eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22هزار عکس
25.6هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
❓️سوال مخاطب 🔸اگر همسرمان بد اخلاق بود باید چگونه با او رفتار کنیم؟ 📌پاسخ: در مواجهه با همسر بد اخلاقتان گشاده‌رو و مهربان باشید. شاید این کار به نظر مشکل باشد ولی گشاده‌رویی می تواند از فوران آتش خشم زیر خاکستر همسرتان جلوگیری نماید. لبخند را هیچ گاه فراموش نکنید؛ چهره‌ی خندان و آرام شما می تواند باعث آرامش بیشتر و برخورد بهتر و منطقی‌تر همسرتان شود. هنگامی که احساس می‌کنید همسرتان شرایط عادی ندارد؛ با او جر و بحث نکنید و اگر مطلبی هست، که شما باید حتما ً در مورد آن با همسرتان گفتگو کنید؛ این مسئله را به زمان بهتری موکول کنید.                        ⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣⁣ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼🍃🌼🍃🌼 اگر جایی زن موفقی را دیدی حتما ستایشش کن! چون برای رسیدن به موفقیت چندین برابر یک مرد تلاش کرده! با قضاوت ها ، توهین ها بی اعتمادی ها ، بی توجهی ها سنگ اندازی ها و نگاههای معنادار زیادی جنگیده ... جنگ جسمانی و جنگ روانی زیادی پشت سر گذاشته تا توانسته در لیست موفق‌ترین ها قرار بگیره! 🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
بنام حضرت دوست💚 سلام دوستای گلم💞 روز قشنگتون بخیر🌻 💚آدم هایی که دائما در گذشته سیر میکنند ودردرونشون یا دائما باخودشون درحال جنگ هستن یا با اطرافیانشون، وواگویه های درونی دارن و نشخوار فکری میکنند. ⛔این افراد زمان حال ولذت های الان رو ازدست میدن! ونمیتونن اونجور که باید به اطرافشون عشق نثار کنند و اززندگیشون کیف کنند. ⚠️چون درونشون خسته است، خسته ی جنگیدن! 📛 هرثانیه ،هرلحظه، عملکرد تلخ دیگران درباره ی خودشون رو به خاطر میارن و خسته تر میشن. ❌هی اون ناراحتی وغم رو تازه وتازه نگه میدارن وخودشونو آزار میدن! بارها گفتم ✅بخاطر کسی که آزارت داده ،خودتو آزار نده، یادت باشه آدم بدون خار وجود نداره، گل بی خار خداست. ‼️درکنار هم باید زندگی کنیم، صبورتر بشیم، زود بهم نریزیم، حال خوشمون رو واسه دوکلمه که از سرجهل ونادونی گفته شده خراب نکنیم. 👌وسعت روحمون رو قوی کنیم ویادمون باشه «رود» چون جریان داره زیباست واگه متوقف وراکد بمونه میگنده! پس تو، هم جاری باش، توهم بگذر،توهم ببخش، تو هم حرکت کن. ببین چقدر حالت خوب میشه♥️♥️😉 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🧠کارهایی که به مغزتون آسیب میرسونه: 🔘نداشتن تحرک کافی در طول روز (کاهش اندورفین) 🔴روتین خواب نامناسب (کاهش اکسی توسین) 🔘بیش از حد در معرض اخبار منفی بودن (کاهش اکسی توسین) 🟣مصرف بیش از حد شکر (کاهش دوپامین) 🟡گوشه گیری اجتماعی (کاهش اکسی توسین) 🔘بیش از حد در تاریکی ماندن (کاهش سروتونین) 🔴استفاده بیش از حد از وسایل الکترونیکی مثل موبایل، لپتاپ و... (کاهش دوپامین) 🔘زیاد کردن بیش از حد ولوم هدفون و... (کاهش سروتونین) https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
15.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادتون باشه شمایه تصویرسازهستید...👆 ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☙ختم سوره کوتاه☙ 🔷ختم می کنیم سوره مبارکه نصر را و ثواب آن را هدیه می کنیم به یازدهمین نور پرفروغ،آسمان ولایت و امامت ،آقا امام حسن وحسین علیه السلام که امروز دوشنبه متعلق به ایشان هست 🔹🔹تعداد:در حد توان به نیت:رفع مشکلات و گرفتاریها،افزایش رزق و روزی حلال و برآورده شدن حاجات قلبی جمع ❣🙏ان شاءالله❣🙏 📚📚📚📚توضیحات👇👇👇 🌟🌟هرڪس در عصر پنجشنب ودوشنبه ،《 سوره مبارڪہ نصر》 را 41 مرتبہ بخواند از عالم غیب فتح و گشایشے براے او خواهد آمد بطوریڪہ متحیر شود🌟🌟 📚ختومات مقدم 🌸 هر کس سوره نصر را به جهت دفع بلاها و گرفتاری هر روز ۷ بار خالصانه بخواند خداوند متعال بلا و گرفتاری ها را از او دفع کند✨ 📚 خواص آیات قرآن ۲۳۰ ⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬ ﴿ سورة النصر - سورة 110 - تعداد آیات ٣ ﴾ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾ به نیت تمام شهیدان آمرزش اموات جمع واموات ذاکرین عزیز اموات بد وارث وبی وارث از آدم تا خاتم امواتی که امشب شب اول قبرشونه https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💙🍃 🍃🍁 نمازویژه_ روزپنجشنبہ ✍🏻آیت‌الله بهجت رحمه‌الله اطرافیان و شاگردان خود را بسیار به خواندن نماز روز پنجشنبه توصیه می‌کرد و می‌فرمود: «آیت‌الله سید مرتضی کشمیری هر وقت این نماز را می‌خواند، هدیه‌اے براے او می‌رسید» چهار رڪعت (دو نماز دورکعتی) 👈🏻💎در رکعت اول بعد از حمد ۱۱بار سورۀ توحید 👈🏻💎در رکعت دوم بعد از حمد ۲۱بار سورۀ توحید 👈🏻💎در رکعت سوم بعد از حمد ۳۱بار سورۀ توحید 👈🏻💎در رکعت چهارم بعد از حمد ۴۱بار سورۀ توحید ✨بعد از سلام نماز دوم ۵۱بار سورۀ توحید و ۵۱بار «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد» را بخواند ✨ و سپس به سجده برود و ۱۰۰بار «یاالله یاالله» بگوید و هرچه می‌خواهد از خدا درخواست کند. ✨پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله خداوند متعال بر کسی که این نماز را بخواند و حاجتش را از خدا نخواهد غضب میکند✨ ➢✨ ❤️ 🍃🍁 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
⭐️ ⤵️ سوره روز،،، ✨ سوره مبارکہ قیامت ✨ 🌟 خداوند به او مژده عبور از پل صراط را می‌دهد. ﴿ سورة القیامة - سورة ٧٥ - تعداد آیات ٤٠ ﴾ *بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم* *لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿١﴾ وَلا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿٢﴾ أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿٣﴾ بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿٤﴾ بَلْ یُرِیدُ الإنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿٥﴾ یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿٦﴾ فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿٧﴾ وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿٨﴾ وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿٩﴾ یَقُولُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿١٠﴾ کَلا لا وَزَرَ ﴿١١﴾ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿١٢﴾ یُنَبَّأُ الإنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿١٣﴾ بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿١٤﴾ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿١٥﴾ لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿١٦﴾ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿١٩﴾ کَلا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿٢٠﴾ وَتَذَرُونَ الآخِرَةَ ﴿٢١﴾ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿٢٤﴾ تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿٢٥﴾ کَلا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿٢٦﴾ وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿٢٧﴾ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿٢٨﴾ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿٢٩﴾ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿٣٠﴾ فَلا صَدَّقَ وَلا صَلَّى ﴿٣١﴾ وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿٣٢﴾ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿٣٣﴾ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٤﴾ ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿٣٥﴾ أَیَحْسَبُ الإنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿٣٦﴾ أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿٣٧﴾ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿٣٨﴾ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالأنْثَى ﴿٣٩﴾ أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿٤٠﴾* https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
. 🔴 بهترین فاتحه‌ای که آیت الله بهجت توصیه کردند برای اموات بخوانیم🔴 ✅ بیایید *فاتحهٔ کبیره* بخوانیم 🔻یکی ازعلمای شیعه به نام (شیخ مهدی فقیهی) جهت استخاره و رفع گرفتاری پیش آیت الله *بهجت* می رود. آیت الله بهجت به ایشان می فرمایند: چرا *فاتحه کبیره* نمی خوانید؟ شیخ فقیهی می پرسند، *فاتحه کبیره چیست؟* *آیت الله بهجت* می فرمایند: - سوره *حمد*: را *یک بار* - *چهار قل* : ( *توحید-کافرون-ناس- فلق*) هرکدام را *یک بار* - سوره *قدر* را *هفت بار* - *آیت الکرسی* را *سه* بار بخوانید. سپس آیت الله بهجت می فرمایند: هرکس برای میتی اینگونه فاتحه بخواند، * هم رفع گرفتاری ازخودش می شود و هم گنجی برای میت است. * آقاشیخ مهدی فقیهی می گوید: برگشتم به روستای خودمان و سر قبر *پدر و مادرم* اینها را خواندم و برگشتم قم، شب عمه ام خواب پدر و مادرم را می بیند که *خمره ای از طلا و جواهرات* درمقابل شان است. عمه ام از من پرسید چه *خیراتی* برای پدر و مادرت فرستادی؟! گفتم: این *فاتحه (کبیره)* را خواندم. پس مشخص شد روزی که من این *فاتحه کبیره* را برای *پدر و مادرم* خوانده ام، *رحمت واسعه ای از طرف خداوند شامل حالشان شده است*. در ضمن به برکت این فاتحه *گشایشی* نیز در زندگی خودم مشاهده کردم. « *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم*‌» 🌸لطفاً نشر دهید تا خیراتی افزونتر نصیب امواتمان گردد آنهم دراینروزهایی که از زیارت قبر امواتمان محروم شده است https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀 🌸 بسته هدیه به اموات 🌸 🌷روزپنجشنبه اموات چشم به راهند🌷 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 ✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ختم روز پنج شنبه شامل : 🌟 1 سوره حمد 🌟 3 سوره توحید 🌟 1سوره قدر 🌟 1 آیة الکرسی 🌟 1 زیارت اهل قبور این ختم را برای آخرت خود و تمام شهدای اسلام و رفتگان و بخصوص درگذشتگان عزیزانی که دراین گروه هستند هدیه میکنیم. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 (سوره حمد) *بسم الله الرحمن الرحيم(1)* *الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (2) الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ (3) مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (5) اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ (6) صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ (7)* 🍃💎🍃💎🍃💎🍃💎 (سوره توحید) *بسم الله الرحمن الرحيم* *قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللَّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (3) وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ (4)* 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 (سوره قدر) *بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم* *إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾* 🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹 🌴آیت الکرسی🌴 *بسم الله الرحمن الرحیم* *الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالدون.* 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🍁🚩زیارت اهل قبور:🚩🍁 *بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ* *اَلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ مِنْ أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا أَهْلِ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مِنْ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ یا لا إِلهَ إِلاّ اللهُ بِحَقِّ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ وَحْشُرْنا فی زُمْرَهِ مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاّ اللهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ علیٌّ وَلِیٌّ الله* 💞هر كس اين زيارتنامه را بخواند، خداوند 👌ثواب پنجاه سال عبادت به او مي‌دهد و 👌گناهان پنجاه سال را از او و پدر و مادرش بيامرزد.🌟💞 🌸💎🌸💎🌸💎🌸 پنج شنبه است و ياد درگذشتگان:😔😔 *🌹اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ.* التماس دعا پنجشنبه است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم پنجشنبه است و بوی حلوای خیرات ... روحشون شاد ویاد شون گرامی با ذکر فاتحه و صلوات 🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸          https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
عالم جلیل القدر شیعه مرحوم سید بن طاووس که بارها توفیق شرفیابی محضر امام زمان علیه السلام نصیبش گشته است، در سفارشی که برای فرزند خویش دارد می فرماید: فرزندم، *هر روز دوشنبه و پنجشنبه*(که اعمال تو خدمت مولایت عرضه می شود) با کمال خواری و فروتنی خواسته های خود را به امام زمانت عرضه بدار و با امام خویش حرف بزن، و بعد از سلام به حضرتش زیارت زیر را بخوان: *«سَلامُ اللهِ الکامِلُ التّامُّ الشّامِلُ العامّ وَصَلَواتُهُ الدّآئِمَةُ وَبَرَکاتُهُ الْقآئِمَةُ التّآمَّةُ عَلی حُجَّةِ اللهِ وَوَلِیهِ فی اَرْضِهِ وَبِلادِهِ وَخَلیفَتِهِ عَلی خَلْقِهِ وَعِبادِهِ وَسُلالَةِ النُّبُوَّةِ وَبَقِیةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ صاحِبِ الزَّمانِ وَمُظْهِرِ الاْیمانِ وَمُلَقِّنِ اَحْکامِ الْقُرْآنِ وَمُطَهِّرِ الاْرْضِ وَناشِرِ الْعَدْلِ فِی الطُّولِ وَالْعَرْضِ وَالْحُجِّةِ الْقآئِمِ الْمَهْدِی الاْمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِی وَابْنِ الاْئِمَّةِ الطّاهِرینَ الْوَصِی بْنِ الاْوْصِیآءِ الْمَرْضِیینَ الْهادِی الْمَعْصُومِ ابْنِ الاْئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَعْصُومینَ السَّلامُ عَلَیک یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ الْمُسْتَضْعَفینَ السَّلامُ عَلَیک یا مُذِلَّ الْکافِرینَ الْمُتَکبِّرینَ الظّالِمینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای یا صاحِبَ الزَّمانِ السَّلامُ عَلَیک یا بْنَ رَسُولِ اللهِ اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ سَیدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا بْنَ الاْئِمَّةِ الْحُجَجِ الْمَعْصُومینَ وَالاْمامِ عَلَی الْخَلْقِ اَجْمَعینَ اَلسَّلامُ عَلَیک یا مَوْلای سَلامَ مُخْلِص لَک فِی الْوَلایةِ اَشْهَدُ اَنَّک الاْمامُ الْمَهْدِی قَوْلاً وَ فِعْلاً وَاَنْتَ الَّذی تَمْلاَ الاْرْضَ قِسْطاً وَعَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً فَعَجَّلَ اللهُ فَرَجَک وَسَهَّلَ مَخْرَجَک وَقَرَّبَ زَمانَک وَکثَّرَ اَنْصارَک وَاَعْوانَک وَاَنْجَزَ لَک ما وَعَدَک فَهُوَ اَصْدَقُ الْقآئِلینَ(وَنُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاْرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ) یا مَوْلای یا صاحِبَ الزَّمانِ یابْنَ رَسُولِ اللهِ حاجَتی کذا وَ کذا(و به جای کذا وَکذا حاجات خود را ذکر کند) فَاشْفَعْ لی فی نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَیک بِحاجَتی لِعِلْمی اَنَّ لَک عِنْدَ اللهِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً وَمَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّکمْ بِاَمْرِهِ وَارْتَضاکمْ لِسِرِّهِ وَبِالشَّاْنِ الَّذی لَکمْ عِنْدَ اللهِ بَینَکمْ وَبَینَهُ سَلِ اللهَ تَعالی فی نُجْحِ طَلِبَتی وَاِجابَةِ دَعْوَتی وَکشْفِ کرْبَتی»۱* و سپس بگو: *«یا اَیهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَة مُزْجاة فَأَوْفِ لَنَا الْکیلَ وَتَصَدَّقْ عَلَینا اِنَّ اللهَ یجْزِی الْمُتَصَدِّقینَ تَاللهِ لَقَدْ آثَرَک اللهُ عَلَینا وَ اِنْ کنّا لَخاطِئینَ»۲* آن گاه بگو: *«یا مَوْلانا إِسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کنّا خاطِئینَ».* «ای مولای ما، برای گناهانمان استغفار و طلب آمرزش کن، که ما در گذشته از خطاکاران بودیم». پس از آن به امام زمانت بگو: ای آقا و ای مولای من، این برخورد برادران یوسف با برادر و پدر خود و عکس العمل آن دو بزرگوار، در برابر آنان است، که بعد از آن همه جنایات و بی مهری ها که از آن ها سرزد، باز یوسف و پدر بزرگوارش یعقوب علیهم السلام، بر آنان مهر ورزیدند و از تقصیر و گناهشان در گذشتند و آنان را مورد عفو و بخشش خویش قرار دادند. پس اگر من هم مورد پسند وخوشنودی خدا و رسول او و پدران بزرگوار شما و خودتان نیستم، شما از حضرت یعقوب و یوسف علیهما السلام سزاوارترید در این که مرا مشمول مهر و بردباری، و کرم و بزرگواری خویش قرار دهید.۳ منابع: [۱]. این زیارت را محدث قمی در اوایل « مفاتیح الجنان » قبل از « مناجات خمس عشرة » آورده است. که قبل از آن دو رکعت نماز خوانده و سپس زیارت مذکور را زیر آسمان تلاوت می کنی. [۲]. برگرفته از آیات 88 و 97 سوره یوسف. [۳]. کشف المحجّة لثمرة المهجة، فصل 150، ص https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁شب چه زیباست ✨سکوتش ، آرامشش 🍁ستارگانش ، آسمانش ✨و چه زیباتر خلوت باتو 🍁که به آرامش میرسم ✨خـدایـا... 🍁زیبایی مـاه و ✨ستارگان و آرامش 🍁شب را نصیب ✨دوستان و عزیزانم بگردان شبتـون زیبـا و در پنـاه خدا 🍁 🍁🍂 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌱 ❤️ #قسمت_چهل_چهار انگار پسره بهش نامردی میکنه با یکی از همکلاسیای شقایق ازدواج میکنه. این شد
🌱 ❤️ بیشتر واسه فرار از جو اون خونه دانشگاه اینجا رو زدم وگرنه رتبه ام خوب بود شهر خودمون رو هوا قبول می شدم. دوست داشتم یه کاری کنم تا همه ی درد دلاش یادش بره و از ته دل شاد باشه. با مهربونی گفتم: شاید یه روز انقدر خوشبخت بشی که اینا یادت بره. تو دختر باهوشی هستی می تونی موفق باشی.. با شیطنت پرسید: ببینم شغلت چیه که انقد زود تونستی ماشینتو عوض کنی؟ وضعت خوب به نظر می رسه!.. خندیدم ولی پر بغض. با آه گفتم: ملامت ها که بر من رفت و سختی ها که پیش آمد، گر از هر نوبتی فصلی بگویم داستان آید!.. خندید و گفت: به به شاعرم که تشریف دارید!.. گفتم: آره آدم که سختی بکشه هم شاعر میشه هم دل شکسته.. رسیدیم کافه همون طور کلی با هم صحبت کردیم. شقایق خیلی بیشتر از سنش می فهمید. شیرین زبون و مهربون بود، هر کدوم که از رنجامون حرف می زدیم اون یکی با دل و جون گوش می داد. رفتیم با هم شام هم خوردیم چهار ساعت به سرعت برق و باد گذشت. رأس ساعت نه جلوی در خوابگاه بودم. صدای آهنگ رو کم کردم که شقایق گفت: خیلی خوش گذشت دستت درد نکنه واقعا اگه می موندم خوابگاه مطمئنم یه بلای بدی سرم میومد. دلم بس که گرفته بود.. چشمامو رو هم گذاشتم و گفتم: هر وقت دلت گرفت زنگ بزن بریم بیرون. من کارم آزاده همیشه می تونم بیام.. درو باز کرد و خواست پیاده بشه که برگشت و گفت: راستی یه چیز یادم رفت بگم.... درو باز کرد و خواست پیاده بشه که برگشت و گفت: راستی یه چیز یادم رفت بهت بگم، اصلا بهت نمیاد چهلو رد کرده باشی بس که جذابی!.. چشمکی زد و پیاده شد. دستمو گذاشتم رو قلبم و با چشمای پر ذوق بهش خیره شدم. برام دست تکون داد و رفت سمت خوابگاه. از خوشحالی با صدای بلند آهنگ رفتم سمت خونه. مامان زنگ زد گفت بیا اینجا نمی خواستم دل هیچکس رو بشکنم. رفتم خونشون مامان دوباره می خواست بحث ازدواج رو پیش بکشه که بهش گفتم فعلا دست نگه داره وقتش بشه خودم بهش میگم. خودم رو گول می زدم ولی به شقایق دل بسته بودم. اون شاید به عنوان یه دوست بهم نزدیک شده بود ولی من دوستش داشتم. سر شب یه پیام عاشقانه برام فرستاد. همین طور به هم پیام می دادیم و از حال هم خبر داشتیم. چند بار دیگه هم همدیگه رو دیدیم. روزها می گذشت و عید داشت از راه می رسید. دم عیدی کلی کارم گرفته بود اصلا هوا که رو به گرمی می رفت ساخت و سازم بازارش داغ می شد. وضعم روز به روز بهتر می شد و خیلی خوشحال بودم. اون روز مثل همیشه با شقایق قرار داشتیم. رفتیم کلی تو شهر چرخیدیم و حسابی خوش گذشت ولی حال شقایق زیاد خوب‌ نبود. انگار دلش گرفته بود و تو خودش بود. هر چی گفتم چی شده پنهان کرد. بعد اینکه خداحافظی کردیم رفتم 1خونه تمام حواسم پی شقایق بود..... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
درو باز کرد و خواست پیاده بشه که برگشت و گفت: راستی یه چیز یادم رفت بهت بگم، اصلا بهت نمیاد چهلو رد کرده باشی بس که جذابی!.. چشمکی زد و پیاده شد. دستمو گذاشتم رو قلبم و با چشمای پر ذوق بهش خیره شدم. برام دست تکون داد و رفت سمت خوابگاه. از خوشحالی با صدای بلند آهنگ رفتم سمت خونه. مامان زنگ زد گفت بیا اینجا نمی خواستم دل هیچکس رو بشکنم. رفتم خونشون مامان دوباره می خواست بحث ازدواج رو پیش بکشه که بهش گفتم فعلا دست نگه داره وقتش بشه خودم بهش میگم. خودم رو گول می زدم ولی به شقایق دل بسته بودم. اون شاید به عنوان یه دوست بهم نزدیک شده بود ولی من دوستش داشتم. سر شب یه پیام عاشقانه برام فرستاد. همین طور به هم پیام می دادیم و از حال هم خبر داشتیم. چند بار دیگه هم همدیگه رو دیدیم. روزها می گذشت و عید داشت از راه می رسید. دم عیدی کلی کارم گرفته بود اصلا هوا که رو به گرمی می رفت ساخت و سازم بازارش داغ می شد. وضعم روز به روز بهتر می شد و خیلی خوشحال بودم. اون روز مثل همیشه با شقایق قرار داشتیم. رفتیم کلی تو شهر چرخیدیم و حسابی خوش گذشت ولی حال شقایق زیاد خوب‌ نبود. انگار دلش گرفته بود و تو خودش بود. هر چی گفتم چی شده پنهان کرد. بعد اینکه خداحافظی کردیم رفتم خونه تمام حواسم پی شقایق بود..... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
خواستم استراحت کنم و بخوابم که دیدم صدای پیام گوشیم بلند شد. لبخندی زدم می دونستم شقایقه. پیام داده بود: فرزاد؟.. نوشتم: جانم؟.. یکم طول کشید پیامش رسید: تعطیلات عیدو باید برگردم شهرمون. خیلی دلم تنگ میشه برات... با ذوق نوشتم: منم دل تنگت میشم خیلی زیاد. انقد بهت عادت کردم که نمی دونم اگه نباشی چیکار باید بکنم؟.. نوشت: فقط عادته؟!... مثل کسی بود که داشت ازم اعتراف می‌گرفت. این سوالش مثل شمشیر دو لبه بود اگه ابراز علاقه می کردم ممکن بود بگه اینهمه مدت ازم سو استفاده کردی و اگه می گفتم نه، دروغ گفته بودم. با دستای لرزون نوشتم: نمی دونم راجع بهم چه فکری کنی ولی از همون لحظه که دیدمت دوستت دارم!.. گوشی رو گذاشتم زمین می دونستم می خواد کلی حرف بارم کنه سرمو با پتو کشیدم و خوابیدم. تا صبح توی خواب دیدم که شقایق بخاطر اعترافی که کرده بودم طردم کرده و حالم خرابه. مدام بهم میگه تو یه ادم سوءاستفاده گر هستی و از موقعیت و درد دل های من سوء استفاده کردی. صبح از خواب بیدار شدم یکم فکر کردم تا یادم اومد دیشب چه اتفاقی افتاده. به طرف گوشی حمله کردم دوست داشتم با واقعیت روبرو بشم و بدونم که شقایق برام چی نوشته. در کمال ناباوری دیدم چند بار تماس گرفته و کلی هم پیام دارم. یکی یکی از همون اول شروع کردم به خوندن پیام ها، نوشته بود: وقتی بهت فکر می کنم می بینم که منم دوست دارم... چشمام جایی رو نمیدید. داشتم با ذوق نگاه میکردم، من که فکر می‌کردم... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
من که فکر می‌کردم شقایق به خاطر اعترافم دیگه جوابم رو هم نده اما حالا خودش نوشته بود که دوستت دارم! چند تا پیام دیگه هم داده و پرسیده بود که خوابم برده یا نه. اول صبحی جوری انرژی گرفتم که انگار چندین سال بوده خواب بودم و هیچ خستگی توی تنم نیست. نمی دونستم الان بیدار شده یا نه دوست داشتم بهش پیام بدم. با دستای لرزونم نوشتم: فکر میکردم از این که اعتراف کنم ناراحت بشی واسه همین تا صبح خواب دیدم که همه چی خراب شده. نمیتونم باور کنم جدی جدی تو هم دوسم داری؟!.. لباسام رو پوشیدم و حاضر شدم تا برم سر کار مدام به پیامش نگاه می‌کردم و از ذوق لبخند میزدم. شقایق دوسم داشت و چه چیزی مهم تر از این بود؟ این برام کافی بود تمام تلاشم رو می کردم تا اگه دلش با من باشه جوری خوشبختش کنم که تو تاریخ ثبت بشه میخواستم به هیچ وجه ممکن به یاسمن و اتفاقی که افتاده بود فکر نکنم. شقایق با اینکه سنش خیلی کم بود اما خیلی میدونست و مثل یاسمن لوس نبود‌. تو اون مدت فهمیده بودم البته باید همه چیزو واسش تعریف می کردم تا در جریان کامل زندگیم باشه. میدونستم کمی دیگه بیدار میشه تا بره دانشگاه.... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دل تو دلم نبود حالا دیگه اوضاع فرق می کرد تا قبل این مثل دو تا دوست با هم حرف میزدیم اما حالا بینمون یه رابطه ی عاشقانه داشت شکل می گرفت. دوست نداشتم اصلا به این فکر کنم که اون تک دختر یه خانواده است و شاید خانوادش به هیچ وجه قبول نکنن که با یه مرد ۴۰ ساله ی زن مرده ازدواج کنه. فقط دوست داشتم به این فکر کنم که شقایق منو دوست داره و من هم حاضرم تمام عمرم رو به پاش بریزم تا خوشبخت بشه. تصمیم گرفته بودم حداقل وضع مالیم انقدر خوب بشه تا خانواده‌اش بخاطر این مورد هم شده کمتر مخالفت کنن. بیخیال این چیزا رفتم سرکار اما نگاهم یکسره به گوشیم بود تا ازش پیامی برسه. نزدیکای ساعت ۱۰ صبح بود که پیام اومده بود روی گوشیم. همین که باز کردم دیدم شقایق نوشته ساعت ۵ غروب بیا همدیگه رو ببینیم.. با ذوق نوشتم: سلام عزیزم باشه حتما... تا ساعت ۵ رفتم خونه یه کم به خودم رسیدم درسته اولین قرارمون نبود اما تا قبل از این فکر نمیکردم به هم ابراز علاقه کنیم حالا وقتش بود که بهتر جلوش ظاهر بشم. اون دیگه عشقم بود و به خاطرش حاضر بودم هر کاری انجام بدم اما محتاط تر و بهتر از رابطه با یاسمن. ساعت ۵ شد رفتم سر قرار شقایق کنار خیابون ایستاده بود و لبخند میزد. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
از دور برام دست تکون داد رفتم جلو در رو از داخل ماشین براش باز کردم و گفتم: بفرمایید بالا خانم!.. همین که نشست گفت: سلام خوبی؟.. لبخند زدم و گفتم: خوبم تو چطوری؟ امروز حالم خیلی خوبه اصلا احساس می کنم تو کل زندگیم به خوبی امروز نبودم!.. خندید و سرشو تکون داد و گفت: منم خوبم اصلا نمیدونم چه بلایی سرم اومده باورم نمیشه این حرف‌ها رو من بهت گفته باشم!.. خنده ی بلندی سر دادم و گفتم: چرا یعنی پشیمون شدی؟.. گفت: نمیدونم. حتی قبل از این هم با کسی رابطه عاشقانه داشتم ولی اینطور درگیر نشده بودم به هر حال تبریک میگم موفق شدی دلمو ببری اونم چه جور!.. خندیدم و عاشقانه نگاهش کردم و گفتم: از همون روزی که تو بلوار دیدمت بدجور عاشقت شدم منتها میترسیدم بهت بگم فکر کنی دارم سوء استفاده میکنم.. خندید و گفت: یعنی میخوای بگی من اشاره نمیکردم اعتراف نمیکردی؟.. مظلومانه گفتم: نه حاضر بودم بدون هیچی باشم اما از دستت ندم.. همونطور بهم زل زد و چیزی نگفت. مثل دفعه های قبل رفتیم با هم شام خوردیم اما این بار فرق می کرد. این بار دیگه ببینمون عشق بود و شامو بیرون رفتن و ماشین سواری همه و همه یه حس و حال دیگه ای داشت. عید از راه رسیده بود و شقایق می‌خواست برگرده شهرشون. خودم بردم گذاشتمش ترمینال. حال هردومون حسابی گرفته بود.... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
نمیدونستم این چند روز چطور باید دوریش رو تحمل کنم؟ نگاه دیگه ای بهش انداختم و گفتم: شقایق تو رو خدا پیاما رو جواب بده ها دل من طاقت نداره!.. نگاهم کرد و گفت: باشه کاری ندارم که مجبورم فقط برم نمی خوام بهانه دستشون بدم. فرزاد دلم خیلی برات تنگ می شه. دعا کن زودتر روزا بگذرن.. پشت دستشو بوسیدم و سوار اتوبوس شد و رفت. هر روز با هم تلفنی حرف می زدیم. انقد دلتنگش شده بودم که چند بار بهش پیشنهاد دادم برم شهرشون دیدنش ولی قبول نکرد و گفت یجور تحمل کنیم تا دوری تموم شه. به هر جون کندنی بود تعطیلات عید تموم شد و شقایق هم برگشت تهران. همون روز قبل رفتن به خوابگاه رفتم دیدنش. وسیله هاش توی ترمینال روی زمین بود و خودش منتظر ایستاده بود. با دیدنش چندتا بوق زدم برگشت طرفم. لبخند زیبایی زد و برام دست تکون داد. از ماشین پیاده شدم خندید و با جیغ گفت: فرزااد! یه دل سیر نگاش کردم و گفتم: آخ نمی دونی چقد دلم برات تنگ شده بود. قلبم داشت می ترکید.. خندید و گفت: منم دلتنگت بودم خداروشکر دوری تموم شد.. وسیله هاش رو برداشتم و با هم سوار ماشین شدیم. گفتم: کجا بریم عزیزم؟ خستگیت رفع بشه؟.. کش و قوسی به بدنش داد و گفت: نمی خوای دعوتم کنی بیام خونت؟.. با ابروهای بالا رفته گفتم: جدی میگی یا شوخیه؟ ببینم چالشه؟.. خندید و گفت: نه واقعا به یه جایی نیاز دارم تا یکم استراحت کنم. نمیشه که تو خیابون بخوابم؟!..خابگاهم که امروز بسته س من خبر نداشتم توی راه فهمیدم فردا باز میشه... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
خندیدم و گفتم: آخه نامرتبه.. من چه می دونستم می خوای بیای؟!.. شقایق چشم غره ای رفت و گفت: خودم مرتبش می کنم تنبل خان.. به طرف خونه حرکت کردم. وقتی رسیدیم رو به شقایق گفتم: ایشالا واسه خودمون یه خونه ای حاضر می کنم که همه انگشت به دهن بمونن.. شقایق دستاشو برد آسمون و گفت: ایشالا!.. با خنده وارد خونه شدیم. چون خونه ی مجردی بود چیز زیادی نداشتم. بیشتر لوازم ضروری زندگی بود. خانوادم خیلی اصرار داشتن برم باهاشون زندگی کنم ولی دوست داشتم تنها باشم. حس بدی داشتم به اینکه تو اون سن یا پدر و مادرم زندگی کنم. می دونستم مامان بیچاره همیشه نگران غذا خوردن منه واسه همین سعی می کردم بیشتر وقتا برم خونشون غذا بخورم. شقایق داشت اطرافو نگاه می کرد که گفتم: ببخشید اگه همه جا نامرتبه.. سرشو تکون داد و خندید رفتم براش قهوه حاضر کردم و آوردم. رو مبل نشسته بود و داشت با گوشیش ور می رفت. سینی رو گذاشتم جلوش و گفتم: ببینم شام چی دوست داری سفارش بدم؟.. یکم فکر کرد و گفت: ..... _چیزی نداری خودم آشپزی کنم؟.. با لودگی گفتم: مگه بلدی؟.. اخم کرد و گفت: یه چیز بپزم انگشتاتم بخوری.. بعد اینکه قهوه رو خورد رفت آشپزخونه تا شام درست کنه. رفتم کمکش تا هر چی لازم داشت براش بیارم. میون خنده و شوخی یکم ماکارانی درست کردیم و منتظر شدیم تا دم بکشه. شقایق دستاشو شست و گفت: بعد از ناهار منو ببر خونه ی دوستم گفتم: البته!.. چشم https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
داشتم همون طور نگاهش می کردم که یه دفعه چشمم خورد به گردنبندی که توی گردنش بدجور خودنمایی می کرد. بهت زده رفتم جلو و با تعجب پرسیدم: شقایق این... گردنبند؟... نگاه مفتخری بهش انداخت و گفت: مامانم داده بهم. از وقتی که دیگه بزرگ شدم و می تونم از خودم مراقبت کنم، میگه از مادرش بهش رسیده.. رفتم جلو گردنبند و خوب نگاه کردم. امکان نداشت. مگه از اون گردنبند فقط یدونه تو دنیا وجود داشت؟! خوب نگاهش کردم و گفتم: می دونی چقد پولشه؟ خیلی خطرناکه گردنته.. دستی روش کشید و گفت: همیشه که نمیندازم. این دفعه مامانم گفتم بندازم چون قرار بود برن جایی تو خونه نبود بهتر می شد.. یکم فکر کردم شقایق تو اکانتش که فامیلیشو نوشته بود، درست همون فامیلی یاسمن بود! چرا تا حالا به ذهنم‌ نرسیده بود؟ چرا اصلا شک نکرده بودم؟ یعنی انقد از عشق پر شده بودم که به هیچی دقت نکردم؟ با تته پته پرسیدم: ببینم تو اینجا پدربزرگ و مادربزرگت... کدوم طرفان؟... اخمی کرد و گفت: فرزاد این سوالا چیه می پرسی دیوونه شدی؟.. رفتم جلوتر با اضطراب پرسیدم: اسم پدرت.. یوسفه؟!.. چشمای شقایق حسابی گرد شده بود. با تعجب پرسید: آره... از کجا می دونی چطور مگه؟.. حس کسی رو داشتم که با پتک کوبیدن تو سرش و یه سطل آب یخ هم ریختن روش. اصلا جمله کم آورده بودم. لال شده بودم. این چه سرنوشتی بود که بعد از اینهمه سختی باید به اینجا می رسیدم؟ قلبم داشت تیر می کشید. نفس کشیدن واسم سخت شده بود. سر خوردم نشستم روی زمین شقایق نگران بلند شد و آخ خفه ای گفت. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
حس و حالم شبیه کسی بود که داره جون میده. شقایق هم دست کمی از من نداشت. مثل دیوونه ها زل زده بود به وسط اتاق. با خنده گفت: پس واسه همین بابام همیشه با مامانم دعوا می کرد. واسه همین می گفت قاتل خواهرم تویی که نشستی زیر پاش... صورتش رو پنهون کرد با دستاش و زد زیر گریه. باورم نمی شد شقایق هیچ خبری از این اتفاقا نداشته باشه. با گریه گفت: چرا به من میگی با نقشه اومدم هان؟ من مگه تو رو می شناختم؟ تو بلوار می تونستی توقف نکنی. چراا... گریه امونش نداد و با درد گریه کرد. من هم حالم بدتر از اون نفسم بالا نمی اومد. کاش زودتر می فهمیدم شقایق دختر نگینه. چرا حالا که همه چی تموم شده بود باید این اتفاق می افتاد و می فهمیدم؟ شقایق مثل دیوونه ها زد تو سرش و گفت: من باید چیکار کنم؟ بدبخت شدم من.. حالا چی‌ میشه؟.. خیلی جدی دستشو گرفتم و گفتم: من انقد مرد هستم که پای کارم بایستم. حتی اگه خانوادت مانع بشن، من کنار نمی کشم... انگار خیالش راحت شده باشه، گریه اش شدت گرفت. گیج شده بودم نمی دونستم چرا سرنوشت این بازی رو باهام می کرد؟ شقایق هیچ‌ گناهی نداشت چرا باید اون قربانی می شد؟.. میون گریه نالید: نمیذارن، نه بابام و عموهام و نه مادرم‌.. اونا همینطوریش با اینهمه اختلاف سنی مخالف بودن چه برسه که تو... چشمام رو محکم رو هم فشردم و گفتم: شقایق اینطوری گریه نکن.. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🦋💫🦋💫🦋💫🦋💫 خواندن آیت الکرسی در اول صبح را به شما پیشنهاد میکنم... قلب وآروم میکنه💙 💙التماس دعای فرج وشهادت💙 🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋 💫الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالِدُون 💫🦋💫🦋💫🦋💫 🦋﴿.قُل.هُوَ.اللَّهُ.أَحَدٌ.۞.اللَّهُ.الصَّمَدُ.۞.لَمْ.يَلِدْ.وَلَمْ.يُولَدْ.۞.وَلَمْ.يَكُن.لَّهُ.كُفُوًا.أَحَد. 📱 🌹دعابرای بیماران فراموش نشود پس بگو🌹 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌻أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌹 📱 💥خلاصه تمامی ادعیه درچهار جمله💥 💖الحمدللّه علی کل نعمة 💙و اسئل اللّه من کل خیر 💛و استغفر اللّه من کل ذنب 💜و اعوذ باللّه من کل شر 📗بحارالانوار، جلد 91 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠زیارت امام عصر(عجل الله) در هر صبحگاه اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 💠💦💠💦💠💦💠💦