eitaa logo
#کانال_میثاق♥🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ♥mesahg@🇮🇷🇮🇷🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
198.8هزار عکس
183.7هزار ویدیو
2هزار فایل
استقرار اسلام اصیل، دفاع از انقلاب اسلامی وحفظ ارزش های آن تااستقرار عدل و قسطmesahg@
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از mesaghمیثاق
‍ 🔴 ترجمه كتاب ♦️کتاب شیخ عباس قمی در مقتل سید الشهدا علیه السلام می باشد که بر گرفته از حدیث امام‏ صادق ‏علیه السلام است که فرمود: «نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله‏»: نفس کسی که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود تسبیح است، اندوه بر ما عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. امام صادق‏ علیه السلام سپس‏ فرمود: واجب است که این حدیث با طلا نوشته شود. چون کتاب یادآور مصیبت های اهل بیت است، این نام را برای کتابش برگزیده است. ♦️مؤلف در مقدمه اثرش می نویسد: این را از کتب معتبره فراهم کردم که بر آن اعتماد باید کرد و بدانها استناد باید جست؛ مانند ارشاد، ملهوف علی قتل الطفوف، تاریخ کامل، تذکره خواص الائمه، المناقب، روضة الواعظین، منیرالاءحزان و... ♦️اصل کتاب «نفس المهموم» به زبان عربی است که آیة الله شعرانی، این اثر را به فارسی برگردانده و برخی از قصص و نکات و مطالب خواندنی را در ذیل آن آورده است. ♦️«» یا همان « _المهموم» مشتمل بر پنج باب است: 1⃣🔹 باب اول مختصری از مناقب امام حسین علیه السلام و ثواب گریستن بر مصیبت حضرت، 2⃣🔹 باب دوم در ذکر وقایع پس از بیعت مردم با یزید بن معاویه مانند نامه نوشتن مردم کوفه به امام حسین علیه السلام، شرح حال کمیل بن زیاد، شهادت دو فرزند مسلم بن عقیل، نزول حضرت سیدالشهدا علیه السلام به کربلا و چگونگی جنگ امام حسین علیه السلام با یزیدیان و سرانجام شهادت یاران و فرزندان امام علیه‌السلام 3⃣🔹و باب سوم در وقایع پس از شهادت امام حسین علیه السلام مثل ذکر وقایع عصر عاشورا، ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه و شام می باشد 4⃣🔹باب چهارم هم در ذکر عجایبی است که پس از شهادت سیدالشهدا علیه السلام واقع شد. 5⃣🔹باب پنجم کتاب هم درباره همسر و فرزندان امام حسین علیه السلام و فضیلت زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام و ستمی است که خلفا بر قبر شریف ایشان روا داشتند. خاتمه کتاب نیز مختصری در شرح حال توابین، خروج مختار و کشته شدن قاتلان امام حسین علیه السلام به دست وی می باشد. در پایان کتاب نیز مرثیه ای منسوب به حضرت زینب سلام الله علیها بر پیکر مطهر سیدالشهدا علیه السلام آورده شده است.
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناك ابليس چه هشدارهایی داده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۹۲ درباره دام های خطرناك میفرمايد: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ؛ اى بندگان خدا! از اين دشمن خدا [ابليس] بر حذر باشيد، نكند شما را به بيمارى خويش [كبر و غرور و تعصّب] مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريك كند و لشكريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضدّ شما گرد آورد». اين گفتار مولا برگرفته از آيه قرآن است كه مى فرمايد: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ؛ [اسراء، ۶۴] هر كدام از آنها را مى توانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار». «خيل» هم به معناى اسب هاست و هم به معناى اسب سواران و در اينجا به معناى لشكر سواره است و «رِجِل» به معناى لشكر پياده است و اشاره به دستياران فراوانى است كه از جنس خود و از جنس آدميان دارد كه براى گمراه ساختن مردم به او كمك مى دهند؛ بعضى سريع تر (همچون لشكر سواره) و بعضى آرام تر همچون لشكر پياده. 🔹البتّه صفات رذيله، عوامل گناه، مراكز فساد، تبليغات گمراه كننده و ابزار گناه نيز به نوعى لشكر پياده و سواره شيطانند كه امیرالمؤمنین (ع) بندگان خدا را از همه اين امور بر حذر مى دارد. سپس براى تأكيد اين سخن، به جان خود سوگند مى خورد و مى فرمايد: «فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَان قَرِيب؛ به جانم سوگند! او تير خطرناك را براى شما آماده نموده، در كمان گذارده، و با قدرت تا آخرين حدّ كشيده و از مكانى نزديك به سوى شما پرتاب نموده است». آنگاه شاهد اين سخن را از كلام خود (طبق آيه هاى قرآن) چنين بيان مى كند: (شيطان گفته است: پروردگارا! بدين جهت كه مرا اغوا كردى [و از رحمت خود محروم ساختى] زرق و برق زندگى دنيا را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را اغوا مى كنم [و از رحمتت محروم مى سازم])؛ «فَقَالَ: (قَالَ رَبّ‏ِ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) [حجر، ۳۹]». 🔹اينكه امام علی (ع) به جان خود سوگند مى خورد نشان مى دهد كه مطلب فوق العاده جدّى است؛ چه چيز شريف تر از جان امام (ع) است و اينكه مى فرمايد: «شيطان تير تهديد را در چلّه كمان گذارده و آن را تا به آخر كشيده و از مكانى نزديك، شما را نشانه گرفته است»، اشاره به اين است كه خطر در شديدترين صورت كه كمتر خطا مى كند متوجّه شماست، و اين بدبخت بى نوا راه نفوذ خويش را نيز نشان داده است و آن آرايش‌ مظاهر مادّى‌ دنيا و زيباسازى زرق و برق مواهب مادّى و غرق ساختن در گرداب شهوات است. تعبير امیرالمؤمنین (ع) به اينكه تمام قوا و نيروهاى خود را براى حمله به شما آماده ساخته و از مكان نزديكى شما را نشانه گرفته و از هر نظر در تيررس او قرار داريد، اشاره به اين است كه عوامل‌ وسوسه‌ هاى‌ شيطانى در درون و برون انسان فراوان است؛ هواى نفس از يك طرف و عوامل بيرونى گناه از سوى ديگر. جمله «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» كه با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأكيد ثقيله و تصريح به واژه «اجمعين» پايان گرفته، شاهد بر اين است كه او در اهداف شوم خود بسيار جدّى است، و به همين دليل انسانها بايد كاملا بيدار و هوشيار باشند تا در دام هاى رنگارنگ او نيفتند. 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢منظور از «محاسبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ 🔹علماى اخلاق براى «جهاد با نفس» امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است. يكى از امورى كه بعد از و لازم است می ‌باشد؛ چنانكه هر تاجرى در پايان هر روز و آخر هر هفته يا ماه يا سال، حساب كار خود را بكند، و چه بسا دفتر روزانه، ماهانه و سالانه دارد. وقتى بنا است خداوند ما را محاسبه كند، حتى ذره مثقال و حبه خردل را محاسبه ميكند: «إِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّة مِّنْ خَرْدَل أَتَيْنَا بِهَا وَ كَفَى بِنَا حَاسِبِينَ». [۱] چرا ما خود به محاسبه نفس نپردازيم؟ و چرا به دستورات بزرگان اين راه گوش فرا ندهيم كه فرمودند: «حَاسِبوا اَنْفُسَكم قَبلَ اَنْ تُحَاسَبُوا وَزِنُوا اَعْمَالَكُم بِمِيزَانِ الحَيَاءِ قَبلَ اَنْ تُوزَنُوا؛ نَفْس هاى خود را كنيد، قبل از اينكه خود محاسبه شويد و اعمال خود را با ميزان حياء وزن كنيد، قبل از اين كه وزن شويد». [۲] 🔹ابوذر از رسول خدا (ص) نقل می كند كه فرمود: «مؤمن مسافر نمی باشد، مگر اينكه سه چيز داشته باشد: زادى براى معاد و چيزى كه تأمين معاش كند و لذّتى كه حرام نباشد»؛ [۳] و به همين معنا از رسول اکرم (ص) روايت كرده: «عَلَى العَاقِلِ اَنْ يَكُونَ لَهُ اَربَعُ سَاعَاتٍ: سَاعَةٌ يُنَاجِى فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يَتَفَكَّرُ فِيهَا فِى صُنْعِ اللّهِ وَ سَاعَةٌ يَخْلُو فِيهَا لِلمَطعَمِ وَ المَشرَبِ فَاِنَّ فِى هَذِهِ السَّاعَةِ عَوناً لَهُ عَلَى بَقِيَّةِ السَّاعَاتِ؛ بر عاقل است كه چهار ساعت و چهار وقت براى خود گذارد، وقتى براى مناجات با پروردگارش و وقتى براى «محاسبه نفسش»، و وقتى براى تفكر در موجودات خداوند و دستگاه آفرينش، و ساعتى براى غذا خوردن و نوشيدن، و در اين ساعت اخير است كه براى بقيه ساعات قدرت و نيرو می گيرد [و اين اشاره است كه توجه به جسم از مسائل مهمى است كه مورد نظر اسلام و شارع مقدس است و بدون آن، سه وقت ديگر دچار اختلال میشود]». [۴] 🔹حقيقت «محاسبه» با شريك آن است كه نظر در سرمايه و در سود و ضرر كند تا زياده و نقصان روشن شود؛ اگر زيادى آورده شكر و اگر خسران ديده و ضرر كرده از او مطالبه كند، اگر شريك دارد جبران خسارت كند، و اگر ندارد به ذمّه بگيرد و در آينده تدارك كند. در مورد «محاسبه با نفس» هم چنين است، در مقابل سرمايه بايد به فرائض و واجبات عمل كرده باشد، و اگر به مستحبات عمل كرده، سود و ربح برده و اگر معصيت كرده ضرر كرده است، در شامگاه بايد ديد چه كرده؟ اگر رنج برده، بايد از اين شريك تشكر كرد، و اگر ضرر كرده بايد با انجام نوافل و مستحبات و كارهاى خير آن را جبران كند. مرحوم كلينى در كافى از امام کاظم (ع) نقل مى كند كه فرمودند: «از ما نيست كسى كه هر روز خود را نكند، اگر عمل نيكى انجام داده است از خداوند زيادى آن را بخواهد و اگر گناه و كار بدى كرده براى آن از خدا آمرزش بخواهد و به سوى او بازگشت كند». [۵] 🔹از نفس خود آنچه را كه خداوند از تو محاسبه مى كند محاسبه كن. در روايتى از رسول اكرم (ص) آمده: «قدم هاى بنده اى روز قيامت حركت نمی كند، مگر اينكه از چهار چيز سؤال میشود: از عمرش كه در چه چيزى فنا كرده و جوانيش كه در چه چيزى گذرانده و از مالش كه از كجا به دست آورده و در چه راه انفاق كرده و از دوستى ما اهل بيت». [۶] در روايت امام صادق (ع) آمده كه: «در مواعظ لقمان به فرزندش آمده است كه: فرزندم! فردا وقتى در برابر خداوند عز و جل قرار گرفتى، از چهار چيز سؤال میشوى: از جوانيت كه در چه راهى گذراندى؟ و از عمرت كه در چه [راهی] ضايع كردى؟ و از مالت كه از چه و كجا به دست آوردى؟ و در چه راه خرج كردى؟ پس آماده براى جواب آنها شو و جوابى آماده كن!». [۷] پيامبر اكرم (ص) به معاذ فرمود: «بنده از سرمه چشمانش و از ريختن گل [و خاك ديوار مردم] با دو انگشتش [كه از روى بازى به ديوار مى كشد] و از دست زدن به پيراهن برادرش سؤال میشود». [۸] پی نوشت‌ها؛ [۱] انبياء، ۴۷ [۲] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، فيض كاشانى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص ۱۶۷ [۳] همان، ص۱۶۴ [۴] المحجة البيضاء...، همان، ص۱۶۴ [۵] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۴۵۳ [۶] الأمالی، ابن بابويه، كتابچى‏، محمد بن على‏، تهران، چ۶، ص۳۹ [۷] الكافی، همان، ج۲، ص۱۳۵ [۸] المحجة البيضاء...، همان، ص۱۵۹ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم‌الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج۲، ص۲۹۶ منبع: وبسایت آیت‌الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
⭕️اسلام در صدد تربیت انسان در همه ابعاد 🔹اگر مثل سایر حیوانات تا همان حدی که حیوانات رشد می‌ کردند بود، انبیا لازم نبود؛ انبیا می‌ خواستیم چه کنیم؛ انسان می‌آید اینجا مثل حیوانات زندگی میکند و مثل حیوانات می‌ خورد و مثل حیوانات می‌ خوابد تا می‌ میرد. اینکه احتیاج به انبیا ما داریم برای این که مثل حیوانات نیست که یک حد حیوانی داشته باشد و تمام بشود. انسان یک حد ما فوق حیوانی و یک مراتب ما فوق حیوانی، ما فوق عقل [دارد] تا برسد به مقامی که نمی‌ توانیم از آن تعبیر کنیم؛ و [از] آن آخرْ مقام مثلًا تعبیر می‌ کنند [به‌] «فنا»، تعبیر می‌ کنند «کالالُوهِیه»؛ 🔹یک تعبیرات مختلفی [میکنند] چون که تربیت انسان به همه ابعادش، هم تربیت جسمی و هم روحی و هم عقلی و هم ما فوق آن، نمیشود در عهده بشر باشد، برای اینکه بشر اطلاع ندارد از احتیاجات انسان و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماورای طبیعت. تمام قوای بشر را روی هم بگذارید، همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را می‌ تواند بفهمد؛ منتها باز همه خاصیت های طبیعت برای بشر هم کشف نشده است، تا حدودی کشف شده است؛ اخیراً خوب، زیاد پیشرفت کرده است، لکن مانده است خیلی چیزها که بعدها کشف خواهد شد؛ اما تا آخر هر چه بشود مال طبیعت است، مال این عالَم است؛ و هر چه بشود مال این ورق است. بیانات‌ حضرت‌ امام در جمع ایرانیان مقیم خارج ۵۷/۰۸/۰۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره)
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢توجه به ثبت و ضبط اعمال و گفتار چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔹توجه به اينكه فضايى كه در آن زندگى مى كنيم، مثل ضبط صوتى براى و بالخصوص ما است، موجب می شود انسان سنجيده تر سخن بگوید، اگرچه نوار ضبط شده را هم كسى گوش ندهد، صرف توجه به اين كه صدا ضبط میشود و احتمال اين هست كه كسى بشنود انگيزه اى در انسان ايجاد ميشود كه منطبق با معيارهاى صحيح صحبت كند و اين مسئله بالوجدان براى خود ما يا دوستان ما در موقع مصاحبه هاى راديويى قابل لمس است، چه رسد به مصاحبه هاى تلويزيونى كه علاوه بر صدا سيما هم مورد نظاره است. پس بايد بدانيم كه فضاى اطراف ما ضبط صوت الهى است كه حتى كوچكترين حرف را هم ضبط كرده و اگر خداوند اراده كند در «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» [طارق، ۹]؛ (روزى كه سريره ها و نهان ها آشكار میشود) اين نوار ضبط شده به سمع ما میرسد. همچنین توجه به اينكه افرادى موكّل هستند اعمال ما را عموماً و صحبت هاى ما را خصوصاً بنويسند و در رأس آنها خداوند بزرگ و عظيمى كه «لَاتَاخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ» [بقره، ۲۵۵]؛ (چرت و خواب او را نمى گيرد) نظاره گر است. 🔹اگر انسان به اين معنى توجه پيدا كند كه عالَم محضر خدا است هيچ وقت قولى و يا عملى برخلاف رضاى آن بزرگ كه ولى نعمت اوست انجام نمیدهد. اگر ما متوجه باشيم كه كودكى به تماشاى ما ايستاده هرگز در برابرش گناه و كاری خلاف ادب نمى كنيم؛ چه شده است ما را كه در برابر چنين بزرگى بيشرمانه دست به هر عمل ناروايى مى زنيم؟ امان از وقتى كه ، سايه ظلمانى خود را بر اين انسان عصيانگر بيفكند، كه چشم بسته دست به هر عمل خلافى مى زند. خداوندا! تو ما را از شرّ كه شيطان درونى است، و كه شيطان بیرونى است حفظ كن. من معترفم و هميشه زبان حالم چنين بوده - اگرچه غافل بوده ام - كه «اِلَهِى لَم يَكُن لِى حَولٌ فَاَنتَقِلُ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلَّا فِى وَقتٍ اَيْقَظْتَنِى لِمَحَبَّتِكَ» [۱]؛ (خدايا حول و قوه اى براى من نيست تا بتوانم به وسيله آن از معصيت تو روى برگردانم، مگر در وقتى كه تو مرا به خاطر محبتت بيدار كنى) و هميشه طالب بوده و هستم، همچنان كه از پيامبر اكرم (ص) رسيده كه: «اَللّهُمَّ لَاتَكِلْنَا اِلَى اَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَينٍ اَبَداً»؛ (خدايا آنى و چشم برهم زدنى ما را به خودمان وامگذار). 🔹همچنین توجه به اين نكته كه سخنان ما جزو اعمال ما است نیز تاثیر زیادی در درمان بیماری های زبان دارد. بعضى باور ندارند كه حرف جزء عمل است و مى گويند حرف باد هوا است؛ عمل آن است كه مثلاً سيلى به صورت كسى بزنى، در حالى كه اينها غافل اند از اينكه حرفى كه پشت سر فلان شخص میزند، از هزاران سيلى براى او ضررش بيشتر است. بايد باور كنيم كه حرفها در زمره اعمال مورد بررسى و مكافات قرار ميگيرد، حرف خوب در زمره اعمال خوب و حرف بد در زمره اعمال بد. وقتى پيامبر اكرم (ص) به امام على (ع) ميفرمايد: «اگر خدا كسى را به دست تو هدايت كند برای تو بهتر است از هر چه خورشيد بر آن طلوع و غروب میكند» مسلماً گناه منحرف كردن يك نفر هم ولو با حرف، عظيم است. 🔹شيعه و سنى نقل كرده اند كه «معاذ بن جبل» گفت: «با پيامبر اكرم (ص) در سفر بودم، روزى صبح كردم در حالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده و از آتش جهنم دور گرداند. آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه آيا مى خواهى تو را به ملاك و ريشه نصايحى كه كردم رهنمون سازم؟ گفتم: بله يا رسول الله؛ فرمودند: نگاه دار اين را، و اشاره به زبانشان كردند. معاذ بن جبل - که در ذهنش شايد مثل امثال ما اين طور بود كه حرف باد هوا است ـ عرض كرد: «آيا ما به واسطه آنچه مى گویيم مورد محاسبه و مكافات قرار مى گيريم؟»، پيامبر (ص) فرمودند: «ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ يَا مَعَاذُ»؛ (مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ) [پيامبر در مقام يك معلّم بايد گاهى با تندى برخورد كند كه طرف مقابل بداند حرف نادرستى زده است، صريح و تند حرف زدن معلم و مورد عتاب قرار دادن شاگرد از نمونه شلاق هاى تربيت است] سپس فرمودند: «وَ هَل يُكِبُّ النّاسَ‏ فِي‏ النّارِ عَلَى‏ وُجُوهِهِم (اَو عَلَى مَنَاخِرِهِم) إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏» [۲]؛ (آيا غير از اين است كه محصول زبان هاى مردم، مردم را به صورت به آتش مى اندازند؟)». پی نوشت‌ها؛ [۱] از مناجات شعبانيه. [۲] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۲۸۱، باب ۱۵۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج 1، ص 104. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
توجه به ثبت و ضبط اعمال و گفتار چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔹توجه به اينكه فضايى كه در آن زندگى مى كنيم، مثل ضبط صوتى براى و بالخصوص ما است، موجب می شود انسان سنجيده تر سخن بگوید، اگرچه نوار ضبط شده را هم كسى گوش ندهد، صرف توجه به اين كه صدا ضبط میشود و احتمال اين هست كه كسى بشنود انگيزه اى در انسان ايجاد ميشود كه منطبق با معيارهاى صحيح صحبت كند و اين مسئله بالوجدان براى خود ما يا دوستان ما در موقع مصاحبه هاى راديويى قابل لمس است، چه رسد به مصاحبه هاى تلويزيونى كه علاوه بر صدا سيما هم مورد نظاره است. پس بايد بدانيم كه فضاى اطراف ما ضبط صوت الهى است كه حتى كوچكترين حرف را هم ضبط كرده و اگر خداوند اراده كند در «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» [طارق، ۹]؛ (روزى كه سريره ها و نهان ها آشكار میشود) اين نوار ضبط شده به سمع ما میرسد. همچنین توجه به اينكه افرادى موكّل هستند اعمال ما را عموماً و صحبت هاى ما را خصوصاً بنويسند و در رأس آنها خداوند بزرگ و عظيمى كه «لَاتَاخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ» [بقره، ۲۵۵]؛ (چرت و خواب او را نمى گيرد) نظاره گر است. 🔹اگر انسان به اين معنى توجه پيدا كند كه عالَم محضر خدا است هيچ وقت قولى و يا عملى برخلاف رضاى آن بزرگ كه ولى نعمت اوست انجام نمیدهد. اگر ما متوجه باشيم كه كودكى به تماشاى ما ايستاده هرگز در برابرش گناه و كاری خلاف ادب نمى كنيم؛ چه شده است ما را كه در برابر چنين بزرگى بيشرمانه دست به هر عمل ناروايى مى زنيم؟ امان از وقتى كه ، سايه ظلمانى خود را بر اين انسان عصيانگر بيفكند، كه چشم بسته دست به هر عمل خلافى مى زند. خداوندا! تو ما را از شرّ كه شيطان درونى است، و كه شيطان بیرونى است حفظ كن. من معترفم و هميشه زبان حالم چنين بوده - اگرچه غافل بوده ام - كه «اِلَهِى لَم يَكُن لِى حَولٌ فَاَنتَقِلُ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلَّا فِى وَقتٍ اَيْقَظْتَنِى لِمَحَبَّتِكَ» [۱]؛ (خدايا حول و قوه اى براى من نيست تا بتوانم به وسيله آن از معصيت تو روى برگردانم، مگر در وقتى كه تو مرا به خاطر محبتت بيدار كنى) و هميشه طالب بوده و هستم، همچنان كه از پيامبر اكرم (ص) رسيده كه: «اَللّهُمَّ لَاتَكِلْنَا اِلَى اَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَينٍ اَبَداً»؛ (خدايا آنى و چشم برهم زدنى ما را به خودمان وامگذار). 🔹همچنین توجه به اين نكته كه سخنان ما جزو اعمال ما است نیز تاثیر زیادی در درمان بیماری های زبان دارد. بعضى باور ندارند كه حرف جزء عمل است و مى گويند حرف باد هوا است؛ عمل آن است كه مثلاً سيلى به صورت كسى بزنى، در حالى كه اينها غافل اند از اينكه حرفى كه پشت سر فلان شخص میزند، از هزاران سيلى براى او ضررش بيشتر است. بايد باور كنيم كه حرفها در زمره اعمال مورد بررسى و مكافات قرار ميگيرد، حرف خوب در زمره اعمال خوب و حرف بد در زمره اعمال بد. وقتى پيامبر اكرم (ص) به امام على (ع) ميفرمايد: «اگر خدا كسى را به دست تو هدايت كند برای تو بهتر است از هر چه خورشيد بر آن طلوع و غروب میكند» مسلماً گناه منحرف كردن يك نفر هم ولو با حرف، عظيم است. 🔹شيعه و سنى نقل كرده اند كه «معاذ بن جبل» گفت: «با پيامبر اكرم (ص) در سفر بودم، روزى صبح كردم در حالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده و از آتش جهنم دور گرداند. آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه آيا مى خواهى تو را به ملاك و ريشه نصايحى كه كردم رهنمون سازم؟ گفتم: بله يا رسول الله؛ فرمودند: نگاه دار اين را، و اشاره به زبانشان كردند. معاذ بن جبل - که در ذهنش شايد مثل امثال ما اين طور بود كه حرف باد هوا است ـ عرض كرد: «آيا ما به واسطه آنچه مى گویيم مورد محاسبه و مكافات قرار مى گيريم؟»، پيامبر (ص) فرمودند: «ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ يَا مَعَاذُ»؛ (مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ) [پيامبر در مقام يك معلّم بايد گاهى با تندى برخورد كند كه طرف مقابل بداند حرف نادرستى زده است، صريح و تند حرف زدن معلم و مورد عتاب قرار دادن شاگرد از نمونه شلاق هاى تربيت است] سپس فرمودند: «وَ هَل يُكِبُّ النّاسَ‏ فِي‏ النّارِ عَلَى‏ وُجُوهِهِم (اَو عَلَى مَنَاخِرِهِم) إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏» [۲]؛ (آيا غير از اين است كه محصول زبان هاى مردم، مردم را به صورت به آتش مى اندازند؟)». پی نوشت‌ها؛ [۱] از مناجات شعبانيه. [۲] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۲۸۱، باب ۱۵۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج 1، ص 104. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چند گروه تقسيم می شوند و كداميك برای جامعه خطرناکتر است؟ 🔹مردم از نظر داشتن يا نداشتن علم و آگاهی به چهار گروه تقسيم می شوند: ، ، ، و . «عالم» كسى است كه مطلبى را به طور اجمال يا به طور تفصيل مى داند؛ يعنى نسبت به چيزى گاه علم اجمالى دارد و گاه علم تفصيلى. مثلا اجمالا مى داند شراب، حرام است و زيان هايى براى جسم و روح انسان دارد؛ يا به طور تفصيل دلايل حرمت شراب و مدارك آن را ديده و آثار زيانبار آن را در هر يك از اعضاء بدن مورد بررسى دقيق قرار داده است. «جاهل قاصر» كسى است كه نمى داند، ولى دسترسى به علم هم ندارد، يا به خاطر دور بودن از مراكز علم و يا فرو رفتن در غفلت و سهو و خطا. «جاهل مُقصّر» كسى است كه دسترسى به اسباب علم دارد، اما بر اثر سستى و تنبلى و سهل انگارى به سراغ علم نرفته و در جهل و بى خبرى مانده است؛ ولى با اين حال از جهل خود باخبر است! يعنى مى داند كه نمى داند. 🔹اما «جاهل مُركّب» كسى است كه واقعاً در جهل فرو رفته و از حقّ و واقعيت به دور افتاده، امّا از جهل خود خبرى ندارد، بلكه به عكس خيال مى كند آگاه و با خبر است و آنچه را فهميده، عين واقعيّت مى باشد، و به تعبير ديگر نمى داند كه نمى داند. در ميان اين گروهها خطر و مسئوليّت جاهل قاصر از همه كمتر است و بعد از آن، جاهل مُقصّر قرار دارد و سپس جاهل مُركّب، كه ممكن است به خاطر جهل مُركّبش خطراتى براى خود و ديگران ايجاد كند. امّا از همه خطرناكتر، عالِم بى عمل است. آن كس كه آگاهانه راه خلاف مى رود و همچون دزدى است كه با چراغ آمده، به كاهدان نمى زند، بلكه كالاى گزيده تر را مى برد. تمام بدبختى هايى كه بشر در طول تاريخ داشته، به خاطر همين عالِمان بى عمل بوده است. سرچشمه تمام جنگ ها و نابسامانی ها در جامعه بشرى چه در گذشته و چه امروز از همين گروه است. 🔹آنها هستند كه خطرناكترين سلاح هاى كشتار جمعى را براى محو و نابودى انسان هاى بى گناه مى سازند. آنها هستند كه نقشه هاى شيطانى را براى استثمار و استعمار ملّت ها مى كشند. آنها هستند كه براى حفظ منافع شوم و نامشروعشان آتش جنگ را به پا مى كنند و بالأخره آنها هستند كه براى دست يافتن به منافع بيشتر، مراكز حسّاس تبليغاتى را به دست مى گيرند. چهره حقايق را مى پوشانند و با دروغ و تزوير، انسانها را در بى خبرى فرو مى برند. قرآن مجيد آنها را به سگ هارى تشبيه كرده كه عطش نامحدود و پايان ناپذيرى بر او غلبه نموده، در هيچ حال سيراب نمى شود. اگر به او حمله كنى دهانش باز و زبانش بيرون است و اگر او را به حال خود واگذارى باز چنين است: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتَرُكْهُ يَلْهَثْ». [اعراف، ۱۷۶] راستى اگر سؤال شود كه چه می شود كه انسان با علم و آگاهى در راه خطا گام مى گذارد و اين تضادّ علم و عمل از كجا سرچشمه مى گيرد؟ جواب اين سؤال روشن است. 🔹گاه اين عالِم واقعاً پايه هاى ايمانش سست و ضعيف است، گرچه در ظاهر مسلمان است، و گاه در عين ايمان به خدا، آنچنان غلبه هواى نفس بر او شديد است كه سدّ ايمانش را كه معمولا چندان محكم نيست، مى شكند و سيلاب هوا و هوس تمام وجودش را فرا مى گيرد و به قعر درّه هولناك ضلالت و گمراهى پرتاب مى كند. اين سخن را با حديث زيبايى از امام علی (علیه السلام) پايان مى دهيم. حضرت مى فرمايد: «تورات با پنج جمله پايان يافته كه من دوست دارم در آغازِ هر روز آنها را از نظر بگذرانم. [سپس آنها را به اين صورت بيان مى فرمايد:] «اوّل: عالِمى كه به علمش عمل نكند، با شيطان مساوى است»؛ «دوم: زمامدارى كه عدالت را درباره مردم رعايت نكند، با فرعون مساوى است»؛ «سوم: فقيرى كه در برابر غنى به خاطر طمع در اموالِ او ذليلانه خضوع مى كند، با سگ مساوى است»؛ «چهارم: ثروتمندى كه از مالش [براى خود و كمك به ديگران] بهره نمى گيرد، با فقير اجير مساوى است»؛ «پنجم: زنى كه براى هواى نفس و بدون نياز از منزل خارج مى شود، او با كنيزِ برده يكسان است، [چرا كه او هم برده هوس هاست])». پی نوشت: [۱] الاثنی عشريه فی الرّدّ علی الصوفيه، حرّ عاملی، محمد بن محمد، علميه، قم، ۱۴۰۰ق، بی تا، ص ۲۰۶ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۴، ۶۳۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
هدایت شده از mesaghمیثاق
@Maddahionlinمداحی آنلاین - مهار نفس و شیطان - استاد عالی.mp3
زمان: حجم: 1.82M
♨️ مهار نفس و شیطان! 👌 سخنرانی بسیار شنیدنی 🎙حجت‌الاسلام عالی 📎 📎 📎
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢دشمن درونی انسان (بخش دوم و پایانی) 🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟ 🔹اگر گفته می شود، خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن مراد او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی نفس، کشمکش دائم وجود دارد. «خودِ حیوانی» کوشش دارد که خود را با ارضای خواسته ها و تمایلات سرگرم سازد و راه ترقی و تکامل و صعود الی الله را بر نفس انسانی سد نماید و او را مسخر خود نماید؛ برعکس «خودِ انسانی» یا مرتبه عالی وجود انسان، همواره در تلاش است مراحل عالی کمالات انسانی را طی کند و به مقام قرب الهی برسد. برای نیل به این مقام منیع، باید غرایز و تمایلات حیوانی را کنترل و مهار نماید و به استخدام خود درآورد. 🔹اگر «خودِ انسانی» و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، زنده می شود و انسان را به مقام شامخ قرب الی الله صعود می دهد؛ و اگر «خودِ حیوانی» غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی و گمراهی ساقط می گرداند. بر این اساس و با این تحلیل مسأله هوای نفس و ، مربوط به روح و نفس انسان، ولی مرتبه پایین و پست آن همردیف حیوان است، و مرتبه عالی و والای آن از سنخ مجردات و ملکوتیان و فرشتگان می‌باشد. 🔹 و و ، در واقع حالات و مراحل یک حقیقت واحدند. نفس سرکشی که در افق حیوانیت و مرتبه پست است و به گناهان و زشتی ها فرمان می دهد، با تعلیم و تربیت و مجاهدت به جایی می رسد که هر چند در برخی موارد دچار لغزش و انحراف می گردد، ولی میدان را به کلی به تمایلات و خواهش ها واگذار نکرده، و گاهی بر اوضاع مسلط می گردد و خود را نسبت به گناهان سرزنش و ملامت می کند و تصمیم بر جبران خطاها می گیرد و دل و جان را با آب توبه می شوید، و در هر صورت کفه سنگین مبارزه به نفع عقل و ایمان است، چنین نفسی که به این مرحله راه یافته، یعنی سرزنشگر نام دارد. 🔹اگر انسان مردانه وارد میدان مبارزه گردد، پس از تصفیه و تهذیب و تربیت کامل، به مرحله ای می رسد که غرائز، رام او می گردند و دیو تمایلات سرکش، در بند عقل و ایمان اسیر میشوند و متعادل می گردند. این همان مرحله آرامش و سکینه است و نفسی که به این مرحله رسیده، نام دارد که از آنِ بندگان خاص و مقرب درگاه الهی، مانند پیامبران و اولیاء و رهروان راستین مکتب آنها است. در به هر سه این مرحله نفس اشاره شده است: ۱) : «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ». [یوسف، ۵۳] ۲) : «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَةِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوّامَةِ». [قیامت، ۱و۲] ۳) : «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً فَادْخُلی فی عِبادی وَ ادْخُلی جَنَّتی». [فجر، ۲۷-۳۰] برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به: ۱- خودسازی (ابراهیم امینی)، بحث روح انسانی و حیوانی؛ ۲- تعلیم و تربیت در اسلام (مرتضی مطهری)؛ ۳- فلسفه اخلاق (مرتضی مطهری) منبع: وبسایت پرسمان
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢دشمن درونی انسان (بخش اول) 🔸دشمن حقیقی انسان کیست؟ 🔹یکی از مسائلی که در خودسازی انسان نقش اساسی دارد است؛ ما باید بدانیم ما کیست و از چه راه ها و ابزارهایی برای شکست ما استفاده میکند. طبق آیات و روایات انسان دو گونه دشمن دارد: ۱) یا دشمن نزدیک. ۲) یا دشمن دور. نزدیکترین دشمن به آدمی اوست که به فرمایش امام علی (ع): «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمن ترین دشمنان، توست که در کنار توست. این روایت از پیامبر اکرم (ص) نیز نقل شده است. آری نفس، این که آدمی را دائما به بدی دعوت می کند، است. «شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی ؛ هر شکستی که به انسان برسد از خویش است!» 🔹اما دشمن دور است؛ طبق فرمایش قرآن، شیطان فقط است؛ او انسان را به سمت بدیها تحریک میکند. این انسان است که با اختیار خود به سمت بدی میرود. بیش از این قدرتی ندارد، لذا وقتی در قیامت انسان ها جلوی شیطان را می‌ گیرند و اعتراض می کنند که تو باعث شدی ما جهنمی بشویم، او در پاسخ میگوید: «فلا تلومونی ولوموا انفسکم؛ مرا ملامت و سرزنش نکنید، را ملامت کنید؛ من فقط وسوسه می کردم و این شما بودید که به دنبال بدی می‌ رفتید». بهترین وسیله براى ، مراجعه به است که دشمنان مختلف را در آیات نورانى خویش معرفى کرده است. برخى از آنان عبارتند از: ۱) شیطان هاى جن و انس؛ ۲) هواهاى نفسانى؛ ۳) کافران و اهل کتابى که در صدد مقابله با مسلمانان باشند؛ ۴) جهل و نادانى و... 🔹 موجودی حقیقی است که با و دگرگون ساختن واقعیت امور و زینت بخشیدن به زشتی ها و گناهان و ناگوار جلوه دادن نیکی ها و طاعات، سعی در و انسان دارد. در واقع حوزه اصلی فعالیت شیطان در حالات روانی انسان و جنبه تخیل و توهم او است که حقایق را وارونه و بر خلاف واقعیت آنها جلوه می دهد و انسان را به خیال و توهم در مورد واقعیات وادار می سازد. از منظر قرآن کریم تنها وسوسه می کند و در قوه خیال و وهم انسان تصرف می کند و حقایق را دگرگون می سازد. 🔹«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُرِیَ عَنْهُما». [اعراف، ۲۰] و «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ». [طه، ۱۲۰] زشتی ها را زیبا جلوه می دهد و اعمال ناپسند را و آرایش کرده و آن را پسندیده و درست در اذهان ظهور میدهد: «وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُونَ». [انعام، ۴۳] و «وَ إِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ وَ قالَ لا غالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النّاسِ». [انفال، ۴۸] بت پرستی ها و تکبرها و ایستادن در برابر حق و حقیقت نمونه هایی از اعمال نفوذ و تصرف در وهم و خیال انسان است که بخشی از حوزه فعالیت های روانی انسان هستند. 🔹اما هوای نفس و ، چیزی خارج از وجود انسان و موجودی مستقل همانند شیطان نمی باشد، بلکه مرحله ای و بخشی از وجود خود است. در حقیقت که به زشتی ها و گناهان و پستی ها امر می کند و هوای نفس با فرمان و خواست و اراده او شکل می گیرد، مرتبه پایین و پست و تربیت نیافته از نفس و حقیقت انسان است. در مرحله پایین و پست خود، حیوانی است که همه صفات و آثار حیوانیت مانند شهوت و درندگی را دارا است. تعبیراتی که در روایات در مورد نفس انسان آمده و آن را و هلاک کننده و غیر قابل اعتماد دانسته اند و به مبارزه و جهاد با آن و مهار کردن و کنترل نمودن آن آمده است، مربوط به همین مرحله پایین نفس یعنی مرحله حیوانیت او است. ... منبع: وبسایت پرسمان
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢 ارزش عفت و پاکدامنی 🔸امام علی علیه‌ السلام می فرمایند: مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ؛ پاداش مجاهدی که در راه خدا کشته می شود، از که می تواند کند و نمی کند بیشتر نیست. نزدیک است که شخص پاکدامن فرشته ای از فرشته های الهی گردد. [۱] 💠شرح حدیث 🔹 چه برای و چه برای ، یعنی از با اینکه همه نوع وسایل انجام آن آماده باشد. از مسائل محکم و متقن قرآنی و روایی است. خداوند در توصیف مردان و زنان عفیف می فرماید: «وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ إِلَّا عَلَی أَزْوَاجِهِمْ؛ آنانی که غریزه جنسی خویش را کنترل می کنند مگر با همسرانشان». [۲] 🔹 معنای عامی دارد و تنها شامل عفت جنسی نمیشود. ، ، نیز از موارد آن است که هر کدام قابل بحث و گفتگو است و همه اینها از درصد ایمان و ترس از خدا و اعتقاد به قیامت افراد نشات می گیرد. کسی که خود را به طور دائم در محضر خداوند تبارک و تعالی می‌بیند، از غریزه جنسی از خورد و خوراک و نوشتن ها و گفتنی های خود مواظبت می کند که چیزی بر خلاف انجام ندهد تا لکه دار شود. 🔹البته رعایت همه موارد کار سختی است و چون استقامت و پایداری بالایی را می طلبد. امام علی علیه السلام رتبه و مقام را از برتر می شمرد. چون کشتن گاهی از جان باختن در راه خدا دشوارتر است، به همین دلیل اکثرا در این مرحله نمره خوب نمی آورند و در های الهی رد میشوند. پس باید دعا کرد و از خداوند منان کمک گرفت که پروردگارا در توفیق قبولی به ما عطا کن، وگرنه ما زمین می خوریم و دیگر قادر به برخاستن نیستیم. 🔹امام صادق علیه السلام به ما می آموزد که: «اذَا فَرَغْتَ مِنْ صَلَاتِکَ فَقُلِ اللَّهُم ... أَسْأَلُکَ أَنْ تَعْصِمَنِی مِنْ مَعَاصِیکَ وَ لَا تَکِلَنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَهَ عَیْنٍ أَبَداً مَا أَحْیَیْتَنِی لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ لَا أَکْثَرَ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین؛ وقتی نمازت را تمام کردی بگو خداوندا ... از تو می‌خواهم که مرا از حفظ کنی و تا زنده ام، هرگز کمتر و بیشتر از چشم برهم زدن مرا به خودم وامگذاری، زیرا که ، همواره به بدی فرمان میدهد مگر اینکه تو رحم کنی ای مهربانترین مهربانان». [۳] پی‌نوشت‌ها: [۱] نهج البلاغه، حکمت ۴۶۶ [۲] سوره مومنون، آیات ۵ و ۶ [۳] کافی، ج ۳، ص ۳۴۵ 📕حدیث زندگی، شرح حکمت های نهج البلاغه (کاظم ارفع) پیام عدالت، ۹۰ منبع: وبسایت راسخون
هدایت شده از mesaghمیثاق
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش دوم) 🔸 براى امورى را بيان كرده اند كه به آنها لازم است. يكی از اين امور، است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى و [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم: 1⃣«مجاهده» 🔹وقتى تمام شد و را و كاسب دانست، گفتيم بايد كند، و اما اگر آن را در بعضى يا اذكار و بى حوصله يافت، بايد او را وارد آنها كند و با او نمايد. در ، نفس را از چيزهایی كه دوست داشت محروم مى كرد، و اينجا را به وا مى دارد، به كارهایی كه برايش به خرج مى دهد، و اين كار كسانى است كه براى خدا عمل مى كنند. 🔹يكى از وقتى فوت شد، كه قيمتش بود، براى ، آن را در راه خدا داد، و ديگرى در شب ترك شد و آن شب را به شب زنده دارى مشغول شد، ديگرى را به تأخير انداخت براى جبران آن، دو بنده آزاد كرد و از ابن ربيعة دو ركعت قضا شد و بنده اى آزاد كرد. بعضى براى با ، روزه يك سال يا حج با پاى پياده يا صدقه دادن تمام مال را بر خود واجب مى كردند. 🔹در روايتى در «مصباح الشريعة» از (عليه السلام) آمده: «طُوبَى لِعَبدٍ جَاهَدَ لِلّهِ نَفْسَه وَ هَوَاهُ»؛ [۱] (خوش به حال بنده اى كه برای خدا با و هواى خود كند!). خداوند هم فرمود: «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»؛ [۲] (و كسانى كه در راه ما كردند، راه هاى خود را به آنها نشان داده و مى كنيم و با احسان كنندگان است). 🔹حكايت شده كه: «عده اى به عيادت عمر بن عبدالعزيز آمدند، و در بين آنها بود؛ عمر بن عبدالعزيز به او گفت: اى جوان چه به تو رسيده كه اين قدر و نحيف هستى؟ جواب داد: دچار بيمارى شده ام، گفت: چه بيمارى به جان تو افتاده؟ گفت: اى خليفه را چشيدم تلخ يافتم، و نزد من خوشى و زيبائى و كوچك آمد، و طلا و سنگش مساوى آمد، و گويا به عرش پروردگارم به طور واضح نظر مى كنم، و مردم را مى بينم كه به طرف و مى روند، پس روزم را به تشنگى و شبم را به شب زنده دارى به سر كردم، و هر چه در آن هستم كوچك است در كنار خداوند و او [و بيمارى من اين است كه شيرين را تلخ و چيز بزرگ را كوچك و شىء گرانقيمت و بى ارزش، در نظرم يكى است]». [۳] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، امام صادق (ع)، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۰ق، چ۱، ص۱۶۹ [۲] سوره عنكبوت، آيه ۶۹ [۳] المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، ۱۴۱۷ق، چ۴، ج۸، ص۱۷۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)