eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.8هزار عکس
183.7هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴📢جریان ظاهرالصّلاح نفاق "دوگانگی در رفتار" 🔹 ، آن چنان که در قرآن به روشنی در می‌آید -در اصطلاح قرآنی- عبارت است از اینکه کسی یا جماعتی؛ یک فکری، راهی، و جهتگیری را داشته باشند و خلاف آن را به مؤمنین ابراز کنند، این نفاق است… 🔹مؤمن نباشند و وانمود کنند که مؤمنند. در راه خدا نباشند و وانمود کنند که در راه خدایند -دروغ بگویند- پنهان کردن یک و تاریکی و نشان دادن چیزی برخلاف آن، که در آنها نیست. این معنای نفاق در قرآن است. 🗓۱۳۷۷/۷/۲۶ «خطر جریان نفاق چقدر درک شده؟!» https://eitaa.com/mesagh ✨فطرت بشر، کلام حق را می‌پذیرد✨
⭕️نجات از ضلالت و گمراهی 🔹خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً؛ هر کس یکی را کند، گویا همه مردم را احیا کرده است». [مائده، ۳۲]  منظور از در این آیه شریفه، از و گمراهی در دین است. این را نباید کالعَدَم و نشدنی حساب کنیم، وگرنه پشیمان می‌شویم از اینکه می‌توانستیم عادل و صالح فراهم کنیم و نکردیم،️ و در وُسع ما بود و قدرت داشتیم که دنیا را به امن و امان و وادار کنیم و نکردیم. 📕در محضر بهجت، ج ۲، ص ۲۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت 🔶🔷 میثـــــاق🔷🔶 @mesagh ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ✅🌴https://eitaa.com/mesagh
هدایت شده از mesaghمیثاق
مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چند گروه تقسيم می شوند و كداميك برای جامعه خطرناکتر است؟ 🔹مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چهار گروه تقسيم می شوند: ، ، ، و . «عالم» كسى است كه مطلبى را به طور اجمال يا به طور تفصيل مى داند؛ يعنى نسبت به چيزى گاه علم اجمالى دارد و گاه علم تفصيلى. مثلا اجمالا مى داند شراب، حرام است و زيان هايى براى جسم و روح انسان دارد؛ يا به طور تفصيل دلايل حرمت شراب و مدارك آن را ديده و آثار زيانبار آن را در هر يك از اعضاء بدن مورد بررسى دقيق قرار داده است. «جاهل قاصر» كسى است كه نمى داند، ولى دسترسى به علم هم ندارد، يا به خاطر دور بودن از مراكز علم و يا فرو رفتن در غفلت و سهو و خطا. «جاهل مُقصّر» كسى است كه دسترسى به اسباب علم دارد، اما بر اثر سستى و تنبلى و سهل انگارى به سراغ علم نرفته و در جهل و بى خبرى مانده است؛ ولى با اين حال از جهل خود باخبر است! يعنى مى داند كه نمى داند. 🔹اما «جاهل مُركّب» كسى است كه واقعاً در جهل فرو رفته و از حقّ و واقعيت به دور افتاده، امّا از جهل خود خبرى ندارد، بلكه به عكس خيال مى كند آگاه و با خبر است و آنچه را فهميده، عين واقعيّت مى باشد، و به تعبير ديگر نمى داند كه نمى داند. در ميان اين گروهها خطر و مسئوليّت جاهل قاصر از همه كمتر است و بعد از آن، جاهل مُقصّر قرار دارد و سپس جاهل مُركّب، كه ممكن است به خاطر جهل مُركّبش خطراتى براى خود و ديگران ايجاد كند. امّا از همه خطرناكتر، عالِم بى عمل است. آن كس كه آگاهانه راه خلاف مى رود و همچون دزدى است كه با چراغ آمده، به كاهدان نمى زند، بلكه كالاى گزيده تر را مى برد. تمام بدبختى هايى كه بشر در طول تاريخ داشته، به خاطر همين عالِمان بى عمل بوده است. سرچشمه تمام جنگ ها و نابسامانی ها در جامعه بشرى چه در گذشته و چه امروز از همين گروه است. 🔹آنها هستند كه خطرناكترين سلاح هاى كشتار جمعى را براى محو و نابودى انسان هاى بى گناه مى سازند. آنها هستند كه نقشه هاى شيطانى را براى استثمار و استعمار ملّت ها مى كشند. آنها هستند كه براى حفظ منافع شوم و نامشروعشان آتش جنگ را به پا مى كنند و بالأخره آنها هستند كه براى دست يافتن به منافع بيشتر، مراكز حسّاس تبليغاتى را به دست مى گيرند. چهره حقايق را مى پوشانند و با دروغ و تزوير، انسانها را در بى خبرى فرو مى برند. قرآن مجيد آنها را به سگ هارى تشبيه كرده كه عطش نامحدود و پايان ناپذيرى بر او غلبه نموده، در هيچ حال سيراب نمى شود. اگر به او حمله كنى دهانش باز و زبانش بيرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنين است: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتَرُكْهُ يَلْهَثْ». [اعراف، ۱۷۶] راستى اگر سؤال شود كه چه می شود كه انسان با علم و آگاهى در راه خطا گام مى گذارد و اين تضادّ علم و عمل از كجا سرچشمه مى گيرد؟ جواب اين سؤال روشن است. 🔹گاه اين عالِم واقعاً پايه هاى ايمانش سست و ضعيف است، گرچه در ظاهر مسلمان است، و گاه در عين ايمان به خدا، آنچنان غلبه هواى نفس بر او شديد است كه سدّ ايمانش را كه معمولا چندان محكم نيست، مى شكند و سيلاب هوا و هوس تمام وجودش را فرا مى گيرد و به قعر درّه هولناك ضلالت و گمراهى پرتاب مى كند. اين سخن را با حديث زيبايى از امام علی (علیه السلام) پايان مى دهيم. حضرت مى فرمايد: «تورات با پنج جمله پايان يافته كه من دوست دارم در آغازِ هر روز آنها را از نظر بگذرانم. [سپس آنها را به اين صورت بيان مى فرمايد:] «اوّل: عالِمى كه به علمش عمل نكند، با شيطان مساوى است»؛ «دوم: زمامدارى كه عدالت را درباره مردم رعايت نكند، با فرعون مساوى است»؛ «سوم: فقيرى كه در برابر غنى به خاطر طمع در اموالِ او ذليلانه خضوع مى كند، با سگ مساوى است»؛ «چهارم: ثروتمندى كه از مالش [براى خود و كمك به ديگران] بهره نمى گيرد، با فقير اجير مساوى است»؛ «پنجم: زنى كه براى هواى نفس و بدون نياز از منزل خارج مى شود، او با كنيزِ برده يكسان است، [چرا كه او هم برده هوس هاست])». پی نوشت: [۱] الاثنی عشريه فی الرّدّ علی الصوفيه، حرّ عاملی، محمد بن محمد، علميه، قم، ۱۴۰۰ق، بی تا، ص ۲۰۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ۶۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
منظور خداوند از اين که در قرآن می فرمايد «دروغگويان را هدايت نمی کند» چيست؟ 🔹خداوند در آيه ۳ سوره زمر مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ لا يَهْدِى مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفّارٌ»؛ (خداوند كسى را كه و كفران كننده است [هرگز] هدايت نمى كند). هم چنين در آيه ۲۸ سوره غافر می فرمايد: «اِنَّ اللهَ لا يَهْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذّابٌ»؛ (خداوند كسى را كه اسراف‌كار و بسيار است هدايت نمى كند). از سوی دیگر، و به دست خدا است؛ حتى پيامبر خدا هم اگر بخواهد كسى را هدايت كند، تا خدا اراده نكند نمى تواند هدايت كند؛ «اِنَّكَ لا تَهْدِى مَنْ اَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللهَ يَهدِى مَنْ يَشاءُ» [۱]؛ (تو هر كس را دوست بدارى نمى توانى هدايت كنى، ولى خداوند هر كس را بخواهد هدايت مى كند). 🔹ولى اين بدان معنى نيست كه خداوند گروهى را به اجبار هدايت و گروهى را به اجبار گمراه می كند، سپس گروه اول را در ميان نعمت هاى بهشتى غوطه ور ساخته و گروه دوم را در آتش دوزخ فرو برد، كه اين نه با عقل و منطق، و نه با عدل الهى سازگار است؛ بلكه منظور اين است، هنگامى كه زمينه هاى هدايت و ضلالت از طريق اعمال خود انسان فراهم شود، خداوند هر كس را مطابق لياقت و شايستگى هايش، پاداش مى دهد. دست گروهى را مى گيرد و به سرمنزل مقصود مى رساند، و لطف و عنايتش را از گروهی بر مى دارد، تا سرگردان شوند، و هرگز به سرمنزل سعادت نرسند. ، اسراف و كفران نعمت، از مهم‌ترين امورى است كه زمينه های گمراهى را فراهم مى سازد. از تعبيرات دو آيه فوق می توان به خوبى دريافت، کسانی كه هدايت و ضلالت را امرى اجبارى مى دانند، تا چه اندازه در اشتباهند. در حقیقت، يكى از مهم‌ترين عوامل گمراهى و بدبختى انسان است. 🔹ممكن است مصداق اين دو آيه، دروغ بستن بر خدا، و انحراف از اصل توحيد باشد، لکن هرگز مُخَصِّص نيست، يعنى خصوصيت این موارد، مانع از عموميت حكم كلى كه در اين دو آيه وارد شده، نیست. ممکن است رابطه اى که ميان دروغ و كفران نعمت، در آيه اول آمده، از اين نظر است كه آنها نعمت وجود موسى (عليه السلام) را كه براى هدايتشان آمده، كفران كرده و به تكذيبش پرداختند. و رابطه ميان اسراف و دروغ از اين نظر است كه فرعونيان در مخالفت فرمان خداوند و ظلم بر بنى اسرائيل، و كشتن فرزندان آنها، راه اسراف را پيمودند و نبوّت موسى (عليه السلام) را تكذيب كردند. پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره قصص، آيه ۵۶ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، مدرسة الامام على بن ابیطالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۲۲۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢دشمن درونی انسان (بخش دوم و پایانی) 🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟ 🔹اگر گفته می شود، خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن مراد او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی نفس، کشمکش دائم وجود دارد. «خودِ حیوانی» کوشش دارد که خود را با ارضای خواسته ها و تمایلات سرگرم سازد و راه ترقی و تکامل و صعود الی الله را بر نفس انسانی سد نماید و او را مسخر خود نماید؛ برعکس «خودِ انسانی» یا مرتبه عالی وجود انسان، همواره در تلاش است مراحل عالی کمالات انسانی را طی کند و به مقام قرب الهی برسد. برای نیل به این مقام منیع، باید غرایز و تمایلات حیوانی را کنترل و مهار نماید و به استخدام خود درآورد. 🔹اگر «خودِ انسانی» و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، زنده می شود و انسان را به مقام شامخ قرب الی الله صعود می دهد؛ و اگر «خودِ حیوانی» غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی و گمراهی ساقط می گرداند. بر این اساس و با این تحلیل مسأله هوای نفس و ، مربوط به روح و نفس انسان، ولی مرتبه پایین و پست آن همردیف حیوان است، و مرتبه عالی و والای آن از سنخ مجردات و ملکوتیان و فرشتگان می‌باشد. 🔹 و و ، در واقع حالات و مراحل یک حقیقت واحدند. نفس سرکشی که در افق حیوانیت و مرتبه پست است و به گناهان و زشتی ها فرمان می دهد، با تعلیم و تربیت و مجاهدت به جایی می رسد که هر چند در برخی موارد دچار لغزش و انحراف می گردد، ولی میدان را به کلی به تمایلات و خواهش ها واگذار نکرده، و گاهی بر اوضاع مسلط می گردد و خود را نسبت به گناهان سرزنش و ملامت می کند و تصمیم بر جبران خطاها می گیرد و دل و جان را با آب توبه می شوید، و در هر صورت کفه سنگین مبارزه به نفع عقل و ایمان است، چنین نفسی که به این مرحله راه یافته، یعنی سرزنشگر نام دارد. 🔹اگر انسان مردانه وارد میدان مبارزه گردد، پس از تصفیه و تهذیب و تربیت کامل، به مرحله ای می رسد که غرائز، رام او می گردند و دیو تمایلات سرکش، در بند عقل و ایمان اسیر میشوند و متعادل می گردند. این همان مرحله آرامش و سکینه است و نفسی که به این مرحله رسیده، نام دارد که از آنِ بندگان خاص و مقرب درگاه الهی، مانند پیامبران و اولیاء و رهروان راستین مکتب آنها است. در به هر سه این مرحله نفس اشاره شده است: ۱) : «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ». [یوسف، ۵۳] ۲) : «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ». [قیامت، ۱و۲] ۳) : «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی». [فجر، ۲۷-۳۰] برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: ۱- خودسازی (ابراهیم امینی)، بحث روح انسانی و حیوانی؛ ۲- تعلیم و تربیت در اسلام (مرتضی مطهری)؛ ۳- فلسفه اخلاق (مرتضی مطهری) منبع: وبسایت پرسمان
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢عاقبت بخيرى 🔸قال مولانا الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشريف: أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الْعَمى بَعْدَ الْجَلاءِ، وَ مِنَ الضَّلالَةِ بَعْدَ الْهُدى، وَ مِنْ مُوبِقاتِ الاَْعْمالِ وَ مُرْدِياتِ الْفِتَنِ؛ [۱] از پس از بينايى، و از پس از هدايت، و از رفتار هلاكت بار و فتنه‌ هاى‌ نابود كننده، به خدا پناه مى برم. 💠شرح 🔹عبارت فوق بخشى از توقيعى است كه (عج) به نايب نخست و دوم خود، عثمان بن سعيد عمرى و فرزندش محمّد فرستاده است. حضرت بعد از سفارش به امورى در امر غيبت و تثبيت قلوب شيعيان در اين امر مهم، از چند چيز به خدا پناه مى برد كه هر كدام از آن ها براى ما درسى عظيم است: 1⃣حضرت از بعد از هدايت به خدا پناه مى برد؛ زيرا اگر كسى شود و حقّ و حقيقت را درك كند، ولى پس از مدّتى دست از آن بردارد، حجّت بر او تمام شده و قطعاً، خسارتى جبران ناپذير را متحمل مى شود. چنين كسى را پس از شناخت و معرفت، ترك كرده و عذاب جاويد را بر جان خود خريده است. 2⃣همچنين‌حضرت‌از كه انسان را به و نيستى مى رساند، به خدا پناه مى برد؛ زيرا انسان هميشه در خطر از دست دادن خويش است. هوا و هوس ها و هاى ، انسان را تا دَم مرگ رها نمى كنند. از اين بخش، اهمّيت و دشوارى ايمان را مى توان فهميد. 3⃣آن حضرت از هاى خطرناك و مهلك كه انسان را از اوج عزّت به ذلّت مى كشانند، به خداوند پناه مى برد. طبق نصّ صريح قرآن، انسان در معرض هاى دائمى است. خداوند متعال مى فرمايد: أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ - وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ... ؛ [۲] آيا مردم چنين پنداشتند كه به صِرف اين كه گفتند ما به خدا آورده ايم رهايشان كنند و بر اين ادعا هيچ شان نكنند؟ ما امّت هايى را پيش از اينان امتحان نموديم». اين گوناگون اند و شدّت و ضعف دارند. گاهى مربوط به بدن و مال و گاهى مربوط به دين است و... در همه‌ى اين ابتلائات، چه كوچك و چه بزرگ، بايد به خدا كرد و با سرافرازى بيرون آمدن را از او خواست. پی نوشت‌ها: [۱] كمال الدين، ج۲، ص۵۱۱، ح۴۲؛ الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۱۱۰؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۹۰ و ۱۹۱، ح۱۹ [۲] سوره عنكبوت، آيات ۲و۳ نویسنده: علی اصغر رضوانی - شرح چهل حديث حضرت مهدی(عج) منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم