#آیت_الله_العظمی_شبیری_زنجانی :
گاهی دو قضیه نقل میشود، (در یک نقل) به نحو اجمال قضیه مختصر میشود و (در نقل دیگر) قضیه مفصّل نقل میشود؛ در اینجا اگر تضادّی بین دو نقل نباشد، هیچ اشکالی ندارد. مانند اینکه یک راوی میخواسته است تمام خصوصیات را نقل کند و دیگر بعضی از خصوصیات را نقل کند. این مورد داخل در مسأله دوران امر بین زیاده و نقیصه نیست؛ که آن مسأله متنازع فیه بود و باید اخذ به زیاده کنیم. چون اینجا خطائی مطرح نیست تا بخواهیم خطا را مشخص کنیم و بگوییم خطای کدام بیشتر است. ولی اگر قصد این است که یک مسأله را در هر دو نقل به صورت تفصیلی نقل نمایند؛ ولی در عین حال یک نقل زیادهای دارد که دیگری ندارد، این مورد مصداقی برای بحث است.
بحث این است که در فرض مسأله، اگر یکی از روات ثقه باشند و دیگری ثقه نباشد، آیا در اینجا باید اخذ به قول #ثقه کنیم؟ یا مثل ثقتین که نقلشان با هم تعارض کرده است، مصداق برای بحث #تعارض میشود.
من به ذهنم میآید که حتی اگر غیر ثقه، مسألهای را بدون تفصیل نقل کرده باشد و فقط در یک جای کوتاه با هم اختلاف داشته باشند، در این موارد در متعارف امور احتمال جعلش بسیار ضعیف است.
مثلا فرض کنید کسی میخواهد جریان ورود مرحوم آقای خمینی به ایران را نقل کند و بگوید ایشان ساعت چند از فلان روز وارد شد و به بهشت زهرا تشریف برد و این مسائل را بیان کرد. کسی دیگر که ثقه است، او هم عین همین مطالب را نقل میکند، منتهی ساعت ورود را متفاوت از نقل اوّل بیان میکند. اینکه احتمال داشته باشد، این راوی سر تا سر قصه را نقل کند تا یک امر جزئی، مثل ساعت ورود ایشان را جعل کند، احتمالی بسیار بعید و انسان مطمئن است که داعی برای جعل در این امر جزئی نیست؛ حتی اگر این معنا دخیل فی الجمله باشد. (در بحث لاضرر هم) عبدالله ابن مسکان، این قصه را از اوّل تا آخر نقل کرده است. نمیتوانیم بگوییم چون یک کلمه در این نقل، نسبت به نقلهای دیگر اضافی هست، پس سرتاسر قضیه واقعی را برای جعل همین کلمه نقل کرده است. این مسأله نادر است.
البته باید در نظر داشت که بحث #احتمال در اینگونه مباحث، مانند مباحث احتمالات ریاضی نیست که حتی با صدم و هزارم، احتمال مطرح باشد و با چنین احتمالی امر تمام نباشد. بلکه بحث در این است که خود انسان در اموری که نقل میشود، نمیتواند بگوید که راوی کلّ این قصه را برای جعل این مورد نقل کرده است. این احتمالش بسیار بعید است. ممکن است به صورت نادر واقع شود ولی چنین احتمالاتی در جریان اصول دخالت ندارد.
---
@mfeqhi
🔰یادداشت محقق
✅شمول یک روایت نسبت به متعارضین
📌 از جمله روایاتی که شاید گفته شود مربوط به باب تعارض است، روایت «إِذَا سَمِعْتَ مِنْ أَصْحَابِكَ الْحَدِيثَ وَ كُلُّهُمْ ثِقَةٌ فَمُوَسَّعٌ عَلَيْكَ حَتَّى تَرَى الْقَائِمَ فَتَرُدَّهُ عَلَيْهِ» است، به این بیان که اگر احادیث رسیده از ثقات با یکدیگر تعارض کرد مردم مخیرند به هر کدام از آنها عمل کنند تا امام را ملاقات کنند و حکم را از او بپرسند. آقای خوئی بر این عقیده است که این روایت مربوط به حجیت خبر ثقه است. در این نوشتار درصدد بررسی ارتباط این روایت به باب تعارض هستیم.
🖌 اولین قرینه که به مجرد ملاحظه روایت به ذهن خطور می کند که مربوط به باب تعارض است، تعبیر «فموسع علیک» است، بدین بیان که دست شما باز است و می توانید به هر کدام از آنها عمل کنید. و لکن این قرینه ناتمام است؛ چه اینکه شاید توسعه از جهت فحص و ملاقات با امام باشد، یعنی نیاز به فحص و ملاقات امام نیست، بلکه قبل از فحص هم می توان به روایت عمل کرد و لازم نیست صبر کنید تا وقتی امام را ملاقات کنید.
✳️ عمده شاهد که شاید بدان استدلال شود بر اینکه روایت مربوط به باب تعارض است، ظاهر روایت است، بدین بیان که اگر همه اصحاب یک حدیث را بگویند و همه هم از ثقات باشند جای شک نیست تا حضرت بفرماید بعدا از امام سوال کنید، لذا ظاهر حدیث مربوط به جایی است که اصحاب با یکدیگر اختلاف دارند، یعنی اصحاب با اینکه ثقه هستند روایاتی مخالف هم نقل کردهاند.
🔆 این شاهد هم به نظر ناتمام است؛ زیرا چهبسا صدور روایتی مسلم باشد، ولی جهت صدور آن مشکوک باشد؛ لذا همین مسئله موجب شبهه و سوال شده که آیا اگر حدیثی را همه اصحاب ثقات نقل کرده باشند و احتمال تقیهای بودن آن داده شود، عمل به آن جایز است یا خیر؟ حضرت می فرماید عمل به آن جایز است تا زمانی که امام را ملاقات کنید و از او سوال کنید. بنابراین ظاهر ابتدایی روایت این است که همه یک حرف را می زنند، نه اینکه متعارض حرف می زنند، منتهی چون از ناحیه صدور مشکوک است، از امام حکم مسئله را پرسیدند، مخصوصا که در فراز «إِذَا سَمِعْتَ مِنْ أَصْحَابِكَ الْحَدِيثَ»، کلمه حدیث به صورت مفرد استعمال شده، نه الاحادیث.
✅ حق این است که اختصاص روایت نه به صورت فرض تعارض صحیح است و نه به خصوص فرض تقیه بودن روایت؛ زیرا ظاهر روایت این است که حدیثی از اصحاب ثقات به دست ما رسیده و به جهتی از جهات، مثل احتمال تقیهای بودن، یا معارض داشتن، یا مخالفتش با ارتکاز یا شهرت عملی بین اصحاب یا موافقتش با عامه نمی دانیم به آن عمل کنیم یا دست نگه داریم تا امام را ملاقات کنیم و حکم مسئله را از او سوال کنیم، حضرت می فرماید نیاز نیست منتظر بمانید تا ما امام را ملاقات کنید، مجاز هستید عمل کنید، وقتی امام را دیدید از او سوال کنید. بنابراین روایت مطلق است و صورت تعارض را نیز شامل است.
👈 متن این یادداشت را اینجا بخوانید:
B2n.ir/t97100
#یادداشت_محقق
#تعارض
---
🌐مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
@mfeqh