شـاید من:)
فکت غمانگیز: قهوه تلخ به فراموشی سپرده شده
از کی تاحالا؟:)
من هروقت نبودم
این جمله رو میتونی تکرار کنی..
شـاید من:)
اره باهات موافقم ولی یه حس شرمندگی داره اینکه همه پشتت وایستادن و تو سعی کردی میونشون متفاوت باشی و
یه جا خونده بودم
ما با نقص هامون زیباییم
کامل فقط خداست :)
#میم
#پاراگراف
۵۵_سفید
به ناخن هایم نگاه میکنم
به مراتب بالا جویده شده اند
و حالا حالت سر گرد به خود گرفته اند.
به گوشه ناخنم نگهی میاندازم
هنوز اندک ناخنی هست که با دندان نکنده باشمش؛
این عادت از کودکی به همراهم بود
از همان زمان
که غذا را بر روی سفره میریختم
و مادر سرم داد و هوار میکرد که سفره را تمیز کنم،
آن کار مادر واقعا سبب شد که جالا آدم تمیزی باشم و
لباسهای سفید استین بلند را تمیز نگهشان دارم؛
در اینجا هیچکس به اندازه من در غذا خوردن تمیز نیست و هیچکس به اندازه من برای تمیز نگه داشتن لباسش از سوی پرستاران تشویق نمیشود.
درست است که در آن زمان با هر جیغی که برسرم میکشید، استرسی تمام وجودم را در بر میگرفت
و بغض هایم یکی پس از دیگری همراه بزاق دهانم به حلقوم قورت میرفت ولی حداقل باعث شد اکنون من ادم تمیزی به نظر برسم.
در ان زمان هم یاد گرفته بودم که چگونه با ترسم مقابله کنم برای همین است که در اینجا من از همه ساکت تر به نظر میرسم و از این پرستاران طوسی پوش نمیترسم؛
مادرم نقش به سزایی در زندگی ام داشت،
هرگاه که دادی برسرم میکشید
و من در اتاق حبس میشدم و میترسیدم،
به سر انگشتانم نگاهی میانداختم و با خود تصور میکردم که الان تمام این ترس ها و اشک ها و نگرانی هایمن ، به سر انگشتانم یعنی در ناخن هایم میرود.
پس من با دندان میکندمشان تا ترس نیز از وجودم کنده شود.
درست است که این تفکر اشتباه بود اما من با هربار که اینکار را تکرار میکردم همان باعث میشد آن هیولا ترسناک ترس
از من دور شود.
پرستار در را باز میکند
و قرص هایم را به دستم میدهد
از او سوال میپرسم:
+قول میدی اگه قرصامو خوب بخورم برام اسمارتیز بیاری؟
_اره قول میدم،حالا قرص رو بگیر بزار دهنت.
پس به ذوق اسمارتیز
قرص هارا سریع پس از دیگری با آب قورت میدهم و درخواست اسمارتیز را میکنم
و او نیز
از جیبش ۶ تا دانه اسمارتیز به دستانم میدهد.
اسمارتیز هارا نگاه میکنم
کاربرد اسمارتیز و قرص یکی است
یکی شفا میبخشد و دیگری شادی،
انسان های عادی هم اسمارتیز میخورند اما وقتی من آن هارا با آب پایین میدهم آن ها مطمعن میشوند دیوانه ام
دیوانه ای در اتاق ۷۵ تیمارستان نور.
_سیده زهرا موسوی
شـاید من:)
#پاراگراف ۵۵_سفید به ناخن هایم نگاه میکنم به مراتب بالا جویده شده اند و حالا حالت سر گرد به خود گرف
فقط فقط ساخته ذهنمه
و هیچ چیز دیگه نیست
لطفا با لبخند بخونید:)
و بعد از اتمام یه بار از اول بخونید:)
https://daigo.ir/secret/53280470
و البته نظراتتون رو میشنوم:)
شـاید من:)
#پاراگراف ۵۵_سفید به ناخن هایم نگاه میکنم به مراتب بالا جویده شده اند و حالا حالت سر گرد به خود گرف
واقعا نمیدونم چطوری تونستم این تروما رو بسازم
درحالی که نه تو اطرافیان
نه تو خانواده هیچوقت همچین مادری رو به چشم ندیدم😂
و مادر خودم به معنای واقعی کلمه فرشته است:)
شـاید من:)
واقعا نمیدونم چطوری تونستم این تروما رو بسازم درحالی که نه تو اطرافیان نه تو خانواده هیچوقت همچین
واقعا فرشته ای که فقط بال نداره 🫀
#میم
امروز ۲۲ روز از کلاسی که واسه یه بچه دوم ابتدایی گذاشتم میگذره و این آخرین جلسه مون بود .
میدونی برای اولین بار تو زندگیم تونستم یه پول خوب در بیارم ( البته منظورم از خوب، شما درنظر بگیر روزی یه پولِ رفت با اسنپ )
میدونی حس کردم میتونم هرچند کمم شده یه پولی بابت زحمتی که کشیدم بیاد تو حسابم ....
راستش نه اینکه تا الان واسه کسی کاری نکرده باشما نه ...!
کردم ولی همیشه مجانی بوده :)
خلاصه که پولش هرچند کم مزه کرد بهم
همین !
#میم
دیدی میگن وقتی میخوای از دنیای واقعی یکم دور بشی و یکم از این حجم سختی، استرس و ... زندگی کم بشه میری سراغ نقاشی و فیلم و سریال
من به جای اینا میام سمت این کانال
واقعا به هر پاراگراف میرم تو یه جهان دیگه و برمیگردم
این پاراگراف هم یکی از اون جهان هایی بود که دوست نداشتم ازش بیرون بیام (:
.
.
آقا
این از اون حرفهایی بود که با شنیدش
هیچ جمله ای نمیتونه احساساتی که مد نظرمه رو بیان کنه و اگه سکوت کنم دلم طاقت نمیاد..
بغضی شدم که:)
وای که چقدر حس خوب گرفتم..
فقط ممنونم:)
یادم نمیره این حس خوبی رو که بهم منتقل کردید:)
https://eitaa.com/maybe_writer/9355 این خیلی قشنگ بود، مثل همیشه درخشیدین، اینکه خودتون هیچ وقت چنین چیزی ندیدین و اینقد خوب نوشتین نشون دهنده قدرت نویسندگی شماست🤝🏻#رنتوس
.
.
به به رنتوسی
چه عجب شمارو ما اینجا دیدیم
اینجا دلتنگ شما بود کلی:)
لطف شما همیشه شامل حال بوده
ممنون که خوندید:)♡
شـاید من:)
فقط فقط ساخته ذهنمه و هیچ چیز دیگه نیست لطفا با لبخند بخونید:) و بعد از اتمام یه بار از اول بخونید:
ممنون بابت همه نظراتون
این دوتا ناشناس رو میزارم باقی بمونه اینجا:)