#با_امام_رضا_علیه_السلام
#امام_شناسی
#قصه_عبرت
#11ذیقعده
#امامت
🔷🔶 #علم_امام_علیه_السلام_حتی_نسبت_به_آنچه_در_خواب_دیده_شده
👈🏼👈🏼 #شیخ_صدوق در روایتی از #ابوحبیب_نباجی ورود حضرت را به نباج چنین شرح میدهد:
➖ أبوحبیب #نباجی گوید:
در عالم رؤیا دیدم كه رسولاكرم صلیاللهعلیهوآله به نباج تشریف آورد، و در مسجدی كه حجّاج فرود میآیند، وارد شد.
گویا من خدمت آن جناب رسیده، بر آن حضرت سلام كردم و پیش روی او ایستادم.
➖ در این هنگام طبقی را مشاهده كردم كه از برگ درختان خرمای مدینه بافته بودند، و در آن طبق #خرمای_صیحانی بود.
حضرت از آن طبق مشتی خرما برداشت و به من داد و من آنها را شمردم هیجده دانه بود. پس از این كه از خواب بیدار شدم، خواب خود را چنین تعبیر كردم كه من هیجده سال دیگر عمر خواهم كرد.
➖ بیست روز از این جریان گذشت من در زمین خود به امور كشاورزی و باغداری اشتغال داشتم. شخصی نزد من آمد و گفت:
ابوالحسن علیّ بن موسی الرضا علیهالسلام از مدینه آمده و در مسجد نزول اجلال فرموده است.
من به طرف مسجد حركت كردم و دیدم مردم گروه گروه به دیدن آن جناب میشتابند، من نیز به خدمت حضرت رفتم.
آن جناب در همان موضعی نشسته بود كه رسولخدا صلیاللهعلیهوآله را در خواب دیده بودم و زیر پای مباركش تخته حصیری همچون حصیر زیر پای پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود و در پیش روی او طبقی كه از برگ خرما بافته شده و بر آن خرمای صیحانی بود.
➖ پس بر آن جناب سلام كردم، پاسخ داد و مرا نزد خود طلبید و مشتی از آن خرما را به من عطا فرمود.
من آنها را شماره كردم عدد آنها به قدر عدد خرماهایی بود كه رسولخدا صلیاللهعلیهوآله در خواب به من عطا فرموده بود.
➖ عرض كردم: یابن رسول الله! زیادتر از این به من عطا فرما.
فرمود:
اگر رسولخدا زیادتر از این به تو عطا فرموده است ما هم زیادتر از این به تو عطا كنیم.
📚 عيون أخبارالرضا علیهالسلام، ج۲، ص۴۵
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#با_امام_رضا_علیه_السلام
#سخنی_با_اهلسنت
#نکته_های_رضوی
#30صفر
◾️ #جایگاه_ثامن_الحجج_به_منزله_جایگاه_رسولخدا_صلی_الله_علیه_وآله_است
بهروایت اهلسنت عمری
👈🏼👈🏼 #ابن_حجر_مکی از علمای بزرگ اهلسنت عمری و از دشمنان مکتب اهلبیت علیهمالسلام مینویسد:
روى الحاكم عن محمد بن عيسى عن أبيحبيب، قال:
رأيت النبي صلى الله عليه وسلم في المنام في المنزل الذي ينزل الحجاج ببلدنا، فسلمت عليه، فوجدت عنده طبقا من خوص المدينة، فيه تمر صيحاني.
فناولني منه ثماني عشرة فتألوت أن أعيش عدتها.
فلما كان بعد عشرين يوماً قدم أبوالحسن علي الرضا [علیهالسلام ] من المدينة ونزل ذلك المسجد وهرع الناس بالسلام عليه، فمضيت نحوه فإذا هو جالس في الموضع الذي رأيت النبي صلى الله عليه وسلم جالساً فيه.
وبين يديه طبق من خوص المدينة، فيه تمر صيحاني، فسلمت عليه، فاستدناني وناولني قبضة من ذلك التمر، فإذا عدتها بعدد ما ناولني النبي صلى الله عليه وسلم في النوم.
فقلت: زدني.
فقال: لو زادك رسول الله صلى الله عليه وسلم لزدناك.
📝 #حاکم_نیشابوری روایت کرده است که:
#ابی_حبیب گفت: رسولخدا صلیاللهعلیهوآله را در عالم رؤيا دیدم که در منزلگاهی در شهرمان که حاجیان هر سال در آنجا استراحت میکنند، منزل گزیدهاند
بهایشان سلام کردم، نزد ایشان طبقی بافته از برگ خرمای مدینه دیدم که در آن #خرمای_صیحانی بود، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) ۱۸ عدد از آنها را بهمن داد و من خوابم را اینگونه تعبیر کردم که برابر هر دانه خرمایی که گرفتهام یک سال عمر خواهم کرد.
➖ بعد از بیست روز از این ماجرا، حضرت علی بن موسی (علیهما السلام) از مدینه آمده و در همان مسجد [و منزلگاه برای استراحت] توقف کردند.
مردم از هر سو برای عرض سلام نزد ایشان میآمدند.
من نیز بهمحضر آن حضرت شرفیاب شدم.
دیدم ایشان در همان جایگاهی نشسته که رسولخدا صلیاللهعلیهوآله در خواب نشسته بودند، و در مقابلش طبقی بافته از برگ خرمای مدینه است که در آن خرمای صیحانی بود.
سلام کردم، حضرت مرا نزد خود طلبیدند و یک مشت از آن خرما بهمن دادند، آن را شمردم دیدم بهاندازه همان خرمایی است که رسولخدا صلیاللهعلیهوآله در خواب بهمن داده بود.
➖ عرض کردم: [ای پسر رسولخدا] بیشتر مرحمت بفرمایید.
فرمود: اگر رسولخدا (صلی الله علیه و آله) بیش از این به تو داده بود، ما هم بیش از این سهم بهتو میدادیم.
📚 الصواعق المحرقة، ابن حجر مکی (چاپ موسسه الرسالة)، ج۲، ص۵۹۴
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar