جواهرات)خوب نیست.
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، فرزند حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان خواهد شد. ان شاءالله.
💉💉 حجامت.
خون دادن فصد باعث صفای خاطر می شود.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت:
اصلاح سر و صورت خوب است.
😴😴 تعبیر خواب :
تعبیر خوابی که شب " چهارشنبه " دیده شود طبق ایه ی 26 سوره مبارکه "شعراء " است.
قال ربکم و رب آبائکم...
و از معنای آن استفاده می شود که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه آن شخص در آید تا خواب بیننده به جواب سوال بر خصم خود غالب گردد و شاد شود .ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
❇️ چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت و دوز.
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شبتون امام رضایی باشه 🤲 خدایا🙏
در این شب زیبا پاییزی
سلامتی، دل خوشی
آرامش، امنیت،ایمان
ثروت و عاقبت بخیری
را به دوستانم عطا فرما🙏
آمیـــن یا رَبَّ 🙏
شب_زیباتون_بخیر🌸
همگی خسته نباشید التماس دعا برا ظهور آقا امام زمان سلامتی رهبرمون آرامش کشورمون وسلامتی خانواده وخودتون دعا کنید حاجت روا بشین
🦋💫🦋💫🦋💫🦋💫
خواندن آیت الکرسی
در اول صبح را به شما پیشنهاد میکنم...
قلب وآروم میکنه💙
💙التماس دعای فرج وشهادت💙
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋
💫الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ
إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض
وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله
فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور
وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالِدُون
💫🦋💫🦋💫🦋💫
🦋﴿.قُل.هُوَ.اللَّهُ.أَحَدٌ.۞.اللَّهُ.الصَّمَدُ.۞.لَمْ.يَلِدْ.وَلَمْ.يُولَدْ.۞.وَلَمْ.يَكُن.لَّهُ.كُفُوًا.أَحَد.
📱
🌹دعابرای بیماران فراموش نشود پس بگو🌹
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء
🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌹
📱
💥خلاصه تمامی ادعیه
درچهار جمله💥
💖الحمدللّه علی کل نعمة
💙و اسئل اللّه من کل خیر
💛و استغفر اللّه من کل ذنب
💜و اعوذ باللّه من کل شر
📗بحارالانوار، جلد 91
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠زیارت امام عصر(عجل الله)
در هر صبحگاه
اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠💦💠💦💠💦💠💦