#امام_صادق_علیهالسلام_مدح_و_شهادت
#استاد_غلامرضا_سازگار
من ولیالله اعظم مقتدای راستینم
چشمۀ عین الحیاتم صاحب علم الیقینم
رهنمای اهل ایمان مقتدای اهل دینم
آفتاب علم و دانش در سما و در زمینم
گوهر شش بحر نورِ ذاتِ رب العالمینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
علم در عالم تجلی میکند از منبر من
نور دانش بود از اول هالهای دور سر من
اهل عرفان چهره بنهادند بر خاک در من
تا ابد جوشد شراب معرفت از کوثر من
وارث علم و کمال و حلم ختم المرسلینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
در حیات علم میجوشد مسیحا از لب من
بس اساتید جهانی کآمدند از مکتب من
روزها باشد همه روز من و شبها شب من
سالکان را رستگاری نیست جز در مذهب من
کلک دانش در کف و دست خدا در آستینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
جابر حیان من تا صبح محشر میدرخشد
مؤمن طاقم چو خورشید منور میدرخشد
از لب بوحمزهام پیوسته گوهر میدرخشد
در دم گرم هشامم نطق حیدر میدرخشد
دوست دارم منطق کوبندۀ او را ببینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
من سپهر معرفت، اصحاب و انصارم ستاره
دانشآموزان درسم تا قیامت بیشماره
تا زمان باقی است باشد لحظههایم یادواره
مکتب گیتی فروزم راست حمران و زراره
ابن نعمانها زند موج از یسار و یمینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
انقلاب علمی من بود عاشورای دیگر
باز شد از آن به اهل معرفت دنیای دیگر
دهر شد از نور علمم جنۀ الاعلای دیگر
علم پیدا کرد از قدر و جلالت جای دیگر
عالمی شد در بهشت علم و دانش خوشه چینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
من ز بحر نور باغ کربلا را آب دادم
من در دانش به روی عالم و آدم گشادم
من بنای مذهب جعفر در این عالم نهادم
سالها سینه سپر کردم، مقاوم ایستادم
مینشد یک لحظه در نشر کمال از پا نشینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
من همان صندوق اسرار علوم ذوالجلالم
نیست در ملک خدای لایزال خود زوالم
سرکشان علم گردیدند یکسر پایمالم
لال گردیدند پیش منطق علم و کمالم
پنج حجت را به فرمان الهی جانشینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
داغها دیدم ز اولاد پیمبر صبر کردم
ظلمها دیدم ز منصور ستمگر صبر کردم
خصم در کاشانهام افروخت آذر صبر کردم
مثل بابایم علی مانند مادر صبر کردم
حبس شد در سینۀ سوزان شرار آتشینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
برد با پای پیاده خصم سوی قتلگاهم
دست بسته، سر برهنه، در همان شام سیاهم
لب فروبستم، ولیکن بر فلک میرفت آهم
بود فرزندی زهرا و علی تنها گناهم
زخمها از طعنهها آمد به قلب نازنینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
حق من این بود کز حقم همه محروم باشم
همچو جد خود امیرالمؤمنین مظلوم باشم
با همه قدر و جلالم تا ابد مغموم باشم
با هزاران غصه از زهر جفا مسموم باشم
هم بسوزم هم شود خاموش آوای حزینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
من که برتر باشد از اوج گمان، جاه رفیعم
من که خلقت را مطاعم، من که خالق را مطیعم
من که در روز قیامت اهل محشر را شفیعم
حق ندارد کس نهد صورت به دیوار بقیعم
نظم «میثم» گشته فریاد دل اندوهگینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
#مداحی_عالمانه
#امام_جعفرصادق_علیهالسلام_شهادت
از غربتت، چشمان ما را اختیاری نیست
بر روی قبرِ خاکیات، سنگِ مزاری نیست
کـاشـانـهام آبـاد بـاشد، قـبـر تو خاکی؟!
جانم به قربانت مرا دیگر قراری نیست
با این همه شاگرد، ماندم از چه در کوچه
در شام فتنه، عاشقی و جان نثاری نیست
در هست، آتش هست، اما میخِ بر دَر نه
ضرب لگد نه، هول دادن نه، فشاری نیست
غصه نخور، این دود میخوابد، خدا را شکر
پشتِ دَر این خـانه یـار بـارداری نیست
روی سفیدت از چه رو اینقدر گشته سرخ؟
برخیز ما را طاقت این داغِ کاری نیست
افتادهای بر خاک کوچه، بهتر از صحراست
حداقل در معبرت، تیـزیِ خاری نیست
خاکی شده پیـشانیات اما به رخـسارت
از ضربِ سنگی تیز، خونِ تازه جاری نیست
عـمـامـهات افــتـاده از روی سـرت امـا
دورت برای غارتت، داد و هواری نیست
روی زمین آرام و راحت حمدِ حق را گو
بالاسرت، در انتظارت نیزهداری نیست
شیرازی
✳️ بررسی و نقد شعر:
موضوع احضار امام توسط منصور ملعون و ابن ربیع
که سید بن طاوس در صفحۀ ۱۹۲ مهج الدعوات
علامه مجلسی در بحارالأنوار ج ۴۷ ص ۱۹۵
شیخ عباس قمی در منتهی الآمال ص ج ۲ ص ۱۳۹۳؛
مقتل معصومین ج ۳ ص ۱۹۹
و دیگر علما و مورخین آن را روایت کرده اند
مدتها قبل از شهادت امام و در شهر بغداد اتفاق افتاده است نه در مدینه؛
و مطالبی همچون سجاده کشیدن از زیر پای امام، شکسته شدن نماز، تازیانه زدن؛ به زمین افتادن؛ پیچیدن امامه به دور گردن امام علیه السلام و دشنام ابن ربیع به حضرت زهرا نادرست است و مغایر این روایت معتبر است؛
البته این موضوع بدان معنا نیست که ربیع و فرزندش در حق امام جفا نکرده اند، بلکه بطور قطع بخاطر منافع دنیایی خویش تن به دستور منصور داده و در حق امام ظلم نموه اند؛
وارد شدن به خانه حضرت و بردن امام صادق علیه السلام بدون عبا و عمامه، توهین و جسارت به امام است و عملی نابخشودنی است
لیکن اعمال گفته شده در بالا را که معمولا در بعضی اشعار می آید انجام نداده اند؛
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 من فقط یه کم موهام سوخته همین
28.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
همه دنیا برای بقیه....
#امام_صادق_علیه_السلام_شهادت
#غزل_مرثیه
#ژولیده_نیشابوری
چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا
که داده خرمن هستی ما بر باد یا زهرا
سرت بادا سلامت ای گل گلزار پیغمبر
که بلبل از غم گل از نفس افتاد یا زهرا
بهار ما مبدّل بر عزا گردید و فرزندت
شده مسموم زهر کینه از بیداد یا زهرا
به یاد پهلوی بشکسته و آن سینۀ مجروح
بسانِ نی چنان نالید تا جان داد یا زهرا
درِ کاشانه اش از آتش بیداد می سوزد
به جرم اینکه می باشد تو را اولاد یا زهرا
سر و پای برهنه نیمه شب می برد آن جانی
پیاده بر در آن جانی جلاد یا زهرا
ز درد بازوانِ خستۀ تو حضرت صادق
به یاد تازیانه خوردنت افتاد یا زهرا
آموزش مداحی ماتم الحسین علیه السلام
karimi-Zohr-Shahadat-Emam-Sadegh-91-01.mp3
#امام_صادق_علیه_السلام_شهادت
#گریز
تاب دویدن ز پی اسب ندارد
پیر محاسن سپید و طفل سه ساله
....
.
به مناسبت #روز_معلم چندبیتی به تمام کسانی که حق استادی به گردن ما دارند تقدیم می کنم :
تعلیم به ما دادی، آداب عبادت را
ای هادی راه ِ دین ، دلسوز تر از بابا
هرگمشده ای داریم ، نزد تو شود پیدا
تعظیم به تو باشد، تکلیف برای ما
روشن شده این مطلب در جمله ای از مولا
«مَن عَلّمني حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً»
استاد به شاگردش حق پدری دارد
نازم به مُرادی که بزم سحری دارد
هنگام مناجاتش چشمان تری دارد
از راز تقرّب هم ،بی شک خبری دارد
اینجاست که این جمله قدری بشود معنا
«مَن عَلّمني حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً»
چون کودک نو پائی آهسته بَری راهم
بی راهنمائی ها یک طفلک ِ گمراهم
در نیمه شبِ جهلم، نورِ سخنت ماهم
با زحمت ِ تو قدری، از عاشقی آگاهم
بوسیدنِ دستِ تو واجب شده، ای والا
«مَن عَلّمني حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً»
از مرحمت زهرا با تو شده ام مانوس
چون قطره ناچیزم در ساحلِ اقیانوس
هربار حرم رفتم با دیده تر پابوس
بهر تو دعا کردم در محضر شاه طوس
نامِ تو از این باب است خواندم همه جا "آقا"
«مَن عَلّمني حَرفاً...قد صَيَّرني عبداً»
#قاسم_نعمتی ✍
#روزمعلم
.