ترجیح میدم اخرین لحظات زندگیم، در حال جنگیدن برای جونم باشم
با تیر و تفنگ یا با هر چیزی که میشه از خودم دفاع کنم
حس کنم من برای خودم یه کار انجام دادم
برای اینکه زنده بمونم، خیلی تلاش کردم
خیلی راه رفتم، خیلی ترسیدم، خیلی از دست دادم
ولی تونستم زنده بمونم
زنده کنم خودمو
Mind Palace.!
حس کنم من برای خودم یه کار انجام دادم برای اینکه زنده بمونم، خیلی تلاش کردم خیلی راه رفتم، خیلی ترسی
اون دنیا، خیلی وحشتناکه
حتی نمیدونی دری که میخوای باز کنی توش مرگ منتظرته یا نه
ولی همچنان باید دنبال بقا باشی
جمله ی "من باید زنده بمونم" اونجا معنادار میشه
و اون موقعست که نسل ادمای بیهوده و فقط جا پر کن از رو زمین محو میشه
چون فقط کسایی زنده میمونن که میخوان زنده بمونن
وگرنه خود طبیعت جونشونو میگیره. دیگه گناه خودکشی ام بر گردنشون نیست
و میدونید چیه
د لست این دنیا رو بهم میده
ولی من باید از جون یه نفر دیگه محافظت کنم که اگه اشتباه کنم، میمیره و دوباره زنده میشه و من دوباره باید از جونش دفاع کنم
توانش در همین حده.. یه بازی حدودا 10 ساعته که باید جای یه دختر به نام الی باشی و ازش دربرابر هزار تا خطر محافظت کنی
ولی در همین حدم برام لذت بخشه...
Mind Palace.!
و میدونید چیه د لست این دنیا رو بهم میده ولی من باید از جون یه نفر دیگه محافظت کنم که اگه اشتباه کنم
بازم میگین چرا گیم انقد برامون لذت بخشه؟
یکی از واضح ترین و بهترین دلایل!
هدایت شده از • پاࢪادوڪس •
با اینکه تو ی فامیل پر از پسر بزرگ شدم و آبجی نداشتم و حسرت داشتن آبجی رو دلم موونده
با این حال ب بچه پسر بیشتر فکر میکنم تا دختر😐
خیلی دیوونم:/
Mind Palace.!
با اینکه تو ی فامیل پر از پسر بزرگ شدم و آبجی نداشتم و حسرت داشتن آبجی رو دلم موونده با این حال ب ب
چرا منم دقیقا همین شرایطو دارم؟