eitaa logo
گروه کلام و فلسفه دین موسسه امام خمینی ره
3.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
787 ویدیو
286 فایل
اطلاع رسانی گروه کلام و فلسفه دین ارتباط با ادمین جهت تبادل اطلاعات . . @sahbayeandisheh. @Hasanusofian @javadgoli @Slmmv30
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 اصالت اسلامي در مبارزات انقلابي مبارزات آيت‌الله مصباح در سال‌هاي 1346ـ1355 ✍️دکتر علیرضا جواد زاده ، استاد و پژوهشگر تاریخ معاصر 1. درباره فعاليت‌هاي سياسي آيت‌الله مصباح (ره) در قبل از انقلاب، سؤالات و شبهاتي مطرح شده است. طرح اين شبهات از اواسط دهه هفتاد به بعد از سوي جريان موسوم به اصلاحات ـ که آيت‌الله مصباح به مواجهة انتقادي نسبت به مباني و اصول فکري اين جريان اقدام کرده بود ـ طرح شد. در همان زمان، پاسخ‌هاي متعددي در قالب مقالات و کتاب‌ها نوشته و انتشار يافت. شايد بهترين و جامع‌ترين اين آثار، کتاب «مصباح دوستان» است که در سال 1383 منتشر شد. در فصل دوم اين کتاب با عنوان «مبارزي بي‌ادعا» (ص35ـ98) و نيز در ضميمه چهارم آن با عنوان «اسناد و مدارک» (ص435ـ472)، با تفصيل و به صورت متقن و مستند، به فعاليت‌هاي انقلابي و مبارزاتي بسيار زياد و حاد آيت‌الله مصباح پرداخته و به سؤالات و شبهات پاسخ داده شده است. در ويراست دوم کتاب که با عنوان «گفتمان مصباح» در سال 1387 انتشار يافت، مطالبِ طرح شده، بسط و اتقان بيشتري پيدا کرد. ر.ک: «فصل دوم: دوران مبارزه» (ص 59ـ151) و بخش «اسناد و مدارک» (ص983ـ1059). اين کتاب، نوشته جناب حجت‌الاسلام رضا صنعتي از ارادتمندان مرحوم هاشمي رفسنجاني است که برخي آثار را در تمجيد و دفاع از ايشان به نگارش درآورده است؛ 2. با انتشار آثار متعدد درموضوع مبارزات آيت‌الله مصباح در قبل از انقلاب، و وجود اسناد و گزارش‌هاي متواتر در اين زمينه (به عنوان نمونه، جلد سوم کتاب «اسناد انقلاب اسلامي» و جلد اول و چهارم کتاب «جامعه مدرسين حوزه علميه قم»)، طبعا، شبهه عدم انقلابي بودن ايشان رنگ باخته و مجالي براي طرح پيدا نمي‌کند. اخيرا سؤال و شبهه به نحو ديگري طرح شده است؛ اين‌که،‌ فعاليت‌هاي مبارزاتي‌آيت‌الله مصباح در سال‌هاي 1341ـ1345 و نيز سال‌‌هاي 1356ـ1357 مسلم بوده و قابل انکار نيست؛ اما ايشان در سال‌هاي مياني انقلاب يعني 1346ـ1355، از مبارزات کنار کشيده بودند. در پاسخ به اين سؤال،‌ نکاتي در چند بند به اختصار ذکر مي‌شود و تفصيل بحث به نگارش مقاله‌اي مستقل موکول مي‌گردد؛ 3. در دوره ده‌ساله مذکور (1346ـ1355)، بخاطر شرايط خفقاني حاکم بر کشور، فعاليت‌هاي سياسي و مبارزاتي حوزويان در مقايسه با قبل و بعد از اين دوره کمتر شد؛ به عنوان نمونه، در طول اين ده سال،‌ صرفا يک نوشتة جمعي از سوي فضلا و مدرسان حوزة‌عليمه قم با اسم و امضاي افراد منتشر شد (ر.ک: اسناد انقلاب اسلامي، ج3،‌ص222). اتفاقا نام آيت‌الله مصباح در ذيل اين نوشته آمده است؛ 4. به طور کلي فعاليت‌هاي عالمان و روحانيانِ مبارزين در سال‌هاي مياني انقلاب با دو رويکرد پي‌گيري شد:‌ الف) گروهي مانند آيت‌الله منتظري و آيت‌الله رباني شيرازي، به فعاليت‌هاي سياسي مستقيم در قالب سخنراني عليه رژيم، تنظيم و نشر اعلاميه (در بسياري از اوقات بدون ذکر نام)، ايجاد هماهنگي ميان مبارزان و رسيدگي به وضعيت آنان و ... ادامه دادند و در اين راستا متحمل زندان و تبعيد شدند. هر چند اين گروه فعاليت‌هاي حوزوي و فرهنگي نيز داشتند، اما به نظر مي‌رسد اولويت و دغدغة اصلي آنها، مبارزات سياسي مستقيم با رژيم بوده است؛ ب) گروه ديگري مانند شهيد مطهري، شهيد بهشتي و آيت‌الله مصباح، به رغم همراهي و فعاليت در مبارزات سياسي، اولويت برنامه‌هاي خود را به فعاليت‌‌هاي فرهنگي و گفتماني، تربيت نيرو‌هاي فكري و كادرسازي ـ‌كه به صورت غير‌مستقيم، تأثير عميقي مي‌توانست در مبارزات سياسي اسلامي برجاي گذارد ـ اختصاص دادند؛ 👇👇👇
5. در اين دوره، بخشي از مبارزات سياسي اسلامي با مبارزات افراد و جريان‌هاي التقاطي «مارکسيست‌ اسلامي» (مانند دکتر شريعتي و سازمان مجاهدين خلق) آميخته شد؛ به گونه‌اي که اين‌گرايش‌ در حوزه و ميان انقلابيان علاقه‌مند به اسلام نيز نفوذ کرد. به گفتة آيت‌الله مصباح، برخي افراد برجستة مبارز مي‌گفتند: « ما بايد اقتصاد سوسياليستي را در ايران پياده كنيم، تنها راه اصلاح كشور اين است که اقتصاد ايران، سوسياليستي بشود يا كسان ديگري بودند... كه صريحاً مي‌گفتند ماركسيست‌ها يك بخشي از اسلام را گرفته اند و ما هم يك بخش ديگري را، حقيقت اسلام دو چيز است، يكي اعتقاد به خدا و معنويات و يكي هم عدالت اجتماعي كه عدالت اجتماعي‌اش را ماركسيست‌ها گرفتند و اعتقاد به خدايش را ما! اگر ما ماركسيست را توأم با اعتقاد به خدا كنيم، مي‌شود اسلام» . اين تفکر و گرايش موجب شد آيت‌الله مصباح که حساسيت منفي بسيار بالايي نسبت به جريان‌هاي انحرافي و التقاطي داشتند، نسبت به آينده انقلاب نگران شوند؛ به همين جهت علاوه بر عدم همراهي با چنين مبارزاتي که با جريان‌هاي التقاطي گره خورده بود، وظيفه خود را روشنگري فرهنگي در اين زمينه بداند‌ (ر.ک: مصباح دوستان،‌ صص76ـ 79؛ گفتمان مصباح، ص144ـ147)؛ 6. با اين حال، طي سال‌هاي1346ـ1355 در مواردي که فعاليت‌هاي سياسي و مبارزاتي بدون التقاط بود، و با امام خميني ارتباط داشت، آيت‌الله مصباح فعاليت و همراهي نمودند. به‌رغم اهتمام ايشان به پنهان‌کاري در مبارزات (به جهت اخلاص و نيز رعايت اصول مبارزاتي)، مواردي از اقدامات سياسي ايشان در اين دوره منتشر شده است. دو نمونه در اين راستا ذکر مي‌شود: الف) حجت‌الاسلام سيد محمود دعايي (از روحانيان مبارز قبل انقلاب و مدير مسئول روزنامه اطلاعات در جمهوري اسلامي) در گزارشي درباره برخي فعاليت‌هاي ايشان كه مربوط به سال 1346 مي‌باشد،‌ چنين آورده است: «امام براي اولين بار در دوران تبعيدشان، نامه‌اي به دولت وقت نوشتند و پيغامي براي فضلا و روحانيون حوزه علميه قم صادر فرمودند ‌[درباره نامه و پيام امام و چگونگي چاپ و انتشار آن،‌ر.ک: نهضت امام خميني، ج2، ص308ـ323]. من براي چاپ و توزيع آن از عراق به ايران آمدم.» «پيام امام به حوزه‌هاي علميه را در هزار نسخه تكثير نموديم و به نحو مطلوبي توزيع شد ... اين پيام احتياج به پاسخ داشت، پاسخ را حضرت آيت‌الله مصباح خودشان از زبان مخاطبان امام نوشتند كه پيام دلگرم‌كننده‌اي براي امام بود كه ما آمادگي داريم و وفادار هستيم ... از اين پاسخ، در حدود هزار نسخه تكثير و توزيع شد.» «من به دليل بي‌احتياطي يكي از افراد لو رفتم و در همين جريانات بود كه حضرت آيت‌الله مصباح با اطلاعاتي كه از درون زندان‌ها داشتند، تأكيد مي‌كردند كه من حتماً از ايران خارج بشوم.» «مقدمات فرار من بسيار كارساز بود. مقدمات خروج موفق من را حضرت‌ آيت‌الله مصباح فراهم كردند». آقاي دعايي در ادامه مي‌گويد: «خاطرم هست كه در اولين روز ورود به نجف به درس حضرت امام (ره) در مسجد مرحوم شيخ انصاري (مسجد ترك‌ها) در بازار حويش نجف رفتم. بعد از درس جلو رفتم و گفتم: من تازه از ايران آمده‌ام و پاسخ پيغام شما به طلاب را در ايران تكثير كرده‌ايم. به احتمال قوي به عرضشان رساندم كه اين پاسخ را آقاي مصباح تنظيم كرده‌اند و تقديم كردم. روز بعد باز در مسير، امام را زيارت كردم با برخورد رضايت‌آميز و يك لبخند سپاس‌گونه‌اي از اين كه پيامشان منتشر شده و پاسخ مناسب دريافت كرده‌اند، ابراز رضايت و خوشحالي كردند» (گفتمان مصباح، ص112ـ113؛ مصباح دوستان،‌71ـ72). 👇👇👇
ب) فضلا و مدرسين حوزة قم كه از اوايل سال 1345 در طول چهار سال، به‌دليل فشار و اختناق رژيم نتواسته بودند اعلاميه، تلگراف و نامه‌اي به صورت جمعي صادر و منتشر نمايند، در سال 1349 دو روز پس از وفات آيت‌الله حكيم، در 14 خرداد تلگرافي به امام خميني ارسال كردند. از جملة امضا‌کنندگان اين تلگراف، آيت‌الله مصباح است که نام ايشان به صورت کاملا روشن و واضح در ذيل تلگراف درج شده است. در اين تلگراف كه از امام با تعبير «آيت‌الله‌العظمي مرجع بزرگ شيعه، آقاي خميني» ياد شده است، ضمن عرض اظهار تأسف از رحلت آيت‌الله حكيم، خطاب به امام آمده است: «حوزة علمية قم، اين ‏فاجعة عظيم را به ساحت مقدس حضرت بقية الله امام زمان ـ عجل‏الله تعالي فرجه ‏الشريف ـ و محضر آن مرجع عظيم الشأن، تسليت مي‏گويد. عظمت اسلام و مسلمين و ترقي روزافزون جامعة روحانيت و حوزه‏هاي علميه را در ظل توجهات امام زمان و رهبري ارزنده حضرت مستطاب عالي از پيشگاه خداوند قادر خواستار است» ( اسناد انقلاب اسلامي، ج3، ص222؛ گفتمان مصباح، ص1051) اين تلگراف، در راستاي ترويج مرجعيت امام اهميت بسياري داشت و به همين خاطر ساواک بدان حساسيت نشان داد و در مقام دستگيري عوامل اصلي آن برآمد (ياران امام به روايت اسناد ساواک، روايت پايداري، ص 198ـ199). 🌐 @meshkatnoor
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸قسمت سوم: حلم و بردباري 🖊احمدحسين شريفي 🔸عليرغم بي‌تقوايي‌هاي فراوان عدة زيادي از مخالفان آيت‌الله مصباح، ايشان دربرابر شديدترين تهمت‌ها و افتراها و ناجوانمردانه‌ترين ناسزاها، هيچگاه پا از جادة حلم و بردباري و تقوا بيرون نگذاشت. 🔸دربرابر همه تهمت‌هاي ناروايي که به شخص او زده شد، واکنشي جز بردباري و سکوت نشان نداد. حتي تاجايي که مي‌توانست، به شاگردان خود نيز اجازة عکس‌العمل متقابل نمي‌داد. او هرگز خود را گرفتار اين حاشيه‌ها نکرد؛ او از مصاديق بارز اين آيه بود که «يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏» 🔸تهمت انقلابي نبودن به مردي که از نخستين حلقه‌هاي ياران امام بوده است و مجاهدت‌هاي کم‌نظيري در راه پيروزي انقلاب کرده است، کم تهمتي نبود؛ با نگاهي به 8 جلد کتابي که مشتمل بر بيانيه‌هاي جامعه مدرسين است، معلوم مي‌شود آيت‌الله مصباح از ابتداي نهضت تا واپسين روزهاي پيروزي نهضت، جزء کساني است که بيشترين امضاها را بر بيانيه‌هاي انقلابي جامعه مدرسين دارد. حال با وجود اين، عده‌اي ناآگاه يا مغرض در بوق و کرنا کنند که ايشان سابقة انقلابي نداشته است، افترايي بسيار سنگين و ناجوانمردانه است. 🔸تهمت اينکه در نيمة شعبان 57 که امام خميني فرموده بودند به منظور اعتراض به جنايات و ظلم‌هاي رژيم ستم‌شاهي جشن گرفته نشود، اما موسسه در راه حق آقاي مصباح جشن گرفتند! تهمت کمي نيست؛ آن هم از سوي مدعيان پيروي از خط امام(!). ‌در حالي که آقاي مصباح چهل و يک روز قبل از آن نيمه شعبان تا حدود دو ماه بعد از آن، اساساً در ايران نبود! (ايشان به دعوت دانشجويان مسلمان مقيم اروپا از چهارم رجب همان سال (مصادف با 20 خرداد 57) تا 28 شعبان براي تدريس مباحث فلسفي و جهان‌بيني اسلامي به دانشجويان مسلمان به لندن مسافرت کردند و از همان جا هم براي زيارت عمره به مکه مشرف شدند). افزون بر اين، اساساً در سال 57 و 58 موسسه در راه حق در حال بازسازي و تعمير ساختمان بود و تمام فعاليت‌هاي آن جز بنايي و کارگري در آن ساختمان تعطيل بود! 🔸تهمت حجتيه‌اي بودن به کسي که تمام وجود خود را وقف انقلاب و اسلام و جمهوري اسلامي و اقامة دين کرده است، و به معناي حقيقي کلمه ذوب در امام خميني(ره) بود، تهمتي نيست که براي افراد عادي تحمل‌پذير باشد. و ده‌ها و صدها تهمت‌ و دروغ ديگري که عليه اين مرد خدا نه از سوي افراد عادي، بلکه بعضاً از سوي عمامه‌ به سرها و مدعيان جهاد و خط امام(!) زده مي‌شد، اما او هرگز درصدد دفاع از خود برنيامد و سنگر دفاع از عقايد و ارزشهاي اسلامي را براي دفاع از حيثيت و آبروي شخصي خود رها نکرد. 🔸اين تهمت که او نه خودش جنگ و جهاد را قبول داشت و نه به شاگردانش اجازه مي‌داد که به جبهه بروند، تهمت بسيار سنگيني است؛ آن هم به کسي که سخنراني‌هايش در خطوط مقدم جبهه در جمع ارتشيان قهرمان و سپاهيان دلاور آنقدر تأثيرگذار بود که روزي يکي از فرماندهان ارتش بعد از يکي از سخنراني‌هاي ايشان گفته بود اين سخنراني مثل آن بود که شما 50 تانک براي ما هديه آورده باشيد؛ يعني نيروي ما را چند برابر کرد. تهمت مخالفت با دفاع مقدس به کسي که داماد و شاگرد بزرگش، تمام هشت سال جنگ را در جبهه‌ها حضور داشته باشد، فرزندان و اغلب شاگردانش کراراً به جبهه روند، و حتي تعداد زيادي از بهترين شاگردانش مثل شهيد رداني‌پور و شهيد ميثمي و ... به شهادت برسند، تهمت سنگيني است؛ اما او هرگز در برابر چنين تهمت‌هايي خم به ابرو نياورد. 🔸حقيقتاً تحمل چنان تهمت‌ها و افتراها و دروغ‌هايي آن هم از سوي مدعيان خط امام و انقلاب و آن هم از سوي کساني که خودشان مي‌دانستند دروغ مي‌گويند، کار هر کسي نيست؛ ايماني راسخ و عزمي استوار و دلي دريايي و اراده‌اي پيامبرگونه مي‌خواهد. و چه زيبا فرمود پيامبر اکرم(ص): «كَادَ الْحَلِيمُ‏ أَنْ‏ يَكُونَ نَبِيّاً» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔆مصباح و نابینا ❇️استاد مصباح در زمان حیات پر برکت خویش، سدی محکم در مقابل اندیشه های انحرافی، التقاطی و الحادی ایجاد کرد و عصبانیت منحرفان، ملتقطان و ملحدان از ایشان قابل درک است. ⚫️ آقای سروش! عصبانیت شما از استاد فرزانه مصباح را درک می کنم. استاد مصباح در زمان حیاتش با برهان استوار و ایمانی مستحکم در مقابل انحرافات ایستاد. آن زمان که استاد خواستار مناظره شد، خیلی ها مثل شما احساس عجز کردند. ✅آقای سروش! من شما را به مناظره دعوت نمی کنم! من حال و روز باورهای شما را خوب می دانم. تردیدی ندارم که شما حتی با یک دانشجوی تحصیل کرده در طرح ولایت نیز مناظره یا گفتگویی نخواهید داشت. ✅دنیای پس از استاد مصباح، دنیای بیناتری است. دیگر نمی توان با حرکت بال یک پروانه، همه دانش های بشری را جزر و مد داد. دانش آموختگان طرح ولایت پارادوکس های این گونه سخنان را فراگرفته اند و طرح-دستی ساحران را شناخته اند. ✅دیگر پرواز پروانه ها، جمع نقیضین را از کتمان عدم به در نمی آیند و جزء را از کل بزرگتر نمی کند و مبناگروی را متزلزل نمی سازد. ✅دیگر نمی توان با مغالطه پارادوکس کلاغ، پارادوکس دروغگو یا دیگر شبهات شکاکانه و نسبی گرایانه، امکان شناخت و اندیشه ورزی را بر مخاطبان بست. ✅دیگر نمی توان با مغالطه اشتراک لفظی از پلورالیسم نجات، بر پلورالیسم صدق استدلال کرد و از باب انسداد علم گفت. ✅دیگر نمی توان از موجه بودن اختلاف قرائتهایِ روشمند، بر اعتبار همه قرائت ها بصورت موجبه کلیه استدلال کرد. ✅دیگر نمی توان کتاب نوشت و صدها صفحه استدلال جزمی ارائه کرد که استدلال کردن ممکن نیست. ✅ دیگر نمی¬توان بر شاخه درخت معرفت نشست و آن را برید و همچنان در هوا ماند. ✅دیگر نمی توان از نسبیتِ توصیفیِ اخلاقی، بر نسبت فرااخلاقی استدلال کرد. ✅ دیگر نمی¬توان از نسبیت فرااخلاقی گفت و بر منبر وعظ و خطابه نشست و همگان را قضاوت کرد. نمی¬توان اصول پرتناقض نسبیت هنجاری را مسلم و جزمی فرض کرد. ✅ زمان آن گذشته که از پلورالیسم اجتماعی گفته شود و از نگاه مونیستی به لیبرالیسم دفاع شود. ✅ دیگر نمی توان از قانون گرایی دم زد و تلقی عوامانه ای از آزادی ارائه داد و فتنه گری و خشونت را تئوریزه کرد. ✳️امروزه دانش آموختگان طرح ولایت به نور استاد مصباح بینا هستند و مغالطات این دسته شبهات را به خوبی و آسانی می¬شناسند. ⚫️آقای سروش؛ من حال و روز شما را خوب می دانم! و عصبانیت شما را درک می کنم. روشنفکرانِ جهان سومی، حتی اگر کشورشان در سایه دین به کشوری قدرتمند تبدیل شود، باز هم احساس حقارت خواهند کرد. این ناتوانی آموخته شده حاصل باوری است که قدرت و پیشرفت را محصولِ انحصاری عالم مدرن می داند. اینان بارها با خود نجوا کرده¬اند که دین نمی تواند با پیشرفت و قدرت جمع شود. 🔴اینکه غربگرایان از قدرت یافتن ایران اسلامی آزرده و عصبانی می¬شوند بیش از آنکه سیاسی و حزبی باشد، ایمانی و اعتقادی است. آنان عمری به خود و پیروان خود تلقین کرده اند که سنت و الهیات نمی تواند منشأ پیشرفت باشد، حال چگونه به طرفداران خود بگویند که پاهای پر آبله شان در جستجوی سراب بوده و مسیرشان به سمت ناکجاآباد. هم دین را باختند هم دنیا. ✅می¬گویند وقتی بهاء الله به تزویر خویش اعتراف کرد، برخی پیروان متعصب او همچنان بر باور خود تأکید کردند و او را معذور دانستند. اینک حکایت دوستان ما این است که هنوز به پایان تاریخ فکویاما باورمندند و نمی¬توانند از نگاه جزمی به لیبرالیسم دست بردارند. ✅عالم پس از استاد مصباح، عالم دیگری خواهد بود و اندیشه¬های تابناک ایشان که ادامه راه انبیاء و اولیای الهی، امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی و شهید مطهری است، عالمیتی نورانی و متعالی را نوید می¬دهد. 🔆«كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ» (رعد 17) 📝دکتر علی احمدی امین
گستره دین 10.mp3
9.65M
🔉 درسگفتار 🔶 موضوع | 🎙آیت الله جلسه دهم 🔹تبیین شناخت قلمرو دین 🔹جایگاه عقل در هندسه نظام دین ما جایگاه عقل را کم نشمرده‌ایم. صحبت سر عقل عملی است برای کشف بایدها و نبایدها چه میزان می‌تواند به عقل متکی بود؟ در این مسائل بیشتر باید متکی به درون دینی و اتکاء به وحی باشد. 🔹در فرهنگ غربی امروز وقتی منبع دیگری را برای شناخت معرفی می‌کنند، یک بار منفی دارد. یعنی چنین القاء می‌کنند که این شناخت‌ها عقلانی نیستند! معنای تعبدی را بی دلیل و جزاف معنا می‌کنند! در حالی که باید توضیح داد دلیل تعبدی ما نیز بر اساس عقل است. ⏰ 4 آذر 1380 ⚜️ @Taammolat74 🌐 @meshkatnoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯📽 🔰 تیزر نکوداشت علمی "آیت الله علامه " 📅 چهارشنبه ۲۴ دی ماه ۹۹ ساعت ۱۸:۳۰ 📣 پخش زنده و مستقیم از : 🌐 aparat.com/iictchannel/live 🆔 @iictchannel 🌐 @meshkatnoor
https://ikq.ir/conferans-10/ دهمین نشست از سلسله نشست های همایش ” چالش های ایمان و عصر جدید” با موضوع ” ایمان و معرفت” برگزار می گردد. 👆لینک ورود به جلسه👇 https://marref.ir/ikq 🌐 @meshkatnoor
💠 «حکیمِ فقیهِ مجاهد» از سوی مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی تدوین شده و به همت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام آماده نشر گشت. ✔️ این یادداشت های طلاب دوره مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) در مورد حضرت است که در روز رحلت ایشان به درخواست جناب استاد فلاح (استاد دوره کلام انقلابی) نوشته شده است. ◼️ پیام های تسلیت امام خامنه ای، استاد آیت الله یزدانپناه و استاد فلاح و یک یادداشت از استاد فلاح نیز در ابتدای ویژه نامه آمده است. ▪️ عناوین: بلوغ یاری - رثای عمار خامنه‌ای - مسئله عمری آیت الله مصباح - احراز عقلانیت گام اول انقلاب اسلامی: بلوغ عقلانیت - آنگاه که قلم می‌رقصد و مجاهد می‌جنگد - مداد العلماء افضل من دماء الشهداء - ضایعه‌ای بزرگ برای نسل ما - ولایت پذیری - اللهم انا نشکو الیک - نجات دهنده‌ی من از پرتگاه‌ها - رهبر اجتماعی و فرهنگی - عالمی دشمن شناس - معرفی الگوهایی مثل ایشان به جوانان - خضوع در مقابل ولی الهی - ساخت دستگاه تعلیمی تربیتی کامل - عامل طلبه شدن من - مرد ریشه‌دارِ میدان - بسیج عمومی برای تبیین ابعاد شخصیتی ایشان - طلبه شدنم را مدیون شمایم - هموطن سلمان 🔗 فایل ویژه نامه را از اینجا دریافت کنید. 🔰 @iki_ac_ir 🔰 https://iki.ac.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از محمدحسینی
🔵 استاد سیدمحمدمهدی میرباقری 💥 مانع نمی‌شدند بلکه جلوی را می‌گرفتند. «در روايت آمده است بني‌اميه مانع نشر توحيد نمی‌شدند بلکه جلوی معرفي شرک را مي‌گرفتند؛ چرا که وقتي شرک شناخته نشد، مي‌تواند خودش را به عنوان توحيد معرفي کند! (إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِيمَ الْإِيمَانِ، وَ لَمْ يُطْلِقُوا تَعْلِيمَ الشِّرْكِ، لِكَيْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَيْهِ لَمْ يَعْرِفُوه). این يعني اسلامِ يک‌بعدی. اسلامي که در آن باشد اما نباشد. محبت باشد اما غضب نباشد. اگر اين‌طور شد، همه مکاتب، کم‌کم، توحيدي پنداشته مي‌شوند! انسان بايد هر دو دستگاه را بشناسد: يکی، معارف اهل بيت(ع) و دستگاه عظيم آنهاست و دوم دستگاه ظلماني طواغیت و شیاطین و به‌تبعش کفار و مشرکين و منافقین تا دنياي امروز، که شايد سازمان‌يافته‌ترينش حجاب است که با همه ابعادش بر معارف ديني و دستگاه حق سنگینی مي‌کند. انسان بايد آن حجاب را و و راه برون‌رفت از اين فضاي ظلماني را براي جامعه تبيين و طراحي کند؛ همچنین باید معارف اهل بيت(ع) را بشناسد و راه زندگي کردن «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» را به ديگران بياموزد.» «محفل زمانه شناسی»
هدایت شده از @javadgoli
🔺🔺🔺اذعان « بی بی سی» به کم توجهی دگراندیشان به نظریات دکتر سروش در سال های اخیر 📡 نویسنده متن بالا در سایت «بی بی سی» چنین می نویسد: ⚫️«با شکست پروژه سیاسی اصلاحات تاثیر و حد مطرح بودن نظریات نواندیشان دینی در جامعه کم رنگ و به حوزه متخحصصان و گروهی کم‌شمار محدود شد که مباحث فقهی و عرفانی را دنبال می‌کنند. ⚫️بخش مهمی از مخاطبان قبلی سروش و دیگر اصلاح‌طلبان دینی به بحث‌های تخصصی فقهی و عرفانی و تفسیرهای مختلف از مولانا علاقه‌ای ندارند و برای آنها جذابیت چندانی ندارد.» 🔆با توجه به اذعان مزبور « بی بی سی» الان بهتر می توان فهمید که چرا دکتر سروش پس از ارتحال آیت الله مصباح یزدی یک ساعت سخنرانی می کند و در تمام سخنرانی به فحاشی و هتاکی به آیت الله مصباح پرداخته است. 🔐 یکی از اهداف سروش را می توان جلب توجه محافل غربی و دگراندیشان به خودش و انتقام گیری از جریان آیت الله مصباح و پیروانش در قبال شکست و بی توجهی اخیر به پروژه روشنفکری دینی دانست. 📝جواد گلی
🔻نقش مصباح و سلیمانی در پروژه تمدن سازی🔺 قسمت 2️⃣ 🔸 اما رحلت ، اتفاق مهمی‌ در حوزه معرفت است و گرچه مردان معرفت، «بی زمان» و بیشتر، مسئله آینده مایند تا گذشته، اما برماست تا داغ او تازه است، به آورده‌های ذهن خلاق آن نظریه‌پرداز بزرگ، ادای احترام کنیم. ملایی اهل معنا و فرهنگ ساز در معرکه‌های فلسفی و علوم انسانی، در مواضع علمی‌بدون چرتکه اندازی‌های رایج، ، و در آسان کردن سخت‌ترین معقولات و جراح غده‌های بدخیم و پیچیده در تحریف دین که شاید اگر و پایمردی او نبود، موج یک انحراف خطیر در فکر دینی و حاکمیت سیاسی به‌ویژه در دهه هفتاد با پوشش تقلبی «نواندیشی دینی» و با القای سکولاریزم در لباس «عرفان»، و تزریق «لیبرال دموکراسی» در پرده «جامعه مدنی»، درکار تخریب مبانی انقلاب خمینی، حتی به‌دست معممین درس نخوانده‌ای که به تدریج از گرداب فروپاشیده چپ، به مرداب عفن راست لیبرال درغلتیدند، به ثمر می‌نشست. 🔹آن مقاومت‌ها بود که کینه‌ها برانگیخت اما هنر«» و «» را به جامعه علمی‌و سیاسی کشور آموخت و بساط شعبده با دین را برهم زد، دین¬سازان را رسوا ساخت تا پس از سال‌ها عوام فریبی با افاضات پوششی و عناوین انحرافی درباب «نسبیت معرفت دینی» و «دین منهای معرفت و شریعت و عدالت»، آنان را بی‌لباس و بدون‌گریم و چهره‌پردازی، انگشت‌نما کرد، پس معلوم باشد چرا بی‌بی‌سی و صدای آمریکا بر پیکر او، جشن گرفته و نقل و نبات می‌‌پاشند! بپاشند اما کار از کارگذشت و با عینکی از جنس منطق که مصباح بر چشم نخبگان نهاد، کار ایشان بشد. 🔸آن افشای معرفتی اگر نبود، دین‌ستیزان مخفی شده در پس نقاب «نواندیشی دینی»، تن به خودافشایی نمی‌ دادند که پس از سال‌ها رنگ و نیرنگ، خود به صراحت، به همانچه مصباح می‌گفت اعتراف کرده، و انکار کلمه‌الله، و تحریف وحی و نفی عصمت و رد خطاناپذیری رسول(ص) و طرد ولایت خدا و اولیایش، و باقی فاضلاب فروخورده دهه هفتاد را عاقبت در دهه نود، بالا آوردند و قرآن کریم را نیز ساخته محمد(ص) و دیوان شعر او خواندند.پس از دو دهه نبرد مظلومانه دوباره باید به هزاران برگ تفکر نوبرانه این مرد، نگاهی خیره‌تر داشت... ➖استاد حسن رحیم‌ پور‌ازغدی➖ ┈┈••••✾•🏴🌹🏴•✾•••┈┈• 🆔 @farhangimoasese @farhangimoaseseAdmin
🔻 سروش مغالطات در مواجهه با آیت الله مصباح یزدی رضوان الله علیه ✍️ دکتر امیر خواص 🔷 آقای دکتر سروش درباره استاد علامه مصباح یزدی رضوان الله تعالی علیه بعد از رحلت ایشان مطالبی بیان کرده است که به چند مغالطه ای که در سخنان وی رخ داده و از آن مغالطات در تبیین دیدگاههای نا صواب خود بهره برده است اشاره می کنم: ۱. ایشان مدعی است که آقای مصباح چنانچه یارانش نقل می کنند هیچگاه اهل سیاست نبود و به زندان نرفت. این دقیقا مغالطه نقل قول ناقص است. اگر آقای سروش به همه نقل قول ها در باره استاد علامه مراجعه می کرد و به گفتار کسانی که مبارزات استاد را تایید کرده اند و اسنادی که در این رابطه وجود دارد توجه می کرد هرگز نمی توانست چنین داوری غیر منصفانه ای بکند ثانیا مگر انقلابی بودن تنها نشانه اش به زندان رفتن است؟ اگر چنین باشد باید بسیاری از عالمان انقلابی را چون سابقه زندان نداشته اند اهل سیاست و مبارزه و ... ندانیم. ۲. ایشان مبارزه استاد مصباح با دکتر شریعتی را یک سرگرمی برای ایشان می دانست. این دقیقا مغالطه تفسیر نادرست است. آیا نقد اندیشه های نادرست شریعتی سرگرمی بوده است؟ پس خود شما نیز در این سخنرانی که به نقد شخصیت استاد مصباح پرداخته اید مشغول سرگرمی هستید و وقت مخاطبان را که برای تفسیر کتاب کیمیای سعادت غزالی جمع شده اند تلف کرده و در برابر آنها مسئول هستید. جالب است که در ادامه سخنش گویا نکته قبلی را فراموش کرده و از قول پوپر نقل می کند که باید اندیشه ها با هم به نبرد و جدال بپردازند، خوب آیا نقد استاد مصباح به اندیشه های دکتر شریعتی مگر چیزی جز نبرد اندیشه ها بوده است پس چرا به ناحق این جدال فکری را به سرگرمی متهم می کنید که این خود مغالطه دیگری به نام توهین و استهزاء است. ۳. ایشان از یک سو مدعی دوستی ۴۰ ساله آقای دکتر احمدی با استاد مصباح می شود و از سوی دیگر می گوید آقای دکتر احمدی که در بحث دفتر همکاری حوزه و دانشگاه رابط تهران با قم بود بعد از یک جلسه صحبت با آقای مصباح انصراف داد و گفت من دیگر نمی توانم رابط باشم چون بعد از یک ساعت صحبت با ایشان در ساعت دوم باید دعوا کنیم. اولا این جا هم یک مغالطه دروغ رخ داده است زیرا صدر و ذیل این دو نقل قول با هم سازگار نیست زیرا چگونه دو نفر با هم می توانند چهل سال دوست باشند اما دو ساعت نتوانند با هم گفتگو کنند؟ دو انسان عادی به چنین دوستی ادامه نمی دهند چه رسد با دو عالم. ثانیا دکتر احمدی تا اواخر عمرشان با موسسه امام خمینی و با شخص استاد مصباح، مراوده و ارتباط داشت . ۴. ایشان می گوید آقای مصباح و چند نفر دیگر، مدرسه در راه حق را پیش از انقلاب برای مبارزه با مسبحیت راه انداخته بود. و در ادامه می گوید آقای مصباح تا آقای (امام )خمینی زنده بود جایگاهی نداشت. اولا مدرسه درست نیست و موسسه در راه حق درست است. ثانیا آقای مصباح بنیان گذار آن موسسه نبوده است. ثالثا فعالیت موسسه در راه حق منحصر در مبارزه با تبشیر مسیحی نبوده است. رابعا بر طبق اسناد غیر قابل انکار خود حضرت امام رضوان الله علیه هزینه بخش آموزش موسسه در راه حق را نه تنها تا آخر عمر پذیرفت بلکه خواستار دو برابر شدن فعالیت آن شد. همه این سخنان ناشی از جهل آقای سروش و به تبع آن مبتلا شدن به مغالطه تحریف و دروغ گویی است. 👇👇👇
۵. ایشان مدعی می شود که بضاعت علمی استاد تنها فلسفه اسلامی بوده و مقداری هم تفسیر. این سخن نیز دقیقا مغالطه توسل به جهل است. توضیح آنکه اگر کسی عدم علم خود را دلیل بر اثبات یا نفی مدعایی قرار دهد دچار چنین مغالطه ای شده است که هم جنبه اثباتی دارد و هم جنبه سلبی مانند اینکه مدعی شود وجود جن خرافه است و جن وجود ندارد(جنبه سلبی) و در اثبات این مدعا بگوید چون من تا کنون کتابی در زمینه وجود جن ندیده ام اینجا جهل خود را دلیل نفی وجود جن قرار داده است. جناب سروش دقیقا عدم علم خود و جهل خود به فقاهت و دانش حدیث و دیگر جنبه های علمی ... استاد علامه مصباح را دلیل بر عدم فقاهت و عدم حدیث شناسی ایشان دانسته در حالی که اولا حضرت استاد در ۲۵ سالگی به درجه اجتهاد رسیده است پس چگونه می توان ایشان را فقیه ندانست ثانیا چگونه مرجع بزرگ و حدیث شناسی مانند آیت الله بروجردی استاد مصباح را در سن ۲۳ سالگی مامور به تصحیح و تعلیقه نوشتن بر ده جلد بحارالانوار می کند که نشان آشنایی عمیق استاد مصباح با دانش حدیث است. 6. سخن پایانی اینکه آقای دکتر سروش در سراسر این سخنرانی یک ساعته، دچار مغالطه انگیزه به جای انگیخته شده است یعنی برای بیرون کردن حریف از میدان و رماندن دیگران از استاد مصباح به جای در افتادن و جدال با اندیشه های استاد علامه، به نقد شخصیت ایشان،آن هم با توسل به چندین مغالطه پرداخته است و استاد را متهم می نماید که به جدال با اندیشه ها نپرداخته است . گویا دروغگو کم حافظه است زیرا خود ایشان در همین سخنرانی به جای نقد اندیشه، به نقد انگیزه و شخصیت آن هم به صورت ناروا پرداخته است؛ جای دارد که در پایان به ایشان آیه کریمه را یاد آور شویم که لم تقولون ما لا تفعلون. شما که خود مدعی لزوم جدال اندیشه ها هستی چرا اندیشه های استاد مصباح را در کتابهایش مطالعه نمی کنید و با آنها به جدال بر نمی خیزی بلکه تنها هنرت در مواجهه با مخالفان فکری ات نثار کردن تهمت های درشت و نادرست است. 🌐 @meshkatnoor
👈آدرس کانال برخی روان‌شناسان محترم مركز مشاوره مأوا وابسته به مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) در ایتا خدمتتان تقدیم می گردد: ✅ کانال تخصصی همراهان نوجوان؛ حجت الاسلام آقاي ؛ روان شناس و مدیر مرکز مشاوره مأوا: @eakhavi ✅ کانال حجت الاسلام آقاي دکتر ؛ روان درمانگر و عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره): @mahkam_reza ✅ کانال جناب حجت الاسلام آقاي ؛ مشاور خانواده و مدیر مرکز مشاوره جامعة الزهرا(سلام الله علیها): @hamsardarl ✅ کانال جناب حجت الاسلام آقاي دکتر ، مشاور استعدادسنجی و جوان و مدیر مرکز مشاوره امام کاظم(علیه السلام): @abbasiaghavi ✅ کانال جناب حجت الاسلام آقاي دکتر هنر؛ روان درمانگر و عضو هیئت علمی علوم و فرهنگ اسلامی: @mohyii ✅ کانال تخصصی کودک جناب حجت الاسلام آقاي دکتر ؛ روان‌شناس کودک و نوجوان؛ مدیر مرکز مشاوره روشنان: https://eitaa.com/joinchat/4178903060Ca43bd84efe 🔰 @iki_ac_ir 🔰 https://iki.ac.ir
🔻🔻🔻پیام تسلیت پرفسور ویتور مدیر مرکز مطالعات اسلامی آرژانتین به مناسبت ارتحال ملکوتی علامه مصباح یزدی ✅ بوئنوس آیرس، جمهوری آرژانتین، 11 ژانویه 2021 آیت الله دکتر محمود رجبی قائم مقام موسسۀ تحقیقات و آموزشی امام خمینی استاد عزیز و گرانقدر سلام علیکم توفیق دارم به جنابعالی و نیز از طریق شما به مسئولان حوزه علمیه قم و رهبر عالی انقلاب اسلامی ایران آیت الله سید علی حسینی خامنه ای که خداوند او را در صحت و عزت حفظ فرماید، مراتب تسلیت خود را به مناسبت درگذشت فیلسوف، مجتهد، مفسر قرآن، استاد حوزۀ علمیه قم و شخصیت شناخته شدۀ جهانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی اعلام کنم. یکی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی، حامل انتقال این خبر ناراحت کننده به ما بود. ایشان از اعضای فعال وشایسته مرکز مطالعات اسلامی، عربی و فارسی هستند؛ محیطی آکادمیک و بین المللی با حدودا صد استاد و محقق دانشگاهی عمدتاً از آمریکای لاتین و نیز از ایران، اندونزی و مالزی که برخی از آنها فارغ التحصیل از قم بوده و افتخار آشنایی با این شخصیت برجستۀ ایرانی را دارند که یادش را گرامی میداریم. در جایگاه خود به عنوان هماهنگ کننده و مدیر دپارتمان تحقیقاتی – مرکز مطالعات اسلامی عربی و فارسی- از طرف تمامی اعضای تیم تحقیقات ما و نیز از جانب شخص خود، مراتب تعزیت خود را به جنابعالی به مناسبت درگذشت این حکیم برجستۀ مسلمان اعلام میدارم. در در طول سفر وی به آمریکای لاتین در آغاز این قرن ، برخی دانشگاههای مهم آمریکای لاتین افتخار دیدار ایشان را داشتند چنانکه دانشگاه جان اف کندی آرژانتین نیز ایشان را در سالن سخنرانی خود پذیرا شد و بنده به عنوان نماینده گروه فلسفۀ و تحصیلات تکمیلی، افتخار دعوت از ایشان را داشتم. در آن زمان من وظیفۀ آکادمیک خود را در آن مرکز مطالعاتی انجام میدادم؛ هم به عنوان دبیر مرکز تحقیقات فلسفه و تاریخ ادیان و هم بهعنوان هماهنگ کننده علمی تمام بخشهای آن در تحصیلات تکمیلی. در آن مناسبت، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی رحمه الله علیه با حضور گسترده مخاطبان شامل مقامات، اساتید و دانشجویان دانشگاه، جلسه ای به یادماندنی در موضوع فلسفه اسلامی برگزار کرد. بدون تردید فقدان حکیمی مدقق و موشکاف مانند آیت الله مصباح یزدی خسارتی بزرگ نه فقط برای خانواده و اصحاب و شاگردان، بلکه برای جامعۀ بین الملل دانشگاهی است. کاملاً در خدمت شما هستم و امیدوارم خدای متعال شما و خانواده را هنگام مطالعۀ این مسودۀ، در پناه خود حفظ نماید. ✍️پروفسور لوئیس آلبرتو ویتور مدیر مرکز مطالعات اسلامی ، عربی و فارسی/ بوئنوس آیرس/آرژانتین 🌐 @meshkatnoor
Mesbahyazdi.mp3
28.4M
💯🔊 🔰 صوت کامل نکوداشت علمی حکیم مجاهد علامه آیت‌الله ؛ 🎙 با سخنرانی: آیت ‌الله آیت الله حجت الاسلام والمسلمین حجت‌ الاسلام و المسلمین 📅 چهارشنبه ۲۴ دیماه ۹۹ 📌 پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 🆔 @iictchannel 🌐 @meshkatnoor
هدایت شده از سيد كاظمي
⬛️السلام علیکِ ایتها الصدیقة الشهیدة⬛️ ✅ بر همه داعيه‌داران اصلاحات فرهنگي اعم از روحانيان، مبلغان، معلمان، استادان و مسؤولان فرهنگي كشور لازم است كه با اسوه‌پذيري از سيره فاطمه زهرا -عليها السلام- به عرصه كارزار فرهنگي وارد شوند و زهراگونه در مقابل غارتگران ايمان و فرهنگ مردم، سينه سپر سازند. امروز نه‌تنها سكوت در مقابل هجوم فرهنگي پذيرفتني نيست، بلكه مجاهدت در عرصه كارزار علمي و فرهنگي، واجب‌ترين وظيفه و تكليف ماست. 🔰علامه مصباح یزدی _رحمة الله علیه_، جامی از زلال کوثر، ص 127.
🔵 حیرت در حیرت 🔻 قسمت دوم ✍️ محمد جعفری 💠رحمت و رضوان خداوند بر آن عالم بصیر و آن پیر فرزانه حضرت علامه آیت الله مصباح که در سخنرانی های روشنگرانه اش در اواخر دهه هفتاد، بارها بر این نکته پافشاری می نمود که زیانبارترین و خطرناکترین نظریه ای که از صدر اسلام تا کنون برآمده و کیان دیانت و ایمان را به سخره می گیرد، نظریه قرائتهای مختلف از دین است. آری بر اساس این تئوری و مبتنی بر سیالیت فهم و اندیشه، دیگرجایی برای فهم اصیل و ناب از دین باقی نمی ماند و سَره و ناسَره و خالص و بدلی در دین به یکسان انگاشته می شود. مجتهد شبستری در آن ایام نوشته بود: « تمامى متون بدون استثناء، تفسيرهاى متعدد را برمى‏تابد و تنها تفسير ممكن و درست، اصلاً معنا ندارد». ( محمد مجتهدشبسترى، «قرائت رسمى از دين»، راه نو، ش 19، شهریور 1377، ص 20) و نیز وی حقیقت تدین را ، تعلق خاطر به حقيقت متعالى تعبیر می کرد كه با هرگونه حيات اجتماعى و سياسى مى‏تواند خود را وفق دهد ( محمد مجتهد شبستری، نقدی بر قرائت رسمی از دین ، صص 105- 106). 💠 آن چه امروزه در بیان برخی نویسندگان حوزوی همچون جناب مهدی نصیری وآقای رسول جعفریان مشاهده می کنیم، ناخواسته و ناآگاهانه به نحوی بازگشت به همان نظریه قرائتها است. هر دو نویسنده محترم، تفکر و اندیشه استاد مصباح را مبتنی بر تفکر فلسفی دانسته اند که صرفاً یک قرائت از اسلام است و ناقدان بسیار دارد. مهدی نصیری می نویسد: « آیت الله مصباح در زمره فیلسوفان مسلمان بودند، در حالی که طیفی از عالمان شیعه یعنی متکلمان با فلسفه اسلامی و صدرایی مرزبندی داشته و آن را بر خلاف مبانی قران وسنت و عقل می دانند. حال اگر قرار باشد نوع برخورد آن مرحوم با مخالفان فکری خود صحیح باشد، باید به متکلمان شیعه حق داد که او را در زمره منحرفان و بددینان و مخالفان اسلام قلمداد کنند». و بعد در ادامه در راستای نظریه حیرت خویش نتیجه می گیرد: « التفات و توجه به شرایط عصر غیبت و به رسمیت شناختن اجتهادات و قرائت های روشمند گوناگون و پرهیز از ادعا و نمایندگی اسلام ناب از سوی هر عالم دینی (چه آن که نابیت فکری و اعتقادی در اختیار معصوم است و بس) می تواند پایان بخش بسیاری از نزاعهای زیانبارعقیدتی و سیاسی و فراهم کننده فضای آزاد برای تضارب آراء و اندیشه ها باشد» 💠 باید در نقد این سطحی نگری ها گفت بله اولا تفاسيري از دين که تحميل فلسفه بر دين باشد البته که انحراف است و آيت‌الله مصباح، به اذعان موافقان و مخالفانِ منصف، در مقام تفسير آيات و روايات، به شدت از تحميل ذهنيات بر متون ديني پرهيز مي‌کردند و ثانیا مهمترین ابتکار علمی استاد مصباح این بود که دین را منظومه ای می فهمید و این منظومه را در قالب مبانی اندیشه ای طراحی کرده بود. بدیهی است که اساس این مبانی برگرفته از مسلمات عقلی و معرفتی بود که بی آن که بخواهد خود را به مباحث اختلافی فلسفی درگیر کند، از معارف برهانی در تبیین و تثیبت ساختمان معارف دینی بهره می برد. این کجا و آمیخته کردن دین با فلسفه و صرفا قرائتی فلسفی از دین دادن، کجا؟ آیا اساسا بدون داشتن مبانی فکری صحیح و مبتنی بر عقلانیت و وحیانیت، جایی برای درک سلیم معارف تعالی بخش دین باقی می ماند؟ آیا با این توصیف ، دیگر در دوره غیبت و حیرت، راه هدایتی باقی می ماند؟! آری وقتی دوره غیبت، عصر حیرت تلقی شد، طبعا دیگر مجالی برای بنیان سازی دینی و بنای ساختمانی محکم باقی نمی ماند. نقدها را بود آیا که عیاری گیرند؟ 🌐 @meshkatnoor
✅خدمت فاطمه (عليها السلام) به عالم هستى، قابل هيچ وصفى نيست. او هم به پدرش، به عنوان رسول خدا و هم به همسرش به عنوان ولىّ خدا و هم به امت اسلام به عنوان پيروان رسول خدا، خدمت كرد؛ خدمتى كه از عهده هيچ كسى، حتى يگانه همتايش اميرمؤمنان نيز بر نمي‌آمد. اگر زهرا(عليها السلام) و آن خطبه‌هاى هدايت‌گرانه‌اش نمي‌بود، امروز ما نيز باور نمي‌کرديم كه حق با على بوده است؛ چرا كه نفاق‌ها، کينه‌هاه‌ه، دنياگرايى‌ها، ساده‌انگارى‌ها، سياست‌بازى‌ها، تطميع‌ها، تبليغ‌ها، تحريف‌ها دست به دست هم داده و امامت را چنان به انزوا كشانده بود كه حتى اجازه نمي‌داد فرياد حقجويى على(عليه‌السلام) به گوش احدى از آيندگان برسد. رسالت و امامت، تحقق‌بخش هدف خلقت بود و اين فاطمه بود كه امامت را حياتى ديگر بخشيد، رسالت را مايه ثمر گرديد و خلقت را به هدف نزديك گردانيد: نخل نبوت ز تو شد بارور *** باغ امامت ز تو شد پر شجر 🔰 علامه مصباح یزدی _رحمة الله علیه_، جامی از زلال کوثر، ص۱۴۷. 🌐 @meshkatnoor