هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢امام علی (ع) در خطبه ۱۵۲ «نهج البلاغه» جایگاه و موقعيت ائمه (علیهم السلام) را چگونه بیان نموده است؟
🔹 #امام_علی(ع) در بخشی از خطبه ۱۵۲ «نهج البلاغه» به سراغ بيان موقعيت #امامان و #پيشوايان_حق مى رود و مقامات آن ها را اين گونه بيان مى فرمايد: «وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ عُرَفَاؤُهُ [۱] عَلَى عِبَادِهِ؛ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ، وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ أَنْكَرُوهُ؛ پيشوايان دين [امامان معصوم (عليهم السلام)] از طرف خداوند تدبیر و اداره امور خلق را بر عهده دارند و نمایندگان او در میان بندگانش هستند؛ هيچ كس داخل بهشت نمى شود، مگر كسى كه آنها را بشناسد و آنان نيز او را بشناسند، و هيچ كس وارد دوزخ نمى شود، مگر كسى كه آنها را انكار كند و آنها نيز او را انكارش نمايند». اين تعبير نشان مى دهد كه #امامان و #پيشوايان (عليهم السلام) از سوى خدا تعيين مى شوند، نه از سوى مردم، و اگر بيعت و انتخابى لازم است براى انسجام كار و پيشرفت امور آنهاست.
🔹تعبير به «قوّام» (جمع قائم) اشاره به تدبير امور خلق است و تعبير به «عرفاء» (جمع عريف) اشاره به اين است كه آن ها به علت شناختى كه درباره مردم و شرايط زمان و مكان دارند، و به مصالح و مفاسد آنها آشنايند، هر كس را در جاى مناسب مى نشانند و هر كار را در موقع مناسب انجام مى دهند. جمله «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ...» و «لَا يَدْخُلُ النَّارَ...» تأكيدهايى است بر آنچه در جمله هاى قبل گفته شد؛ زيرا هنگامى كه بپذيريم آنها از طرف خدا تعيين شدند، كسى كه آنها را به رسميت بشناسد و آنان اعمالش را صحيح بشناسند، به يقين، اهل بهشتاند، و كسى كه آنها را انكار كند، در واقع، فرمان خدا را انكار كرده، و چنين كسى سزاوار دوزخ است؛ همچنين كسى كه آنها اعمالش را منكَر بشمرند او نيز دوزخى است.
🔹بديهى است همه اين تعبيرات با مذهب شيعه سازگار است كه #تعيين_امام (عليه السلام) را از سوى خدا به وسيله پيغمبر (صلی الله عليه و آله) يا امام (عليه السلام) پيشين مى دانند و او را معيار تشخيص حق از باطل مى شمرند، و به يقين كسى كه مردم او را با فكر برگزينند، و اى بسا خطاكار و ستمكار از آب درآيد داراى چنين مقاماتى نيست. حديث معروف «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيْتَةً جَاهِلِيَّةً؛ [۲] كسى كه بميرد و امام زمان خود را نشناسند، مرگ او مرگ جاهليّت است». عجب اين است كه «ابن ابى الحديد» در اينجا اصرار دارد كه جمله هاى بالا درباره تمام خلفا كه بعد از پيامبر (صلى الله عليه و آله) روى كار آمدند صادق است؛ در حالى كه امام (عليه السلام) در جمله قبل از آن، نكوهش شديدى از حكومت عثمان كرده بود و اين مطلب با آنچه «ابن ابى الحديد» استنباط كرده در تناقض آشكار است.
🔹چگونه ممكن است پيشواى ضعيفى كه تمام مقامات كشور اسلامى و بيت المال را در اختيار اقوام و بستگان فرصت طلب و هوی پرست خود گذاشته است، و به همين جهت مسلمانان قيام كردند و خون او را مباح شمردند و غالب صحابه نيز در برابر آن سكوت نمودند، مصداق «قُوّامُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفائُهُ عَلَى عِبادِهِ» باشد؟ و هر كس او را انكار كند وارد دوزخ شود و هر كس او را قبول كند وارد بهشت گردد؟ در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم كه به اميرمؤمنان امام علی (عليه السلام) فرمود: «ثَلَاثٌ أُقْسِمُ أَنَّهُنَّ حَقٌّ، إِنَّكَ وَ الْأَوْصِيَاءَ مِنْ بَعْدِكَ عُرَفَاءُ، لَا يُعْرَفُ اللهُ إِلَّا بِسَبِيلِ مَعْرِفَتِكُمْ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ عُرَفَاءُ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ؛ [۳] سه چيز است كه سوگند ياد مى كنم، همه حقّ است، تو و امامان بعد از تو عرفاء و سرشناسانى هستيد، كه خدا را جز از طريق معرفت شما [و راهنمايى و هدايتتان] نمى توان شناخت؛ و عرفايى هستيد كه هيچ كس وارد بهشت نمى شود، مگر كسى كه شما او را شناخته ايد و او شما را شناخته، و عرفايى هستيد كه هيچ كس داخل دوزخ نمى شود، مگر آنها كه شما را انكار كنند و شما آنها را انكار كنيد».
پی نوشتها؛
[۱] «عرفاء» جمع «عريف» به معناى رئيس و سرشناس يك قوم است كه همه او را مى شناسند و امورشان را تدبير مى كند.
[۲] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلاميه، چ دوم، ج۲، ص۴۰۹، باب۳۸؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، طبرسى، اسلاميه، چ سوم، ص۴۴۲
[۳] الخصال، ابن بابويه، جامعه مدرسين، چ اول، ج۱، ص۱۵۰
📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه، چ اول، ج۶، ص۵۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام #ائمه
هدایت شده از mesaghمیثاق
🛑📢آيا اراده خداوند در سرنوشت اقوام تاثير دارد؟
🔹در «سوره مبارکه قصص آیه پنجم» از تأثير #اراده_خداوند در سرنوشت اقوام، سخن مى گويد؛ سخنى كه مايه #اميد و دلگرمى همه #امتهایتحتستم است؛ مى فرمايد: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ». (ما #اراده_كردهايم تا بر #مستضعفان_زمين نعمت بخشيم و آنان را #پيشوايان و #وارثان روى زمين قرار دهيم).
🔹تعبير به «نريد» به صورت فعل مضارع كه دليل بر #استمرار است نشان مى دهد كه اين يك قانون هميشگى و #سنت_جاودانى است، كه خداوند #حكومت روى زمين را سرانجام در اختيار #مستضعفان قرار مى دهد، و #زورمندان_مستكبر را درهم مى شكند. ولى بايد توجّه داشت كه سخن از #مستضعفان است نه #ضعيفان، يعنى كسانى كه در حال تلاش و #كوشش و #جهادند، ولى از سوى دشمنان #تضعيف مى شوند، نه آنها كه تن به ضعف و ذلّت داده اند.
🔹با ضميمه كردن اين آيه، و آيه ۱۰۵ سوره انبياء: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحُونَ»؛ (در زبور بعد از ذکر [تورات] نوشتیم: #بندگان_شایستهام #وارث [حکومت] زمین خواهند شد)، معلوم مى شود كه منظور از مستضعفان همان #صالحان و #مؤمنان_مجاهد و مبارز است.
🔹بايد توجّه داشت كه «نمنّ» از ماده «منّ» در اصل به معناى وزن سنگين است؛ سپس به #نعمتهای_مهم اطلاق شده، اين تعبير هنگامى كه در مورد خداوند به كار مى رود به معناى بخشيدن نعمت هاى بلاعوض و سنگين است، ولى در مورد بندگان، غالباً به معناى ذكر نعمت ها به قصد منّت گذاردن مى آيد. آنچه در اينجا شايان ذكر است اين كه: توجّه به #اراده_تكوينى خداوند در اين قسمت نيز #اثر_تربيتى فوق العاده اى دارد و به #مؤمنان_صالح و دربند، #اميد و نيرو و توان مى بخشد و در پيكار با #ظالمان_ستمگر، مصمّم و مقاوم و اميدوار به پيروزى مى سازد.
📕پيام قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، با همکاری جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، ۱۳۸۶ش، چاپ نهم، ج ۴، ص ۱۵۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#امام_زمان