#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت شصت و چهارم
❇️ پیوند ناراضیان برای فتنهای بزرگ
🔻[ پیوسته از مکه اخبار بیعتشکنی طلحه و زبیر و همراهی عایشه با آن دو به ما میرسید. توجه همگان به این اخبار جلب شده بود. خطبهای خواندم و در آن به مردم گوشزد کردم: ]
🔻خداوند متعال پیامبری برای هدایت برانگیخت، با کتابی بهحق گویا و با دستوری استوار. کسی هلاک نشود، جز آنکه تبهکار باشد. بدعتها به رنگ حق درآمده و موجب تباهی امت می شود؛ مگر خداوند ما را از آنها ایمن بدارد [ اما نگران نباشید: زیرا ] حکومتی که از جانب خدا برپاست، حافظ شماست. پس بدون نفاق و کراهت فرمان خدا را گردن نهید. به خدا سوگند، راه درست این است و اگر سستی کنید، خداوند دولت اسلام را از شما خواهد گرفت و پس از آن هرگز آن را به شما باز نخواهد داد و در دست دیگران قرار خواهد داد.
🔻ناکثین عهدشکن که هریک به دلیلی از قدرت من ناراضیاند، اکنون به یکدیگر پیوستهاند و من تا آنجا که برای وحدت و جماعت شما احساس خطر نکنم، صبر خواهم کرد. آنان برای اجرای آرزوهای خود، اگر فرصتی پیدا کنند، نظام اسلامی را متزلزل میکنند و کار مسلمانان را از هم میپاشند. آنها از روی حسادت به کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده است، به طلب دنیا برخاستهاند. میخواهند کار را به گذشته بازگردانند. حقی که شما به گردن ما دارید، عمل کردن به کتاب خدا و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله و قیام به حق و برپاداشتن سنت اوست.
❇️ اطلاع رسانی به مردم درباره توطئهگران
[ در مکه، طلحه و زبیر و عایشه مردم را به شورش علیه من دعوت میکردند و آماده حرکت به سمت بصره میشدند. برای آماده کردن مردم به مقابله با آنان خطبهای خواندم: ]
🔻خداوند متعال محمد صلی الله علیه و آله را برای هدایت همه مردم مبعوث کرد و او را برای همه جهانیان رحمت قرار داد. او نیز مأموریت خویش را به بهترین شکل انجام داد و پیام پروردگارش را به مردم رساند. خداوند به برکت وجود او، اوضاع از هم گسیخته را نظام بخشید، مردم پراکنده را گرد هم آورد، گسستها را ترمیم کرد، راهها را امن و خونهای مردم را حفظ کرد. خداوند به واسطه او، میان کینهتوزان و دشمنان و آتشهای افروخته از حقد و کینه و عداوتهای پابرجای در دلها، دوستی و الفت پدید آورد. آنگاه او را به سوی خویش فراخواند، در حالی که از او کمال رضایت را داشت؛ زیرا در هیچیک از امور رسالتش کوتاهی نکرده بود و تقصیری در تبلیغ رسالت نداشت.
🔻پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشامدهای ناگوار و کشمکشهایی در امر جانشینی آن حضرت واقع شد، تا آنکه ابوبکر زمام خلافت را در دست گرفت و بعد از او، عمر و پس از وی نیز عثمان به خلافت رسید. درباره حوادث دوران عثمان و سرنوشت وی اطلاع کافی دارید. تا این که سراغ من آمدید و از من درخواست کردید تا بیعت شما را بپذیرم. اما من حاضر به قبول بیعت نشدم و شما اصرار کردید. دست خود را بستم و شما با فشار بازش کردید. دستم را عقب کشیدم و شما دستم را گرفتید و به سوی خود کشیدید. برای بیعت با من، همانند شتران تشنه که اطراف برکه گرد میآیند، اطراف من اجتماع کردید و چنان هجوم آوردید که گمان کردم در فشار جمعیت کشته خواهم شد یا برخی از شما در این ازدحام کشته خواهید شد. در نهایت، دست خود را گشودم و با کمال اختیار با من بیعت کردید.
🔻طلحه و زبیر نخستین افرادی بودند که با من بیعت کردند. آنها بدون هیچ اجبار و اکراهی و در کمال آزادی با من بیعت کردند؛ اما اندکی از بیعتشان نگذشته بود که برای رفتن به عمره از من اجازه گرفتند و خدا میداند که آنان قصد نیرنگ و خدعه کردن داشتند. من برای اتمام حجت، با آنها تجدید عهد کردم تا برای امت اسلام فتنهانگیزی نکنند. آنها نیز تعهد دادند که بر عهد خویش وفادار بمانند؛ اما به عهد خود وفا نکرده و نقض بیعت کردند. شگفتا که این بی وفاها در مقابل ابوبکر و عمر مطیع و رام بودند؛ ولی با من به مخالفت برخاستند! با اینکه من کمتر از آن دو نفر نیستم و اگر بخواهم میگویم... .
🔻پروردگارا! داد مرا از اینها بگیر که حق مرا ضایع کردند و امر مرا کوچک انگاشتند و مرا بر آنها پیروز کن.
📚منابع:
۱. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹
۲. تاریخ طبری، ج۳، ص۴۶۶
۳. الإرشاد، ج۱، ص۲۴۴
۴. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
📜 #نامه24 : پس از بازگشت از جنگ صفین این وصيت نامه اقتصادی را در ٢٠ جمادی الاول سال ٣٧ هجری نوشت.
1⃣ وصيت اقتصادی نسبت به اموال شخصی
🔻 اين دستوری است كه بنده خدا علی بن ابيطالب، اميرمؤمنان نسبت به اموال شخصی خود برای خشنودی خدا داده است، تا خداوند با آن به بهشتش درآورد و آسوده اش گرداند.(قسمتی از اين نامه است)
همانا سرپرستی اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن علی است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد و از آن انفاق كند، اگر برای حسن حادثه ای رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گيرد و كار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران علی خواهند داشت، من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم تا خشنودی خدا و نزديك شدن به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و بزرگ داشت حرمت او و احترام پيوند خويشاوندی پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم آورم.
2⃣ ضرورت حفظ اموال
🔻و با كسی كه اين اموال در دست اوست شرط می كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند و هرگز نهالهای درخت خرما را نفروشند تا همه اين سرزمين يكپارچه زير درختان خرما بگونه ای قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد. و زنان غير عقدی من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله می باشند پس از تولد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد و اگر فرزندانش بميرد مادر آزاد است، كنيز بودن از او برداشته و آزادی خويش را باز يابد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه23 : وصیت امام علیه السلام در لحظه های شهادت در رمضان ٤٠ هجری
🔹پندهای جاودانه
🔻سفارش من برای شما آنكه به خدا شرك نورزيد و سنّت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را تباه نكنيد، اين دو ستون دين را برپا داريد و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، آنگاه سزاوار هيچ سرزنشی نخواهید بود. من ديروز همراهتان بودم و امروز مايه عبرت شما می باشم و فردا از شما جدا می گردم، اگر ماندم خود اختيار خون خويش را دارم و اگر بميرم، مرگ وعده گاه من است، اگر عفو كنم برای من نزديك شدن به خدا و برای شما نيكی و حسنه است، پس عفو كنيد. (آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟) به خدا سوگند، مرگ ناگهان به من روی نياورده كه از آن خشنود نباشم و نشانه های آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسی كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: (و آنچه نزد خداست برای نيكان بهتر است.) (شبيه اين كلمات در خطبه ها گذشت كه جهت برخی مطالب تازه آن را آورديم.)
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه22 : به ابن عباس فرماندار بصره در سال ٣٦ هجری که گفت پس از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) هیچ سخنی را همانند این نامه نیافتم.
🔹سفارش به آخرت گرایی
🔻پس از ياد خدا و درود، همانا انسان گاهی خشنود می شود به چيزی كه هرگز از دستش نمی رود و ناراحت می شود برای از دست دادن چيزی كه هرگز به آن نخواهد رسید. ابن عباس! خوشحالی تو از چيزی باشد كه در آخرت برای تو مفيد است و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خشنود نسازد و آنچه در دنيا از دست می دهی زاری كنان تأسف مخور، همت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه21 : دیگری به زياد بن ابيه در سال ٣٦ هجری
🔹سفارش به ميانه روی
🔻ای زياد! از اسراف بپرهيز و ميانه روی را برگزين، از امروز به فكر فردا باش و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار و زيادی را برای روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست. آيا اميد داری خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالی كه از متكبران باشی؟ و آيا طمع داری ثواب انفاق كنندگان را دريابی در حالی كه در ناز و نعمت قرار داری؟ و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمتها محروم می كنی؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه20 : نامه به زياد بن ابيه
🔹هشدار از خيانت به بيت المال
🔻همانا من براستی به خدا سوگند می خورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردی، كم يا زياد چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال درمانی و خوار و سرگردان شوی! با درود.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت19
درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود:" آن کس که در پی آرزوی خویش بتازد، مرگ او را از پای درآورد."
🔻 یکی از موضوعات بسیار مهم و پرتکرار در نهج البلاغه، بحث آرزوها است. آرزوها وقتی سه قید داشته باشند، منفور و مورد مذمّت امیرالمؤمنین ( علیه السلام) می باشند:
1⃣ فردی، 2⃣ دنیوی، 3⃣ طولانی
🔻به این معنی که اگر آروزها صرفاً فردی بودند، نه مورد نفع جامعه؛ از آن طرف فقط دنیوی بودند و هیچ بُعد معنوی نداشتند و از طرف سوّم طولانی بودند و دور از دسترس شرایط عادی، این آرزوهایی که این سه ویژگی را داشتند منفور امیرالمؤمنین هستند. لذا امیرالمؤمنین(علیه السلام) اگر در حکمت ۳۶ می فرمایند: "کسی که آرزوهایش طولانی است، کردارش نیز ناپسند است" ؛ چون آرزوها قدرت فوق العاده ای در کشش انسان به سمت خود دارند، وقتی طولانی باشند انسان با درک شرایط و مقدورات و محدودیتهای خودش، کم کم ناگزیر میشود حلال و حرام و اخلاق و انسانیّت را زیر پا بگذارد، تا به آن آرزوی دوردست، دست پیدا کند؛ بنابراین کردارش ناپسند می شود.
🔻همچنین مولا علی( علیه السلام) در حکمت ۳۳۴ نهج البلاغه اینگونه می فرمایند که: " اگر بنده خدا اجل و پایان کارش را می دید، با آرزو و فریب آن دشمنی می ورزید" ؛ یعنی راه اینکه انسان عقلش روشن شود و فریب آرزوهای مادیِ دنیویِ فردگرایانه را نخورد، این است که بداند دیر یا زود اجل در خانه اش را می زند و به او مهلت نمی دهد. آن موقع اولاً همه آرزوها دست یافتنی نبودند و در حسرت می میرد؛ ثانیاً برای رسیدن به همان مقدارش که دست پیدا کرده، چقدر حقّ اللّه و حقّ النّاس را ضایع کرده تا توانسته به این آرزو برسد. آن موقع اجل و توجه به مرگ باعث میشود که انسان بی ارزشی این طور آرزو کردن ها را خوب درک کند و نفسش را از این سرکشی و هیجان باز بدارد.
🔻همچنین بر اساس همین مبنا یعنی توجه به مرگ و عبرت از گذشتگانی که مثل ما آرزوهای طولانیِ مادیِ فردی داشتند، اما مرگ آنها را ناکام گذاشت، حضرت در حکمت ۳۵۹ اینگونه نهیب می زنند: " ای اسیران آرزو ها بس کنید، زیرا صاحبان مقامات دنیا را تنها دندانِ حوادث روزگار به هراس افکنده، ای مردم کار تربیت خود را خودتان برعهده بگیرید و نفس را از عادتهایی که به آن حرص دارد، بازگردارید" ؛ یعنی علاوه بر اینکه مرگ خودتان را دائما یاداوری کنید، عبرت بگیرید از صاحبان جاه و مقام و ثروت در تاریخ که چگونه دندان مرگ آنها را از رسیدن به آرزوها و بهره برداری از آن همه امکانات و ثروت محروم کرد.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت شصت و پنجم
❇️ حرکت طلحه و زبیر و عایشه به سمت بصره
🔸طراحان دیروز قتل عثمان، خونخواهان امروز او!
🔻[ هنگامی که خبر حرکت طلحه و زبیر و عایشه به سمت بصره را دریافت کردم و از شعار آنها مبنی بر خونخواهی عثمان مطلع شدم، بالای منبر رفتم و خطبهای ایراد کردم: ]
🔻هنگامی که خداوند متعال پیامبرش را از ما گرفت و آن حضرت از دنیا رفت، قریش در امر خلافت پیشدستی کرد و زمام امر حکومت را در دست گرفت و ما را از حقی منع کرد که بیش از همه مردم سزاوارش بودیم. من به این نتیجه رسیدم که در چنان وضعی صبر کردن بهتر از آن است که در میان مسلمانان تفرقه پدید آید و زمینه برای خونریزی فراهم شود؛ زیرا مردم تازه به اسلام روی آورده بودند و دین با حرکت شتابان در حال پیشروی بود و هرگونه ضعف و بیتدبیری موجب تزلزل آن و کمترین عقبگردی موجب واژگونی آن می شد. به هر حال، گروهی قدرت را در دست گرفتند و در حد توان خویش کوشش کردند و سپس به آخرت که خانه گرفتن اجر و پاداش است منتقل شدند و هم اکنون جبران سیئات و بخشش خطاهایشان به دست خداست.
🔻اما طلحه و زبیر که هیچ حقی در این حکومت ندارند، چرا حداقل یک سال، بلکه حتی یک ماه بر حکومت من صبر نکردند و بر من شوریدند و از دایره حق خارج شدند و به مخالفت با من پرداختند؟! در کاری اعتراض کردند که خداوند هیچ راهی برای اعتراض آنان نگذاشته بود؛ زیرا که آنها با اختیار خویش و بدون هیچ اجبار و اکراهی با من بیعت کرده بودند. آنان میخواهند از پستان مادری شیر بدوشند که خشکیده و بدعتی را زنده کنند که از مدتها پیش مرده است، آیا گمان میکنند برای خونخواهی عثمان قیام کردهاند؟ اینها که خود باید پاسخگوی خون باشند! به راستی که بزرگترین دلیل و حجت آنها علیه خودشان است.
🔻من به حجت خدا علیه آنان و رفتار الهی درباره آنان خشنودم. اگر آنان از راه خطایی که در پیش گرفتهاند برگردند و توبه کنند، به سهم و نصیب خود از زندگی دست خواهند یافت و جان خویش را از خطر کشته شدن حفظ خواهند کرد؛ اما اگر بر لجاجت خویش پافشاری کنند و بر مخالفتشان ادامه دهند، با شمشیر پاسخ آنها را خواهم داد. آری، شمشیر برای یاری حق و شکست باطل کفایت میکند.
📚منابع:
۱. شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۸
۲. الإحتجاج، ج۱، ص۱۶۱
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
مطالعه نهج البلاغه نامه ۱۹ تا نامه ۱۷
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه19 : نامه به يكی از فرمانداران خود به نام عمر بن ابی سلمه ارحبی، که در فارس ایران حکومت می کرد.
🔹هشدار از بدرفتاری با مردم
🔻 پس از نام خدا و درود، همانا دهقانان مركز فرمانداريت از خشونت و قساوت و تحقير كردن مردم و سنگدلی تو شكايت كردند، من درباره آنها انديشيدم نه آنان را شايسته نزديك شدن يافتم، زيرا كه مشركند و نه سزاوار قساوت و سنگدلی و بدرفتاری هستند زيرا كه با ما هم پيمانند، پس در رفتار با آنان نرمی و درشتی را به هم آميز. رفتاری توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روی را در نزديك كردن يا دور نمودن رعايت كن.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه18 : نامه به فرماندار بصره، عبدالله بن عباس، در سال ٣٦ هجری پس از جنگ جمل
🔹روش برخورد با مردم
🔻بدان كه بصره امروز جايگاه شيطان و كشتزار فتنه هاست، با مردم آن به نيكی رفتار كن و گره وحشت را از دلهای آنان بگشای، بدرفتاری تو را با قبيله «بنی تميم» و خشونت با آنها را به من گزارش دادند، همانا «بنی تميم» مردانی نيرومندند كه هرگاه دلاوری از آنها غروب كرد، سلحشور ديگری جای آن درخشيد و در نبرد در جاهليت و اسلام كسی از آنها پيشی نگرفت و همانا آنها با ما پيوند خويشاوندی و قرابت و نزديكی دارند، كه صله رحم و پيوند با آنان پاداش و گسستن پيوند با آنان كيفر الهی دارد، پس مدارا كن. ای ابوالعباس! اميد است آنچه از دست و زبان تو از خوب يا بد، جاری می شود، خدا تو را بيامرزد، چرا كه من و تو در اينگونه از رفتارها شريكيم. سعی كن تا خوش بينی من نسبت به شما استوار باشد و نظرم دگرگون نشود، با درود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه17 : نامه در پاسخ نامه معاويه در صحرای صفین، ماه صفر سال٣٧ هجری
1⃣افشای چهره بنی اميه و فضائل اهل بيت (علیهم السلام )
🔻معاويه! اينكه خواستی شام را به تو واگذارم، همانا من چيزی را كه ديروز از تو باز داشتم، امروز به تو نخواهم بخشيد و اما سخن تو كه «جنگ عرب را جز اندكی، بكام خويش فرو برده است» ، آگاه باش آن كس كه بر حق بود جايگاهش بهشت و آنكه بر راه باطل بود در آتش است. اما اينكه ادعای تساوی در جنگ و نفرات جهادگر كرده ای، بدان كه رشد تو در شك به درجه كمال من در يقين نرسيده است و اهل شام بر دنيا حريص تر از اهل عراق به آخرت نيستند.
2⃣ فضائل عترت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم )
🔻و اينكه ادّعا كردی ما همه فرزندان (عبدمناف) هستيم آری چنين است، اما جدّ شما (اميه) چونان جد ما (هاشم) و (حرب) همانند (عبدالمطلب) و (ابوسفيان) مانند (ابوطالب) نخواهند بود، هرگز ارزش مهاجران چون اسيران آزادشده نيست و حلال زاده همانند حرام زاده نمی باشد و آنكه بر حق است با آنكه بر باطل است را نمی توان مقايسه كرد و مؤمن چون مُفسد نخواهد بود و چه زشتند آنان كه پدران گذشته خود را در ورود به آتش پيروی كنند. از همه كه بگذريم، فضيلت نبوت در اختيار ماست كه با آن عزيزان را ذليل و خوارشدگان را بزرگ كرديم و آنگاه كه خداوند امّت عرب را فوج فوج به دين اسلام درآورد و اين امت در برابر دين يا از روی اختيار يا اجبار تسليم شد، شما خاندان ابوسفيان يا برای دنيا و يا از روی ترس در دين اسلام وارد شديد و اين هنگامی بود كه نخستين اسلام آورندگان بر همه پيشی گرفتند و مهاجران نخستين ارزش خود را باز يافتند، پس ای معاويه شيطان را از خويش بهره مند و او را بر جان خويش راه مده. با درود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت20
🔹روش برخورد با جوانمردان 1⃣
💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: " از لغزش جوانمردان درگذريد؛ زيرا جوانمردی نمی لغزد مگر آنكه دست لطف خدا او را بلند میکند."
🔻جوانمرد به کسی می گویند که صاحب خصلت های انسانی والاست و در روایات ما مقام خیلی بلندی به او داده شده است.
شما میدانید مثلاً در مورد عدالت در امام جماعت آمده است که ترک گناه کبیره و عدم اصرار به گناه صغیره کافی نیست، بلکه مردم نباید از امام جماعت خلاف مروّت هم ببینند. مثلا جایی که دستش می رسد که برای یک مؤمنی، انسانی، مسلمانی، یک کاری را انجام بدهد امتناع نکرده باشد، جوانمردی کرده باشد؛ آبرویی گرو بگذارد بین یک خانواده مشکلاتی را حل کند و صلح ایجاد کند، آنجاها کوتاهی نکرده باشد، درِ خانه اش به روی مردم باز باشد. به قول قدیمی ها سفره دار باشد و امثال این.
🔻جوانمردی جلوه های بسیار بسیار زیبای زندگی انسانی را به همه ما نشان می دهد. در نهج البلاغه شریف در پاورقی خطبه ۵۰ نهج البلاغه داستانی آمده که مفصّل آن را شهید مطهری در کتاب انسان کامل صفحه ۶۵ و ۶۶ اینگونه مطرح میکند : حضرت علی (علیه السلام) زیباترین جلوه های مروّت و جوانمردی را در جنگ صفین از خود نشان داد.
🔻هنگامی که دو لشکر معاویه و امیرالمؤمنین در اطراف رود فرات به هم نزدیک شدند، معاویه به یارانش دستور داد: پیشدستی کنید و قبل از آنکه علی و سپاهیانش به محل کارزار برسند آب را بر آنها ببندید. آب به روی سپاهیان علی(علیه السلام) بسته میشود. علی (علیه السلام) به معاویه پیام داد که بهتر است ابتدا با یکدیگر مذاکره کنیم، بلکه بتوانیم با مذاکره مشکل را حل کنیم و گره ای را که میشود با دست باز کرد، نباید با دندان باز کنیم و تا ممکن است از کاری که میان دو گروه از مسلمانان جنگ و خونریزی راه می اندازد بپرهیزید. هنوز ما به محل نرسیده شما آب را بسته اید ولی معاویه جنگ را به علی(علیه السلام) تحمیل کرد و لشکر امیرالمؤمنین حمله کردند و دشمن را تا چند کیلومتر آنطرف تر عقب راندند و شریعه، یعنی بخش قابل استفاده از رودخانه را در اختیار گرفتند. جلوی آب را بستند و معاویه چون بی آب ماند، نامه ای التماس آمیز به حضرت علی(علیه السلام) نوشت. اصحاب امیرالمؤمنین گفتند: محال است، زیرا که ما چنین کاری را ابتدا شروع نکردیم، شما اول این کار را کردید و گفتید آب به شما نمیدهیم. ولی امیرالمومنین فرمود:« نه ! ما هرگز چنین نمیکنیم. این عملی است ناجوانمردانه. من با دشمن در میدان جنگ روبرو می شوم و هرگز به این شکل نمی خواهم پیروزی کسب نمایم. این شیوه ها از شأن و عمل من به دور است و از شأن یک مسلمان با عزّت و با کرامت هم به دور است».
🔻این را می گویند مروّت و مردانگی. مروت بالاتر از شجاعت است. به قول مولوی: " در شجاعت شیرِ ربّانیستی در مروت خود که داند کیستی"
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@mehmanenahjolbalagheh