نام کتاب: #تنها_گریه_کن
سر اسم گذاری بچه ، دعوا بود . هرکسی یک چیز می گفت ؛ آخرش توافق کردیم بگذاریم سمانه . حتی چند روزی هم سمانه صدایش زدیم . حاجی که با شناسنامه آمد ، بچه ها جا خوردند . هی می گفتند « بابا اشتباه شده . بابا اشتباه نوشتن . » حاجی خیلی ساده نگاهشان کرد و گفت : « چرا ؟ مگه چی شده ؟ » هاج وواج نگاهشان می کردم و منتظر بودم ببینم آخرش چه می شود . صفحه اول شناسنامه را گرفتند جلوی حاجی و گفتند : « اینجا نوشته زینب معماریان . » حاجی با شیطنت لبخند زد و گفت : « آهان ! اسم بچه رو پرسیدن ، من به زبونم اومد زینب . خب بابا زینب که خیلی بهتره . » بچه ها حرص می خوردند . من از غرغر کردنشان خنده ام گرفته بود . برای اینکه آتششان تندتر نشود ، خنده ام را خوردم . پشت حرف حاجی را گرفتم و گفتم : « معلومه که زینب قشنگ تره . »
#برش #کتاب #برش_کتاب #مطالعه
@khodnews
تازه زیر نور لامپ دیدم چه به روزش آمده . زدم پشت دستم و گفتم : « محمد ! چرا این شکلی شدی ؟ » خندید ؛ کم جان و بی رمق .
محاصره شدیم ؛ نه راه پس داشتیم ، نه پیش . مانده بودیم وسط نمکزار . از یک طرف بدن شهدا مانده بود روی زمین ، از یک طرف ناله زخمیها بلند بود . به هم قول دادیم دوام بیاوریم . فکر میکردیم یکی دو روزی بیشتر طول نمی کشد ، ولی کشید . نه غذایی برای خوردن داشتیم ، نه آب . خستگی عملیات ، گرسنگی ، تشنگی ، هراس ، بی خبری ، عاقبتی که معلوم نبود کارمان به کجا کشد ، همه دست به دست هم داده بودند تا یک دقیقه ، به اندازه یک ساعت کش بیاید . هم جسممان تحلیل می رفت ، هم روحیهمان . خصوصا وقتی ناله زخمیها یکی یکی تمام میشد و آمار شهدا بالا می رفت . آفتاب می تابید روی تنمان ، بی اینکه سرپناهی داشته باشیم . سرمای شب مچاله مان می کرد ، بی اینکه بتوانیم چاره ای کنیم . فقط توکل و تحمل کردیم و دوام آوردیم . سوی چشم هایمان ضعیف شد . بدنمان از رمق افتاد بعد از پنج روز ، بچهها محاصره را شکستند . از سیصد نفر ، مانده بودیم هفتاد نفر ؛ از هفتاد نفر ، یکی اش من . و خدا محمد را برای سومین بار به من بخشید.
#برش #کتاب #برش_کتاب #تنها_گریه_کن #مطالعه
@khodnews
در همین زمینه (وابستگی سیاسی پهلوی به غرب) ، ملکه پهلوی گفته است : گاهـی بـه محمدرضا می گفتم : « چرا با علم به اینکه می دانی این پدرسوختهها نوکر اجنبی هستند ، آنها را اخراج نمی کنی ؟ » محمدرضا می گفت : « چه فایده ای بـر اخـراج آنها مترتب است ؟ این ها را اخراج کنـم ، ده ها نفر دیگر را اطرافـم قـرار می دهند . بگذارید اینهـا باشـنـد تـا خیـال دولت های خارجی از حسـن انجام امـور در ایران راحت باشـد ! » او در ادامه ، باتوجه به اینکه محمدرضـا هـم از ایـن موضـوع آگاه بود ، چنین نوشته است : محمدرضا خصوصـی بـه مـن می گفت : « همین رئیس ساواک و معاون او و مدیران ارشـد ، همه شان با آمریکایی ها ارتباط دارند و برای حفظ ظاهر می آیند و از مـن اجـازه می خواهند ؛ درحالی که قبـل از کسب اجازه ، اطلاعات موردنیاز را به آمریکا و انگلیس رد و کرده انـد . »
#صعود_چهل_ساله
#برش_کتاب #مطالعه #جهاد_تبیین #کتابخوانی #برش
#کتاب
@khodnews
توی خانه ای در خیابان مینا می نشستیم که حیاط بزرگی ـ حدود سیصد متر ـ داشت . اتاقهای دور حیاط در دو ضلع کنار هم قرار داشت . یک سمت ، اتاقهای صاحبخانه بود و تک اتاقی که ما اجاره کرده بودیم و در ادامه اتاقهای دیگری که سه خانواده در آنها زندگی می کردند . همه اهل منزل هم بچه دار و عیالوار بودند . تابستانها هر خانواده جلوی در اتاقش فرشی پهن می کرد و شام را آنجا می خوردند . جالب آنجا بود که از غذاهایشان به هم تعارف می کردند و بشقابی به خانواده دیگر می دادند . به شکلی که هر غذایی در هر اتاقی پخته می شد ، همه ساکنان خانه از آن می خوردند . خیلی با صفا و صمیمیت کنار هم زندگی می کردیم . هر شب ، بعد از شام ، صاحبخانه تلویزیونش را می آورد و وسط می گذاشت . همه دور تا دور می نشستند و نگاه می کردند .
#دا #برش_کتاب #برش #کتاب #خرمشهر #مطالعه
@khodnews
#برش_کتاب 📗
مفهوم تربیت
مرادم از تربیت ، تربیت بدنی و تربیت قومی و قبیله ای نیست .
مرادم این است که استعدادهای بشر تا حد انسانی رشد کند .
مرادم از انسان ، موجودی است که از سطح غریزه ها بالا آمده در حد وظیفه و انتخاب زندگی می کند .
خوراک او ، پوشاک او ، دوستی او ، نشستن و برخاستن و حرکت او ، از هوس ها ، از غریزه الهام نمی گیرند .
و هیچ چیز در وسعت روح او موجی ایجاد نمی کند و جز وظیفه آنهـم وظیفه ای از خدای او در او حرکتی نمی آفریند .
این حیوان است که به خاطر غریزه ها و با پای غریزه ها زندگی میکند و راه می رود . اما انسان باید از این سطح بالاتر بیاید و از تضادی که در نهاد اوست مدد بگیرد و حرکت کند ، آن هم حرکتی نه به سوی آنچه در حد او و پایین تر از اوست . حرکت به سوی وجودی برتر و بالاتر و بی نیاز و بی مانند و نامحدود .
(برشی از کتاب مسئولیت و سازندگی استاد صفایی حائری)
#کتاب
#مطالعه
#صفایی_حائری
#تربیت
#برش_کتاب 📗
انسان چه مجبور باشد و چه آزاد ، امکان تربیتش هست . اگر مجبور است ، با شناخت قانونهای حاکم بر او تربیت می شود ، همان طور که درخت هـا و دامهـا تـربیت شده اند . و اگر آزاد است ، خودش می تواند خودش را بسازد و خودش می تواند از رقابت استعدادها و تضاد نیروهایش بهره بردارد .
(برشی از کتاب مسئولیت و سازندگی استاد صفایی حائری)
#کتاب
#مطالعه
#صفایی_حائری
#تربیت
#عشق_بزرگتر 📗
🔴برای تربیت انسان ، برای ساختن بشـر بـاید در او #عشـقی آفرید که از تمام غریزه ها نیرومندتر باشد و باید در او نیرویی گذاشت که تمام زنجیرها را با خود بردارد و تمام نگهبان ها را همراه بکشد .
🔴 و مادام که این عشق عظیم و این نیروی بزرگ در انسان نیاید و پا نگیرد ، برای انسان حرکتی نخواهد بود و از بند اسارتها نجاتی نخواهد یافت .
🔴قرآن می گوید : « و الذين آمنوا أشد حبا لله » ؛ آنها که به سوی حق گرویده اند و به سوی « الله » آمده اند ، از عشق ، از محبت شدیدتری نسبت حق برخوردارند .
🔴ما از محبوب های خود به خاطر محبوب تری چشم می پوشیم و خوب را فدای خوب تر می کنیم و آنچه با اهمیت تر است انتخاب می کنیم .
🔴با آن که پول را دوست داریم می دهیم تا به آنچه بیشتر می خواهیم برسیم . با آن که جان خود را دوست داریم از جان خود می گذریم تا به آزادی دست یابیم.
🔴 عشق شدیدتر و حب « الله » ما را از اسارت غـرایـز و حب نفس و حب دنیا #آزاد می کند .
(برشی از کتاب مسئولیت و سازندگی استاد صفایی حائری)
#کتاب
#مطالعه
#صفایی_حائری
#تربیت
#برش_کتاب
#برش_کتاب 📗
ابیاتی بسیار بسیار زیبا منسوب به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
وإن تكن الدُنيا تُعدّ نفيسة
فدار ثـواب الـلـه أعـلـى وأنـبـل
و إن تـكـن الأبـدان لـلـمـؤت أنشأت
فقتل امرء بالسيـف في الله أفضل
وإن تكن الأرزاق قشچسـمـاً مـقـدراً
فقلّة حرص المرء في الكسب أجمل
وإن تكن الأموال للترك جمعها
فما بال متروك به المرء يبخل
« و اگر چنین است که دنیا نفیس به شمار می آید ؛
پس باید دانست که آخرت که خانه ثواب و مزد الهی است بس بلندپایه تر و شریف تر است .
و اگر چنین است که بدن های آدمیان برای مرگ آفریده و انشاء شده است ؛ پس باید دانست که کشته شدن با شمشیر در راه خدا ؛ بسی برتر است .
و اگر چنین است که روزیهای خلائق به مقدار معين تقسیم گردیده است ؛ پس باید دانست که کمتر حریص بودن مردم در کسب روزی ؛ جمیل تر و نیکوتر است .
و اگر چنین است که نتیجه اندوختن اموال ؛ ترک نمودن آنهاست ؛ پس چیزی که متروک خواهد شد چه ارزشی دارد که آدمی بدان بخل ورزد »
#کتاب
#مطالعه
#لمعات_الحسین
#علامه_طهرانی
#بنده_چه_کسی_باشیم؟ 📗
عبودیت در راه نفس و خلق و دنیا و شیطان ، چیزی جز از دست رفتن و چیزی جز خسارت نیست . بندگی اینها اسارت است و بندگی حق (خداوند متعال) آزادی است .
یک کودک زیبا که غذایی در دست دارد و لباسی بر تن ، هنگامی که گرفتار کسانی می شود که به زیبایی او ، به غذای او ، به لباس او نظر دارند به هر کدام که رو کند چیزی را از دست داده .
بر فرض چیزی به او بدهند به خاطر این است که چیز مهم تری از او بگیرند . اگر در این هنگام کودک اسیر پدرش بشود و به او روی آورد و بندهی او بشـود ، قطعاً چیزی از دست نمی دهد که چیزهایی بدست می آورد
اسارت پدر ، آزادی است و بندگی حق رهایی ، رهایی از طاغوتها دزدهایی که هر کدام به یک سرمایه ی ما چشم دوخته اند و برای قسمت از کشیده اند .
(بندگی الله این چنین است چون او نیازی به ما ندارد)
(برشی از کتاب مسئولیت و سازندگی استاد صفایی حائری)
#کتاب
#مطالعه
#صفایی_حائری
#تربیت
#برش_کتاب 📗
...مربی بزرگ هستی خـداست و او دل
های مشتاق را تنها نمی گذارد.
مربی بزرگ هستی ، آنهایی را که می خواهند حرکت کنند رها نمی کند بلکه رهبری می نماید.
آنها که یافته اند که باید بروند اما از راه بی خبرند و راهنمایی ندارند به هدایت او خواهند رسید و به راه دست خواهند یافت ؛
(برشی از کتاب مسئولیت و سازندگی استاد صفایی حائری)
#کتاب
#مطالعه
#صفایی_حائری
#تربیت
@mjavadmoazzen
#برش_کتاب 📗
انسان چه مجبور باشد و چه آزاد ، امکان تربیتش هست . اگر مجبور است ، با شناخت قانونهای حاکم بر او تربیت می شود ، همان طور که درخت هـا و دامهـا تـربیت شده اند . و اگر آزاد است ، خودش می تواند خودش را بسازد و خودش می تواند از رقابت استعدادها و تضاد نیروهایش بهره بردارد .
(برشی از کتاب مسئولیت و سازندگی استاد صفایی )
#کتاب
#مطالعه
#صفایی_حائری
#تربیت
https://eitaa.com/joinchat/4224123059C0ef1798b49
چرا ولایت را قبول نمیکنند؟
#برش_کتاب
...نظير اين مرض روحى در بسيارى از ما ديده ميشود كه در مقام تقليد از مجتهد عادل هزار گونه ترديد و شكّ مىكنيم و نمىخواهيم در تحت تبعيّت علمى و عملى او درآئيم،و در حكومت و دولت اسلام توقّع داريم كه حتماً آن حكومت بايد به دست امام زمان أرواحنا فِداه صورت گيرد و هر حكومتى را گرچه به دست فقيه عالم عادل برقرار شود،مخدوش و از درجۀ اعتبار ساقط ميدانيم.
اجراء حدود و تعيين حكّام و نماز جمعه را منحصراً به آن حضرت اختصاص ميدهيم و در زمان غيبت با امكان تشكيل دولت اسلام به دست فقيه عاليقدر،به هزار گونه ظلم و جنايت تن در ميدهيم و به حكومتهاى ظالمانه و جائرانه ميسازيم،براى آنكه تصوّر مىكنيم تشكيل حكومت فقط بايد به دست آن حضرت تحقّق پذيرد.
گرچه روى ادلّه و موازين شرعيّه،خود آن حضرت به عناوين عامّه يا خاصّه دستور تشكيل حكومت دهد،باز با انواع گوناگون از شبهات واهيه ميخواهيم آن حكومت را ساقط نمائيم.
ديگر نميدانيم كه تشكيل حكومتهائى كه بر اساس عدل در عالم اقامه شود و اجراء حدود الهيّه و نصرت از مظلوم،خود كمك به تشكيل حكومت عدل جهانى آن حضرت و تعجيل در فرج است. اين تخيّلات و شبهات همه ناشى از استكبار است؛يعنى:چون نفوس خود را بسيار منزّه و مبرّى ميدانيم حاضر نيستيم كه در نماز جمعۀ فردى كه مانند خود ما آن را اقامه ميكند حضور به هم برسانيم.
منبع: برشی از کتاب معاد شناسی حضرت آیت الله علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی ج ۳ ص ۱۳
#کتاب
#مطالعه
#اخلاق
👈محمد جواد موذن 👉