eitaa logo
محمد جواد مؤذن🇵🇸
168 دنبال‌کننده
270 عکس
155 ویدیو
10 فایل
موذن هستم طلبه سال دوم سطح دو و سه تخصصی. قبلشم دانشگاه بودم رشته کامپیوتر. این کانال هم صرفا جهت اشتراک مطالبی هست که بنظرم مفیده. قطعا دانشم زیاد نیست ولی خواستم زکات همین مقدار کمو بدم ممنون از راهنمایی های شما بزرگواران راه ارتباطی: @mjmoazen
مشاهده در ایتا
دانلود
توی خانه ای در خیابان مینا می نشستیم که حیاط بزرگی ـ حدود سیصد متر ـ داشت . اتاقهای دور حیاط در دو ضلع کنار هم قرار داشت . یک سمت ، اتاقهای صاحبخانه بود و تک اتاقی که ما اجاره کرده بودیم و در ادامه اتاقهای دیگری که سه خانواده در آنها زندگی می کردند . همه اهل منزل هم بچه دار و عیالوار بودند . تابستانها هر خانواده جلوی در اتاقش فرشی پهن می کرد و شام را آنجا می خوردند . جالب آنجا بود که از غذاهایشان به هم تعارف می کردند و بشقابی به خانواده دیگر می دادند . به شکلی که هر غذایی در هر اتاقی پخته می شد ، همه ساکنان خانه از آن می خوردند . خیلی با صفا و صمیمیت کنار هم زندگی می کردیم . هر شب ، بعد از شام ، صاحبخانه تلویزیونش را می آورد و وسط می گذاشت . همه دور تا دور می نشستند و نگاه می کردند . @khodnews
دا هی می گفت : « چرا هیچی نمی خوری ؟ از صبح سرپا بودی . » می خواستم بگویم : « نمیدونی تو دلم چه غوغایی برپاست . » ولی به گفتن اینکه اشتها ندارم اکتفا کردم . یک تکه نان برداشتم و رفتم توی حیاط . به زور نان را سق زدم تا ضعف معده ام از بین برود . چند لیوان چای هم سر کشیدم تا عطشم برطرف شود و خستگی از تنم برود . بعد رفتم و سفره را جمع کردم و رختخواب ها را آوردم . در همان حال ، به خودم می گفتم : « وقتی قراره آدم بمیره ، دیگه این چیزا چه ارزشی داره . خوردن و خوابیدن چه معنایی داره . خیلی ساده تر از اینا میشه زندگی کرد . » @khodnews
نه این که حیران بودن را دوست داشته باشم اما به نظرم برای شروع بد نیست! وقتی که متحیر می شوی تازه می فهمی که باید حرکت کنی. ممکن است دلت بشکند که چرا بعد از این همه سال راهی را که باید، نیافتی. چرا قدم در راهی نگذاشتی که برای آن آفریده شده ای؟ می دانید که هر کدام از ما مثل یک قطعه پازل هستیم که باید این جهان را تکمیل کنیم یکی به اندازه یک نقطه یکی به اندازه یک کشور و یکی به اندازه کل جهان. با این همه سوال اینجاست که من باید کدام بخش از هستی را کامل کنم؟ به این سوال علاقه دارم چرا که...👇
به این سوال علاقه دارم چرا که می دانم این سوال کلید پاسخ به بسیاری از سوالات است. بعضی سوالاتی که بعد از این پرسش مطرح می شود این است که اصلا من کیستم؟ آیا ذره ای که هیچ تفاوتی با دیگر موجودات ندارد؟ یا نه موجود خاصی هستم که لحظه ای آرام نمی گیرد و مدام در حال این سو و آن سو رفتن است؟ بعضی را می بینم که خیلی راحت زندگی می کنند. انگار دغدغه ای جز درست کردن موها و ست کردن رنگ لباس ندارند! چرا؟ وقتی چنین افرادی را می بینم به فکر فرو می روم؟ چه چیزی او را از خودش بازداشته؟ چرا فکر نمی کند که «من» کیست؟ هر چه که هست حول همین «من» می چرخد. انتظار ندارم که همه مثل هم فکر کنند اما در هر شخصیتی که باشی حتما دغدغه این را داری که کار اصلی من چیست؟ دنیای امروز اجازه فکر کردن به ما نمی دهد. آنقدر نیازهای جور وا جور برای «تن» درست کرده که «من» فرصتی برای ارائه خود نمی یابد. کاش لحظه ای می شد که از تمام جهان فارغ شد و به خود آمد آن وقت می توانستیم فکر کنیم که زندگی چیست و «من» کیست؟ زندگی امروز ، زندگی برای لذتی ست که هیچ گاه به آن نخواهی رسید. زیرا آرزوهایی را جلوه می دهد که صرفا آرزو ست، نه بیش از آن. شاید احساس کنیم با فکر کردن به این مسائل از زندگی باز می مانیم. مثلا درآمدی را از دست می دهیم یا دیگر نمی توانیم در مهمانی ها خوش بگذرانیم. اما باید ببینیم که جذابیت ها مهم تر است یا واقعیت ها؟ آیا جذاب جلوه کردن مهم است یا واقعی بودن؟ مساله این است... کدام یک واقعی هستیم؟ اصلا «تن» واقعی است یا «من»؟ شاید هم گزینه سوم و چهارمی باشد که آن ها واقعی اند؟ نمی دانم. باید جستجو کرد. احتمالا این که سومی ای باشد که واقعیت نزد اوست، بعید نباشد. لحظه ها می گذرد و «من» یا رشد می کند یا سرخورده و ضعیف! اگر ضعیف شود چه می شود و اگر قوی اش کنیم چه؟ آیا من قابل تغییر است؟ کسانی که می گویند «من» همان «تن» است چطور با خودشان کنار می آیند وقتی که احساس می کنند «تن» شان همه وجود شان را تشکیل نمی دهد؟ کسانی که انسان را به سمت «تن» سوق می دهند باید پاسخ بدهند که چه نفعی می برند؟ آیا از «تن» پرستی دیگران سود هایی نصیبشان می شود؟ سوال مهمی ست و کسی به آن پاسخ نمی دهد. پاسخ هم ندهند مهم نیست، کمی فکر می خواهد. فقط کمی ... کسی که «تن» را اصل دانست... بماند.
روبروی ضریح امام رضا علیه السلام می ایستم و با حضرت نجوا می کنم. زیارت می خوانم و دعا می کنم. ناگهان صدایی بلــــــــند تمام حس و حالم را می پراند. چرا؟ مگر خداوند متعال نفرموده است که : «ای مؤمنان! صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید، و آن گونه که با یکدیگر بلند سخن می گویید با او بلند سخن نگویید» یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ (2 حجرات). برادر من خدا خیرت دهد صلوات خوب است اما این جا که هر کسی در حال خودش است و می خواهد با امامش حرف بزند که نباید صدایت را با آخرین حد بلند و کنی و حواس چهاز نفر دیگر را پرت کنی که می خواهی صلوات چاق کنی؟ یادم نمی رود که یک بار جلو ضریح ایستاده بودم و حال نستا خوشی بود و اشکی هم بود یا نه دقیق نمی دانم. صدایی بلند شد که:«سلامتی امام رضا صلواااات» مانده بودم که بخندم یا به حال خودم باشم ...😅 چند روز پیش هم داشتم دعا می کردم جلو ضریح. یک نفر آنچنان بلند صلوات درست کرد که یک نفر داد زد: هیسسسسس!😂 مخلص کلام این که بزرگواران حواسمان باشد هر چیزی جایی دارد و هر نکته مکانی.
پوشش نامناسب  امروز داشتم می رفتم موسسه مون. سر کوچه اش ظاهر یک خانم توجهم رو جلب کرد. اول فکر کردم سنش کمه که با این ظاهر اومده! اما نه، بزرگ بود. روم رو بر گردوندم. اما ذهنم مشغول شد که مگه میشه نزدیک حرم امام رضا علیه السلام یه همچین ظاهری؟؟؟ سعی کردم مثل خیلی از اوقات بی تفاوت از کنارشون رد بشم. همین کار رو کردم. اما ذهنم همچنان مـ... اما ذهنم همچنان مشغول بود. دو خانم میانسال یکی چادری و یکی مانتویی (اما پوشیده ) با یه بچه کوچیک همراهیش می کردن. دلم طاقت نیاورد و برگشتم. نمیشد تذکر نداد. با خودم می گفتم شاید ایرانی نیستن که این طور دختر بیچاره رو آوردن تو خیابون به خاطر همین وقتی که بهشون رسیدم گفتم ایرانی هستین؟ پاسخ مثبت بود. خیلی محترمانه تذکر دادم. نمی دونم نتیجه تذکرم چی شد و آیا واقعا تاثیر گذار بوده یا نه؟ اما بازخورد مثبتی که از ازشون گرفتم و حرفم رو قبول کردن برام چند تا درس خوب داشت اول این که قبل از امر به معروف و نهی از منکر نسبت به نتیجه قضاوت نکنیم دوم اینکه اگر لحن دلسوزانه باشه غالب افراد هم بازخورد خوبی خواهند داشت سوم اینکه درسته که در امر به معروف خوبه که مرد به مرد و زن به زن تذکر بده ولی وقتی مجبوری بهتره در چارچوب خودش پا پیش بگذاریم چهارم هم با توجیه اینکه معلوم نیست امر به معروف نتیجه بخش خواهد بود خودمون رو گول نزنیم. ( یکی نیست بپرسه دوست بزگواراصلا تا حالا به ده مورد تذکر دادی که ببینی نتیجه داره یا نه؟ بنظرم جای بحث داره) در نهایت این که اگر واقعا به خاطر اقامه دین تو جامعه این کار رو انجام بدیم خدا هم پشتیبان آدم خواهد بود
دفاع از نظام اسلامی...