eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
185.5هزار عکس
167.5هزار ویدیو
1.9هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ (ع) در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه درباره و چه هشداری می دهد؟ 🔷 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به و بى قرارى آن اشاره مى كند و به همگان مى دهد كه زرق و برق آن را نخورند؛ ایشان مى فرمايد: «أَلا وَ إِنَّ هذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا، وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ، لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ، وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ؛ آگاه باشيد! اين كه شما پيوسته آن را آرزو مى كنيد و به آن عشق می ورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مى سازد، خانه و كه براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديده ايد». اين تعبير اشاره به همان چيزى است كه بارها در بيان شده و نيز در بعضى از آيات به آن اشاره مى كند كه سراى جاويدان و جايگاه اصلى ما نيست؛ بلكه است كه در سفر خود به سوى در آن مسكن گزيده ايم تا زاد و برگيريم و به سلامت از اين راه پر خوف و خطر بگذريم و به دار آخرت كه به «لَهِيَ الحَيَوانُ؛ حيات حقيقى در آن است» [عنکبوت، ۶۴] نايل شويم. 🔷سپس براى تأكيد بيشتر مى افزايد: «أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَة لَكُمْ وَ لا تَبْقُونَ عَلَيْهَا؛ آگاه باشيد! نه براى شما باقى مى ماند و نه سلطه شما بر آن باقى خواهد ماند [بلکه هر دو رو به زوال و پايان پذير است]». و در ادامه اين سخن در پاسخ كسانى كه را همواره فريبنده معرفى مى كنند، مى افزايد: «وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا. فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا، وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا؛ اين گرچه از جهتى شما را داده؛ ولى از جهتى ديگر شما را از بر حذر داشته است؛ پس به دليل از چشم بپوشيد و را به جهت جنبه هاى هشدار دهنده اش رها سازيد». درست است كه بسيارى از و هاى فريبنده و است، ولى در كنار آن، صحنه هايى به ما نشان مى دهد كه هر غافلى را از خواب غفلت بيدار مى كند. 🔷درست در همان لحظه اى كه شخصى بر اريكه قدرت مى نشيند، ديگرى از تخت سقوط مى كند؛ در همان زمانى كه شخصى وارث آلاف و الوف مى شود، جنازه صاحب اصلى آن اموال بر دوش انسانها روانه گورستان مى گردد؛ در همان زمان كه نوزادى متولّد مى شود و پدر و مادر خندان مى شوند، در گوشه ديگرى جمعى را مى بينيم كه براى از دست دادن عزيزان، ناله و شيون سر داده اند! چرا ما تنها بخش اوّل را مى بينيم و از بخش دوّم غافليم؟ اين نكته مهمى است كه (ع) با عبارات پرمعناى ياد شده، همگان را به آن توجّه مى دهد و در كلمات قصار و عبارات ديگر «نهج البلاغه» نيز بر آن تأكيد شده است. در ادامه اين سخن و در نتيجه گيرى مى فرمايد: «وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا، وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا؛ [بنابراين] و در اين جهان به سوى كه به آن شده ايد جوييد و با جان و دل از روى بگردانيد». 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۵۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام_علی (ع) در خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه درباره ناپايداری دنیا و غفلت از آخرت چه هشداری می دهد؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۳ «نهج البلاغه» به ناپايدارى و بى قرارى آن اشاره مى كند و به همگان هشدار مى دهد كه فريب زرق و برق آن را نخورند؛ ایشان مى فرمايد: «أَلا وَ إِنَّ هذِهِ الدُّنْيَا الَّتِي أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِيهَا، وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُكُمْ وَ تُرْضِيكُمْ، لَيْسَتْ بِدَارِكُمْ، وَ لَا مَنْزِلِكُمُ الَّذِي خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذِي دُعِيتُمْ إِلَيْهِ؛ آگاه باشيد! اين دنيايى كه شما پيوسته آن را آرزو مى كنيد و به آن عشق می ورزيد، و آن نيز گاه شما را خشمگين و گاه خشنود مى سازد، خانه و منزلگاه‌ اصلى‌ شما نيست كه براى آن آفريده شده و به سوى آن دعوت گرديده ايد». اين تعبير اشاره به همان چيزى است كه بارها در نهج البلاغه بيان شده و نيز در بعضى از آيات به آن اشاره مى كند كه سراى جاويدان و جايگاه اصلى ما نيست؛ بلكه منزلگاهى است موقّت كه در سفر خود به سوى در آن مسكن گزيده ايم تا زاد و برگيريم و به سلامت از اين راه پر خوف و خطر بگذريم و به دار آخرت كه به فرموده قرآن «لَهِيَ الحَيَوانُ؛ حيات حقيقى در آن است» [عنکبوت، ۶۴] نايل شويم. 🔹سپس براى تأكيد بيشتر مى افزايد: «أَلَا وَ إِنَّهَا لَيْسَتْ بِبَاقِيَة لَكُمْ وَ لا تَبْقُونَ عَلَيْهَا؛ آگاه باشيد! نه براى شما باقى مى ماند و نه سلطه شما بر آن باقى خواهد ماند [بلکه هر دو رو به زوال و پايان پذير است]». و در ادامه اين سخن در پاسخ كسانى كه دنيا را همواره فريبنده معرفى مى كنند، مى افزايد: «وَ هِيَ وَ إِنْ غَرَّتْكُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْكُمْ شَرَّهَا. فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذِيرِهَا، وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِيفِهَا؛ اين گرچه از جهتى شما را فريب داده؛ ولى از جهتى ديگر شما را از بدى هايش بر حذر داشته است؛ پس به دليل هشدارهايش از فريبندگى هايش چشم بپوشيد و مظاهر هوس انگيزش را به جهت جنبه هاى هشدار دهنده اش رها سازيد». درست است كه بسيارى از زرق و برق هاى دنيا فريبنده و غافل كننده است، ولى در كنار آن، صحنه هايى به ما نشان مى دهد كه هر غافلى را از خواب غفلت بيدار مى كند. 🔹درست در همان لحظه اى كه شخصى بر اريكه قدرت مى نشيند، ديگرى از تخت سقوط مى كند؛ در همان زمانى كه شخصى وارث آلاف و الوف مى شود، جنازه صاحب اصلى آن اموال بر دوش انسانها روانه گورستان مى گردد؛ در همان زمان كه نوزادى متولّد مى شود و پدر و مادر خندان مى شوند، در گوشه ديگرى جمعى را مى بينيم كه براى از دست دادن عزيزان، ناله و شيون سر داده اند! چرا ما تنها بخش اوّل را مى بينيم و از بخش دوّم غافليم؟ اين نكته مهمى است كه اميرالمؤمنين (ع) با عبارات پرمعناى ياد شده، همگان را به آن توجّه مى دهد و در كلمات قصار و عبارات ديگر «نهج البلاغه» نيز بر آن تأكيد شده است. در ادامه اين سخن و در نتيجه گيرى مى فرمايد: «وَ سَابِقُوا فِيهَا إِلَى الدَّارِ الَّتِي دُعِيتُمْ إِلَيْهَا، وَ انْصَرِفُوا بِقُلُوبِكُمْ عَنْهَا؛ [بنابراين] و در اين جهان به سوى سرايى كه به آن دعوت شده ايد سبقت جوييد و با جان و دل از روى بگردانيد». 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۶، ص ۵۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️سخن چينی با چه انگيزه هايی صورت می گيرد؟ 🔹اين رذيله اخلاقی مانند سایر هم نوعانش پيوند ناگسستنى با بسيارى از رذائل اخلاقى دارد، از جمله ، زيرا شخص حسود نمى تواند آرامش زندگى ديگران را تحمل كند، و از اين كه دوستان دست به دست هم داده و كارهاى خود را به سرعت پيش مى برند، و يا از محبت و پیوند قوی در بین خانواده ها و همسران، رنج مى برد، سعى مى كند از طريق آنها را نسبت به يكديگر کرده و به جان هم بيندازد. ، از انگيزه های ديگر سخن چينى است، چرا كه شخص دنياپرست مى خواهد با ایجاد اختلاف در بين ديگران، کار و كسب آنها را به ركود و ورشكستگى بكشاند تا زمینه بهره برداری خودش را فراهم نماید. 🔹 عامل مهم ديگرى در سخن چينى است. قرآن مجيد درباره منافقان مى گويد: «اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ؛ [بقره، ۱۲] آنها [منافقان] فساد كنندگان واقعى هستند، و لكن نمى فهمند». براستی كار آنها ايجاد فساد، به هر طريق ممكن است، امام صادق (ع) در حديثى مى فرمایند: «يكى از نشانه هاى اصرار بر سخن چينى است». [۱] فرد نزد اين طرف مى آيد و به عنوان خيرخواهى، از طرف مقابل مى كند، و سخنان زهرآلودى از وى نقل مى نمايد، و نزد طرف مقابل نيز همين عمل را تكرار مى كند. اين شخص دو چهره و منافق، هدفش ، و كشمكش هاى اجتماعى است تا در آن ميان نفس راحتی بكشد. 🔹عامل ديگر سخن چينى، همان چيزى است كه امروزه به عنوان بيمارى اخلاقى آزاردهى يا معروف است. بعضى هستند كه بر اثر عقده حقارت، انتقام جويى و يا انحرافات ديگر روانى، از اذيت و آزار ديگران لذت مى برند، و از خوشى آنها ناراحتند. اين گونه افراد به سخن چينى و سعايت پرداخته، تا مردم را به هم بريزند و خود در گوشه اى بنشينند و از جنگ و دعواى آنها لذت ببرند. از بعضى از روايات استفاده مى شود ناپاكى نطفه نيز از عوامل گرايش به سعايت و سخن چينى است. (البته زمينه ساز است نه اين كه افراد را مجبور به اين كار كند) پيامبر اكرم (ص) در حديثى می فرمایند: «اَلسّاعى بِالنّاسِ اِلَى النّاسِ لِغَيْرِ رُشْدِهِ؛ كسى كه نزد مردم بر ضد ديگرى (سخن چینی) مى كند در مسير صحيح نيست. [بعضى در تفسير جمله لغير رشده گفته اند يعنى لَيْسَ بِوَلَدِ حَلال؛ چنين كسى حلال زداده نيست]». [۲] 🔹عادت به یکی دیگر از عوامل سخن چينى است. شخص دروغگو اصرار دارد كه سخن اين شخص را به شخص دیگر برساند و ميان آنها كند هر چند سخنانش دروغ باشد. پيامبر اكرم (ص) در حديث مفصّلى درباره نشانه هاى صفات خوب و بد می فرماید: «اَمّا عَلامَةُ الْكَذَّابِ فَاَرْبَعَةٌ... اِنْ قالَ لَمْ يَصْدُقْ وَ اِنْ قِيلَ لَهُ لَمْ يُصَدِّقْ وَ الَنميمةُ وَ الْبُهْتُ؛ نشانه دروغگو چهار چيز است: هرگاه سخنى بگويد راست نمى گويد، و اگر سخنى به او بگويند تصديق نمى كند، و و بهتان». [۳] يعنى هرگاه صفت رذيله دروغگويى در درون جان انسان متمركز شود، اين چهار عمل از او آشكار مى شود. پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی،، چ دوم، ج ‏۶۹، ص ۲۰۷، باب ۱۰۶، ح ۸ [۲] إحياء علوم الدين، الغزالي، دارالمعرفة، بيروت، بی تا، ج ۹، ص ۷۵ [۳] بحارالأنوار، همان، ج ‏۱، ص ۱۲۲، باب ۴ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 🆔 @mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢از ديدگاه قرآن عاقبتِ «دنیاپرستی و زراندوزی» چیست؟ 🔹«حُبّ دنيا»، سرچشمه اصلى همه است و از عوامل مهمى است كه گروه كثيرى از انسانها را به مى كشاند، چنانكه در آيه ۱۸ «سوره اسراء» مى خوانيم: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْليها مَذْمُوماً مَدْحُوراً»؛ (آن كس كه فقط زندگى زودگذر [دنياى مادى] را بطلبد، آن مقدار كه بخواهيم به هر كس اراده كنيم از آن مى دهيم، سپس را براى او قرار خواهيم داد كه در آتش مى سوزد؛ در حالى كه نكوهيده و رانده [درگاه خدا] است!). يعنى چنان نيست كه به تمام مقصود و منظور خود برسند؛ بلكه ممكن است با هزار گونه تلاش و تن دادن به انواع و جرائم سنگين به قسمتى از منظور خود نائل گردند؛ ولى كانون قهر و غضب الهى - يعنی دوزخ - در انتظار آنهاست، هم جسم آنها را مى سوزاند و هم به حكم اينكه «مذموم» و «مدحور» و درگاه خدايند روح آنها را. [۱] 🔹علاوه بر این، گرچه يكى از مظاهر است، ولى روى اين موضوع بالخصوص در ، به عنوان يكى از اسباب گرفتارى در تكيه شده، آنجا كه مى فرمايد: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا يُنْفِقُونَها فِی سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ اَلِيمٍ - يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُم فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ» [۲]؛ (آنها كه و را گنجينه مى سازند و در راه خدا نمى كنند، آنها را به بشارت ده، در آن روز كه آن [سكّه هاى طلا و نقره] را در آتش مى گذارند و به وسيله آن صورت ها، پهلوها و پشت هايشان را مى كنند [و به آنها مى گويند:] اين همان چيزى است كه براى خود گنجينه ساختيد، پس بچشيد [عذاب] آنچه را براى خود اندوختيد). [۳] 🔹آنچه در اينجا لازم است به آن اشاره كنيم، دو نكته است؛ نخست اينكه جمع تا چه اندازه محسوب مى شود؟ اين مطلبى است كه در ميان مفسّران سخت مورد گفتگو است، آنچه در بسيارى از روايات در منابع شيعه و اهل سنت آمده و بسيارى از مفسّران آن را برگزيده اند اين است كه: هر مالى كه زكات آن پرداخته شود كنز محسوب نمى شود: «اَىُّ مَالٍ اُدِّيَتْ زَكاتُهُ فَلَيْسَ بِكَنْزٍ». [۴] البته ممكن است در مواقع فوق العاده و هنگامى كه حفظ مصالح جامعه اسلامى ايجاب كند از سوى حكومت اسلامى محدوديت هايى براى جمع بيان شود 🔹(چنان كه در بعضى از روايات از امام علی عليه السلام نقل شده) و يا از اين فراتر در يك مقطع خاص اعلام گردد كه همه و ذخائر براى حفظ موجوديت جامعه اسلامى مصرف گردد (آن گونه كه در بعضى از روايات در مورد قيام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است)؛ ولى اينها هيچ كدام ضابطه كلّى نيست، ضابطه اصلىِ كنز، همان است كه در بالا گفته شد. ديگر اينكه چرا ميگويد: پيشانى، پشت و پهلوهايشان را مى كنند؟ ممكن است به خاطر واكنش هايى باشد كه آنها در برابر محرومان و انجام مى دادند؛ نخست چهره و پيشانى درهم مى كشيدند، سپس با از آنها منحرف مى شدند، و بعد به كلّى پشت كرده و روى مى گردانيدند، لذا به ترتيب پيشانى، پهلوها و پشت آنها را با همان سكّه ها داغ مى كنند، آن گونه كه قلبِ را داغ و سوزان كردند. پی نوشت‌ها؛ [۱] شبيه همين معنا در سوره نازعات، آيه ۳۸ آمده است كه هر كس دنيا را بر آخرت مقدّم دارد جايگاهش دوزخ است. [۲] سوره توبه، آیات ۳۴ و ۳۵ [۳] شبيه همين معنا در سوره هُمزه، آيات ۲ الی ۶؛ سوره مسد، آيات ۲ و ۳؛ سوره حاقه، آيات ۲۸ الی ۳۱ آمده است. [۴] براى توضيح بيشتر به تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، چ اول، ج ۷، ص ۳۹۴ مراجعه كنيد. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج۶، ص۲۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢چگونه تعصّبات نژادى یهود مانع ایمان به پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) گردید؟ 🔹خداى متعال در آیات ۹۱ - ۹۳ «سوره بقره» به یکى از جنبه هاى تعصبات نژادى که در دنیا به آن معروفند اشاره کرده، چنین می فرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَرائَهُ». (هنگامى که به آنها گفته شود: به آنچه خداوند نازل فرموده بیاورید، مى گویند: ما به چیزى ایمان مى آوریم که بر خود ما نازل شده باشد (نه بر اقوام دیگر) و به غیر آن کافر مى شوند). آنها نه به ایمان آوردند و نه به ، بلکه تنها و را در نظر مى گرفتند؛ (در حالى که این حق است و منطبق بر نشانه ها و علامت هایی است که در کتاب خویش خوانده بودند). «...وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ...». 🔹پس از آن پرده از روى آنان بر داشته مى فرماید: اگر بهانه عدم ایمان شما این است که محمّد (صلى الله علیه و آله) از شما نیست (پس چرا به خودتان در گذشته ایمان نیاوردید؟ پس چرا آنها را کشتید اگر راست مى گوئید و ایمان دارید)؟!؛ «قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». اگر به راستى آنها به ایمان داشتند، توراتى که را گناه بزرگى مى شمرد، نمى بایست بزرگ خدا را به قتل برسانند. از این گذشته، اصولاً این سخن که ما تنها به دستوراتى ایمان مى آوریم که بر ما نازل شده باشد، از اصول توحید و مبارزه با شرک است، این یک نوع و خود پرستى است، چه در شکل شخصى باشد، یا در شکل نژادى. آمده است که این گونه خوهاى زشت را از وجود انسان ریشه کن سازد، تا انسان ها دستورات خدا را فقط به خاطر این که از ناحیه خدا است بپذیرند. 🔹به عبارت دیگر اگر پذیرش دستورات الهى مشروط به این باشد که بر خود ما نازل گردد، این در حقیقت است، نه ایمان، و است، نه اسلام؛ و قبول چنین دستوراتى هرگز دلیل ایمان نخواهد بود. جالب این که: در آیه فوق مى فرماید: «هنگامى که به آنها گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید...» که در این عبارت، نه محمّد (صلى الله علیه و آله) مطرح است، نه موسى و نه عیسى (علیهما السلام) بلکه صرفاً «ما أَنْزَلَ الله». براى روشن تر ساختن دروغ و ، در آیه بعد، سند دیگرى را بر ضد آنها افشا مى کند و مى فرماید: «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ». ( آن همه معجزات و دلائل روشن را براى شما آورد، ولى شما بعد از آن را انتخاب کردید و با این کار ظالم و ستمگر بودید)!. 🔹اگر شما راست مى گویید و به پیامبر خودتان ایمان دارید، پس دلیل بعد از آن همه دلائل روشن توحیدى چه بود؟ این چه ایمانى است که به محض غیبت (علیه السلام) و رفتنش به کوه طور از دل هاى شما پرواز مى کند و جاى آن، و گوساله جاى توحید را مى گیرد؟ آرى شما با این کارتان هم به خود ستم کردید و هم به جامعه خود و نسل هاى آینده تان. در سومین آیه مورد بحث، سند دیگرى بر بطلان این ادعاى آنها ذکر کرده مسأله را به میان مى کشد، مى فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّة وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا». (ما از شما گرفتیم و کوه طور را بالاى سرتان قرار دادیم و به شما گفتیم، دستوراتى را که مى دهیم محکم بگیرید و درست بشنوید؛ اما آنها گفتند شنیدیم و مخالفت کردیم). 🔹«وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ». (آرى دل هاى آنها به خاطر کفرشان با محبت گوساله آبیارى شده بود)!. آرى، و که نمونه آن عشق به گوساله طلایی سامرى بود در تار و پود قلبشان نفوذ کرد، و در سراسر وجودشان ریشه دواند، و به همین دلیل، خدا را فراموش کردند. شگفتا! این چگونه ایمانى است که هم، با کشتن پیامبران خدا مى سازد، هم گوساله پرستى را اجازه مى دهد، و هم میثاق هاى محکم الهى را به دست فراموشى مى سپرد؟! آرى (اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتى به شما مى دهد)؛ «قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ». 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۰۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
💠 | آرزوی هزارساله 🔻 «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ». ✍️ هر یک از آنها (دنیاپرستان) آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در‌حالی‌که این عمرِ طولانی، او را از کیفر (الهی) باز نخواهد داشت. 📝 Each of them is eager to live a thousand years, though it would not deliver him from the punishment, were he to live [that long]. 🔹 عمر طولانی لزوماً انسان را از عذاب نجات نمی‌دهد؛ باید خداپرست بود و از گناهان دوری کرد. 🔸 طبق همین آیه [و آیات قبل]، يهوديان، حريص‌ترين و دنياپرست‌ترين مردم هستند؛ چراکه آرزو دارند همیشه در دنیا زندگی کنند. ✔️ در کنار درخواست طول عمر، از خداوند برکت در عمر را نیز طلب کنیم. 📚 بقره: 96. 🔶 https://btid.org/fa/photogallery 📎 📎
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ نهج البلاغه، چه دلیلی بر لزوم انجام اعمال صالح بیان می فرماید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ نهج البلاغه برنامه آمادگى براى سفر را به اين صورت بيان مى فرمايد: «وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ [۱] مِنَ الزَّادِ». (با انجام كه در توان دارید، زاد و تهيّه کنید و [به سوى آخرت] باز گرديد)؛ تعبير به «اِنْقَلِبُوا» تعبير لطيفى است كه اشاره به دارد؛ يعنى توجّه خود را از به تهيه زاد و باز گردانيد؛ و تعبير «بِحَضْرَتِكُمْ» اشاره به توانايى ها و فرصت هاست كه انسانها در اختيار دارند. 🔹آنگاه امام (عليه السلام) به ذكر دليلى براى لزوم تحصيل زاد و جهت سفر ، پرداخته و مى فرمايد: «فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَؤُوداً، وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً، لاَبُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا، وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا». (زيرا و منزلگاه هاى مخوف و هولناكى در پيش داريد كه بايد در آنها وارد شويد و نزد هر يك توقّف كنيد [و پاسخگوى اعمال خود باشيد]). اين گردنه سخت و منزلگاه هاى خوفناك، اشاره به مرگ و منزلگاه هاى است، 🔹زيرا در روايتى امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «إِنَّ فی الْقِيامَةِ خَمْسينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِف كألْفِ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ». [۲] (در پنجاه موقف است و هر موقفى به اندازه هزار سال از سال هاى دنيا به طول مى انجامد). شبيه همين معنا به صورت مشروح ترى از اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) نقل شده است [۳] و احتمالا در هر موقفى از اين مواقف يكى از مانند نماز و روزه و امر به معروف و نهى از منكر و يا گناهان كبيره مورد سؤال قرار مى گيرد كه صاحبان آنها بايد در شرايطی سخت که همه چیز به دقت بررسی می شود پاسخگو باشند. اگر از آنها به سلامت بگذرند راهى كانون رحمت خدا، بهشت برين مى شوند وگرنه گرفتار خواهند شد. 🔹به تعبير ديگر، همان گونه كه مرحوم شيخ مفيد فرموده است: منظور از اين (گردنه ها) است كه هر كدام تشبيه به گردنه اى شده است و همان گونه كه عبور از گردنه ها سخت و طاقت فرساست، جوابگويى از اين اعمال نيز دشوار است. قرآن مجيد در سوره «بلد» مى فرمايد: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَة - أَوْ إِطْعَامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة - يَتِيماً ذَا مَقْرَبَة - أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَة»؛ [۴] (ولى او از آن گردنه مهم نگذشت و تو چه مى دانى آن گردنه چيست؟ آزاد كردن برده اى است، يا غذا دادن در روز گرسنگى به يتيمى از خويشاوندان يا مستمندى خاك نشين). پی نوشت‌ها؛ [۱] «حضرت» به معناى «حضور» است، و در جمله بالا اشاره به فرصت هايى است كه در پيش روى انسان وجود دارد. استعمال اين واژه درباره بزرگان براى اين است كه نمى خواهند خود آنها را خطاب كنند، بلكه محضرشان را مورد توجّه قرار مى دهند. [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷، ص ۱۲۶، باب ۶،ح ۳ [۳] بحارالأنوار، همان، ج ‏۷، ص ۱۱۱، باب ۵، ح ۴۲ [۴] قرآن کریم، سوره بلد، آيات ۱۱ تا ۱۶ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ نهج البلاغه، چه دلیلی بر لزوم انجام اعمال صالح بیان می فرماید؟ 🔹 (علیه السلام) در خطبه ۲۰۴ نهج البلاغه برنامه آمادگى براى سفر را به اين صورت بيان مى فرمايد: «وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ [۱] مِنَ الزَّادِ». (با انجام كه در توان دارید، زاد و تهيّه کنید و [به سوى آخرت] باز گرديد)؛ تعبير به «اِنْقَلِبُوا» تعبير لطيفى است كه اشاره به دارد؛ يعنى توجّه خود را از به تهيه زاد و باز گردانيد؛ و تعبير «بِحَضْرَتِكُمْ» اشاره به توانايى ها و فرصت هاست كه انسانها در اختيار دارند. 🔹آنگاه امام (عليه السلام) به ذكر دليلى براى لزوم تحصيل زاد و جهت سفر ، پرداخته و مى فرمايد: «فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَؤُوداً، وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً، لاَبُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا، وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا». (زيرا و منزلگاه هاى مخوف و هولناكى در پيش داريد كه بايد در آنها وارد شويد و نزد هر يك توقّف كنيد [و پاسخگوى اعمال خود باشيد]). اين گردنه سخت و منزلگاه هاى خوفناك، اشاره به مرگ و منزلگاه هاى است، 🔹زيرا در روايتى امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: «إِنَّ فی الْقِيامَةِ خَمْسينَ مَوْقِفاً كُلُّ مَوْقِف كألْفِ سَنَة مِمّا تَعُدُّونَ». [۲] (در پنجاه موقف است و هر موقفى به اندازه هزار سال از سال هاى دنيا به طول مى انجامد). شبيه همين معنا به صورت مشروح ترى از اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) نقل شده است [۳] و احتمالا در هر موقفى از اين مواقف يكى از مانند نماز و روزه و امر به معروف و نهى از منكر و يا گناهان كبيره مورد سؤال قرار مى گيرد كه صاحبان آنها بايد در شرايطی سخت که همه چیز به دقت بررسی می شود پاسخگو باشند. اگر از آنها به سلامت بگذرند راهى كانون رحمت خدا، بهشت برين مى شوند وگرنه گرفتار خواهند شد. 🔹به تعبير ديگر، همان گونه كه مرحوم شيخ مفيد فرموده است: منظور از اين (گردنه ها) است كه هر كدام تشبيه به گردنه اى شده است و همان گونه كه عبور از گردنه ها سخت و طاقت فرساست، جوابگويى از اين اعمال نيز دشوار است. قرآن مجيد در سوره «بلد» مى فرمايد: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَة - أَوْ إِطْعَامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة - يَتِيماً ذَا مَقْرَبَة - أَوْ مِسْكِيناً ذَا مَتْرَبَة»؛ [۴] (ولى او از آن گردنه مهم نگذشت و تو چه مى دانى آن گردنه چيست؟ آزاد كردن برده اى است، يا غذا دادن در روز گرسنگى به يتيمى از خويشاوندان يا مستمندى خاك نشين). پی نوشت‌ها؛ [۱] «حضرت» به معناى «حضور» است، و در جمله بالا اشاره به فرصت هايى است كه در پيش روى انسان وجود دارد. استعمال اين واژه درباره بزرگان براى اين است كه نمى خواهند خود آنها را خطاب كنند، بلكه محضرشان را مورد توجّه قرار مى دهند. [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷، ص ۱۲۶، باب ۶،ح ۳ [۳] بحارالأنوار، همان، ج ‏۷، ص ۱۱۱، باب ۵، ح ۴۲ [۴] قرآن کریم، سوره بلد، آيات ۱۱ تا ۱۶ 📕پيام امام امير المومنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)