eitaa logo
مطالب ناب در منبر
4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1.7هزار فایل
👈 مطالب کانال: ــــمناقب وفضایل اهلبیت علیهم‌السلام ــــنقدوهابیت وجریان یمانی وتصوف ــــمطاعن ومثالب دشمنان ــــمنابر اعتقادی‌، معرفتی ــــصوت دروس حوزوی ــــPDFکتب اعتقادی ــــمداحی کانال دیگر ما👇 @Fishe_menbar ارتباط با ادمین @Abdulhossein235
مشاهده در ایتا
دانلود
یکسال و نیم مانده غمت در گلوی من  هر روز و شب تویی همه جا رو به روی من در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من 😭 تصویر قتلگاه تو یادم نمی رود یک بوسه از تنت شده  بود آرزوی من از خاطرات آن شب مقتل کنار تو مانده هنوز لالۀ سرخی به روی من 😭 یک لحظه چوب محمل و پیشانی ام شکست تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من قاریِ روی نیزه شدی تا حواس ها آید به سوی نیزه، نیاید به سوی من 😭 امان از دل زینب ...💔 😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◼️ زبان‌حال حضرت زینب سلام‌الله علیها پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ها که کشیدم چه شهر‌ها که نگشتم، چه کوچه‌ها که ندیدم به سخت‌جانی خود آن‌ قَدَر نبود گمانم که بی‌تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه‌ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال‌وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه‌ی محمل سر، آن زمان که سر نی به نوک نیزه‌ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه‌ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان! که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم ازین حکایت جان‌سوز، «جودیا»! صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک، هم‌چو شهیدم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @mosibatoratebah
از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم به‌سان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم.. ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar
واقعا سخت است بی‌محرم سفر کردن حسین بر رخ محرم به نوک نی نظر کردن حسین واقعا سخت است بعد از شش برادر داشتن از صف نامحرمان تنها گذر کردن حسین واقعا سخت است ماندن پشت یک دروازه و شهر را بهر تماشايت خبر كردن حسين واقعا سخت است با راسی کنار محملت از نگاه دشمنان دون حذر کردن حسین واقعا سخت است رفتن رو ی پشت بامها دامن خود را پر از سنگ و حجر کردن حسین واقعا سخت است درتشت زری با خیزران لعل لب‌های کسی زیر و زبر کردن حسین 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
سفره ات را مادرت زهرا فراهم می‌کند چون وهب آخر نگاهت سر به راهم می‌کند هر چه می‎خواهی بگیر از من، گدایی را نگیر نوکریِ خانه‎ی تو پادشاهم می‎کند سی شبِ ماه خدا، شکرِ خدا، گفتم حسین پس مُحَرم، مَحرم این دستگاهم می‎کند تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم دوری از تو مطمئنا روسیاهم می‎کند بیشتر از یک سیاهی لشگرم کردی حساب چون علمدارت فدایی سپاهم می‎کند در میان خیمه‎هایت دست من را هم بگیر چشم خیس دخترت دارد نگاهم می‎کند به لباس کهنه‎ای که دوخته زهرا، قسم خواهر تو بی‎قرار قتلگاهم می‎کند فکر این که می‎رود صحرا به صحرا پیکرت مثل زینب عاقبت بی‎سرپناهم می‎کند 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه‌ها از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه‌ها خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه‌ها آمدی با سر به دیدارم که برگردد، حسین، دیده‌ی مردم ز محمل‌ها به سوی نیزه‌ها من فدای حنجر خشکت که نوشیده‌ست آب گه زجام دشنه‌ها، گاه از سبوی نیزه‌ها از فراق اکبرت، قلب رقیه آب شد کاش این دختر نگردد روبروی نیزه‌ها ای مؤید! تا بیابم آن سر ببریده را می‌روم با پای دل در جستجوی نیزه‌ها مرحوم 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @shere_aeini
ای‌ دختر‌ جلالت‌ و ای خواهر وقار بانوی‌مُلکِ‌عصمت‌و‌ ناموس‌ِ کردگار ای‌مانده‌درتو هیبت حیدر به‌یادگار ای‌انعکاسِ فاطمه در چشم‌ِ‌ روزگار پیشت چراغ‌ها همه بی‌ استفاده‌اند از سایه‌ی تو نور به خورشید داده‌اند تو آمدی که مظهر اهل کسا شوی تا جلوه‌گاه آیه‌ی قالوا بَلی شوی در قامت زنان شرف"لافتی" شوی زینب‌شدی‌که زینتِ‌ شیرخدا شوی هر چند گفته‌اند که امّ المصائبی با جُوشنِ حجاب، اسدُاللهِ غالبی جایی که امر نام‌گذاریت با خداست اسم تو مثل اسم علی فوق کیمیاست آری‌ حسابِ‌فهم تو از دیگران جداست علم لَدُنّی تو همان علم انبیاست باآن‌زبان که‌گفته‌ای"یک" "دو"نگفته‌ای ای سِرّ اَعظمی که کماکان نَهفته‌ای کوه‌از صلابتِ‌ تو در عالم اشارتی‌ست هفت‌آسمان‌؛زِ وُسعتِ‌قلبت‌ کنایتی‌ست نقل‌ روایت تو چه‌ نیکو عبادتی‌‌ست این‌که غلام کوی تو باشم سعادتی‌ست منّت خُدای را که همین است مذهبم من شیعه‌ی حسینیِ اسلامِ زینبم از هردو سمت؛نسبتِ‌تو می‌رسد به‌ نور خورشیددرحضورتو چون‌می‌کند ظهور از ظِلّ سایه ات به ادب می‌کند عبور فَخر المُخدّراتِ حرم ؛ زینب‌ الصّبور اُختُ‌الحسین،درعظمت‌کیست‌مثل‌تو؟ اقرار می‌کنم احدی نیست‌ مثل‌تو ازتو به‌وقت‌حادثه‌طوفان‌شکست‌خورد اولاد عاهه در دل میدان‌ شکست‌خورد از زخم پات خار مُغیلان‌ شکست‌خورد کوفه‌دُرست‌لحظه‌ی‌طُغیان‌شکست‌خورد این شهر مثل صید اسیر کمند شد فریاد اُسکُتوی تو وقتی بلند شد دیدی هلال را به سرِ نِی به‌وقت‌ظُهر دیدی خمیده شد کمرِ نِی به‌وقت‌ظُهر آتش نشست بر جگر‌ِ نِی به‌وقت‌ظُهر جا ماند بر تنت اثرِ نِی به‌وقت‌ظُهر آنهاکه‌مَست؛دور و برت نعره‌می‌زدند باخُطبه خواندن تو به زانو در آمدند با اینکه مثل فاطمه بی‌بال و پر شدی تو یک تنه حریف هزاران نفر شدی هشتاد و چند کودک و زن را سِپَر شدی هرجا که شعله بود تو پروانه‌تر شدی آه دل‌ِ شکسته‌ات از عرش هم گذشت وقتی‌که ریخت دُرّ حسینی میان طشت 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
حسین بود و تو بودی، تو خواهری کردی حسینِ فاطمه را گرم، یاوری کردی غریب تا که نمانَد حسینِ بی‌عبّاس به جای خواهری آنجا برادری کردی گذشتی از همه چیزت به پای عشق حسین چه خواهری تو؟ برادر! که مادری کردی تو خواهری و برادر، تو مادری و پدر تو راه بودی و رهرو، تو رهبری کردی پس از حسین، چه بر تو گذشت؟ وارث درد! به خون نشستی و در خون شناوری کردی به روی نیزه سرِ آفتاب را دیدی ولی شکست نخوردی و سروری کردی چه زخم‌ها که نزد خطبه‌ات به خفّاشان زبان گشودی و روشن سخنوری کردی زبان نبود، خود ذوالفقار مولا بود سخن درست بگویم، تو حیدری کردی تویی مفسّر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امّت! پیمبری کردی بدل به آینه شد خاک کربلا با تو تو کیمیاگری و کیمیاگری کردی من از کجا و غزل گفتن از غم تو کجا؟ تو ای بزرگ! خودت ذرّه‌پروری کردی 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
روز وشب ازغم تواشک فشانم چه کنم روح من پر زده،ای روح وروانم چه کنم کوه صبرم ولی ازغصه تو آب شدم کربلا برده همه تاب وتوانم چه کنم من گل گلشن زهرا وعلی بودم لیک دست بیداد چنین کرده خزانم چه کنم داغ عباس وعلی اکبر وقاسم یک سو از غم کودک شش ماهه ندانم چه کنم از همان لحظه که گفتی جگرم میسوزد گشته پیوسته دگر آه وفغانم چه کنم تا قیامت خجل از مادر خود فاطمه ام نشد آخر به لبت آب رسانم چه کنم کاش می شد که به یاد بدن عریانت زیر این تابش خورشید بمانم چه کنم نگهت از ته گودال مرا کشت حسین ازنگاه توهنوزم نگرانم چه کنم کاش می شد به سر خاک تومانند رباب بهر تو روضه گودال بخوانم چه کنم بین غمهای دلم هیچ کجا شام نشد رقص پای سر تو برده امانم چه کنم داغ زهرای سه ساله بخدا پیرم کرد شاهدم گشته همین قد کمانم چه کنم سر تو، طشت طلا، چوب جفا، بزم شراب این همه داغ نشسته است به جانم چه کنم یک زن واین همه غم، چشم فلک حیران است چه کنم مادر غمهای جهانم چه کنم بهرم آماده کن امشب کفن، ای بی کفنم که دگر رهسپر باغ جنانم چه کنم 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
آن که با عشق حسینی گشته هم‌دم زینب است آن که بر سرّ شهادت بوده محرم زینب است آن که شور افکنده با شور حسینی بر جهان از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است آن که نامش زین اَب خوانده رسول کردگار چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است  آن که بر خواند حدیث امّ ایمن بر امام من به جرأت گویم آن زن هم حسین هم زینب است آن که کاخ ظلم و استبداد را با یک خطا بکند و افکند از پی و بن ریخت بر هم زینب است دامن شير خدا بين شيرزن می‌پرورد در شهامت برتر از سارا و مريم زينب است آن که اندر مجلس گردن‌کشان قد کرد علم چون حسین بر دشمنان یک‌دم نشد خم زینب است با برادر درد دل مي‌كرد اين‌سان تا سحر آن كه ريزد از فراقت اشک ماتم زينب است وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است ملجا اهل حرم تا ظهر اگر عباس بود شب نگهبان در کنار نهر علقم زینب است پرچمت گر سرنگون شد من نگه می‌دارمش غم مخور بعد از تو پشتیبان پرچم زینب است  منزوی هرگز مزن بیهوده لاف عاشقی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است 😭😭 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @raziolhossein
◼️ شدند جن و ملک مات ز استقامت زینب که صبر سوده سر عجز پیش طاقت زینب چنان بکار برادر نمود صبر و تحمل که محو و مات شد ایوب از شهامت زینب ز بعد جد و پدر دید داغ مام و برادر رواست شیعه کند گریه خون بحالت زینب شد از فراق حسین و ز داغ تازه جوانان سپید موي سیاه وخمید قامت زینب بکوفه خواند یکی خطبه آن سلاله عصمت بسان باب کبارش بدي بلاغت زینب اسیر جور و جفا بود و داشت صولت حیدر یزید شوم بلرزید از صلابت زینب چنان اساس یزید آنزمان بزد همه بر هم که گشت خیره ملک نیز از شجاعت زینب بدین مصیبت عظمی نکرد ترك تجهد ببین بدرگه حق طاعت و عبادت زینب بهرکجا که خورد پرچم عزاي شهیدان بود براي غم و درد بینهایت زینب کسیکه در غم زینب شریک گشته بعالم بحشر میبرد او بهره از شفاعت زینب غمین مباش تو ضامن بروز حشر ز عصیان برد بسوي جنانت همی کرامت زینب تمام عمر نما مدح اهل و بیت پیمبر مصونی از غم اندوه در حمایت زینب 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
◼️ برادرا دلم از رفتنت قرار ندارد مرو که خواهرِ تو تابِ انتظار ندارد به درد بی کسیَم مبتلا مکن به فِدایت که خواهرِ تو کسی را دراین دیار ندارد تو منع می کنی از گریه ام ولی نتوانم دلِ شکسته ام از گریه اختیار ندارد به خیمه منتظر تو نشسته عابدِ بیمار میان بسترِ تب غیرگریه کار ندارد دلم زوعده برگشتنت قرارنگیرد چرا که گردش ایام اعتبار ندارد سکینه را بنشان درکنارِ خویش زمانی که تابِ دوریِ بابِ بزرگوار ندارد مبر به جانبِ میدان علی اصغر خود را که طفل طاقتِ پیکان آب دار ندارد بده تسلّی لیلی برای خاطر اکبر که داغ دار وغریب است وغمگسار ندارد اگر به شام بود یا به کوفه یا به مدینه به هیچ وجه دلِ پر زخون قرار ندارد بکن سفارشِ طفلت رقیّه بر پسرِ سعد که تابِ سیلی شمر ستم شعار ندارد مرا غریب به کرب وبلا فکندی و رفتی مرو که دادرسی زینبِ فکار ندارد 📚 به نقل از یک مجموعهٔ خطّی در کتابخانهٔ ملّی ایران 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar 🆔 @Fishe_menbar