AUD-20210916-WA0035.mp3
8.85M
💚#آخرین_عروس💚
#قسمت_چهارم
سرگذشت داستانی حضرت #نرجس (س) مادر #حضرت_حجت (عج) از روم تا سامرا را روایت میکند💚
✍مهدی خدامیان ارانی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 مگه زمان #اهلبیت ع
#ناخن_مصنوعی وجود داشته که #احکام داشته باشه😐
💢 پس چرا شما آخوندا میگین مشکل داره؟؟؟🧐
🎙سید کاظم روح بخش
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
رسانه الهی
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ #ستاره_سهیل #قسمت_بیست_و_دوم مینو چپچپ نگاهی به ستاره انداخت، درحالیکه سعی داشت تن ص
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
#ستاره_سهیل
#قسمت_بیست_و_سوم
گربه طلایی که تا چند لحظه پیش نشسته بود، با بالا رفتن دست مینو از جایش بلند شد و دمی تکان داد. چشمان آبیاش در روز هم درخشش خاصی داشت. موهای تنش طوری سیخ شده بود که انگار هیجان زده است. چند قدم جلو آمد و ایستاد. خیره به دستان مینو، بازهم دم تکان داد. انگار که نمیترسید و شاید هم منتظر غذا بود.
همینکه مینو دستش را حرکت داد، ستاره ضربهای با پشت دست به او زد. سنگ از بالای سر گربه رد شد و محکم به درخت برخورد کرد.
گربه به سرعت فرار کرد و دور شد. مینو با اخم، رویش را برگرداند.
-اِ... چهکار کردی؟
ستاره با لحن اعتراضی گفت: « تو داری چهکار میکنی؟ گربه رو چرا میزنی؟»
-حالا نمیخواستم که محکم بزنم! میخواستم یهکم تمرین پرتاب به هدف بکنم و با هم بخندیم.
-آخه مگه گربه دارته که میخوای تمرین کنی؟ بیچاره فکر کرد غذایی چیزی میخوای بهش بدی.
مینو از گاردی که گرفته بود کمی عقبنشینی کرد. با لحنی خنثی گفت: «باشه بابا، حالا تو کوتاه بیا.»
چند دقیقهای هر دو ساکت بودند و تنها صدای ترانه بود که بیهوا در حال پخش بود. تا اینکه، صدای ترانه، میان زنگ گوشی مینو، محو شد.
مینو با دیدن نام روی گوشی چهرهاش در هم رفت.
ستاره صدای آهنگ را کمتر کرد.
مینو تماس را که وصل کرد، تنها این چند کلمه بود که به گوش ستاره رسید.
-سلام... چرا؟.... خودم باید باشم... اومدم....
ستاره که تا قبلاز تمام شدن تماس زیر چشمی مینو را نگاه میکرد، با تمام شدن تلفنش، دوباره به گوشیاش خیره شد.
-ستارهجان، من باید برم. شرمنده، امروز نمیتونم برسونمت.
ستاره سرش را از روی گوشی بالا آورد
-نه بابا! برو به کارت برس. من فعلا هستم، دم ظهر میرم خونه.
مینو لبخندی زد و خیلی سریع خداحافظی کرد و رفت.
ستاره صدای آهنگ را قطع کرد. نفس عمیقی کشید و به اطرافش با دقت بیشتری نگاه کرد. انگار که تا چند دقیقه پیش، همهجا در سکوت بود و یکباره همهچیز به جریان افتاده باشد.
صدای لطیف فواره آب و قطرههای بلوری او را از جایش بلند کرد. دلش میخواست ساعتها به این حوض زیبا نگاه کند. آب با لطافت زیادی در جریان بود وآرام آرام دور میزد. دستش را کمی درون حوض فرو برد. خنکای آب تا عمق جانش نفوذ کرد.
سرش را بالا گرفت.به درختان کاج دور تا دورش نگاهی انداخت. این قسمت دانشگاه را از همهجا بیشتر دوست داشت. لبخند محوی روی صورت سفید و گوشتالویش نمایان شد.
صدای اذان که بلند شد، بیاختیار نگاهش به سمت گنبد فیروزهای کشیده شد، که یک سر وگردن از درختهای کاج بلندتر بود.
در دلش میل شدیدی احساس کرد. آنقدر که وسایلش را جمع کرد و صدای اذان را دنبال کرد. همیشه صدای اذان را عاشقانه میپرستید، اما مدتی بود که نمیدانست چه اتفاقی برای دوستداشتنیهایش افتاده!
غرق در افکارش بود که ناخودآگاه خودش را جلوی مسجد دانشگاه دید.
گنبد فیروزهای در برابر چشمانش قرار داشت، به طوریکه نمیتوانست چشم از آن بردارد. دیدن آن نقش و نگار، ذهن ناآرامش را رام کرد. وارد وضوخانه شد.
کوله صورتیاش را کنار کیفهای دیگر گذاشت. آبی به صورتش زد. نگاهش به ناخنهای لاک زدهاش افتاد. در دلش گفت:"بیا حالا خواستیم یهبار مثل آدم نماز بخونیم، این لاک لامصب رو دستمه. انگار قسمت نیست."
درحال ور رفتن به ناخنهایش بود که صدایی در گوشش گفت...
#نویسنده:ف.سادات{طوبی}
❌❌کپی به هر نحو ممنوع!
در صورت ضرورت به آیدی نویسنده پیام دهید👇
@tooba_banoo
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
#پاداشترکغیبت
🤫اگر بخواهیم #دههزاررکعت #نماز مستحبی
بخوانیم، چقدر زمان می برد؟!⏳
👈با یک ترکِ غیبت، به ثوابی معادل این کار
بزرگ دست پیدا می کنیم.🕊
✍آیت الله مجتهدی(رحمةاللهعلیه)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
با ترک غیبت، چی رو از دست میدیم؟
معادل۱۰هزار رکعت مستحبی.✅
با #غیبت کردن، چی رو به دست میاریم؟
عذاب رو!😱
#قضاوتباشما
#در_محضر_بزرگان
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi
🌸🍃🌸🍃🌸
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا #خداوند بعضی انسانها را زرنگ و بعضی را ساده آفریده است چرا بعضی #پولدار و بعضی #فقیر هستند؟
✅ پاسخ: حجت الاسلام محمّدی
رسانه الهی 🕌 @mediumelahi