❤️ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
#پدر و #مادرم ؛ من زندگي را دوست دارم ولي نه آنقدر که آلوده اش شوم و خويشتن را گم و فراموش کنم.
علي وار زيستن و علي وار شهيد شدن, حسين وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست مي دارم.
#شهادت در قاموس اسلام كاريترين ضربات را بر پيكر ظلم، جور، شرك و الحاد ميزند و خواهد زد.
🌷 #شهیدمحمدابراهیم_همت🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✨ #خاطرات_افلاڪیان
#چمران وقتی یتیمخانهای را در #لبنان دایر میکند در آن فضا به خانمش میگوید ما از این به بعد غذایی را میخوریم که این #یتیمها میخورند.
#همسرلبنانی شهید چمران(غاده) تعریف میکند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود، مصطفی آن شب دیر وقت به خانه آمد، وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچهها هم از همین غذا خوردند؟
گفتم: نه بچهها غذای یتیمخانه را خوردند و این غذا را #مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت: ما قرار گذاشتیم فقط #غذایی را بخوریم که بچهها بخورند، به او گفتم: حالا که بچهها خوابند و شما هم که همیشه رعایت میکنید این دفعه این غذا را بخورید؛
دیدم #چمران شروع کرد اشک ریختن و گفت: بچهها خوابند، #خدای بچه ها که بیدار است.
🌷#دڪتـر_شهیـدمصطفی_چمـران🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
#برگی_از_خاطرات_افلاڪیان
در آخرین سفر محمد به #کردستان، برای بد رقه تا نزدیکی ماشین رفتم. وقتی می خواستم او را #ببوسم و خداحافظی کنم، با حجب و حیای خاصی سرش را پایین انداخته بود.
این کار او مایه #تعجب من شد ولی چیزی نگفتم. در کردستان به یکی از دوستانش گفته بود وقتی #مادرم می خواست مرا ببوسد، به صورت مادرم نگاه نکردم. می ترسیدم #محبت فرزند و مادر مانع از رفتنم شود و از راه خدا باز بمانم، چرا که این بار حتماً #شهید خواهم شد...
🌷 #شهید_محمدرضا_افیونی🌷
✍به روایت مادربزرگوارشهید
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
✍ #خاطرات_افلاڪیان
#غلامرضا سال 63 در جبهه غرب و #عبدالرضا سال 65 در جبهه جنوب مفقود شدند. سال 80بود.
#مادرم خیلی بی تابی میکرد. شب جمعه بر مزار #شهدای_گمنام با ناراحتی گفت : #عبدالرضا، #غلامرضا شما که
#بی_وفا نبودید؟ چرا خودتان را نشان نمی دهید؟ حتی در گلزار شهدا هم جایی ندارم که بر سرش بنشینم و عقده دل بازگو کنم.😔
هفته بعد #مادرم خوابشان را دید. هر دو در یک دسته زنجیر زنی که فریاد می زدند، " #مابی_وفا_نیستیم"
چیزی نگذشت که کبوترانمان برگشتند.
شاید برای آرامش دل مادر بود که سوم خرداد سال 80اجساد هردو با هم کشف شد و در گلزار شهدا قطعه یک #خیبر در کنار هم آرمیدند.
🌷 #شهیدغلامرضا_ذاکر_عباسعلی
🌷 #شهیدعبدالرضا_ذاکر_عباسعلی
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•
شادےروح شهدا صلوات
@miadgahe_deylam
🌺میعادگاه هفتگی باشهداشهرستان دیلم🌺
•┈┈••✾•🌷🍃🍃🌷•✾••┈┈•