#شب_ششم
#قاسم_ابن_الحسن ع
#سبک_شب_جانبازی_مجاهدان
#مرحوم_حاج_اکبر_ناظم
کربلا هم نوای غصه و شادی است
دل غمین عزادای دامادی است
يوسف مجتبی شده حاجت روا
وا مصیبت
گل بریزید به زیر قدم فاطمه
بانوان گرم شور و شادی و هلهله
نقل آن انجمن قاسم بن الحسن
وا مصیبت
جنگ قاسم نگو که صحنه محشر است
ذوالفقار است و دست و بازوی حیدر است
الحذر الحذر کوفیان داده
وا مصیبت
سنگ شامی ز داماد حسین سرشکست
سر طاق ابرو ز تیغ خصم کافر شکست
ای عمو جان بیا شد تن طوطیا
وا مصیبت
لرزه افتاده بر تن عدو زین سخن
دم ان تنكروني فانابن الحسن
جد من مرتضاست باب من مجتباست
وا مصیبت
تشنگی ای عمو ز من گرفته نفس
عطر یاست وزد ز زیر سم فرس
ای دم آخرست لاله است
وا مصیبت
بانوان حرم گل و گلاب آورید
از خم دیده ها شراب ناب آورید
روز دامادی است نوبت شادی است
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_شبهای_جمعه_حضرت_زهرای_مرضیه س
#مرحوم_حاج_اکبر_ناظم
امشب زمین کربلا چون محشر کبری است
امشب شب دلداگی با یوسف زهراست
این جمع میخوران قرار وصلشان فرداست
این عاشقان یکسر
در ذکر یا حیدر(۲)
جون و حبیب و عون مشغول نماز شب
عابس چنان عون وزهیر در نغمه یارب
یک عده ای اندر طواف خیمهٔ زینب
شیران نام آور
در ذکر یا حیدر (۲)
امن یجیب حُر شب آخر تماشایی است
درگیر عشق ذاتی و آن ننگ رسوایی است
چشم انتظار مرحمت ازچون تو آقایی است
با چشم از خون تر
درذکریاحیدر (۲)
عشق حسین در جانشان غوغا بپا کرده
این عشق غیرت سوز داغ کربلا کرده
سرباز جانباز علی مرتضی کرده
چون گل شده پرپر
در ذکر یا حیدر (۲)
https://t.me/navayedel1
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_شبهای_جمعه_حضرت_زهرای_مرضیه س
#مرحوم_حاج_اکبر_ناظم
یک سفرهٔ رنگین زمین کربلا دارد
بزم کریمانه امام مجتبی دارد
ذبح عظیمی از برای این منا دارد
زین داغ جان فرسا
فغان و واویلا (۲)
دیده عمو تنها فتاده گوشهٔ میدان
یک عده کافر حمله ور گشتند بر قرآن
پاره ورقهایش شده با نیزهٔ عدوان
شد کربلا غوغا
فغان و واویلا (۲)
این مرغ آمین در هوای دوست پر انداخت
دستش سپر شد دست با تیر سپر انداخت
یک یا علی گفت و بروی سینه سر انداخت
آه از دل زهرا
فغان و واویلا (۲)
زینب غم سر در گریبانی دو جا دارد
یک جا خجالت از امام مجتبی دارد
شرم از حسین ونالهٔ واغربتا دارد
انسیة الحوراء
فغان و واویلا (۲)
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_عباس_شیر_بیشه_شجاعت
#مرحوم_حاج_اکبر_ناظم
شد آخر دفتر کرب و بلا(۲)
سهم یتیم حسن مجتبی
جناب عبداللَه ِِشیرین لقا
در دل پاک او
مانده یک آرزو
در این تجلی خدایی
شود شهید کربلایی (۲)
غم غریبی عمو قاتلش(۲)
آب شد از این همه ماتم دلش
خصم گرفته از عمو کاکلش
دلش گشته پاره
غمین نظاره
روانه شد به سوی میدان
ناله زند عمو حسین جان (۲)
زینب دلخسته پریشان اوست(۲)
پور حسن هم نگران عموست
تیزی شمشیر روی فرق اوست
ناله زد از جگر
دست او شد سپر
زمان حزن مجتبی شد
ساقهٔ یاس او جدا شد (۲)
عمهٔ دلخون سوی میدان دوید(۲)
کاش نمی دید ولی حیف دید
نیزهٔ تزویر تنش را درید
یوسف مجتبی
بزیر دست و پا
امام مجتبی کجایی
شد پسرت کرب و بلایی (۲)
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_ای_قاری_قرآن_من
#حاج_حیدر_توکلی
عبد اللهم عبد اللهم من عاشق ثاراللهم
بابا ببین در قتلگه در راه او جان میدهم
شد لاله گون این یاسمن در آغوش خون خدا يابن الزهرا ۴
بابا نگر دست مرا گشته سپر بهر عمو
شد غرق در خون پیکرم از ضربت تیغ عدو
در راه او همچون سقا دستم شده از تن جدا
عمو ببین در خیمه ها تنهای تنها مانده ام
حتی از آن ششماهه جانباز توهم جا مانده ام
دانم نباشد بی اثر آه یتیم مجتبی
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_سالار_زینب س
#حاج_حیدر_توکلی
عمه جان بنگر شمر ستمگر در کفش خنجر بر سر دلبر
ای همه هستم کن رها دستم می برد دشمن از عمویم سر
آه و واویلا
سنگ و آیینه نیزه و سینه از چه رو بستی دست و پایم
بی عموجانم من نتوانم زنده بمانم کن رهایم
.................
ای عمو جانم جان و جانانم گرچه من طفلم مرد میدانم
گرچه بی یاری تو مرا داری کن فداکاری رونگردانم
.............
ای همه هستم گرچه بی دستم بسکه سرمستم مست توام
درهمه حالم در همه عالم دل به تو بستم مست توام
.....
بین بندها
فدای زخم پیکر تو تن به خون شناورتو
مگر عمو که مرده باشم عدو کند جدا سر تو
..............
بمیرم ای عمو حسین جان که غرق خون شدی به میدان
من از قلم فتاده بدم میان دفتر شهیدان
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_منزل_مکن_اینجا
#حاج_حیدر_توکلی
از جمع میخواران یک تن مانده باقی
منتظر جام می وصل ساقی
می گوید عبدالله اذنم بده ای شاه
یا اباعبدالله
یحسین مظلوم عموی غریبم یابن الحیدر
از یک طرف زینب بهر او نگران
از یک طرف غوغا بپا شد در میدان
از حمله لشکر برپاشده محشر
عبدالله شد مضطر
یحسین مظلوم عموی غریبم یابن الحیدر
شیر جمل پورت بین صد دلاور
آسیمه سر خود را زد بر قلب لشکر
وقتی که غوغا شد حسینت تنها شد
یاور مولا شد
یحسین مظلوم عموی غریبم یابن الحیدر
تیغ آمد دستش را جای سپر انداخت
مست عمو بعد از دستش پس سر انداخت
زینب شد پریشان گوید به صد افغان
الامان الامان
یحسین مظلوم عموی غریبم یابن الحیدر
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_این_منو_این_خیل_اسیران_تو
صحنهٔ عاشور عجب غم فزاست (۲)
الهی محشر کبری بپاست
نوبت حزن حسن مجتباست (۲)
الهی محشر کبری بپاست
شاه شهیدان شده نقش زمین (۲)
روی خاک نهاده قرص جبین
تیغ جفا بدست خصم دغاست(۲)
الهی محشر کبری بپاست
زد به سر و جانب میدان دوید (۲)
از جگر نالهٔ سوزان کشید
نوبت عبدالله شیرین لقاست (۲)
الهی محشر کبری بپاست
خیز عموجان برمت در حرم(۲)
ببندد زخم سرت خواهرم
این جگرم کباب زخم شماست (۲)
الهی محشر کبری بپاست
جای سپر دست خود انداختم (۲)
ای عمو سوختم و ساختم
جان بدهم اگر براهت رواست(۲)
الهی محشر کبری بپاست
با تن عبداللَه ِ مضطر چه شد (۲)
حنجر و سینه و پیکر چه شد
نجمه دلش شکسته زین ماجراست (۲)
الهی محشر کبری بپاست
یاس حسن آه که پرپر شده (۲)
ای خدا ماتم دیگر شده
نوبت اسبان و تن توتیاست (۲)
الهی محشر کبری بپاست
#شب_پنجم
#زمزمه
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_تن_زخم_یک_قناری
با چش تر دل مضطر وایساده رو پنجه ی پا
نگاهش می چرخه شاید ببینه عموی تنها
دل خونش بی قراره هوای عمو رو داره
هی می خواد بره تو گودال اما عمه نمیذاره
رنگ پریده دل بریده دستو ازعمه کشیده
راه خیمه رو تا گودال یک نفس تنها دویده
اون که افتاده عموشه سایه ی قاتل به روشه
غرق تیغ بی حیایی حواله برا گلوشه
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_خوش_اومدی_تو_از_سفر_بابا
دوباره می کشم زسینه آه
میکُشدم این الم جانکاه
پریشونم برای عبدالله
دلم گرفته (۲)
یه یادگاری ازحسن مونده
غم حسین دلشو سوزونده
هستیشو این غریبی پاشونده
دلم گرفته (۲)
مثه یه دونه گل پژمرده
حرف می زنه با دل آزرده
عمه منو حبس حرم کرده
دلم گرفته (۲)
عمه ببین عموجونم تنهاست
دور و بر عموچقد غوغاست
برای کشتن عمو دعواست
خدا چه سازم (۲)
مثه یه شاهین ازحرم پرزد
یه نفری به قلب لشکر زد
عمه دیدش دودستی برسرزد
خدا چه سازم (۲)
خدا عزیز عالمینم رفت
دیدی امونت حسینم رفت
به آسمونا شورو شینم رفت
خدا چه سازم(۲)
گفت عموجون پاشو دلم خونه
ببین که خواهرت پریشونه
می کشمت خودم روی شونه
عموی خوبم (۲)
وقتی رسیدم که دیگه دیره
بالاسرم سایهٔ شمشیره
تویه دلم بغض گلوگیره
عموی خوبم (۲)
دستی که بودش سپرش افتاد
کبوتر حسن پرش اقتاد
روسینهء عموسرش افتاد
آه از غریبی(۲)
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_عصمت_کبریا_نقش_زمین_شد
غلغله میدان جنگ است لحظه پایان جنگ است
یاور عالمی بی پناه است
محشر دیگری قتلگاه است
یابن زهرا حسین یابن زهرا
غم گلوگیر سخن شد نوبت حزن حسن شد
یازده ساله چون یک سپاه است
محشر دیگری قتلگاه است
یابن زهرا حسین یابن زهرا
کربلا او را صدا زد پاره بند خیمه را کرد
دیده عمه مات نگاه است
محشر دیگری قتلگاه است
یابن زهرا حسین یابن زهرا
یک طرف خصم است و خنجر یک طرف شاه است
ناله و اشک و آه است
محشر دیگری قتلگاه است
یابن زهرا حسین یابن زهرا
خصم فکر تیغ و سر شد دست عبداله سپرشد
مقتلش روی دستان شاه است
محشر دیگری قتلگاه است
یابن زهرا حسین یابن زهرا
#شب_پنجم
#عبدالله_ابن_الحسن ع
#سبک_همه_جا_کربلا
#مرحوم_دلجو
بند اول◾️
من حسن زادهام پسر مجتبی
بین مقتل عمو دستم از تن جدا
تو عموی منی آبروی منی
ای عمو جان حسین
بند دوم◾️
غربتت دیدم و سوی تو آمدم
من به عطر گل بوی تو آمدم
آشنای توام من فدای توام
ای عمو جان حسین
بند سوم◾️
بهر تو میکنم من سپر حنجرم
پیش چشمان تو شد بریده سرم
سر به خاکت نهم تشنه جان میدهم
ای عموجان حسین